نمونههایی از گفتار و رفتار امام جواد(ع)| ۱
ده گفتار از امام جواد(ع)
۱- عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناهُ عَنِالنّاسِ:
«عزّت مؤمن، بینیازی او از مردم است.»[1]
۲- لا تَکُنْ وَلِیَّ اللهِ فِی الْعَلانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ:
«نباش دوست خدا در ظاهر، و دشمن او در خفا.»[2]
۳- اِصْبِرْ عَلی ما تُکْرَهُ فِیما یَلْزِمُکَ الْحَقُّ، وَاصْبِرْ عَمّا تُحِبُّ فِیما یَدْعُوکَ الهَوی:
«در انجام آنچه را که دوست نداری ولی تو را در راه حقّ، استوار میکند، مقاوم باش، و در انجام آنچه را دوست داری ولی تو را به هوسرانی میکشاند خودداری کن.»[3]
۴- کَیْفَ یَضِیعُ مَنِ اللهِ کافِلُهُ، کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللهِ طالِبُهُ، وَ مَنْ اِنْقَطَعَ اِلی غَیْرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیْهِ، وَ مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَرُ فیما یُصْلِحُ:
«چگونه تباه میشود آن کس که خداوند سرپرست او است. و چگونه نجات یابد آن کس که خداوند تعقیبکنندهی او است. کسی که به غیر خدا دل ببندد، خداوند او را به همان کس واگذار کند و کسی که از روی ناآگاهی عمل کند، تباهیش بیشتر از اصلاحش میباشد.»[4]
۵- اَلْقَصْدُ فِی اللهِ بِالْقُلُوبِ اَبْلَغُ مَنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْاَعْمالِ:
«توجّه به خدا با دلها، (در رسیدن به مقصود) از به زحمت افکندن و رنج دادن اعضاء با اعمال، رساتر و مؤثرتر خواهد بود.»[5]
۶- مَنْ اَطاعَ هَواهُ، اَعْطی عَدُوَّهُ مُناهُ:
«کسی که هوسهای نفسانی خود را پیروی کند، آرزوی دشمنش را برآورده کرده است.»[6]
۷- راکِبُ الشَّهَواتِ لا تُسْتَقالُ عَثْرَتَهُ:
«کسی که بر مرکب هوسرانی سوار شد، لغزشهای او جبرانناپذیر است.»[7]
۸- اَلثِّقَةُ بِاللهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ، وَ سُلَّمٌ اِلی کُلِّ عالٍ:
«اطمینان به خدا، میوه و بهای هر متاع گرانقیمت، و نردبان به هر جایگاه بلند است.»[8]
۹- مَنْ شَهِدَ اَمْراً فَکَرِهَهُ کانَ کَمَنْ غابَ عَنْهُ، وَ مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِیَهُ کانَ کَمَنْ شَهِدَهُ:
«کسی در کاری (خواه نیک یا بد) حاضر باشد ولی نسبت به آن ناخشنود باشد، مانند آن است که از آن غایب است، و کسی که در مورد کاری غایب باشد ولی به آن راضی باشد، مانند آن است که در انجام آن کار، حضور و شرکت دارد.»[9]
۱۰- اِعْلَمْ اَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ:
«بدان که تو هرگز از نگاه خدا دور نیستی (بلکه همیشه در محضر خدا هستی) پس مراقب باش که در چه حال میباشی.»[10]
نمونههایی از رفتار امام جواد(ع)
رفتار بزرگان به ویژه امامان معصوم(ع) عالیترین الگو، و برترین سرمشق راه سعادت و نجات است، بنابراین باید از مکتب رفتاری آنان سازندهترین درسها را آموخت و در زندگی پیاده کرد، در اینجا نظر شما را به چند نمونه از رفتار امام جواد(ع) جلب میکنم:
عبادت و بندگی
امام جواد(ع) همانند پدر و اجداد پاکش، قبل از هر چیز بندهی خدا بود، و آثار بندگی در تمام رفتار و کردارش دیده میشد، عبادت خدا و راز و نیاز به درگاه الهی، برنامهی همیشگیش بود، اخلاص در عبادت و اعمال را بهطور کامل رعایت میکرد، و از هر چیزی که بوی شرک میداد، پرهیز مینمود، در این راستا نظر شما را به ماجرای زیر جلب میکنم:
عبداللهبن رزین میگوید: در مدینه بودم، امام جواد(ع) را میدیدم که هر روز به مسجدالنّبی میآمد، در صحن مسجد به نزد قبر پیامبر(ص) میرفت و بر پیامبر(ص) سلام میکرد، سپس به طرف خانهی حضرت فاطمه زهرا(س) باز میگشت و نعلینش را از پایش بیرون میآورد و در آنجا نماز میخواند، و این کار، روش هر روزهی آن حضرت بود.
شیطان مرا به وسوسه انداخت که بروم خاک جای پایش را بردارم [در صورتی که امام جواد(ع) به عللی راضی به این کار نبود و آن را کار ناشایسته میدانست] روز بعد در انتظار نشستم تا این کار را انجام دهم، وقتی که ظهر شد، دیدم امام جواد(ع) سوار بر الاغش بود، ولی مانند همیشه در محلّ قبلی پیاده نشد، بلکه در جایی پیاده شد که سنگفرش بود، به مسجد رفت و پس از سلام بر پیامبر(ص)، به جای نمازش رفت، و تا چند روز چنین کرد، و من موفّق نشدم، خاک جای پایش را بردارم.
با خود گفتم: در مسجد برایم ممکن نشد، خوب است به در حمّام بروم، در آنجا در کمین باشم، هر وقت آن حضرت به حمّام آمد و قدم بر زمین نهاد، خاک جای قدمش را بردارم، رفتم و پرسیدم که امام جواد(ع) به کدام حمّام میرود، گفتند: به حمّامی که در بقیع است و حمّامیِ آن، مردی از خاندان طلحه است میرود،. آنجا رفتم و پرسیدم آن حضرت در چه روز و چه ساعتی به حمّام میآید،؟ گفتند: فلان روز و فلان ساعت،. همان روز و همان ساعت کنار حمّام رفتم و منتظر آمدن امام جواد(ع) شدم:. وقتی که حمّامی مرا دید، گفت: «اگر حمّام میروی، زودتر برو، چون بعد از ساعتی «ابنالرّضا» میخواهد به حمّام آید.»
گفتم: ابنالرّضا کیست؟
گفت: مردی پاک و بافضیلت از آل محمّد(ص) است.
گفتم: مگر نمیشود شخص دیگری با او به حمّام برود؟
گفت: نه، وقتی او میآید، حمّام را خلوت میکنیم.
در همین هنگام دیدم آن حضرت با غلامانش آمد، یکی از غلامانش جلوتر بود، حصیری را همراه داشت، پیش از امام جواد(ع) وارد رختکن حمّام شد و حصیر را در زمین پهن کرد، حضرت جواد(ع) که سوار بر الاغش بود، به پیش آمد و سواره وارد رختکن شد و روی آن حصیر پیاده گردید. (باز من موفّق نشدم که خاک جای پایش را برگیرم.)
به حمّامی گفتم: آن شخص منسوب به آل محمّد(ص) را که تعریف کردی همین آقا است؟ (پس چرا سواره وارد رختکن شد؟)
گفت: آری، همین است، ولی او هیچگاه مثل امروز، سواره وارد رختکن نمیشد.
با خود گفتم: نیّت من باعث شده که آن حضرت، سواره بر رختکن وارد گردد،. در عین حال تصمیم گرفتم، در رختکن بمانم تا هنگامی که آن حضرت از حمّام بیرون آمد، بلکه به مقصود برسم، در انتظارش نشستم،. سرانجام دیدم از حمّام بیرون آمد و لباس پوشید و پا روی حصیر نهاد و همانجا سوار بر الاغ شد و رفت،. در آنجا نیز به برگرفتن خاک جای پایش موفّق نشدم، با خود گفتم: من آن آقا را اذیّت کردم، تصمیم گرفتم که دیگر آن کار را دنبال نکنم.
باز هنگام ظهر، آن حضرت به مسجد آمد و نخست بر پیامبر(ص) سلام کرد و سپس کنار خانهی فاطمه(س) رفت و نعلین خود را درآورد و در آنجا نماز خواند و بعد به خانهاش بازگشت.[11]
دقّت در ادای حقوق، و حفظ کامل آن
علیبن ابراهیم میگوید پدرم (ابراهیم) گفت: در محضر امام جواد(ع) بودم، صالحبن محمّدبن سهل، سرپرست اوقاف قم در آنجا بود، او به امام جواد(ع) گفت: «آن ده هزار را به من حلال کن، زیرا من آن را انفاق و خرج نمودهام.»
امام جواد (ع) فرمود: «حلالت باد.»
وقتی که صالح رفت، امام جواد(ع) فرمود: «یکی از شما بر اموال آل محمّد(ص) و یتیمان و مساکین و تهیدستان و درماندگان راه، میتازد و میخورد، سپس میآید و میگوید: مرا حلال کن، آیا به نظر شما او گمان میکند که من در جواب بگویم: حلال نمیکنم؟ (او در ظاهر طوری وانمود میکند و من هم میگویم حلالت باد) ولی خداوند در روز قیامت، بشدّت از آنها بازخواست میکند[12] [که آیا اینکه حلالیّت از امام طلبیدی، بر اساس صحیحی بود یا نیرنگ زدی؟]
پرداخت بدهکاری امام رضا(ع) توسّط امام جواد(ع)
شخصی به نام مُطَرِّفی چهار هزار درهم به حضرت رضا(ع) قرض داده بود، ناگاه شنید که آن حضرت از دنیا رفت، پیش خود گفت: «ای داد و بیداد که پولم از بین رفت.»
بیآنکه این موضوع را به کسی بگوید، امام جواد(ع) برای او پیام فرستاد که فردا نزد من بیا.
او میگوید: فردای آن روز نزد امام جواد(ع) رفتم، به من فرمود: «ابوالحسن (امام رضا(ع)) از دنیا رفت، و تو چهار هزار درهم از او طلب داری؟»
گفتم: آری، چنین است.
دیدم امام جواد(ع) جانمازی را که زیر پایش بود، بلند کرد، زیر آن دینارهای بسیار بود، آنها را به من داد ( تا با ترازو وزن کنم و مقدار طلب خود را از آن بردارم.)[13]
خودآزمایی
1- امام جواد(ع)، عزّت مؤمن را در چه چیزی میداند؟
2- عبدالله بن رزین میگوید، روش هر روزهی امام جواد(ع) در مدینه چه بود؟
3- بدهکاری امام رضا(ع) به «مُطَرِّفی» را چه کسی و چگونه پرداخت کرد؟
پینوشتها
1 بحار، ج ۷۸، ص ۳۶۵.
2 انوار البهیّه، ص ۴۱۵.
3 همان مدرک.
4 همان مدرک.
5 انوار البهیّه، ص ۴۱۵.
6 اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۶.
7 بحار، ج ۷۸، ص ۳۶۴.
8 بحار، ج ۷۸، ص ۳۶۴.
9 اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۵.
10 همان مدرک.
11 اصول کافی، ج ۱، ص ۴۹۳.
12 اصول کافی، ج ۱، ص ۵۴۸.
13 اصول کافی، ج ۱، ص ۴۹۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایتمحمد محمدی اشتهاردی