کد مطلب: ۳۳۸۱
تعداد بازدید: ۵۹۷۸
تاریخ انتشار : ۰۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۰
نگاهی بر زندگی امام صادق(ع)| ۱۸
آن حضرت می‌دانست که خفقان حاکم بر جامعه، مانع گسترش آثار آن حضرت و بازگویی حقایق برای آیندگان است، وصیّت کرد بعد از خود هفت سال در مراسم (حجّ) مجالس سوگواری برای او تشکیل دهند و مقداری از اموال خود را در این مراسم، به نیازمندان بدهند.

نمونه‌هایی از گفتار و رفتار امام صادق(ع)| ۳


دو وصیّت امام صادق(ع)
 

امام صادق(ع) در شرایطی می‌زیست که حتی نمی‌توانست وصیّ و امام بعد از خود را معرّفی کند، از این رو با سیاست مدبّرانه خود، به گونه‌ای وصیّت کرد تا جان وصّی حقیقی خود (امام کاظم(ع)) را از خطر گزند منصور دوانیقی حفظ کند، در این رابطه نظر شما را به حدیث زیر جلب می‌کنیم:
ابو ایّوب نحوی می‌گوید: منصور در نیمه‌های شب مرا طلبید، به نزدش رفتم، دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه‌ای در دست دارد، وقتی که بر او سلام کردم، نامه را به طرف من انداخت و گریه کرد، به من گفت: «این نامه‌ی محمّد بن سلیمان (والی مدینه) است، که در آن خبر داده؛ جعفر بن محمّد(ع) وفات کرده آنگاه سه بار گفت: «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»، در کجا مانند جعفر (امام صادق(ع)) یافت می‌شود؟»، سپس به من گفت بنویس:
من آغاز نامه را نوشتم: گفت: (برای محمّدبن سلیمان) بنویس؛ اگر او (امام صادق) به شخص معیّنی وصیّت کرده است، او را احضار کن و گردنش را بزن.
{نامه را نوشتم و به سوی مدینه فرستاده شد}
پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفر بن محمّد(ع) به پنج نفر وصیّت نموده است که عبارتند از:
1- منصور دوانیقی 2- محمّد بن سلیمان (والی مدینه) 3- عبدالله (یکی از پسرانش) 4- حمیده (مادر امام کاظم) 5- موسی(ع).[1]
در حقیقت وصّی امام صادق(ع) همان موسی بن جعفر(ع) بود، ولی آن حضرت با این سیاست، خواست جان وصّی خود را حفظ کند.
با توّجه به این که عدم صلاحیّت آن چهار نفر دیگر، از نظر شیعیان، روشن بود.
مطابق بعضی از روایات، منصور دوانیقی پس از دریافت جواب نامه گفت: ما لِی اِلی قَتْلِ هؤُلاءِ سَبِیلٌ: «من راهی به کشتن همه‌ی این پنج نفر ندارم.»[2]
* * *
وصیّت سیاسی دیگر امام صادق(ع) این که: آن حضرت می‌دانست که خفقان حاکم بر جامعه، مانع گسترش آثار آن حضرت و بازگویی حقایق برای آیندگان است، وصیّت کرد بعد از خود هفت سال در مراسم (حجّ) مجالس سوگواری برای او تشکیل دهند و مقداری از اموال خود را در این مراسم، به نیازمندان بدهند.[3]
چنین وصیّتی آن هم در موسم حجّ، که مردم از اکناف و اطراف اجتماع کرده‌اند، حاکی است که امام می‌خواست در آن مجالس، حقایق گفته شود، تا مردم ظالم و مظلوم را بشناسند و از ماجراهای پشت پرده، ناآگاه نباشند، در نتیجه وظیفه‌ی اسلامی خود را تشخیص دهند.
 

امام صادق(ع) در بستر شهادت

 
روز به روز بر عظمت امام صادق(ع) افزوده می‌شد، دشمنان او، در رأس آنها منصور دوانیقی نتوانست وجود آن بزرگان را تحمّل کند، سرانجام توسّط مزدوران مرموز خود آن حضرت را با انگور زهرآلود مسموم نمود.
آن بزرگوار در بستر شهادت قرار گرفت، از آنجا که همه‌ی زندگی او درس و پند بود، بستر شهادت او نیز کلاس درس بود، عیادت کنندگانش را با اندرزهای سازنده بهره‌مند می ساخت، در این راستا نظر شما را به سه درس که در این هنگام از آن بزرگوار بروز کرد جلب می‌کنیم:
 

1- درس خشنودی به رضای خدا
 

یکی از شاگردان امام صادق(ع) به عنوان عیادت به بالین آن حضرت آمد، دید آن چنان حضرت لاغر شده که بیش از رَمَقی، از او باقی نمانده است، گریه کرد، امام(ع) به او فرمود: «چرا گریه می‌کنی؟»
او عرض کرد: «آیا من شما را در این حال می‌نگرم، گریه نکنم؟»
امام صادق(ع) به او فرمود: «گریه نکن، همانا همه‌ی نیکی‌ها به مؤمن عرضه می‌شود، اگر اعضای بدن او قطعه قطعه شود، برای او خیر است و اگر سراسر بین مشرق و مغرب را مالک گردد، باز برای او خیر است» {یعنی راضی به رضای خدا است، و آنچه را خدا پسندید همان را می‌پسندد.}
 

2- صله‌ی رَحِم تا این حّد!
 

از «سالِمَه» کنیز امام صادق(ع) نقل شده است که گفت: من هنگام وفات امام صادق(ع) در محضر آن حضرت بودم، از هوش رفت، وقتی که به هوش آمد فرمود: به «حسن اَفَطَسْ» {حسن پسر علی اصغر بن امام سجّاد(ع)} هفتاد دینار بدهید، و به فلانی و فلانی، فلان مقدار بدهید...
من عرض کردم: «آیا به حسن اَفْطَس که قبلاً با کارد بزرگ به شما حمله کرد و می‌خواست شما را بکشد، پول بدهیم؟»
فرمود: آیا می‌خواهی از آن افراد نباشم که خداوند در تمجید آن می‌فرماید:
«وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ»:
«و آنها که پیوندهایی را که خدا به آن امر کرده است برقرار می‌دارند، و از پروردگارشان می‌ترسند، و از بدی حساب (روز قیامت)، بیم دارند.» (رعد/21)
آری ای سالمه! خداوند متعال، بهشت را آفرید، آن را پاکیزه نمود، و بوی آن را خوش گردانید؛
«وَ اِنَّ رِیحَها یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ اَلْفَیْ عامٍ، وَ لا یَجِدُ رِیْحَها؛ عاقٌّ وَ لا قاطِعُ رَحِمٍ»:
«و همانا بوی بهشت تا فاصله‌ی مسیری که در دو هزار سال پیموده می‌شود، می‌رسد، ولی همین بوی بهشت را انسانی که پدر و مادرش را بیازارد و یا قطع رَحِم کند، استشمام نخواهد کرد.»[4]
 

3- مکافات سبک شمردن نماز

 
ابوبصیر می‌گوید: پس از شهادت امام صادق(ع) همراه بعضی از دوستان، نزد حُمیده برای عرض تسلیت رفتیم، گریه کرد و ما نیز از گریه‌ی او گریه کردیم، آنگاه گفت: «ای ابامحمّد{لقب دیگر ابوبصیر}اگر امام صادق(ع) را هنگام مرگ می‌دیدی، چیز عجیبی مشاهده می‌نمودی؛ چشم‌های خود را گشود و فرمود: بستگانم را حاضر کنید، ما همه‌ی آنها را حاضر کردیم، به آنها نگاه کرد و فرمود:
«اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مَسْتَخِفًاً بِالصَّلوةِ»:
«همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد، نرسد.»[5]
 

فرزندان امام صادق(ع)

 
امام صادق(ع) دارای ده فرزند (هفت پسر و سه دختر) از همسران متعدّد بود.
پسران او عبارتند از 1- امام کاظم(ع) 2- اسماعیل 3- عبدالله 4- محمّد 5- اسحاق 6- عبّاس 7- علی.
دختران او عبارتند از: اُمّ فروه، اسماء و فاطمه.
یکی از همسران آن حضرت به نام فاطمه، دخترِ عمویش حسین بن امام سجّاد(ع) بود، و بقیّه‌ی همسرانش اُمّ ولد بودند.
اسماعیل نخستین پسر امام صادق(ع) بود، آن حضرت او را بسیار دوست می‌داشت و به او مهربانی می‌کرد، گروهی از شیعیان معتقد بودند که امام بعد از امام صادق(ع)، اسماعیل است؛ اسماعیل در عصر زندگی امام صادق(ع) از دنیا رفت، امام صادق(ع) از مرگ او بسیار غمگین شد، هنگامی که جنازه‌ی او را حمل می‌کردند، امام صادق(ع) به طور مکرّر آن را به زمین می‌نهاد، و پارچه‌ی کفن را از صورت او رد می‌کرد، و او را به مردم نشان می‌داد، تا آنان که به امامت او بعد از امام صادق(ع) اعتقاد داشتند، یقین کنند که اسماعیل از دنیا رفته است، در عین حال گروهی از آنها پسر او محمّد بن اسماعیل را امام دانستند و گروهی مرگ اسماعیل را باور نکردند و اسماعیل را زنده دانستند، در نتیجه فرقه‌ی اسماعیلیّه به وجود آمد.[6]
* * *
خدایا! به برکت وجود پربار امام صادق(ع)، عمر با برکت به ما بده، و ما را از رهروان مخلص و پر تلاش آن بزرگمرد فرما! آمِینَ یا رَبَّ الْعالَمِینَ.
پایان
 

خودآزمایی

 
1- به چه دلیل امام صادق(ع) وصیّت کرد بعد از خود هفت سال در مراسم حجّ مجالس سوگواری برای او تشکیل دهند؟
2- سه درس از امام صادق(ع) به عیادت کنندگانش، که در بستر شهادت از آن بزرگوار بروز کرد را بیان کنید.
3- چرا هنگامی که جنازه‌ی «اسماعیل»(فرزند امام صادق(ع)) را حمل می‌کردند، امام صادق(ع) به طور مکرّر آن را به زمین می‌نهاد، و پارچه‌ی کفن را از صورت او رد می‌کرد؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]- اصول کافی، ج1، ص310.
[2]- اعلام الوری، ص290.
[3]- وسائل الشّیعه، ج13، ص294.
[4]- فروع کافی، ج7، ص55.
[5]- ریاحین الشّریعه، ج3، ص19.
[6]- اقتباس از ارشاد مفید (ترجمه)، ج2، ص200-202.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: