کد مطلب: ۳۳۸۲
تعداد بازدید: ۹۶۰
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۰
نگاهی بر زندگی امام هادی(ع)| ۶
امام هادی(ع) به همۀ پرسش‌های یحیی بن اَکثم، پاسخ داد و این پاسخ‌نامه چون گنجینه‌ای گران‌بها در تاریخ ماند و همچون آیینه، نشانگر عظمت علمی امام(ع) شد و این درس را به دانشمندان دادکه در برابر القائات مخالفان و بدخواهان، ساکت ننشینند و با پاسخ‌های متین و محکم، از بدآموزی‌های آنها جلوگیری نمایند.

امام هادی(ع) از آغاز تولّد تا آغاز خلافت متوکّل عبّاسی| ۵


پاسخ‌های امام هادی(ع) به پرسش‌های پیچیده یحیی بن اَکْثَم
 

یحیی به اَکثَم از علمای برجسته درباری و از قاضیانی بود که در عصر مأمون و خلفای بعد به عنوان قاضی کهنه‌کار و زیرک شناخته می‌شد. سیزده سوال مشکل را تنظیم کرد و توسّط موسی مبرقع (برادر امام هادی) برای امام هادی(ع) فرستاد تا آن حضرت جواب آنها را بدهد.
موسی نزد برادرش امام هادی(ع) آمد و ماجرا را گفت. امام هادی(ع) لبخندی زد و به موسی فرمود: «آیا پاسخش را دادی؟» او عرض کرد: نه، من پاسخ آن سوال‌ها را نمی‌دانم. امام فرمود: آن سوال‌ها چیست؟
موسی سیزده سوال یحیی بن اَکْثَمْ را به ترتیب زیر برشمرد:
1- مطابق آیه 40 سوره نمل، آن کس که علمی از کتاب داشت (یعنی وزیر سلیمان به نام آصف) به سلیمان گفت: «من تخت بلقیس را پیش از آن که چشم بر هم نهی، نزد تو حاضر می‌کنم.» سوال من این است مگر پیغمبر خدا، حضرت سلیمان، به علم آصف محتاج بود؟
2- مطابق آیه 100 سوره یوسف: «یوسف پدر و مادرش را بر فراز تخت برد و آنها و فرزندانش در برابرش به سجده افتادند.» سوال من این است که چگونه یعقوب پیغمبر و فرزندانش برای یوسف سجده کردند؟
3- مطابق آیه 94 سوره یونس، خداوند می‌فرماید: «اگر از آنچه بر تو نازل کرده‌ایم در شک هستی، از آنها که قبل از تو کتاب می‌خوانند بپرس.» سوال من این است، این آیه خطاب به کیست؟ اگر خطاب به پیغمبر است، چگونه او شک دارد؟ و اگر خطاب به دیگری است، قرآن بر چه کسی - جز پیامبر - نازل شده است؟
4- منظور از «اَبْحُرْ» (دریاها) در آیه 27 لقمان چیست؟ و در کجا قرار دارند. آنجا که می‌فرماید:
«وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ:
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد و هفت دریا به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود، ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد.»
5- خداوند در آیه 71 زخرف، در وصف بهشت می‌فرماید:
«وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ:
هر چه دل بخواهد و چشم از آن لذّت برد در بهشت موجود است.»
پس چرا خداوند آدم را که تنها گندم خورد، عذاب و کیفر نمود؟
6- در آیه 50 سوره شوری می‌خوانیم:
«أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَ إِنَاثاً:
خداوند اگر بخواهد، پسر و دختر را برای آنان جمع می‌کند.»
جایی که خداوند مطابق این آیه، پسران را به بندگانش تزویج کند، چگونه قومی را به خاطر این عمل (لواط) کیفر داده است؟[1]
7- چگونه در بعضی از دعواها گواهی یک زن کافی است، یا اینکه خداوند در مورد مردان می‌فرماید:
«وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ:
و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید.»[2]
8- دربارۀ خُنثی، حضرت علی (برای تشخیص زن یا مرد بودن او و تعیین ارث) دستور داد، ببینید او در کدام مجرا ادرار می‌کند. سوالم این است که چه کسی باید این تحقیق را انجام دهد، زن یا مرد؟
اگر زن نگاه کند، شاید او مرد باشد و اگر مرد انجام دهد شاید او زن باشد؟ و این هر دو صورت جایز نیست.
9- مردی دید که چوپانی با گوسفندی آمیزش می‌کند. چون نگاه چوپان به صاحب گلّه افتاد، کنار رفت و آن گوسفند در میان گوسفندهای دیگر گم شد. این گوسفندها را چگونه سر ببُرند؟ آیا گوشتشان حلال است یا حرام؟
10- نماز صبح چرا بلند خوانده می‌شود؟ با اینکه از نمازهای روزانه است و بلند خواندن به نمازهای شب مربوط است؟
11- علی(ع) به ابن جرموز (قاتل زُبیر، آنگاه که زبیر دست از جنگ جمل کشید و ابن جرموز او را در نماز غافلگیر کرد و کُشت) فرمود «قاتل ابن صفیّه (زبیر) را به آتش بشارت دِه.» (و با این عبارت فهماند که ابن جرموز اهل دوزخ است) چرا علی(ع) که امام بود، این قاتل را نکُشت؟
12- چرا علی(ع) در جنگ صفّین (جنگ با معاویه) همۀ افراد سپاه معاویه را می‌کشت، چه مهاجم و چه فراری و چه زخمی؟ ولی در جنگ جَمَل (جنگ با سپاه طلحه و زبیر) به فراری و مجروح کاری نداشت و اعلان کرد که هر کس به خانه‌ام آید، ایمن است و هر کس اسلحه‌اش را بیفکند ایمن است. این اختلاف روش برای چه بود؟ اگر شیوۀ اوّل درست بود، ناچار شیوۀ دوم نادرست خواهد بود.
13- هرگاه مردی اقرار کند که لواط کرده آیا باید حدّ بخورد یا نه؟
*       *       *
امام هادی(ع) به موسی مبرقع فرمود: بنویس. او عرض کرد: چه بنویسیم؟ فرمود: (در جوابش) بنویس:[3]
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، خدا تو را به راه راست هدایت کند. نامه‌ات رسید. خواسته‌ای ما را با این خرده‌گیری‌ها بیازمایی تا شاید نقطه ضعفی از ما بیابی و عیب‌جویی کنی. خدا تو را به خاطر سوء نیّتت مکافات دهد. همه سوال‌هایت را پاسخ می‌گوییم. خوب گوش فرا ده و آماده فهم آن باش و حواس خود را جمع کن که حجّت بر تو تمام شده است. امّا جواب:
1- در مورد سوال اول؛ آن کسی که علمی از کتاب داشت، آصف بن برخیا بود و حضرت سلیمان از شناختن آنچه را که آصف می‌شناخت، عاجز نبود. بلکه می‌خواست به امّت خود از جنّ و انس بفهماند که حجّت بعد از من، آصف است و آن علم را سلیمان(ع) به امر خداوند به آصف سپرده و آموخته بود تا مردم در مورد امامت و راهنمایی‌های آصف، اختلاف ننمایند. چنان‌که در زمان حضرت داود(ع) نیز مسائلی به حضرت سلیمان تعلیم داده شده بود تا پیامبری و پیشوایی سلیمان بعد از پدر، آشکار گردد و حجّت بر مردم تمام شود.
2- در مورد سؤال دوم؛ سجدۀ یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف(ع)، برای اطاعت از خدا و اظهار محبّت به یوسف بود، نه برای یوسف. چنان‌که سجده فرشتگان بر آدم(ع)، برای آدم(ع) نبود، بلکه اطاعت از خدا و اظهار علاقه به آدم(ع) بود. سجدۀ یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف، سجدۀ شکر بود. به شکرانۀ اینکه خداوند آنها را در کنار هم جمع نموده است. آیا نمی‌بینی که یوسف(ع) در ابراز شکر خود در همان‌وقت، به خدا عرض کرد:
«رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ...:
پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی و مرا از علم و تعبیر خواب‌ها آگاه ساختی...» (سوف / 101)
3- در مورد سوال سوم؛ مورد خطاب در آیه، رسول خدا(ص) است و او در آنچه خداوند به او نازل کرده، شک نداشت؛ ولی جاهلان گفتند: چرا خداوند پیامبری از فرشتگان را نفرستاده است و پیغمبرش را با ما فرقی نگذاشته؟ چرا که او هم مثل ما می‌خورد، می‌نوشد، در بازار راه می‌رود؟! خداوند وحی کرد که در حضور این جاهلان، از آنها که پیش از تو از کتاب‌های آسمانی آشنا بوده‌اند بپرس: آیا خداوند تاکنون پیغمبری برای بشر فرستاده که نخورد و نیاشامد و در بازارها حرکت نکند؟ تو هم مثل آنها و این تعبیر که «اگر شک داری» با اینکه پیامبر(ص) شک نداشت، از نظر مماشات و همراهی با طرف است. چنانکه خداوند در آیه مباهله دستور می‌دهد:
«بیایید تا فرزندان ما و فرزندان شما، زنان ما و زنان شما، خود ما و خود شما را دعوت کنیم. سپس نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» (البته دروغگویان مسیحیان بودند و در این امر شکّی نبود ولی) اگر می‌گفت: لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، مسیحیان برای مباهله حاضر نمی‌شدند و خدا می‌خواست که پیامبرش رسالت‌های او را ابلاغ کند و دروغگو نیست. در اینجا نیز پیامبر(ص) به راستگویی خود یقین داشت، ولی می‌خواست با مدّعی به عنوان بی‌طرف گفتگو کند.
4- در مورد سوال چهارم؛ آری اگر درخت‌های دنیا قلم شود و دریا را هفت دریا مدد کند و چشمه‌ها از زمین بجوشد، آب‌ها تمام شود. آنها پیش از آنکه کلمات خدا پایان پذیرد، تمام می‌شوند. و هفت دریا عبارت است از: 1- چشمۀ کبریت 2- چشمه یمن 3- چشمۀ برهوت 4- چشمۀ طبریّه 5- آب گرم ماسبندان (محلی در خوزستان) 6- آب گرم آفریقیّه معروف به لسان 7- چشمۀ بحرون. و کلمات پایان‌ناپذیر خدا، ما هستیم که فضایلمان بیرون از مرز درک است.
5- در مورد سوال پنجم؛ البتّه هرچه از خوراکی و نوشیدنی و سرگرمی که دل بخواهد و لذّت‌بخش باشد، در بهشت وجود دارد و همه را نیز خداوند برای آدم(ع) حلال کرده بود. اما آن درختی که خداوند آدم و همسرش را از آن نهی کرده بود، درخت حسد بود (که به عنوان استعاره بر آن نام درخت نامیده شده بود) خداوند به آنها سفارش کرده بود که به چشم حسد، بر کسانی که خدا بر مخلوقات دیگر فضیلتشان داده، ننگرید. آدم فراموش کرد و بر آنها حسد بُرد و عزم و تصمیمی نداشت.
6- در مورد سوال ششم؛ منظور از جمع بین پسران و دختران، این است که خداوند گاهی دو نوزاد (دوقلو پسر و دختر) عطا می‌کند و دو عددی که با هم قرین باشند، به آن «جفت» گفته می‌شود. هر یکی جفت دیگری است (نه آنکه منظور ازدواج باشد.) پناه بر خدا که مرادش نیرنگ‌هایی (از لواط و...) باشد که تو ساخته‌ای که مجوّز زشت‌کاری تو باشد.
«وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ يَلْقَ أَثَاماً - يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً:
و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید - عذاب او در قیامت، چندان برابر می‌گردد و همیشه با خواری در آن خواهد ماند.» (فرقان / 68 و 69) در صورتی که توبه نکرده باشد.
7- در مورد سوال هفتم؛ پذیرش گواهی یک زن تنها در مورد قابله (ماما) (در موضوع زنده بودن یا مرده بودن نوزاد هنگام ولادت) است که اگر آن قابله، مورد اطمینان باشد، گواهی او در این مورد پذیرفته است؛ وگرنه کمتر از دو زن کافی نیست و به حکم ضرورت (در این مورد) به جای دو مرد به حساب می‌آید. چرا که در اینجا مرد نمی‌تواند کار زن را بر عهده گیرد و اگر تنها یک زن (نامطمئن) وجود داشت، گواهی او با سوگند پذیرفته خواهد شد.
8- در مورد مسألۀ خنثی؛ همان است که حضرت علی(ع) فرموده است. ولی به این صورت که مردان عادلی جلو آیینه می‌ایستند، خنثی پشت سر آن برهنه می‌شود؛ شاهدان عکس او را در آیینه می‌بینند و گواهی می‌دهند.
9- در مورد گوسفند و چوپان؛ اگر گوسفند معلوم بود، باید آن را سر ببُرند و بسوزانند. وگرنه با (قرعه تعیین می‌کنند؛ به این ترتیب که) گلّه را دو نصف می‌کنند و قرعه می‌کِشند، به نام هر یک درآمد، نصف دیگر آزاد است. باز همین نصف را دو نیمه می‌کنند و قرعه می‌کشند و این کار را همچنان ادامه می‌دهند تا دو تا بیشتر نماند. آنگاه بین آن دو قرعه می‌زنند. قرعه به نام هر کدام افتاد، آن را سر می‌بُرند و می‌سوزانند و بقیّه آزاد می‌شوند.
10- امّا بلند خواندن نماز صبح، برای آن است که پیغمبر(ص) وقتی آن را می‌خواند که هوا تاریک بود؛ از این‌رو در حکم قرائت‌های شبانه است.
11- در مورد اینکه علی(ع) فرمود: قاتل زبیر را به دوزخ بشارت بده، این مژده‌ای بود که قبلاً پیامبر(ص) داده بود و قاتل از خوارج بود که در جنگ نهروان شرکت کرد و علی(ع) از این جهت او را نکشت که می‌دانست او در جنگ نهروان، کشته خواهد شد.
12- اینکه علی(ع) در جنگ صفّین، مهاجم و فراری را می‌کشت، ولی در جنگ جمل فراری و زخمی را نمی‌کشت و تعقیب نمی‌کرد و همچنین در جنگ جمل آنها را که اسلحۀ خود را می‌افکندند، یا به خانه‌ها پناه می‌بردند، امان می‌داد؛ از این‌رو که فرماندۀ سپاه دشمن در جنگ جمل (طلحه و زبیر) کشته شده بود. دیگر پایگاه و جمعیّتی نداشتند که به آن بازگردند (و فتنه را از سر گیرند) همه به خانه‌های خود برگشتند. دیگر نه جنگجو بود و نه معارض. آنها راضی بودند که کسی به آنها کاری نداشته باشد. در این صورت ناگزیر وظیفه در برابر آنها که در فکر جمع‌آوری مجدّد لشگر و از سر گرفتن جنگ نبودند، خودداری از جنگیدن و آزاررسانی به آنها است؛ ولی در جنگ صفّین، سپاه دشمن به پایگاه خود بازمی‌گشت، دارای فرمانده و تجهیزات بود و در فکر تجدید قوا و از سر گرفتن جنگ به سر می‌برد. سران دشمن، شمشیر در بین آنها پخش می‌کردند و جایزه به آنها می‌دادند و تجهیزات جنگ را فراهم می‌ساختند. بیماران را عیادت و دست و پا شکسته‌شدگان را مداوا می‌نمودند. به پیاده‌ها مرکب و به برهنگان لباس می‌دادند و باز دوباره همه را به میدان می‌فرستاد. از این‌رو علی(ع)، این دو گروه را یکسان ندید. وظیفه جنگ با گویندگان «لا اله الّا الله» را خوب می‌دانست. حق را برای آنها شرح می‌داد (و حجّت را بر آنها تمام می‌کرد) هر کس حق را نمی‌پذیرفت، شمشیر بر رویش می‌کشید، جز اینکه توبه کند.
13- در مورد مردی که به لواط، اقرار کرده، اگر دو شاهد، شهادت نداده و او به دلخواه خود اقرار نموده است، در این صورت حاکم شرع می‌تواند به او منّت نهاده و او را معاف دارد یا کیفر کند. آیا سخن خدا را نشنیده‌ای که به حضرت سلیمان می‌فرماید:
«هذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَيْرِ حِسَابٍ:
این عطای ما است. به هرکس می‌خواهی (و صلاح می‌دانی) ببخش، و از هر کس می‌خواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست.» (تو امین هستی) (سوره ص / 39)
امام هادی(ع) در پایان فرمود: به همۀ سوال‌های تو پاسخ دادیم. آن را فراگیر و بدان.[4]
به این ترتیب امام هادی(ع) به همۀ پرسش‌های یحیی بن اَکثم، پاسخ داد و این پاسخ‌نامه چون گنجینه‌ای گران‌بها در تاریخ ماند و همچون آیینه، نشانگر عظمت علمی امام(ع) شد و این درس را به دانشمندان دادکه در برابر القائات مخالفان و بدخواهان، ساکت ننشینند و با پاسخ‌های متین و محکم، از بدآموزی‌های آنها جلوگیری نمایند.
 

خودآزمایی

 
پاسخ‌های امام هادی(ع) به پرسش‌های زیر که توسط «یحیی به اَکثَم» مطرح شده است را بیان کنید.
1- مطابق آیه 40 سوره نمل، آن کس که علمی از کتاب داشت (یعنی وزیر سلیمان به نام آصف) به سلیمان گفت: «من تخت بلقیس را پیش از آن که چشم بر هم نهی، نزد تو حاضر می‌کنم.» سوال این است مگر پیغمبر خدا، حضرت سلیمان، به علم آصف محتاج بود؟
2- نماز صبح چرا بلند خوانده می‌شود؟ با این که از نمازهای روزانه است و بلند خواندن به نمازهای شب مربوط است؟
3- چرا علی(ع) در جنگ صفّین، همه افراد سپاه معاویه را می‌کشت، چه مهاجم و چه فراری و چه زخمی؟ ولی در جنگ جَمَل به فراری و مجروح کاری نداشت؟ این اختلاف روش برای چه بود؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] یحیی این آیه را به دلخواه خود معنی کرد.
[2] طلاق / 2.
[3] مطابق پاره‌ای از روایات، این پاسخ‌ها را ابن سکّیت، با املای امام(ع) نوشت.
[4] ترجمه تحف العقول، ص 563 تا 570.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: