کد مطلب: ۳۳۸۵
تعداد بازدید: ۸۰۸
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۰
نگاهی بر زندگی امام حسن عسکری(ع)| ۲
امام حسن(ع) در زیر سایه تربیتی پدر بزرگوارش امام هادی(ع)، در دامن مادر پاک و ارجمندش حضرت سوسن(س) رشد و نمو کرد و همراه پدر و مادر در عصر خلافت متوکل از مدینه به سامرّا رفت و تا آخر عمر در همانجا زیست.

امام حسن عسکری(ع) قبل از امامت| ۱


حضرت سَوسَن، مادر امام حسن عسکری(ع)


حضرت سوسن (س) از بانوان بسیار ارجمند و دانشمندی است که در زادگاه خود از بزرگ زادگان بود. دست تقدیر او را به مدینه آورد و در آنجا به افتخار همسری امام هادی(ع) نایل شد.
او دارای نام‌های متعدد مانند: سوسن[1] سلیل، و حُدَیْث است.[2]
هنگامی که او را نزد امام هادی(ع) آوردند و او همسر امام گردید، امام هادی(ع) در شأن او چنین فرمود:
«سَلِیلٌ، مَسْلُولَةٌ مَنَ الآفاتِ وَ الْعاهاتِ، وَ الاَرْجاسِ وَ الاَنجاسِ:
سلیل؛ بیرون کشیده شده از هر آفت و نقص و پلیدی و ناپاکی است.»
سپس به او فرمود:
«سَیَهِبُ اللهُ حُجَّتَةُ عَلی خَلْقِهِ یَمْلأُ الاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً:
به زودی خداوند حجّتش بر خلقش را عطا می‌کند که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می‌کند.»[3]
او را به عنوان «جَدّه» (جدّة امام قائم – عج - ) می‌خواندند.
***
یک روز امام حسن عسکری(ع) به مادرش سوسن(س) فرمود: «در سال 260 بر من مصیبتی وارد شود که خوف آن می‌رود که من در همان سال از دنیا بروم.» حضرت سوسن(س) ناراحت شد و گریست. امام حسن عسکری(ع) به مادر فرمود: «ناراحت نباش که تقدیر الهی ناگزیر واقع می‌شود.»
امام حسن عسکری(ع) به دستور طاغوت وقت (متوکل) همراه پدر، به شهر سامرّا واقع در عراق تبعید شده بود. در سال 260 حضرت سوسن(س) از مدینه به مکّه برای انجام عبادت حج رفت. هنگامی که به مدینه بازگشت، هر روز از اخبار عراق جویا می‌شد تا اینکه اطلاع یافت فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرّا از دنیا رفته است. به سامرّا سفر کرد، در آنجا متوجّه شد جعفر کذّاب (فرزند امام هادی و برادر امام حسن عسکری) به دروغ ادعای ارث امام حسن عسکری(ع) را می‌کند. به او اعتراض کرد و فرمود: «وصیّ امام حسن(ع) من هستم.»
حضرت سوسن(س) سرانجام در نزد قاضی وقت «ابوالشّوارب» وصیّ بودن خود را از جانب پسرش امام حسن(ع) اثبات کرد.[4]
عالم بزرگ، شیخ صدوق(ره) نقل می‌کند: امام زمان، حضرت مهدی(عج) ظاهر شد و از حقّ جدّه‌اش، در برابر جعفر کذّاب دفاع نمود و جعفر مبهوت و حیران گردید.
سپس می‌نویسد: «مادر امام حسن عسکری(ع) (حضرت سوسن) وصیّت کرده بود که وقتی از دنیا رفتم مرا در کنار قبر شوهرم امام هادی(ع) و قبر فرزندم امام حسن عسکری(ع) (در شهر سامرّا) به خاک بسپارید.»
وقتی که از دنیا رفت و خواستند او را در آنجا دفن کنند، جعفر کذّاب، ممانعت می‌کرد و می‌گفت: «این خانه من است و کسی اجازه ندارد که در اینجا دفن شود.» در این هنگام نیز حضرت ولیّ عصر(عج) ظاهر شد و به جعفر گفت: «ای جعفر! آیا این خانه، خانه تو است یا خانه من؟!»
به این ترتیب امام زمان(ع) از حق جدّه‌اش سوسن(س) دفاع نمود و سپس از نظرها غایب گردید.[5]
 

سوسن(س) همانند زینب سلام الله علیها واسطه بین امام و مردم

 
روایت شده پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) شخصی به نام «احمد بن ابراهیم» که از شیعیان آشنا بود، نزد حضرت حکیمه(س) (خواهر امام هادی) آمد و در ضمن سوالاتی، پرسید فرزند امام حسن(ع) کجاست؟
حکیمه فرمود: او پنهان است.
احمد گفت: «اِلی مَنْ تَفْزَعُ الشِّیعَةُ: بنابراین شیعیان به چه کسی پناهنده شوند و مراجعه کنند؟»
حکیمه فرمود: به جدّه، مادر امام حسن عسکری(ع) (یعنی سَوْسن).
احمد از روی تعجب گفت: آیا از کسی پیروی کنم که به زنی وصیّت کرده است؟
حکیمه فرمود: همچون پیروی از امام حسین(ع) که در ظاهر به خواهرش زینب(س) وصیّت کرد. از این رو آنچه از علوم و اخبار از آن امام سجّاد(ع) بود به زینب سلام الله علیها نسبت داده می‌شد تا با مخفی نمودن امام سجّاد(ع) جان امام حفظ شود.
شما قومی هستید که با روایات سر و کار دارید آیا به شما روایت نشده که ارث نهمین فرزند امام حسین(ع) (حضرت مهدی) در حال حیاتش تقسیم می‌گردد؟[6] (یعنی آیا به شرایط سخت این عصر توجّه نمی‌کنی که جعفر کذّاب ادّعای امامت بعد از امام حسن(ع) می‌کند و می‌گوید امام حسن پسر ندارد و وارث او من هستم. و ارث او را تصاحب می‌نماید و طاغوتیان از او طرفداری می‌کنند. در چنین شرایطی همچون شرایط امام حسین و امام سجّاد(ع) چاره‌ای جز وصیّت به یک بانوی استوار و شایسته نیست.)
شیخ صدوق(ره) پس از نقل این مطلب می‌گوید: این ماجرا بیانگر نهایت عظمت مقام و کمال حضرت سوسن(س) است که بین امام مهدی(ع) و مردم واسطه شده و شایستگی حمل اسرار امامت و وصایت را (همچون زینب کبری سلام الله علیها) یافته است.
 

ولادت امام حسن عسکری(ع)

 
گرچه بعضی گفته‌اند امام حسن عسکری(ع) در سامرّا چشم به جهان گشود، ولی اکثر محدثان تولد آن حضرت را در مدینه می‌دانند.[7] چرا که او در سال 231 یا 232 متولد شد. در صورتی که تبعید و هجرت امام هادی(ع) پدر بزرگوارش از مدینه به سامرّا در سال 234 رخ داده است. بنابراین حضرت حسن عسکری(ع) هنگام هجرت پدر به سامرّا، دو ساله بوده که همراه پدر و مادر از مدینه به سامرّا رفته است.
و طبق نقل بعضی، سال تبعید هجرت امام هادی(ع) به سامرّا، سال 236 بوده است. بنابراین امام حسن عسکری در این هنگام حدود چهار سال داشته است.[8]
امام حسن(ع) در زیر سایه تربیتی پدر بزرگوارش امام هادی(ع)، در دامن مادر پاک و ارجمندش حضرت سوسن(س) رشد و نمو کرد و همراه پدر و مادر در عصر خلافت متوکل از مدینه به سامرّا رفت و تا آخر عمر در همانجا زیست.
از دوران کودکی امام حسن عسکری(ع)  گویا ورق‌های تاریخ نیز غافل مانده و مطلبی قابل ذکر نیست، جز اینکه به طور کلّی نوشته شده آن حضرت فردی فوق العاده بود و در همان کودکی گویی یک شبه ره صد ساله پیموده است. در وقار، کمال، علم و ارزش‌های اخلاقی از امتیاز بالایی برخوردار بود و نشانه‌های امامت و آینده درخشان از چهره‌اش دیده می‌شد.
به ایشان «عسکری» می‌گویند، زیرا او و پدر بزرگوارش در عسکر (لشگرگاه) سامرّا، تحت نظر طاغوتیان عصر زندگی می‌کردند. از این رو به عسکر که به معنی لشگر است نسبت داده شدند.
ایشان قامتی معتدل و متوسط، صورتی گندمگون، چهره‌ای زیبا، گونه‌هایی سرخ، پیشانی‌ای گشاده، چشمانی درشت و سینه‌ای پهن داشت.[9]
 

خودآزمایی

 
1- چرا اکثر محدثان تولد امام حسن عسکری(ع) را در مدینه می‌دانند؟
2- به چه دلیل حکیمه(س)(خواهر امام هادی(ع)) فرمودند: شیعیان به مادر امام حسن عسکری(ع) (یعنی سَوْسن) پناهنده شوند؟
3- به چه دلیل به امام یازدهم «عسگری» می‌گفتند؟
 

پی‌نوشت‌ها

[1] کشف الغمّه، ج 3، ص 271 – اعیان الشّیعه، ج 2، ص 40.
[2] بحار، ج 50، ص 236.
[3] اثبات الوصیّه، ص 207.
[4] اثبات الوصیّه، مطابق نقل ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 25.
[5] اکمال الدّین، طبق نقل ریاحین الشریعه، ج 3، ص 24 و 25.
[6] غیبة الطوسی، ص 138 و مدرک قبل.
[7] بحار، ج 50، ص 236 – الائمّة الاثنی (هاشم معروف)، ص 481.
[8] منتهی الآمال، ج 2، ص 264 – اعیان الشّیعه، ج 2، ص 40.
[9] اعیان الشّیعه، ج 2، ص 40.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: