حضرت مهدی(عج) از آغاز تولد تا غیبت کبری| ۱
از همان آغاز بشریّت به وجود و ظهور مصلح کل و منجی جهان بشریّت، از زبان پیامبران بزرگ، و در کتابهای آسمانی بشارت داده شده است، چنان که قرآن به این مطلب اشاره کرده و میفرماید:
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الْاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ:
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم، بندگان شایستهام، وارث حکومت سراسر زمین خواهند شد.» (انبیاء/105)
پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع)، صدها بار سخن از حضرت مهدی(عج) به میان آوردند و به ظهور و قیام جهانی او مژده دادند، و ویژگیهای او را بیان نمودند، که در این کتاب به پارهای از آنها به مناسبت، ذکر خواهد شد، به عنوان نمونه، پیامبر(ص) فرمود:
«لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یَقُومَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ یَمْلَأُها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
دنیا به پایان نمیرسد مگر این که مردی از فرزندان حسین(ع) قیام کند، و سراسر دنیا را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد کند.»[1]
پدر و مادر حضرت مهدی(عج)
درباره پدر بزرگوار حضرت مهدی(عج) یعنی حضرت امام حسن عسکری(ع) در شماره قبل سخن گفتیم به آنجا مراجعه شود، در اینجا نظر شما را به دورنمایی از زندگی مادر حضرت مهدی(عج) به طور فشرده، جلب میکنم:
حضرت نرجس علیهاالسلام مادر امام زمان(عج)
اشاره
در جنگهای قدیم، رسم بود وقتی که شهری یا روستایی را فتح میکردند، مردان و زنان لشکر دشمن را اسیر مینمودند و آنها را به عنوان برده میآورند، و در بازارها میفروختند.
مادر امام زمان(عج) بانوی بسیار ارجمند و پاک و با عفّت یعنی حضرت «نرجس» از دخترانی است که در میان اسیران جنگی، از روم شرقی (حدود ترکیه) به عراق آورده شد، امام هادی(ع) (امام دهم(ع)) او را خریداری کرد، و سپس او را همسر فرزندش امام حسن عسکری (امام یازدهم پدر بزرگوار حضرت حجّت امام زمان) نمود، و نتیجه این ازدواج یک فرزند نورانی یعنی حضرت امام زمان(عج) بود که در شب نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سامرّا به دنیا آمد، فرزندی که هم اکنون، جهان به طفیل وجودش برقرار است، و در پشت پردۀ غیبت به سر میبرد و روزی خواهد آمد، که همه مردم جهان، تحت پرچم رهبری او قرار میگیرند، و سراسر جهان تحت نظارت و رهبرّیت او پر از عدل و داد و مهر و صفا خواهد شد، اینک توجّه کنید که نرجس خاتون[2] مادر امام زمان(عج) کیست؟ و چگونه به خانۀ امام حسن عسکری(ع) راه یافت؟
نرجس(ع) نوه شمعون وصّی عیسی(ع)
مادر امام زمان(عج) نامش «ملیکه» بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) که وصّی او به شمار میرفت.
او با این که در کاخ میزیست و با خاندان امپراطوری زندگی میکرد، امّا آن چنان پاک و با عفّت بود که گویی شباهت به این خاندان ندارد، بلکه به مادر و خانواده مادری کشیده و زندگیش همچون زندگی شمعون و عیسی و مریم علیهاالسلام از صفا و معنویّت و پاکی خاصّی برخوردار است.
از این رو نمیخواست، با خاندان امپراطوری دنیاپرست، زندگی کند بلکه دوست داشت و هدفش این بود که در یک خانواده پاک خداپرست، زندگی نماید، خداوند او را در این هدف کمک کرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رسانید.
خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس(ع)
ملیکه وقتی که به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را همسر برادرزادهاش کند، با توجّه به این که کسی نمیتوانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید.
امپراطور از طرف برادرزادهاش، از ملیکه خواستگاری کرد و سپس مجلس عقد بسیار باشکوهی ترتیب داد، در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیّون و کشّیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شرکت داشتند.
مجلس در کاخ، با شکوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را که با انواع جواهرات، طلا، نقره، یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص کاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتکاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یک در جایگاه خود ایستادند در اطراف کاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیّون برجستۀ مسیحی کنار تخت با عبا و کلاه و قیافه مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و کتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین که انجیل را گشودند که آیات آن را تلاوت کنند، ناگهان زلزله آمد، کاخ لرزید، و هر کسی که روی تخت، نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزادهاش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرزه حاضران را فرا گرفت، یکی از کشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض کرد: «این حادثه عجیب، نشانه بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین مسیحیّت است، ما را مرخص فرمایید برویم.» امپراطور اعلام ختم مجلس کرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه که از تخت، قندیل، چراغ و چیزهای دیگر که در هم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند.
این بار امپراطور تصمیم گرفت که «ملیکه» را همسر برادرزاده دیگرش کند، و با خود گفت شاید این حادثۀ زلزله، برای آن بود که «ملیکه» همسر برادرزاده اوّلی نگردد، بلکه همسر برادرزاده دوّمی شود.
دستور داد مجلس را در کاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتکاران در جایگاههای مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیّون برجسته مسیحی با دست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در کنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین که آغاز مراسم عقدخوانی شروع شد، و کشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثۀ زلزله، رخ داد و همه حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از کاخ بیرون آمدند و به خانههای خود رفتند.
امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فکر فرو رفت و لحظهای حادثۀ عجیب را فراموش نمیکرد.
خودآزمایی
1- در کدام آیه از قرآن به وجود و ظهور مصلح کل و منجی جهان بشریّت، اشاره شده است؟
2- مادر امام زمان(عج) چه نام داشت؟ از طرف پدر، دختر چه کسی و از طرف مادر، نوه چه کسی بود؟
3- چرا مراسم عقد ملیکه و برادرزاده امپراتور روم به هم خورد؟
پینوشتها
[1] عیون الاخبار، ج 2، ص 130.
[2] نام دیگرش «مَلیکه» و «صقیل» است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
خوب توانستم با خواندن این جمله های زیبا آشنایی عالی را در باره
خانواده بزرگ امام عصر حاضر خود بتوانیم کسب کنم
موفق باشید
به امید روز آمدن مولای حق امام زمان عج فرج
صد گل و صد ستاره اصلاً قلت نداره