تقوای الهی، دستاورد ما از ماه مبارک رمضان
نتیجهای که از این دارالضیّافه و مهمانسرای الهی باید به دست آورد به حکم آیهی قرآن ملکهی تقواست که:
يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛
رسول اکرم(ص) در هفتهی آخر ماه شعبان، فضایل ماه رمضان و وظایف مسلمانان را در آن ماه بیان میفرمود، در اثناء خطبه امام امیرالمؤمنین(ع) سؤال کرد:
«مَا اَفْضَلُ الْاَعمالِ فی هذا الشَّهْرِ یا رَسُولَ الله»؛
ای رسول خدا، با فضیلتترین اعمال در این ماه چیست؟
رسول اکرم(ص) فرمود:
«اَفْضَلُ الاَعمالِ فِی هذا الشَّهْرِ اَلوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللهِ»؛[1]
برترین اعمال در این ماه، پرهیز از گناهان و محرّمات الهی است.
بنابراین بر ما لازم است بعد از انقضای ماه مبارک رمضان، در افکار و اخلاق و اعمال و حالات خود بیندیشیم و ببینیم که آیا آثاری از ملکهی تقوا و ورع از محارم خدا در شئون زندگی ما به وجود آمده است. در این صورت، خدا را شاکر باشیم که توفیق بهرهبرداری از خوان اِنعام و احسانش را به ما عنایت فرموده است، وگرنه باید سخت متأسّف و غمگین باشیم که از مهمانسرای الهی تهیدست و بیبهره بیرون آمدهایم؛ در عین حال از رحمت حق مأیوس نباشیم و بکوشیم تا فرصت و مهلتی از عمر باقی است، به اصلاح اخلاق و اعمال خود بپردازیم.
اگر در ابعاد گوناگون زندگی، اعمّ از زندگی شخصی یا خانوادگی یا اجتماعی، از کسب و کار و معاملات و معاشرات، آلودگی به گناه و محرّمی از محرّمات خدا را میبینیم، بدون هرگونه تأخیر و تعلّل اقدام برای رفع و برطرف ساختن آن بنماییم که به همین زودی، عمر به پایان میرسد و خود را در موقف حساب خدا میبینیم. این ندای قرآن را در گوش جان خود طنینانداز بسازیم که:
یا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ...؛[2]
ای باورداران به خدا و روز جزا، تقوا پیشه کنید و بیپروا زندگی نکنید و هر کسی باید بنگرد که برای فردا [روز جزا] چه پیش فرستاده است...
مراقب باشیم که بسیاری از ما به یک گناه دائمی مبتلا هستیم و مدام در حال گناه به سر میبریم. مثلاً کسی که خانهای یا مغازهای را غصب کرده و به غصب حقّالنّاس مبتلا شده است، علیالدّوام فرمان خدا بالای سرش هست که حقّ مردم را به صاحبش رد کن. او در آن خانه یا آن مغازه، نماز هم که میخواند در نامهی عملش گناه نوشته میشود به مردم مدیون است و میتواند دین خود را ادا کند و نمیکند. با همان حال مکّه میرود و طواف کعبه میکند و در مشاهد مشرّفه و حرم امامان(ع) السّلام علیکم یا اهل بیت النبوّة میگوید، در همان حال، در نامهی عملش گناهان نوشته میشود.
مرد در خانه نسبت به زن، جفاکار و زن نسبت به حقّ مرد جفاکار، آن وقت دنبال دعای کمیل و دعای ندبه و ختم انعام میروند، ترک واجب کرده، سنّت به جا میآورند.
گنهکارانی که توبه بر آنها واجب فوری است، توبه نمیکنند و فشار روی مستحبّات از روزه و نمازهای مستحبّی و شرکت در مجالس عزاداری و بر سر و سینه زدن میآورند.
وقتی هم مشکلاتی در زندگیشان پیدا میشود، تعجّب میکنند که چرا چنین شده است، هیچ نمیدانند که چوب از کجا میخورند. آنها چوب ترک توبه را که واجب فوری است میخورند.
نگرانی شدید امام امیرالمؤمنین(ع) از غفلت مردم
امام امیرالمؤمنین علی(ع) برای بیدار ساختن مردم غفلت زدهی زمانش فریادها میکشید و گاهی از شدّت ناراحتی گریهها میکرد. نقل شده است که آن حضرت وارد بازار بصره شد و دید مردم سرگرم خرید و فروش هستند، در یک گوشهی بازار ایستاد و به شدّت گریه کرد.
«ثُمَّ قالَ يا عَبِيدَ الدُّنْيا وَ عُمّالَ اَهْلِها اِذا كُنْتُمْ بِالنَّهارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّيْلِ فِي فُرُشِكُمْ تَنامُونَ وَ فِي خِلالِ ذلِكَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتى تُحْرِزُونَ الزّادَ وَ تُفَكَّرُونَ فِي الْمَعادِ»؛[3]
آنگاه فرمود: ای بندگان دنیا و کارگران دنیاداران، شما که روز سرگرم سوداگری و قسم خوردن برای تبلیغ متاعتان هستید و شب هم در بستر خواب خود میخوابید و هیچ یادی از آخرت نمیکنید، پس کی به فکر معاد و زندگی پس از مرگ میافتید و توشهی راه بر میدارید.؟
شما اندکی دربارهی همین ماجرا بیندیشید که مردی همچون علیّ امیر(ع) گریه کند آن هم در زمان حکومتش و آن هم در میان بازار و میان مردم با صدای بلند که چشم و گوش آیندگان و روندگان را به خود متوجّه سازد. پیداست که از حال غفلتزدگی مردم به شدّت ناراحت است، همچون پدری مهربان که فرزند خام و ناپختهی خود را ببیند که رو به هلاکت و بدبختی میرود و خود نمیفهمد و گوش به حرف پدر هم نمیدهد؛ طبیعی است که پدر فریادش بلند میشود و گاهی هم بر سر و صورت خود میکوبد و میگرید، علیّ امیر(ع) آن پدر مهربان امّت هم میدید این فرزندان جاهل و غافلش رو به جهنّم و عذاب ابدی میروند، طبیعی است که شدیداً ناراحت میشد و فریادها میکشید. گاه پدرانه نصیحت میکرد و گاه با لحنی تند و خشم آلود میگفت:
«لَوَرِرْتُ أنِّي لَمْ أرَكُمْ وَ لَمْ أعْرِفْكمْ... قاتَلَكُمُ اللهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَیْظاً»؛[4]
ای کاش من شما را اصلاً ندیده و نشناخته بودم...خدا شما را بِکُشد که دلم را پر از چرک و سینهام را آکنده از خشم و غیظ نمودید.
گاهی بالای منبر اشک میریخت و گاهی در میان بازار صدا به گریه بلند میکرد تا بالاخره شب نوزدهم ماه رمضان، همان مردم با فرق شکافته از مسجد به خانهاش بردند.
از بس که از مردم زمانش ناراحت بود وصیّت کرد پیکر مطهّرش را شبانه و مخفیانه تجهیز و تشییع و دفن نمایند و لذا تنها فرزندانش و چند نفر از اصحاب خاصّش به هنگام تشییع و دفن حاضر بودند و در میان بیابان، خارج شهر کوفه دفن کردند و تا زمان امام صادق(ع) مکان قبر شریفش مخفی بود و چون بدن مطهّر را در میان قبر نهادند یکی از اصحاب بزرگوارش به نام صعصعة بن صوحان که مردی سخنور و خطیب بود و مورد علاقهی امام(ع) آمد دو زانوی ادب بر زمین نهاد و کنار قبر مطهّر نشست و در حالی که اشک میریخت دست خودش را روی قلب خودش گذاشت و با دست دیگرش مشتی خاک از روی قبر برداشت و روی سرش ریخت و گفت:
«بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یا اَمیرالْمُؤمنین هَنیئاً لَکَ یا اَباالْحَسَن»؛[5]
پدر و مادرم قربان تو یا امیرالمؤمنین، گوارا باد بر تو این زندگی یا اباالحسن.
برای خدا زندگی کردی، برای خدا جهاد کردی و برای خدا جان دادی، این مردم اگر حرف تو را میشنیدند، از زمین و آسمان برای آنان نعمت میجوشید، ولی یاللاسف که تو را نشناختند و قدر تو را ندانستند. چند جملهای گفت و گریه کرد و همراهان را گریانید.
صلّی الله علیک یا امیرالمؤمنین.
خودآزمایی
1- با فضیلتترین اعمال در ماه مبارک رمضان چیست؟
2- کسانی که به یک گناه دائمی مبتلا هستیم، به چه دلیل مشکلاتی در زندگیشان پیدا میشود؟
3- چرا حضرت علی(ع) وصیّت کرد پیکر مطهّرش را شبانه و مخفیانه تشییع و دفن نمایند؟
پینوشتها
[1]- وسائل الشّیعه، جلد ۱۰، صفحهی ۳۱۳.
[2]- سورهی حشر، آیهی ۱۸.
[3]- مستدرک الوسائل، جلد ۱۳، صفحهی ۲۷۴.
[4]- کافی، جلد ۵، صفحهی ۴.
[5]- بحارالانوار، جلد ۴۲، صفحهی ۲۹۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی