اصل امامت از نگاه قرآن و عقلانیّت | ۱
مذهب جعفری، افتخار بزرگ ما
افتخار بزرگ ما شیعهی امامیّه در میان همهی مذاهب و فِرَق اسلامی این است که مذهب ما جعفری است. البتّه امتیاز اصلی ما از سایر مذاهب این است که ما اعتقاد به امامت و خلافت بلافصل امام امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب(ع) پس از رحلت رسول اکرم(ص) داریم و لذا ما در واقع شیعهی علوی هستیم و مذهبمان نیز علوی است. حال باید دید چرا به عنوان دارندگان مذهب جعفری شناخته شدهایم. برای روشنتر شدن اذهان برخی از جوانها و نوجوانهای عزیز، اندکی دربارهی اصل اعتقادی امامت صحبت میکنیم.
هدف از خلقت انسان
ما پیش از همه چیز از طریق مشاهدهی آثار نظم و حساب و تدبیر در سراپای وجود خودمان، پی بهوجود آفرینندهای علیم و قدیر و حکیم میبریم که از کوچکترین تا بزرگترین اجزای وجودی ما را روی نظم و حسابی دقیق و برای هدف و منظوری خاصّ آفریده است. یک مژه در پلک چشم و یک مویرگ در سراسر بدن، بیهدف ساخته نشده است. تمام اجزای کائنات در زمین و آسمان از آب و هوا و نور، از ماه و خورشید و ستارگان، همه و همه به همین کیفیّت دارای نظم و حساب و هدف میباشند که خود حضرت خالق حکیم فرموده است:
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْاَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ.[1]
ما آسمان و زمین را و آنچه را که در بین آنهاست به گونهی بازی و بیهدف نیافریدهایم.
ما بازیگر نیستیم، بلکه هدف و غایت حکیمانه از آفرینش عالم داریم.
وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ....[2]
تمام آنچه را که در آسمانها و تمام آنچه را که در زمین هست، مسخّر شما [آدمیان] نبوده... و در مسیر منفعت رسانی به شما قرار داده است. پس این انسان چه شرف و منزلت بزرگی در نزد خدا دارد که خدا همهی کائنات از زمینیان و آسمانیان را برای خدمت او آفریده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری
حال باید دید آیا انسان برای چه منظور آفریده شده است و هدف از خلقت انسان چیست؟ جواب این سؤال را از حضرت خالق حکیم بشنویم که میفرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإنْسَ إلّا لِیَعْبُدُونِ.[3]
منظور من از آفرینش جنّ و انس این است که من را عبادت کنند.
آری، هدف از خلقت انسان، عبادت خداست امّا باید توجّه داشت که عبادت خدا منحصر در نماز و روزه و حجّ و... نیست. این امور از جملهای مظاهر و مجالی[4] حقیقت عبادت است و عبادت به معنای حقیقیاش تذلّل و خضوع بنده در حضور مولایش میباشد که مجذوب مولایش شده، به سوی او حرکت کند و خود را به قرب او برساند.
در واقع عبادت خدا یعنی انسان ابتدا خدا را به صفات کمالی لایتناها بشناسد و سپس جوهر روح خود را با آراستن به فضایل اخلاقی حرکت داده به مقام قرب خدا برساند که عالیترین مرتبهی کمال برای انسان همین تقرّب جوهری به خدا، «کمال مطلق» است که قرآن کریم از آن تعبیر به «لقاءالله» کرده و انکار و تکذیب آن را سبب خسران و زیان غیرقابل جبران نامیده و فرموده است:
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللهِ....[5]
به یقین، زیان کردند آنان که لقای خدا را تکذیب کردند... و با قاطعیّت تنبّه داده که:
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إنَّكَ كادِحٌ إلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ.[6]
ای انسان، تو بار سفر بسته با تلاش مستمرّ رو به سوی پروردگارت در حرکت هستی و سرانجام به لقای او میرسی.
...فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أحَداً.[7]
...حال آن کس که امید نیل به لقای خدایش دارد، باید طبق دستور، عمل صالح انجام بدهد و احدی را شریک در عبادت خدایش قرار ندهد.
مراتب سیر تکاملی انسان
در این که انسان موجود متحرّکی است و از مبدأیی حرکت کرده رو به مقصدی میرود، تردیدی نیست. منتها او مرکّب از دو بُعد جسمی و روحی میباشد و حرکت او در بُعد جسمی روشن است و عیان که ابتدا خاک بوده و سپس به صورت گیاهی، طعمهی گوسفندی شده و گوشت آن گوسفند در صُلب پدر و رحم مادر تبدیل به نطفه گشته و آن نطفه پس از طیّ مراحل گوناگون به صورت یک کودک آدمی قدم به دنیا نهاده و الحال این شده که میبینیم:
شخصٌ رجلٌ بزرگوارٌ / عِجْلٌ جَسَدٌ لَهُ خُوارٌ
از جمادی مُردم و نامی شدم / و ز نما مُردم ز حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم کی ز مُردن کم شدم
مردن نه به معنای نابود شدن است بلکه به معنای انتقال از مرتبهی پایین به مرتبهی بالاست. عالم نبات بالاتر از عالم جماد است و عالم حیوان بالاتر از عالم نبات و عالم انسان بالاتر از عالم حیوان است. این مراتب سیر تکاملی انسان در بُعد جسمی اوست، امّا بُعد روحی او هم، سیر تکاملی خاصّ به خود دارد که انبیاء و پیامبران(ع) از جانب خدا برای تنظیم برنامهی این سیر روحی انسان آمدهاند.
انسان، مظهر صفات جمال و جلال خدا
آری، انسان از لحاظ داشتن استعداد سیر تکامل روحی آن چنان قوی است که میتواند با عمل بر طبق دستورات آسمانی انبیاء(ع) نمونهای از صفات کمال خدا را در صفحهی آیینهی روحش متجلّی سازد و در حدّ ظرفیّت امکانیاش مظهری از مظاهر جمال و کمال خدا گردد و این حرکتی است که در جوهر جان انسان بهوجود میآید و جوهراً تقرّب به ذات اقدس حق که کمال مطلق است پیدا میکند و معنای حقیقی عبادت که هدف از خلقت انسان نشان داده شده، همین است و قهراً دارای مراتب است و اعلا مرتبهی آن:
... دَنا فَتَدَلَّی * فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أوْ أدْنی.[8]
گفت: جبریلا بپر اندر پِیَم / گفت رورو من حریف تو نِیَم
احمد اَر بگشاید آن پرّ جلیل / تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
چون به خلوت جشن سازد با خلیل / پر بسوزد در نگنجد جبرئیل
آن شاعر عارف هم میگوید: بعد از این که از عالم جماد و نبات و حیوان مُردم و انسان شدم.
بار دیگر هم بمیرم از بشر / پس برآرم از ملا یک بال و پر
بار دیگر از ملک پرّان شوم / آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون / گویدم که انّا الیه راجعون
ما از آنِ خداییم و به سوی خدا باز میگردیم. این حدیث از احادیث قدسیّه است که خدا میفرماید:
يَابْنَ آدَمَ اِنّی خَلَقْتُ الاَشْياءَ لِاَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِاَجْلي.[9]
ای فرزند آدم، من همه چیز را برای تو آفریدهام و تو را برای خودم آفریدهام که به سمت من بیایی و خود را به عالم قرب من برسانی و متّصف من گردی.
در روایتی راجع به اوصاف بهشتیان آمده است که پس از استقرار انسانهای سعادتمند در غرفههای علیای بهشتی، فرشتگان خاصّ از طرف خدا میزبان کریم برای تبریک و خوشامدگویی به میهمانان وارد میشوند، آنگونه که قرآن میفرماید:
... وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ * سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ.[10]
...از هر دری فرشتگان بر آنان داخل میشوند و میگویند: سلام بر شما [خوش آمدید] این پاداش صبری است که در دنیا داشتهاید و چه خوب سرایی است این سرا که در پایان نصیبتان شده است.
آنگاه از طرف خدا به دست هر انسان بهشتی نامهای میدهند که در آن نوشته است:
...مِنَ الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ... .
...از جانب خدایی که زنده است و هرگز نمیمیرد...
امّا بعد:
فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیءِ کُنْ فَیَکُونَ وَ قَدْ جَعَلْتُکَ تَقُولُ لِلشَّیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ.[11]
من چنینم که به هر چه بگویم باش، فوراً موجود میشود، اینک تو را هم اینچنین کردهام که به هر چه بگویی باش، فوراً موجود میشود.
یعنی انسان بهشتی، متّصف به صفات خدا گشته و قدرت خلاّقیّت در او پیدا میشود و هر چه را که بخواهد ایجاد میکند.
در حدیث دیگری از احادیث قدسیه نیز آمده است که:
(اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ یَابْنَ آدَمَ خَلَقْتُکَ لِلْبَقاءِ وَ اَنَا حَیٌّ لا اَمُوتُ اَطِعْنِی فِیما اَمَرْتُکَ بِهِ وَانْتَهِ عَمّا نَهَیْتُکَ عَنْهُ اَجْعَلْکَ مِثْلِی حَیّاً لا تَمُوتُ وَ اِذا قُلْتَ لِشَیءٍ کُنْ فَیَکُونُ.[12]
ای فرزند آدم! من تو را خلق کردهام برای این که همیشه بمانی و فانی نشوی، من زندهای هستم که هرگز نمیمیرم، حال تو در آنچه که امر و نهیت کردهام؛ مطیع من باش تا من هم تو را مثل خودم زندهای سازم که هرگز نمیری و فرمانروایی گردانمت که به هرچه بگویی موجود شو، بیدرنگ موجود شود.
خواستنت، خواستهآفرین گردد. این نتیجهی عبادت به معنای حقیقی است که حرکت جوهری به سوی عالم بالا و تقرّب به ذات اقدس حق است که وجود مطلق است و کمال لایتناها و انسان نیز فطرتاً طالب این معنای از عبادت است.
خودآزمایی
1- امتیاز اصلی ما از سایر مذاهب را بیان کنید؟
2- هدف از خلقت انسان چیست؟
3- عبادت به معنای حقیقیاش چگونه است؟
4- تعبیر به «لقاءالله» به چه معنی است؟
پینوشتها
[1] - سورهی انبیاء، آیهی ۱۶.
[2] - سورهی جاثیه، آیهی ۱۳.
[3] - سورهی ذاریات، آیهی ۵۶.
[4] - جلوهگاهها.
[5] - سورهی انعام، آیهی ۳۱.
[6] - سورهی انشقاق، آیهی ۶.
[7] - سورهی کهف، آیهی ۱۱۰.
[8] - سورهی نجم، آیات ۸ و ۹.
[9] - کلمات مکنونه، صفحهی ۱۲۷.
[10] - سورهی رعد، آیات ۲۳ و ۲۴.
[11] - علم الیقین فیض، صفحهی ۲۳۱.
[12] - مستدرک الوسائل، جلد ۱۱، صفحهی ۲۵۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی