کد مطلب: ۳۶۰۲
تعداد بازدید: ۱۶۹۴
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۲
حجاب و عفاف| ۷۰
حجاب مایه‌ی تشخّص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه‌ی مادی گرایان، مایه‌ی اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجاب‌های خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک می کند، خودش را سبک می کند، خودش را کم ‌ارزش می کند.

بیانات رهبری در مقایسه‌ی جایگاه «زن و حجاب» در جهان غرب و دین مبین اسلام
 

مقام معظّم رهبری در مناسبت‌های مختلف، بارها در رابطه با حجاب و عفاف، ارزش و اهمیّت آن و جایگاه رفیع زن در اسلام، همچنین مقایسه‌ی آن با جهان غرب، سخنرانی نموده و در رابطه با دسیسه‌های دشمن برای تضعیف این امر مهم، اقدام به روشن گری نموده اند. برای آن که با مواضع ایشان در این موضوع بیشتر آشنا شویم و از گفتارشان بهره مند گردیم، لازم است تا قسمتی از بیانات ایشان را به طور خلاصه و گزیده مطرح نماییم. رهبر انقلاب در مواضع متعدد و مختلف فرمودند:
من بارها گفتم به شما خواهران عزیز، فرزندان خودم، دختران خودم، شما جوان‌های دانشجو، دخترهای دانشجو؛ الآن هم با جدّیّت عرض می کنم که در قضیه‌ی زن، آنی که باید جواب بدهد، آنی که گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهوری اسلامی. آن‌هائی که مرزهای دو جنس را به کلّی از بین بردند، آزادی جنسی را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتّی در فلسفه ترویج کردند، باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجّه به خوی تجاوزگری طبیعی و قوّت طبیعی ای که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حق‌ کشی انجام بگیرد. زن را وسیله ‌ای برای فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا، مثل یک متاع! شما این مجلّات فرنگی را نگاه کنید؛ برای فروش یک متاع، پیکر لخت یک زن را نشان می دهند! آخر اهانتی از این بالاتر برای یک زن ممکن است؟! آن‌ها باید جواب بدهند.
حجاب، تکریم آن کسی است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها - حالا من «بیشتر» که می گویم، چون همه را اطّلاع ندارم- در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زن‌های اعیان و اشراف حجابی روی صورتشان می انداختند؛ در بعضی از فیلم‌های قدیمی شاید دیده باشید. یک حجاب می انداختند که چشم‌ها به روی آن‌ها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانی زن‌های اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زن‌های افراد پائین و طبقات پست، نه. (اگر) بی حجاب هم می آمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همه‌ی زنان است. این است نظر اسلام. آن وقت آن‌ها حالا شده ‌اند طلبکار، ما شده ‌ایم بدهکار! آن‌ها بدهکارند؛ آن‌ها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله‌ی شهوت ‌رانی قرار دادند.
یک آماری را همین دیروز برای من نقل کردند - آمار مال یک هفته قبل است- که‌یک سوّم زن‌های دنیا از دست مردها کتک می خورند! به نظر من اشک انسان در می ‌آید؛ این گریه‌ آور است. و این بیشتر در کشورهای صنعتی است؛ در کشورهای فرنگی است و ناشی از همان خشونت‌های جنسی و مطالبات خشن جنسی است که مرد از زن دارد. این هوچی گری‌های آن‌ها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث می کنند: شما حجاب را اجباری کردید. خود آن‌ها بی حجابی را اجباری می کنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمی دهند، به خاطر این که روسری دارد، آن وقت به ما می گویند چرا شما حجاب را اجباری کردید! این در جهت کرامت زن است، آن در جهت پرده‌ دری و بی احترامی به زن است. و از این قبیل مواردی هست که این‌ها هوچی گری‌های غرب است.[1]
در فرهنگ اروپایی، وقتی زن با همه‌ی موجودی و املاک خود ازدواج می کرد و به خانه‌ی شوهر می رفت، نه فقط جسم او در اختیار شوهر قرار می گرفت، بلکه تمام اموال و املاک و دارایی‌های او هم که از پدر و خانواده ‌اش به او رسیده بود، متعلّق به شوهر می شد! این حقیقتی است که غربی‌ها نمی توانند آن را انکار کنند. این در فرهنگ غربی بود. در فرهنگ غربی، زن وقتی به خانه‌ی شوهر می رفت، شوهر در واقع اختیار جان او را هم داشت! لذا شما در داستان‌های غربی و در اشعار اروپایی بسیار می بینید که شوهر به خاطر یک اختلاف اخلاقی، همسر خود را می کشد و کسی هم او را ملامت نمی کند! دختر در خانه پدر هم حقّ هیچ گونه گزینشی را نداشت.
البته در همان زمان هم در میان غربی‌ها معاشرت‌های زن و مرد تا حدودی آزاد بود، ولی اختیار ازدواج و اختیار انتخاب شوهر، یکسره به دست پدر بود. در همان نمایشنامه‌‌هایی که اشاره کردم، آن چه که شما می بینید، همین است: دختری است که مجبور به ازدواج شده است؛ زنی است که از طرف شوهر خود به قتل رسیده است؛ خانواده ‌ای است که زن در آن در نهایت فشار است. آن چه که هست، از همین قبیل است. این، ادبیّات غربی است. تا اواسط قرن فعلی، همین فرهنگ ادامه داشته؛ اگر چه از اواخر قرن نوزدهم میلادی، حرکت‌هایی به نام آزادی زنان شروع شده است.
بانوان گرامی؛ بخصوص زنان جوان که می خواهند در این زمینه‌‌ها بیندیشند، درست توجّه کنند. نکته‌ی مهم این است که حتّی وقتی در اروپا برای زن حقّ مالکیت معیّن شد - طبق بررسی موشکافانه‌ی جامعه ‌شناسان خودِ اروپا - به خاطر این بود که کارخانه‌‌ها که تازه بساط فناوری مدرن و صنعت در غرب را گسترده بودند، احتیاج به کارگر داشتند؛ امّا کارگر کم بود و احتیاج به کارگرِ زیاد احساس می شد. لذا برای این که زنان را به کارخانجات بکشانند و از نیروی کارشان استفاده کنند - که البته مزد کم تری هم همیشه به زنان می دادند - اعلان شد که زن دارای حقّ مالکیت است! در اوایل قرن بیستم بود که اروپاییان حقّ مالکیت را به زن دادند. این، آن نگرش افراطی و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست.
یک افراطِ این ‌چنین، در مقابل تفریط هم دارد. وقتی نهضتی به نفع زنان در چنان فضایی به وجود می‌ آید، طبعاً دچار تفریط‌هایی از طرف مقابل می شود. لذا شما می بینید در طول چند ده سال، آن ‌چنان فساد و بی بند و باری در غرب به وسیله‌ی آزادی زنان به راه افتاد و رواج پیدا کرد که خود متفکّران غربی را دچار وحشت کرد! امروز دل سوزان و مصلحان، انسان‌های خردمند و باانگیزه در کشورهای غربی، از آن چه پیش آمده است، متوحّش و ناراحتند و البته نمی توانند هم جلوِ آن را بگیرند.
به عنوان این که می خواهند به زن خدمت کنند، بزرگ ترین ضربه را به زندگی او وارد آوردند. چرا؟ به‌ خاطر این که با بی بند و باری، با اشاعه‌ی فساد و فحشا و با آزادی بی قید و شرطِ معاشرت زن و مرد، بنیان خانواده متلاشی شد. مردی که می تواند آزادانه در جامعه اطفای شهوت کند و زنی که می تواند بدون هیچ ایراد و اشکالی در جامعه با مردان گوناگون تماس داشته باشد، هرگز در خانواده، همسران خوب و شایسته ‌ای نخواهند بود. لذا بساط خانواده متلاشی شد.
امروز یکی از بزرگ ترین بلاهایی که گریبان کشورهای غربی را به ‌شدّت گرفته و آن‌ها را به وضعیت نامطلوب شدیدی دچار کرده، مسأله‌ی خانواده است. لذا هر مردی که شعار خانواده بدهد، از نظر غربی‌ها و به خصوص از نظر زنان در غرب، یک فرد مطلوب و یک مرد محبوب است. چرا؟ چون از تزلزل بنیاد خانواده رنج می برند؛ به خاطر این که متأسّفانه غرب، خانواده؛ یعنی کانونی را که برای مرد و زن و به خصوص برای زن محیط امن و آرامش است، از دست داده است. بسیاری از خانواده‌ها متلاشی شده ‌اند. بسیاری از زنان تا آخر عمر تنها زندگی می کنند. بسیاری از مردان، زنِ مورد علاقه و مورد نظر خود را نمی یابند و بسیاری از ازدواج‌ها در اوّلین سال‌های پیدایش از بین می رود.
خانواده‌ها آن ریشه‌ها و پایه‌های عمیق را که در کشورهای ما وجود دارد، امروز کم تر در غرب دارند. آن خانواده ‌ای که پدربزرگ، مادربزرگ، نوه‌ها، خویشاوندان، پسرعموها، دخترعموها و سایر شعبش با هم باشند، هم را بشناسند و با هم ارتباط داشته باشند، امروز در غرب بسیار بسیار کمیاب است. زن و شوهر هم با یکدیگر صمیمیّت لازم را ندارند. این بلایی است که با کارهای غلط، با حرکت افراطی از آن طرف که در مقابل افراط‌های قبلی انجام گرفت، بر جامعه‌ی بشری نازل شد و بیشتر از همه بر سرِ زن غربی آمد. در حقیقت، نهضت دفاع از زنان در غرب، یک حرکت دستپاچه، یک حرکت بی منطق، یک حرکت مبتنی بر جهالت، بدون تکیه به سنّت‌های الهی و بدون تکیه به فطرت و طینت زن و مرد بود که در نهایت به ضرر همه تمام شد؛ هم به ضرر زنان، هم به ضرر مردان، و بیشتر به ضرر زنان. این قابل تقلید نیست. این فرهنگی نیست که در کشور اسلامی کسی به آن نگاه کند و بخواهد از آن چیزی یاد بگیرد؛ این را باید طرد کرد.[2]
حجاب مایه‌ی تشخّص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه‌ی مادی گرایان، مایه‌ی اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجاب‌های خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک می کند، خودش را سبک می کند، خودش را کم ‌ارزش می کند. حجاب وقار است، متانت است، ارزش گذاری زن است، سنگین شدن کفه‌ی آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلی قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله‌ی حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمت‌های الهی است.[3]
محیط‌های اسلامی واقعی و مظهر آن جامعه‌ی بزرگ اسلامی ایران، تنها جایی است که غربی‌ها در ترویج زندگی زنان به سبک فرهنگ منحطّ غرب با شکست مواجه شده اند. زنان مسلمان ما باید بدانند که امروز سنگربان ارزش‌های اسلامی در برابر وضع جاهلی دنیای غرب هستند و باید با پرورش اسلامی و پیشتاز شدن در میدان علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد از حصار مستحکم فرهنگ اسلامی محافظت کنند. ... ‌غربی‌ها مایل نیستند زنان در جوامع جهان سوّم آرمان خواه و دارای فکر روشن و هدف‌های بزرگ باشند. لذا زنان جوان در جامعه ما باید مراقب این کمند ناپیدا و بسیار خطرناک فرهنگ و تفکّر غربی باشند و از آن پرهیز کنند. صلاح زنان در جامعه،‌ صلاح مردان را به دنبال دارد و در این ارتباط زنان نقش برجسته ای را برعهده دارند.[4]
 

حجاب و عفاف در کلام شهدا
 

بر همگان معلوم است که ایران اسلامی و امّت شهیدپور آن، استقلال و آزادی خود را مدیون خون شهدا هستند. کم ترین میزان تشکّر و قدردانی از جان فشانی‌ها و رشادت‌های این لاله‌های گلگون کفن آن است که نظری به وصیت نامه‌هایشان بیاندازیم و در راه تحقّق آمال و وصایای ایشان که همه در راه صلاح و تقوای الهی است، گامی برداریم. امام خمینی درباره‌ی این وصیت نامه‌ها فرموده بودند: «این وصیت نامه‌ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند». یکی از وصایای مشترک تمام شهدا، سفارش آن‌ها به رعایت حریم حجاب و عفاف در کشور عزیزمان است. شاید گذر زمان و اشتغالات روزانه‌ی ما، باعث شده تا از این وصایا غافل شویم. لازم است با گذری در بوستان وصیت‌های شهدا، کمی گرد غفلت از دل و دیده بشوییم و از سرچشمه زلال حکمت‌های ایشان سیراب گردیم.
و چنین گفتند کشتگان راه خدا، با من و تو ای خواهر و برادر مسلمان:
شهید ابوالفضل سنگ تراشان: «تو ای خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است». شهید محمدعلی فرزانه: «خواهرم! زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من است حفظ کن». سردار شهید رحیم آنجفی: «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند». شهید محمد کریم غفرانی: «حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست». شهید حمید رضا نظام: «خواهرم! از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش». شهید سیّد محمّد تقی میرغفوریان: «از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند». طلبه‌ی شهید محمّد جواد نوبختی: «خواهرم! هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن». شهید صادق مهدی پور: «یک دختر نجیب باید باحجاب باشد». شهید رجائی در زمان ریاست جمهوری اش گفته بود: «خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود را همچون فاطمه و زینب حفظ می کنند.... هدف دار در جامعه حاضر شده اند».
شهید علی اصغر پور فرح آبادی: «خواهر مسلمان! حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادر مسلمان! بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد». شهید غلامرضا عسگری: «مادرم! ... من با حجاب و عزّت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم». شهید محمّد حسن جعفرزاده: «ای خواهرم! قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من».[5]
بیایید با شهدا عهد ببندیم تا زین پس با اقتدا به اسوه‌ی قداست و عفّت، بانوی حجاب و حیا، صدّیقه‌ی کبری فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام، در انجام وظیفه‌ی خود در قبال حجاب و عفاف کوتاهی نکنیم.
چادر نه، حریری از بهشت است، آری / آیینه‌ی نور و سوره‌ی بیداری
فصلی ز فروغ آفتاب زهراست / این چادر روشنی که بر سر داری
 

خودآزمایی
 

1- با تکیه بر کلام رهبر انقلاب یکی از مشکلات و معضلات دنیای غرب در رابطه با بی بند و باری جنسی چیست؟
2- دو مورد از وصایای شهدا در باره‌ی حجاب را بنویسید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416 [بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد 10/13/1386] پايگاه اطلاع‌ رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ‌الله‌ العظمی سيد علی خامنه‌ ای (مد‌ ظله‌ العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
[2] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2859 [بیانات در دیدار جمعی از زنان 30/7/1376] پايگاه اطلاع‌ رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ‌الله‌ العظمی سيد علی خامنه‌ ای (مد‌ ظله‌ العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
[3] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=19808 [بیانات در دیدار جمعی از مداحان سراسر کشور 23/2/1391].
[4] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=548 [دیدار جمعی از پرستاران با رهبر انقلاب در سالروز میلاد حضرت زینب(س) 22/8/1370].
[5] برگرفته از کتاب: «حجاب در نگاه بزرگان» ص 19 تا 21.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: