امام رضا(ع) در خراسان و موضعگیریهای او در مورد حکومت| ۸
اینک در اینجا برای توضیح بیشتر به چند نمونه، شامل بیانات فرهنگساز آن حضرت، و موضعگیری سیاسی او و مناظرات او اشاره میکنیم تا به آنچه گفته شد پی ببریم:
۱- پاسخهای امام رضا(ع) به سؤالات مأمون
به دستور مأمون، مجلسى از فقها و فيلسوفان، فرقههاى مختلف، در حضور امام رضا(ع) تشكيل شد و خود مأمون نيز در مجلس شركت نمود.
در اين مجلس، يكى از علما از امام پرسيد: «مقام امامت براى مدّعى آن، از چه راه ثابت میشود؟»
امام: با تصريح پيامبر(ص) و دلايل ثابت میگردد.»
عالم: «دلالت بر صدق امامت چيست؟»
امام: «در علم و استجابت دعاى او.»
عالم: «شما چگونه از حوادث خبر میدهيد؟»
امام: «براساس عهدى كه بين ما و رسول خدا(ص) وجود دارد.»
عالم: «شما از دلهاى مردم چگونه خبر میدهيد؟»
امام: «آیا سخن پیامبر(ص) به شما نرسیده است که فرمود:
«اِتَقُوا فَراسَةَ المُؤمِنِ فَاِنَّهُ يَنظُرُ بِنُورِ اللّهِ:
مراقب فراست و تیزهوشی مؤمن باشید چرا که او به کمک نور خدا مینگرد.»
عالم: «آری این سخن به ما رسیده است.»
امام: «هیچ مؤمنى نيست مگر اينكه داراى هوش تيز و سرعت انتقال است و با نور خدا به اندازهی ايمان و بصيرت و شناختش، به اشياء مینگرد و خداوند در وجود امامان آنچه را كه در ميان همهی مؤمنان پخش كرده جمع نموده است (يعنى همهی فضايل و فراست مؤمنان، در وجود ما موجود است) قرآن در آيه 75 سورهی حجر میفرمايد:
«اِنََّ فِي ذلِكَ لآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ:
در این سرگذشت عبرتانگیز (عذاب قوم لوط) برای هوشیاران نشانههایی است.»
نخستین كس از بين هوشياران، پيامبر(ص) بود سپس اميرمؤمنان على(ع) و پس از آن حسن(ع) حسين(ع) و امامان و فرزندان حسين(ع) تا روز قيامت.
در این هنگام مأمون به امام رضا(ع) نگاه كرد و گفت: «اى ابوالحسن! بر بيان خود بيفزا و بيشتر ما را بهرهمند كن و خصايص امامان را كه خداوند عطا فرموده است برشمر!»
امام: «خداوند ما را با روحى كه از جانب اوست تأييد میکند آن روح، پاك و مقدّس است و از فرشتگان نيست، همراه هيچکس از پيشينيان نبوده، فقط با پيامبر اسلام(ص) و با امامان است. آن روح، امامان را تأييد و موفّق میسازد و آن ستونى از نور بين ما و خداى بزرگ است.»
مأمون: « به من خبر رسيده كه گروهى در حقّ شما غلوّ (زيادهروى) میکنند و مقام شما را از حدّ و مرز خود بالا میبرند.»
امام: پدرم از پدرانش تا رسول خدا(ص) نقل كردند كه فرمود: «مرا زيادتر از شايستگيم بالا نبريد زيرا خداوند قبل از آنكه مرا به پیامبری بپذیرد مرا به عنوان عبد (بنده) پذیرفت خداوند میفرماید:
«ما كانَ لِبَشَرٍ اَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَاب وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولُ لِلنّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِن دُونِ اللّهِ وَلكِن كُونُوا رَبّانيّينَ بِما كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَبِما كُنتُمْ تَدْرُسُونَ - وَلا يَأْمُرُكُمْ اَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائكَةَ وَ النََّبِيّينَ اَرْباباً أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ اِذْ اََنْتُمْ مُسْلِمُونَ:
برای هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند كتاب آسمانى و حكم و نبوّت به او دهد و سپس او به مردم بگويد غير از خدا مرا پرستش كنيد بلكه (سزاوار مقام او اين است كه بگويد) مردمی الهى باشيد به آنگونه كه كتاب خدا را آموختهايد و درس خواندهايد - و نه اينكه شما را دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را پروردگار خود انتخاب كنيد - آيا شما را به كفر دعوت میکند پس از آنكه مسلمان شديد؟ (آل عمران 79 و 8۰)
امام رضا(ع) افزود: «امام على(ع) فرمود: دو گروه در مورد من به هلاكت رسيدند و من بیتقصيرم: دوست تندرو و دشمن افراطى و من در پيشگاه خدا از كسى كه در حقّ ما زيادهروى كند، بيزازى میجويم، مانند بيزارى عيسى(ع) از مسيحيان افراطى كه در قرآن (آيه 116 و 117 سورهی مائده و 172 نساء و 75 مائده) آمده است.
مأمون: «نظر شما دربارهی رَجعَت (بازگشت مردگان در دنيا) چيست؟»
امام: «رجعت حقّ است، در ميان امّتهاى پيشين بوده و قرآن از رجعت سخن گفته است و رسول خدا(ص) فرمود: «در اين امّت همهی آنچه در امتهاى قبل بود بدون كم و كاست نیز هست و وقتى كه حضرت مهدى عليهالسلام از فرزندانم خروج و قيام كرد، عيسى از آسمان فرود میآيد و در نماز به او اقتدا میکند اسلام در آغاز غريب بوده و در آينده نيز غريب خواهد شد، خوشا به حال غريبها.»
شخصی از سول خدا(ص) پرسيد: «پس از آن چه خواهد شد؟»
پيامبر(ص)در پاسخ فرمود: «آنگاه حقّ به صاحبش برمیگردد.»
مأمون: «شما دربارهی تناسخ (انتقال روح مرده به زنده ديگر) چه میگوييد؟»
امام: «كسى كه معتقد به تناسخ باشد به خدا كافر شده و بهشت و دوزخ را انكار كرده است.»
مأمون: «شما دربارهی مسخ شدگان چه میگویید؟»
امام: «آنها قومى بودند كه خداوند بر آنها غضب كرد و به صورت (ميمون و خوك) مسخ نمود و پس از سه روز مردند و نسلى از آنها بجاى نماند.
آنچه در دنيا از ميمون و خوك و... وجود دارد كه نام مسخ شده بر آنها نهادهاند، مانند ساير حيوانات حرام گوشت هستند.»
مأمون: «اى ابوالحسن! خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا علم صحيح تنها در نزد تو و در نزد خاندان شما است و علوم پدرانت به نزد تو منتهى شده است، خداوند از اسلام و مسلمانان جزاى نيكى به تو عنايت كند.»
حسن بن جهم كه يكى از حاضران در مجلس بود، میگويد: در پايان مجلس، امام رضا(ع) برخاست و به خانهاش رفت و من به دنبالش رفتم و در خانهاش به او عرض كردم: «اى پسر رسول خدا! شكر و سپاس خدا را كه شايستگى شما بروز كرد و مأمون احترم شايانى از شما نمود و گفتار شما را پذيرفت.»
امام فرمود: «ای پسر جهم! احترامهاى مأمون شما را فريب ندهد او بزودى با زهر مرا میکشد و اين سخن بين من و تو محرمانه باشد، اين عهدى است از رسول خدا به من تا زندهام آن را به هيچ كس نگو.»
حسن بن جهم میگويد: «اين موضوع را به هيچ كس نگفتم تا آن موقع كه آن حضرت را در طوس مسموم كردند...»
این یک نمونه از بيانات امام رضا(ع) در مجلس علما و بزرگان بود كه نقش بسزايى در استحكام مبانى فرهنگى شيعى داشت.[1]
۲- فریب ظاهرسازی مأمون را نخور
روایت شده: علی بن محمّد بن جهم میگوید: روزی به مجلس مأمون رفتم، حضرت رضا(ع) در آن مجلس بود، مأمون به او عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! مگر شما نمیگویی که پیامبران(ع) معصوم میباشند؟»
امام رضا: آری، چنین میگوییم.
مأمون: پس این سخن خداوند چه معنی دارد که میفرماید:
«وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى:
آدم، نافرمانی پروردگارش را کرد و از رسیدن به مقصود بازماند.» (طه/۱۲۱)
امام رضا(ع) پاسخ او را داد.
سپس مأمون از آیهی دیگری پرسید و امام رضا(ع) جوابش را داد و مأمون همواره سؤال میکرد و امام جواب میداد، تا اینکه: مأمون برای نماز برخاست و دست محمد بن جعفر (عموی حضرت رضا علیهالسلام) را که در مجلس حاضر بود گرفت و گفت پسر برادرت [حضرت رضا علیهالسلام] را چگونه دیدی؟
محمدبن جعفر(ع) جواب داد: «او مردی عالم است و هرگز ندیدم که او برای کسب علم به نزد دانشمندی برود.» [یعنی علم او، عِلم خداداد است.]
مأمون به او گفت: «همانا برادرزادهات (حضرت رضا علیهالسلام) از خاندان رسالت است، که پیامبر(ص) دربارهی آنها فرمود: «آگاه باشید همانا نیکان عترت من و پاکسرشتان اهل بیت من در کودکی بردبارترین مردم و در بزرگی دانشمندترین انسانها هستند، به آنان چیزی نیاموزید زیرا آنها از شما آگاهتر هستند، شما را از باب هدایت خارج نمیسازند و به باب گمراهی وارد نمینمایند.»
حضرت رضا(ع) به خانهی خود بازگشت، بامداد فردای آن روز به حضور حضرت رضا(ع) رسیدم و سخن مأمون و پاسخ عمویش محمّدبن جعفر(ع) را برای آن حضرت بازگو کردم، آن بزرگوار لبخندی زد و فرمود:
«یَا بنَ جَهمٍ لا یَغُرََّنََّكَ ما سَمِعتَهُ مِنهُ، فَاِنَّهُ سَیَغتالَنِی، وَاللهُ یَنتَقِمُ لِی مِنهِ:
ای پسر جهم! سخنان مأمون تو را گول نزند، چراکه به زودی او مرا به طور ناگهانی و بیخبر میکشد و خداوند انتقام مرا از او خواهد گرفت.»[2]
خودآزمایی
1- دلالت بر صدق امامت چيست؟
2- امام رضا(ع) دربارهی تناسخ چه پاسخی دادند؟
3- دو گروه که امام على(ع) در مورد به هلاكت رسيدن آنها بیتقصير بودند، چه کسانی هستند؟
پینوشتها
[1]- عيون اخبار الرّضا، ج2، ص200 و 202.
[2]- انوار البهیّه، ص 342 و 343.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی