پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۲۲
اجازه غيبت
پرسش: آيا انسان میتواند به ديگران اجازه دهد كه از او غيبت كنند و به طور كلّى بگويد: هر كس مرا غيبت كند از او راضى هستم؟
پاسخ:
اظهار رضايت از كسانى كه غيبت انسان را كردهاند اگر مربوط به گذشته باشد اشكالى ندارد، همان گونه كه حضرت زين العابدين عليه السّلام به پيشگاه خدا عرض میکند:
«اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي.»[1]
«پروردگار من! آن كس كه در حق من بدى كرده و آنچه را تو نهى كردهاى دربارهام روا داشته و حرمت آنچه را كه در باره من او را از آن بازداشتى نگاه نداشته و بیآن كه از من عذرخواهى كند از دنيا رفته و يا آن كه زنده است و حقى از من نزد اوست پس گناهانش را بيامرز و مغفرت خود را از وى دريغ مدار. من از آنچه در حق من به ناحق ستم كرده گذشتم، تو نيز او را ببخش.»
اما اجازه غيبت نسبت به آينده صحيح نيست زيرا اجازه گناه خود گناه ديگرى است و چون اين كار نوعى آزاد گذاردن و تشويق كردن مردم به كار خلاف است، از نظر اسلام ممنوع میباشد و در حقيقت میتوان گفت اين گونه اجازه، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال كردن است و با اينكه در دين مقدّس اسلام حفظ آبروى انسان بر خود او واجب شمرده شده چگونه ممكن است به او اجازه دهد كه دست ديگران را در هتك حرمتش باز بگذارد؟! ممكن است كسى بگويد در صورت اجازه قبلى، موضوع غيبت از بين میرود زيرا غيبت در صورتى محقّق میشود كه طرف ناراضى باشد اما وقتى خودش اجازه میدهد اجازه كاشف از رضايت اوست. ولى اين توجيه نيز از دو جهت اشكال دارد:
1. اين گونه اجازهها نمیتواند صددرصد كاشف از رضايت باشد زيرا او نمیداند چه مطالبى پشت سرش گفته خواهد شد، ممكن است مطالبى بگويند كه اگر بفهمد ناراحت شود و از اظهار رضايت قبلى پشيمان گردد.
2. اجازه غيبت موجب اشاعه فحشاء است كه اين نيز حرام است هر چند طرف راضى باشد زيرا شيوع فحشاء باعث از بين رفتن قبح گناه میشود مگر آن كه مورد غيبت از مصاديق فحشاء و گناه نباشد مانند تقليد صدا يا راه رفتن و مانند آن از خصوصيات اشخاص كه از مصاديق گناه نيست. پس اگر كسى اجازه بدهد كه صدا يا راه رفتن او را تقليد كنند بعيد نيست كه اشكالى نداشته باشد. و الله اعلم.
عذرى بدتر از گناه
بسيارى از اوقات مبتلايان به غيبت براى توجيه كار خود میگويند آنچه درباره فلانى گفتم عيبهايى است كه در او وجود دارد و به قول معروف صفت اوست نه غيبت او. در حالى كه اين، عذر بدتر از گناه است، زيرا غيبت اظهار عيوبى است كه در شخص وجود دارد نه عيوبى كه در او موجود نيست و آيات و رواياتى كه در مذمّت غيبت وارد شده مربوط به عيوبى است كه در شخص وجود دارد. اما ذكر عيوبى كه در او نيست بهتان است و گناهش بيش از غيبت است.
امام هفتم موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود:
«مَنْ ذَكَرَ رَجُلًا مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِيهِ مِمَّا عَرَفَهُ النَّاسُ لَمْ يَغْتَبْهُ وَ مَنْ ذَكَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِيهِ مِمَّا لَا يَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَهُ وَ مَنْ ذَكَرَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَهُ.»[2]
«هر كس پشت سر مردى چيزى را بگويد كه در او هست و مردم هم میدانند غيبت نكرده و هر كس پشت سر كسى چيزى را بگويد كه در او هست ولى مردم نمیدانند غيبتش را كرده و هر كه پشت سر كسى چيزى بگويد كه در او نيست به او بهتان زده است.»
و در حديث ديگر از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمود:
«الْغِيبَةُ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِيهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ.»[3]
«غيبت آن است كه در باره برادرت چيزى را كه خدا بر او پوشانده است بگويى. و اما چيزى كه آشكار است مانند تندخويى و شتابزدگى [گفتن آن] غيبت نيست و بهتان آن است كه دربارهاش چيزى بگويى كه در او نيست.»
روايات و بهتان
در روايات اسلامى نيز تهمت و بهتان به شدّت مورد نكوهش قرار گرفته است كه به عنوان نمونه برخى از آنها را ياد آور میشويم.
گناه آشكار
قرآن مجيد در باره بهتان تعبير به گناه آشكار میکند و میفرمايد:
«وَ الَّذينَ يُؤذُونَ المُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إثْماً مُبيناً.»[4]
«و آنها كه مردان و زنان با ايمان را بدون تقصير و گناه آزار میدهند متحمّل بهتان و گناه آشكارى شدهاند.»
و در جاى ديگر میفرمايد:
«وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أوْ إثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إثْماً مُبيناً.»[5]
كسانى كه به افراد پاكدامن تهمت میزنند ايمان ندارند، چرا كه امام صادق عليه السّلام فرمود:
«إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ.»[6]
«كسى كه برادر مسلمان خود را متهم كند ايمان در دل او ذوب میشود، همان گونه كه نمك در آب ذوب میشود.»
شخصى كه تهمت میزند چندين گناه مرتكب میشود. از طرفى دروغ میگويد كه نسبت ناروا به ديگرى میدهد و از طرفى غيبت آن شخص را میکند زيرا او را به چيزى كه كراهت دارد و راضى نيست متّصف میکند و از طرف ديگر انسان پاك و بیگناهى را متهم ساخته و آبرويش را میبرد. با توجّه به اين جهات كسى كه تهمت میزند مرتكب گناه بزرگى میشود. تهمت همانند تيرى است كه به صِرف اصابت به هدف، آن را متلاشى میکند و شخصيّت و آبروى متهم را بر باد میدهد و قلب او را براى هميشه جريحهدار میسازد. بنابراين، شخصى كه مرتكب تهمت میشود بار سنگينى از گناه بر دوش گرفته و عذاب دردناكى در انتظار او خواهد بود.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ.»[7]
«كسى كه به مرد يا زن با ايمان بهتان بزند يا در باره او چيزى بگويد كه در او نيست، خداوند در روز قيامت او را بر تلّى از آتش قرار میدهد تا از مسئوليت آنچه گفته است بيرون آيد.»
خودآزمایی
1- آيا انسان میتواند به ديگران اجازه دهد كه از او غيبت كنند؟
2- زمانیکه شخصی اجازه غیبتش را میدهد آیا این اجازه كاشف از رضايت اوست؟ چرا؟
3- میتوان عيبهايى كه در کسی وجود دارد را بازگو کرد؟ آیا این کار غیبت به حساب میآید؟ و به قول معروف بگوییم صفت اوست نه غيبت او.
4- بنا به فرمایش امام صادق(ع)، غیبت چیست؟
پینوشتها
[1] . صحيفه سجاديه، دعاى 39.
[2] . اصول كافى، ج 2- ص 358، حديث 6.
[3] . همان، ص 358، حديث 7.
[4] . احزاب- 58.
[5] . نساء- 112.
[6] . اصول كافى، ج 2- ص 361، حديث 1، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 198، حديث 19.
[7] . بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 194، حديث 5، عيون اخبار الرضا، چاپ نجف، ج 2- ص 32، سفينة البحار، ج 1- ص 111.
درباره شدّت عذاب كسى كه بيگناهى را متهم مىكند حديث ديگرى نيز در اصول كافى( ج 2- ص 257، حديث 5) نقل شده است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی