امام حسن عسکری(ع) پس از امامت| ۹
موضعگیریهای امام حسن(ع) در برابر طاغوتهای عصر امامتش
امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۵۴ ﻫ . ق به امامت رسید. امامت آن حضرت تا شش سال ادامه یافت و سرانجام در سال ۲۶۰ ﻫ . ق با نیرنگ معتمد عبّاسی (پانزدهمین خلیفه عبّاسی) مسموم شده و به شهادت رسید.
امام حسن(ع) در این مدّت با سه طاغوت روبرو بود که عبارتند از:
۱- معتزّ عباسی پسر متوکل سیزدهمین خلیفه عباسی، حدود یکسال.
۲- مُهتدی (محمدبن واثق) چهاردهمین طاغوت عبّاسی، که مدّت خلافت او یازده ماه و ۲۵ روز (از سال ۲۵۵ تا ۲۵۶ ﻫ . ق) بود.
۳- معتمد عبّاسی (احمد پسر متوکّل) پسرعموی مهتدی، که مدّت خلافتش ۲۳ سال (از سال ۲۵۶ تا ۲۷۹) طول کشید.
موضع سیاسی امام حسن عسکری(ع) در برابر هر سه طاغوت مذکور، قاطع و رودررو بود. آن حضرت آنها را طاغوت میدانست و هرگز آنها را تأیید نکرد، بلکه در فرصتهای مناسب با شیوههای گوناگون مخالفت خود را با آنها آشکار میساخت. از اینرو آن حضرت و بعضی از یارانش در این عصر همواره مورد تهدید آنها بودند و همواره بخصوص در عصر خلافت معتمد در زندانهای مختلف بهسر میبرند، همانگونه که در مورد امام کاظم(ع) گفته شده:
«لا یَزالُ یَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ اِلی سِجْنٍ:
همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل میشد.»
این سخن دربارهی امام حسن عسکری(ع) نیز صادق است.
امام حسن(ع) در عصر خلافت معتزّ عبّاسی
موضعگیری امام حسن عسکری(ع) در عصر خلافت معتزّ بهگونهای بود که در برابر او قرار داشت تا آنجا که معتزّ تصمیم بر کشتن آن حضرت گرفت، چنانکه روایت شده معتزّ، به مأمور جلاّدش «سعید حاجب» چنین فرمان داد:
اُخْرُجْ اَبا مُحَمَّدٍ اِلَی الْکُوفَةِ، ثُمَّ اضْرِبْ عُنُقَهُ فِیالطَّرِیقِ:
«ابو محمّد (حضرت حسن عسکری) را به سوی کوفه بیرون ببر، سپس در مسیر راه (در جای خلوت) گردنش را بزن.»
یکی از شیعیان به نام محمّدبن بلبل میگوید: ما وقتی که از این فرمان اطّلاع یافتیم نگران شدیم، نامهی مخفیانهی امام حسن عسکری(ع) به ما رسید که در آن نوشته بود: «آنچه شنیدهاید به زودی شرّ او (معتزّ) از سر شما برداشته میشود و خداوند شما را کفایت میکند، نگران نباشید.»
سه روز بعد از این ماجرا، خبر کشتهشدن معتزّ به ما رسید.[1]
امام حسن(ع) در عصر خلافت مهتدی عبّاسی
مهتدی چهاردهمین طاغوت عبّاسی، پس از خلع معتزّ از خلافت در آخرین روز ماه رجب سال ۲۵۵ به خلافت رسید. طغیانگری مهتدی نسبت به امام حسن عسکری(ع) به جایی رسید که آن حضرت در این عصر همواره در زندان بود و تا آخرین شبی که (در ماه رجب سال ۲۵۶) مهتدی کشته شد، آن حضرت در زندان بود. او تصمیم گرفت که آن حضرت را بکشد ولی این تصمیم با کوتاهی عمرش اجرا نشد، چنانکه در روایتی آمده که احمدبن محمّد میگوید:
«در آن هنگام که مُهتدی (چهاردهمین خلیفهی عبّاسی) سرگرم جنگ با موالیان تُرک بود برای امام حسن عسکری(ع) نامه نوشتم که ای آقای من! خدا رو شکر که شرّ مُهتدی را از ما بازداشت. شنیدهام او شما را تهدید کرده و گفته به خدا آنها (شما) را سربهنیست میکنم.»
امام با خطّ خود در پاسخ نوشت: اینگونه رفتار او عمرش را کوتاه نمود از همین امروز تا پنج روز بشمار، او در روز ششم کشته خواهد شد بعد از آنکه خوار و ذلیل گردد. همانگونه که امام(ع) فرموده بود تحقّق یافت.»[2]
امام حسن عسکری(ع) در مورد سه خلیفه نفرین کرد که خداوند عمر هر سه را (که ظاهراً همان مستعین، معتزّ و مهتدی بودند) کوتاه نمود و هر سه با ذلّت به هلاکت رسیدند.[3]
امام حسن(ع) در عصر خلافت معتمد عبّاسی
معتمد عبّاسی پانزدهمین خلیفه عبّاسی، ۲۳ سال (از سال ۲۵۶ تا ۲۷۹) خلافت کرد و چهار سال از امامت امام حسن(ع) در زمان او واقع شد. آن حضرت و یارانش در این زمان شدیدترین فشار و اختناق را دیدند و غالباً در زندان بهسر میبردند.
موسیبن بغا فرماندهی لشگر، در عصر مهتدی و معتمد عبّاسی بود و بسیار ظلم میکرد. مردم قم به محضر امام حسن عسکری(ع) آمدند و از ظلم او به آن حضرت شکایت نمودند. امام حسن(ع) دعایی را به آنها آموخت که در قنوت بخوانند تا از شرّ او نجات یابند.[4]
در قسمتی از این دعا در مورد طاغوتیان، چنین نفرین شده است:
«اَللّهُمَّ وَلا تَدَعْ لِلْجَوْرِ دِعامَةً اِلاّ قَصَمْتَها وَلا جُنَّةً اِلاّ هَتَکْتَها وَلا کَلِمَةً مُجْتَمِعَةً اِلاّ فَرَّقْتَها ... وَلا رافَعَةَ عَلَمٍ اِلاّ نَکَّسْتَها...:
خدایا! برای ظلم و جور پایهای را رها نساز مگر اینکه آن را درهم بشکن و سپری نگذار مگر اینکه آن را پاره کن و کلام بههم فشردهای نگذار مگر اینکه گسیخته کن و پرچم برافراشتهای نگذار مگر اینکه سرنگون فرما...»
فشارها و زندانی شدن امام حسن(ع) در عصر معتمد
در عصر خلافت معتمد عبّاسی امام حسن(ع) و یارانش در تحت فشار بسیار شدیدی قرار گرفتند و همهی این امور بیانگر مقاومت و مبارزهی خستگیناپذیر امام حسن(ع) در برابر طاغوت عصرش میباشد. برای روشنشدن این مطلب، نظر شما را به چند نمونه از فشارها و زندانها و ماجراهایی در این راستا[5]در رابطه با امام حسن(ع) جلب میکنم:
امام(ع) در زندان صالحبن وصیف و دگرگونی شکنجهگران
از طرف طاغوت وقت، امام حسن عسکری(ع) را دستگیر و زندانی کردند. رییس زندان شخصی به نام «صالحبن وصیف» (تُرکی) بود. چند نفر از وابستگان طاغوت نزد صالح آمدند و سفارش اکید به او کردند که در زندان بر آن حضرت سخت بگیرد.
صالح در پاسخ گفت: «چه کنم؟ دو نفر از نانجیبترین افرادی را که میشناختم پیدا کرده و آنها را مأمور (شکنجه) حسنبن علی(ع) نمودهام ولی آنها با مشاهدهی وضع معنوی آن حضرت از جهت نماز و روزه و مناجات و خلوص، آنچنان دگرگون شدهاند که خود همواره به روزه و نماز اشتغال دارند؛ آنها را خواستم و به آنها گفتم: شما چرا چنین شدهاید مگر از او (امام حسن) چه دیدهاید؟ در پاسخم گفتند: چه میگویی! دربارهی شخصی که روزها را روزه و شبها را از آغاز تا پایان به عبادت مشغول است، نه سخن میگوید و نه به چیزی سرگرم میگردد، وقتی به چهرهی او نگاه میکنیم رگهای ما به لرزه میافتند و آنچنان منقلب میشویم که نمیتوانیم خود را نگه داریم.
وابستگان طاغوت وقتی که چنین شنیدند، ناامید شده و بازگشتند.[6]
امام حسن عسکری(ع) در زندان علیّبن نارمَشْ
از جانب طاغوت زمان، امام حسن عسکری(ع) را دستگیر و به زندانی بردند که زندانبان آن «علیّبن نارمَشْ» دشمنترین و خشنترین افراد نسبت به آل علی(ع) بود و به زندانبان دستور دادند که هرچه میخواهی بر حسنبن علی(ع) سخت بگیر ولی زندانبان آنچنان تحت تأثیر جذبهی معنوی و سیمای ملکوتی امام حسن عسکری(ع) قرار گرفت که بیش از یک روز در برابر امام به گونهای خاضع شد که چهرهاش را بر خاک زمین مینهاد و دیده از زمین بر نمیداشت تا امام از نزد او خارج گردد.
علیبن نارمَش با اینکه از سرسختترین دشمنان خاندان رسالت بود در همین ملاقات اندک با امام، آنچنان شیفتهی امام شد که بصیرتر از همه نسبت به امام گردید و از همه بیشتر آن حضرت را میستود.[7]
امام حسن(ع) در زندان نحریر
[نحریر از شکنجهگران سختدل و بیرحم زندانهای مهتدی عبّاسی، طاغوت وقت بود] به دستور طاغوت، امام حسن (ع) را دستگیر کرده و به زندان نحریر افکندند. نحریر بر آن حضرت بسیار سخت گرفت و آن حضرت را شکنجه میداد.
همسر نحریر (که در زندان رفت و آمد میکرد و به مقام معنوی امام حسن(ع) پی برده بود) به نحریر گفت: «وای بر تو! از خدا بترس، آیا نمیدانی چه شخصیّتی در زندانت است.»
آنگاه آن بانو مقداری از مقام آن حضرت را توصیف کرد، سپس گفت: «من در مورد تو در رابطه با حسنبن علی(ع) نگران هستم.» (که بلایی سخت بر تو وارد شود.)
نحریر (به جای پاسخ مثبت به همسرش، عصبانی شد و) گفت: «او (امام حسن) را به میان درّندگان (باغ وحش) میاندازم» و همین کار را کرد. دستور داد امام حسن(ع) را بدون محافظ در میان درّندگان (باغ وحش) بردند ولی متوجه شدند آن حضرت در کنار درّندگان نماز میخواند و درّندگان به گِرد آن حضرت حلقه زدهاند بیآنکه آزاری به او برسانند.[8]
خودآزمایی
1- چرا امام حسن عسکری(ع) همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل میشد؟
2- به چه علّت مهتدی نتوانست امام حسن عسکری(ع) را بکشد؟
3- امام حسن عسکری(ع) برای رهایی مردم قم از دست موسیبن بغا چه کاری انجام دادند؟
پینوشتها
[1]- مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۴۳۲.
[2]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۰.
[3]- انوارالبهیّه، ص ۴۹۰.
[4]- این دعا در کتاب مهجالدّعوات، ص ۶۸ و ۶۹ آمده است.
[5]- با توجه به اینکه بعضی از این فشارها و زندانها در عصر خلافت مهتدی بوده است.
[6]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۲.
[7]- همان مدرک، ص ۵۰۸ – در کتاب ارشاد، این زندانبان به نام «علیبن اوتاش» ذکر شده است.
[8]- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی