چنانکه میدانیم اشخاص جلیلالقدر و مورد وثوق و اعتماد، در حکایات بسیاری که از حد تواتر هم گذشته است، تشرّف بسیاری را به فیض حضور انور حضرت مهدی(ع) نقل نمودهاند که با سندهای معتبر، در کتابهای مشهور ثبت و ضبط است.
در همین عصر خودمان نیز برخی به این سعادت عظمی نایل گردیدهاند، بااینکه در توقیع صادر به نام جناب علی بن محمد سمری نایب چهارم از «نوّاب اربعه» در عصر غیبت صغری، اعلام شده است که:
«وَقَعَتِ الْغَیْبَةُ التّامَّةُ فَلا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ... وَسَیَأتِی مِنْ شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ؛ أَلَا فَمَنْ ادَّعَی المُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِی وَالصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر...»؛[1]
«غیبت کامل آغاز شده و هرکس پیش از «خروج سفیانی» و «صیحه آسمانی» ادّعای مشاهده نماید، کذّاب و مفتری است».
بنابراین چون آن حکایات بههیچ وجه قابل خدشه نیست، این توقیع را چگونه باید تفسیر کرد؟
این توقیع، اعلام پایان یافتن «غیبت صغری» و شروع «غیبت کبری» است که در آن به جناب علی بن محمد سمری رحمه الله امر شده است که به احدی وصیت ننماید که بعد از او قائممقام او و نایب خاصّ باشد.
و نیز اعلام صریح بطلان ادّعای افرادی است که در غیبت کبری، ادّعای نیابت و سفارت خاصّه و وساطت بین امام(ع) و مردم مینمایند.
بنابراین، چنانکه بعضی بزرگان هم فرمودهاند، ممکن است مراد از اینکه «مدّعی مشاهده» کذّاب و مفتری خوانده شده است، کسانی باشند که ادّعای نیابت کنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام(ع) و مردم معرّفی نمایند؛ و همین حکایات و وقوع تشرف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرینه و دلیل است بر اینکه در این توقیع، نفی مطلق مشاهده و شرفیابی مراد نیست، بلکه مقصود، نفی ادّعایی است که دلیل بر تعیین شخص خاصّی به نیابت باشد.
و ممکن است مراد از توقیع مذکور، نفی ادّعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی اگر کسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادّعا کند، به این صورت که هر وقت بخواهد خدمت امام(ع) شرفیاب میشود، یا ارتباط پیدا میکند، کذّاب و مُفتری است و این ادّعا از احدی در غیبت کبری پذیرفته نیست، یا اینکه چنین کسی که این سمت را بهراستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد؛ و اگر هم کسی آن را دارا باشد، از دیگران مکتوم میدارد و به کسی اظهار و افشا نمینماید.
علاوهبراین، پیرامون این توقیع، توضیحات دیگری نیز علمای اعلام دادهاند و در کتابهایی مثل جنةالمأوی اثر مرحوم محدّث نوری نقل شده است.
اجمالاً با این توقیع، در آن همه حکایات و وقایع مشهور و متواتر نمیتوان خدشه نمود و برحسب سند نیز ترجیح با این حکایات است.
اگر خواننده عزیز، خود به کتابهایی مثل نجمالثاقب رجوع نماید، میبیند که در این حکایات، وقایعی است که هرگز شخص عاقل در صحّت آنها نمیتواند شکّ کند.
بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت، ثابت است و هم کذب و بطلان ادّعای کسانی که در غیبت کبری ادّعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است.
پینوشت:
[1] - ر.ک: صدوق، کمالالدین، ص۵۱۶؛ طبرسی، تاجالموالید، ص۶۹؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۹۷؛ ابنحمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۶۰۳؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۲۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۶۱؛ ج۵۲، ص۱۵۱؛ ج۵۳، ص۳۱۸؛ منتخبالاثر، تألیف نگارنده، ج۳، ص۴۱۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی