چگونگی غیبت حضرت مهدی(ع)
غیبت حضرت صاحبالأمر(ع) چگونه است؟ آیا جسم شریف ایشان از نظرها پنهان است؟ و جسم حضرت اگر شناخته نشوند، دیده نمیشود یا اینکه جسم آن حضرت دیده میشود، ولی کسی ایشان را نمیشناسد؟
باید دانست که غیبت جسم شخص یا اشیای دیگر و مخفی ماندن فعل و عمل انسان از انظار حاضرین، در تاریخ معجزات و کرامات انبیا و اولیا و خواصّ مؤمنین، بیسابقه نیست و مکرّر اتّفاق افتاده است.
ازجمله در تفسیر آیه کریمه:
﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ حِجَاباً مَسْتُوراً﴾[1]
علاوه بر آنکه ظاهر آیه دلالت دارد بر اینکه خدای متعال، رسول اعظم(ص) را در هنگامی که قرائت قرآن مینمود، از کفّاری که قصد ایذای آن حضرت را داشتند، پنهان و مستور میداشت، در برخی از تفاسیر است که خداوند متعال، پیغمبر(ص) را در هنگام قرائت قرآن، از ابوسفیان، نضر بن حارث، ابوجهل، و حمّالةالحطب، مستور میفرمود. آنان میآمدند و از نزد آن حضرت میگذشتند و ایشان را نمیدیدند.[2]
ابنهشام در سیره حکایتی از مستورماندن وجود مقدّس پیغمبر(ص) از نظر امّجمیل حمالةالحطب روایت کرده که در پایان آن، این جمله را از پیغمبر(ص) نقل نموده است:
«لَقَدْ أَخَذَ اللهُ بِبَصَرِهَا عَنِّی»[3]؛
«خداوند دید او را از من گرفت و مرا از او پنهان نمود».
در وقت هجرت از مکّه معظّمه به مدینه طیّبه نیز برحسب تواریخ معتبر، مشرکین که بر در خانه پیغمبر(ص) برای کشتن او اجتماع کرده بودند، آن حضرت را ندیدند. بدین ترتیب که پیغمبر(ص) بعد از آنکه حضرت علی(ع) را مأمور فرمود تا در بستر او بخوابد، بیرون آمد و مشتی خاک برگرفت و بر سر آنها پاشید و:
﴿یس وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ﴾
را تا:
﴿فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ﴾
قرائت کرد، و از آنها گذشت و کسی آن حضرت را ندید.[4]
و در تفسیر الدرالمنثور، حکایتی است طولانی راجع به خبری که حضرت امام جعفر صادق(ع) آن را از پدر بزرگوارش و آن حضرت از امام زینالعابدین و او از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که از شواهد این موضوع است.
و نیز در تفسیر آیه کریمه:
﴿وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَاَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَایُبْصِرُونَ﴾[5]
«و در مقابل و پشت سر آنها مانعی قرار دادیم و آنها را به وسیله آن مانع، پوشاندیم، پس آنها نمیبینند».
در کتب تفاسیر، روایاتی است که دلالت بر این موضوع دارند.[6]
در تاریخ زندگی ائمّه(ع) نیز بر این موضوع، شواهد متعدّدی وجود دارد؛ مانند غایب شدن حضرت امام زینالعابدین(ع) از نظر مأموران عبدالملک مروان، که علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنّت مثل ابنحجر نیز آن را روایت کردهاند.[7]
پس مسئله غایب شدن شخص، مسئلهای واقع شده و سابقهدار میباشد.
و امّا خفای عنوان و ناشناخته ماندن انسان، بدون غایب شدن بدن، بسیار بسیط و ساده است و در بسیاری از موارد، محتاج به اعجاز و خرق عادات نمیباشد و همواره اشخاصی را میبینیم که کاملاً در نظرها آشکارند ولی آنها را نمیشناسیم.
پس از این مقدّمه، در جواب سؤال گفته میشود:
اگرچه فلسفه و صحّت و فایدهی غیبت، به هریک از دو نحو (غایب شدن جسم و ناشناس بودن) حاصل میشود و این جهات که امر امام(ع) مخفی باشد و کسی او را نشناسد یا نتواند متعرّض ایشان گردد و سایر هدفها و مقاصدی که در غیبت آن حضرت است در هر دو حال، حاصل است؛ امّا از جمع بین روایات و حکایات تشرف افراد به خدمت آن حضرت و استفادهی تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر، دانسته میشود که غیبت آن حضرت به هر دو شکل (ناپیداشدن و ناشناس بودن) وقوع دارد و بلکه گاهی در زمان واحد هر دو شکل واقع شده است؛ یک نفر ایشان را دیده و نشناخته است و دیگری در همان حال، اصلاً آن حضرت را ندیده است. چنان که پیغمبر اکرم(ص) را در بعضی از وقایعی که به آن اشاره شد، بعضی میدیدند و بعضی نمیدیدند.
نهایت این است که در «غیبت صغری» در برخی مواقع که مکان آن حضرت معلوم بوده است؛ غیبت غالباً بهصورت غایب شدن جسم و بدن آن حضرت و بلکه در بعضی حکایات، بهصورتِ غایب شدن مکان و منزل ایشان نیز بوده است؛ و بسا که حتّی بعضی از نوّاب خاصّ رحمةالله، که از مکان آن حضرت مطّلع بوده و میدانستهاند که آن حضرت کجا تشریف دارند، بااینوجود، حضرت را در آن مکان رؤیت نمیکردند.
در «غیبت کبری» هم امکان دارد که نسبت به اغلب و اکثر مردم، غیبت به همین صورت باشد و در بعضی فرصتها و مناسبات و بعضی ازمنه و امکنه، نسبت به بعضی از افراد، امکان رؤیت جسم، حاصل باشد؛ حال چه در هنگام رؤیت، آن حضرت را بشناسند (که بهندرت اتّفاق میافتد) یا اینکه بعد از تشرف و سعادت دیدار، ملتفت این موضوع شوند، یا اصلاً توجّه پیدا نکنند.
اخبار و حکایات معتبر، این تفصیلات را روشن میسازد. البتّه برحسب بعضی از اخبار، در موسم، مانع رؤیت جسم، مرتفع میشود ولی با دیدن جسم ایشان، کسی آن حضرت را نمیشناسد.
مطلبی که توجّه به آن لازم است این است که: غیبت جسم، بدون اعجاز و خرق عادت واقع نمیشود، امّا پنهان شدن نام و عنوان و ناشناخته بودن، بهطور عادّی نیز واقع میشود، هرچند در بعضی مواقع، استمرار آن یا جلوگیری از التفات اشخاص به استعلام و طلب معرفت، محتاج به خرق عادّت و تصرّف در نفوس است که خداوند قادر متعال برای تحقق اراده خود و حفظ ولیّ امر(ع) تمام اسباب عادّی و غیرعادّی آن را توسط خود آن حضرت و یا مستقیماً - هر طور که مصلحت باشد - فراهم میسازد.
وَمَا ذَلِکَ عَلَی اللهِ بِعَزِیزٍ
پینوشتها
[1] - اسراء، ۴۵. «و هنگامی که قرآن را قرائت مینمایی ما در میان تو و کسانی که ایمان به آخرت نمیآورند، پردهی پوشیده و پنهانی قرار می دهیم».
[2] - طبرسی، مجمعالبیان، ج۶، ص۶۴۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۴، ص۱۸۶.
[3] - ابنهشام، ج۱، ص۲۳۸، و روایات دیگری از «ابنمردویه»، «بیهقی»، «ابییعلی»، «ابینعیم»، «ابیشیبه»، و «دارقطنی»، در الدرالمنثور (سیوطی، ج۴، ص۱۸۶) در تفسیر آیهی شریفه نقل شده است.
[4] - ابنهشام، ج۲، ص۳۳۳؛ ابنسعد، الطبقاتالکبری، ج۱، ص۲۲۷ - ۲۲۸؛ ابناثیرجزری، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۳.
[5] - یس، ۹.
[6] - طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۴۶؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج۸، ص۶۴۹ – ۶۵۰؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۲۵۸ – ۲۵۹؛ و تفاسیر دیگر.
[7] - ابنحجر هیتمی، الصواعقالمحرقه، ص۲۰۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی