کد مطلب: ۳۷۰۴
تعداد بازدید: ۷۹۴
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۱۷
اگر خدا مى‌خواست، مى‌توانست خانه‌ی محترم و عبادتگاه با عظمت خود را در سرزمينى خرّم، در ميان باغ‌ها و جويبارهاى شاداب پر از اشجار سرسبز و ميوه‌هاى فراوان و كاخ‌هاى به هم پيوسته و آبادى‌هاى متّصل، قرار دهد؛ امّا در اين صورت مقدار پاداش بندگى، به نسبت آسانى و سبكى امتحان، ناچيز و اندك مى‌شد...

اسرار روحی حجّ| ۷


۵- چرا خانه‌ی خدا، در مناطق دلپذير و مصفّا، بنا نشده است؟
 

خطبه‌ی قاصعه‌ی حضرت اميرالمؤمنين علی(ع) به سؤال بالا و سؤالات ديگرى مشابه آن پاسخ مى‌دهد. اينك ما قسمتى از آن خطبه را كه مربوط به حجّ است، جمله به جمله، نقل و ترجمه مى‌كنيم تا به رمز تشريع حجّ و تعظيم شعائر الهى، از طريق بيان امام، آشنا شويم.
اَلا تَرَوْنَ اَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ اِخْتَبَرَ الْاَوَّلينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (ع) اِلَى الآخِرينَ مِنْ هذَا الْعالَمِ بِاَحْجارٍ لا تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ وَ لا تُبْصِرُ وَ لا تَسْمَعُ فَجَعَلَها بَيْتَهُ الْحَرامُ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنّاسِ قِياماً ثُمَّ وَضَعَهُ بِاَوْعَرِ بِقاعِ الاَرْضِ حَجَراً وَ اَقَلِّ نَتائِقِ الدُّنْيا مَدَراً وَاَضْيَقِ بُطونِ الاَوْدِيَةِ قُطْراً بَيْنَ جِبالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمالٍ دَمِثَةٍ وَ عُيُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرَىً مُنْقَطِعَةٍ لا يَزْكُو بِها خُفٌّ وَ لا حَافِرٌ وَ لا ظِلْفٌ.
آیا نمى‌بينيد كه خداوند سبحان، پيشينيان را از زمان آدم(ع) تا آخرين نفر از اين جهان، بوسيله‌ی سنگ‌هايى آزمايش فرموده است كه نه زيان دارند و نه سودى مى‌رسانند، نه مى‌بينند و نه مى‌شنوند. پس آنها را بيت‌الحرام خود قرار داد [خانه‌ی محترمى كه پاسدارى حرمتش بر همه كس لازم است]، خانه‌اى كه وسيله‌ی برپا بودن [صلاح و سداد زندگى اجتماعى] مردم است. آن خانه را در نقطه‌اى قرار داد كه سخت سنگ‌ترين نقاط زمين است و كم‌خاك‌ترين جاهاى بلند دنيا و تنگ‌ترين درّه‌ها، بين كوه‌هاى ناهموار و شن‌هاى نرم و چشمه‌هاى كم‌آب و آبادى‌هاى دور از هم كه در آنجا [از آن جهت كه سرزمينى فاقد هواى مناسب و خالى از آب و گياه] نه شتر فربه مى‌شود، نه اسب و استر و نه گاو و گوسفند.
ثُمَّ اَمَرَ آدَمَ (ع) وَ وَلَدَهُ اَنْ يَثْنوا اَعْطافَهُمْ نَحْوَهُ فَصارَ مَثابَةً لِمُنْتَجَعِ اَسْفارِهِمْ وَ غايَةً لِمُلْقى رِحالِهِمْ تَهْوي اِلَيْهِ ثِمارُ الاَفْئِدَةِ مِنْ مَفاوِزِ قِفارٍ سَحیقَةٍ وَ مَهاوِي فِجاجٍ عَميقَةٍ وَ جَزائِرَ بِحارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتّى يَهُزّوا مَناكِبَهُمْ ذُلُلاً، يُهَلِّلونَ للهِ حَوْلَهُ وَ يَرْمُلُونَ عَلى اَقْدامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ.
آنگاه، آدم(ع) و فرزندانش را امر فرمود تا رو به سوى آن آورند و سرانجام، خانه‌ی كعبه، محلّى براى منفعت بردن در سفرهاى آدمزادگان و مقصدى براى بار انداختنشان گردید [كه علاوه بر سود اخروى، منافع عظيم دنيوى نيز عايدشان مى‌شود]. ميوه‌هاى دل‌ها، در آنجا فرود مى‌آيد [عواطف ايمانى و احساسات پرشور صاحبدلان و مشتاقان، به دامن كعبه سرازير می‌گردد]. از بيابان‌هاى بى‌آب و گياه، از درّه‌هاى ژرف و راه‌هاى دور، از جزاير و سواحل درياها [با رنج و تعب مى‌آيند و خود را به كعبه مى‌رسانند در حالى كه نخوت و كبر را از خود ريخته‌اند]. غبارآلود و موپريشان، با بازوان و شانه‌هاى لرزان [از شدّت انكسار و تذلّل] لا اله الاّ الله گويان، دور بيت مى‌چرخند.
قَدْ نَبَذُوا السَّرابِيلَ وَراءَ ظُهورِهِمْ وَ شَوَّهوا بِاِعْفاءِ الشُعورِ مَحاسِنَ خَلْقِهِمْ اِبْتِلاءً عَظيماً وَ امْتِحاناً شَديداً وَ اخْتِباراً مُبيناً وَ تَمْحيصاً بَليغاً جَعَلَهُ اللهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً اِلى جَنَّتِهِ.
لباس‌ها [و تجمّلات دنيايى] را پشت‌سر افكنده‌اند و بر اثر نتراشيدن سرها و رها كردن موها، زيبايى‌هاى خلقت خود را از دست داده‌اند [گويى در راه جلب رضاى حضرت معبود، از خود بیخود گشته‌اند و همه چيز خود را فانى در راه او ساخته و جز او به چيز ديگرى نمى‌انديشند و جمال ديگرى نمى‌جويند]. اين صحنه، صحنه‌ی روشنى است براى امتحان، امتحان بزرگى است براى اطاعت و اخلاص بندگان كه خداوند حكيم، آن را وسيله‌ی نيل به رحمت و وصول به بهشتش قرار داده است.
وَ لَوْ اَرادَ سُبْحانَهُ اَنْ يَضَعَ بَيْتَهُ الْحَرامَ و مَشاعِرَةُ العِظامَ بَيْنَ جَنّاتٍ و اَنْهارٍ ، وَ سَهْلٍ وَ قَرارٍ جَمِّ الْاَشْجارِ دانِي الثِّمارِ مُلْتَفِّ الْبُنى ، مُتَّصِلِ الْقُرى بَيْنَ بُرَّةٍ سَمْراءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْراءَ وَ اَرْيافٍ مُحْدِقَةٍ و عِراصٍ مُغْدِقَةٍ و زُروعٍ ناضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عامِرَةٍ لَكانَ قَدْ صَغَّرَ قَدْرَ الْجَزاءِ عَلى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاءِ.
اگر خدا مى‌خواست، مى‌توانست خانه‌ی محترم و عبادتگاه با عظمت خود را در سرزمينى خرّم، در ميان باغ‌ها و جويبارهاى شاداب پر از اشجار سرسبز و ميوه‌هاى فراوان و كاخ‌هاى به هم پيوسته و آبادى‌هاى متّصل، قرار دهد؛ امّا در اين صورت مقدار پاداش بندگى، به نسبت آسانى و سبكى امتحان، ناچيز و اندك مى‌شد [و آن سعادت و كمال مطلوبى كه بايد عايد يك بنده‌ی مطيعِ با اخلاص گردد، نمى‌گرديد].
وَ لَوْ كانَ الْاَساسُ الْمَحْمولُ عَلَيْها وَ الْاَحْجارُ الْمَرْفوعُ بِها بَيْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْراءَ وَ ياقُوتَةٍ حَمْراءَ وَ نُورٍ وَ ضِياءٍ لَخَفَّفَ ذلِكَ مُصارَعَةَ الشَّـكِّ فِى الصُّدورِ، وَ لَوَضَعَ مُجاهَدَةَ اِبْليسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النّاسِ.
و اگر پايه‌هاى كعبه و سنگ‌هاى ديوار آن، از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و بُلورهاى نورافكن ساخته و پرداخته شده بود، اين چنين ساختمان زيبا و جالبی، باعث مى‌شد كه نبرد با شكّ و ترديد در ميدان دل‌ها سبك گردد؛ كشتى‌گيرى و زورآزمايى با شيطان، آسان شود و [با اين شرايط، راه وسوسه‌ی شيطان به دل‌ها، بسته مى‌شد و طبعاً] زمينه‌اى براى مجاهده‌ی با ابليس در قلوب آدميان، باقى نمى‌ماند [و در نتيجه مجاهدان در راه خدا از غير مجاهدان امتياز پيدا نمى‌كردند].
زیرا يك منطقه‌ی خوش آب و هوا و بوستان و گلستان دلپذير و مصفّا پر از انواع وسايل تفريح و تفرّج موّاج از شادابى و نشاط و تنعّم طبيعى است كه همه را بسوى خود جلب مى‌كند. از مُلحد بى‌دين گرفته تا مؤمن متّقى. از زاهد تارك دنيا تا حريص منهمک در دنيا، همه و همه بار سفر بسته و رو به آن ديار مى‌آورند و به سعى و طواف و بيتوته و وقوف در ميان آن مناظر دلكش زيبا و چمنزارهاى پرگل و دلربا می‌پرداختند. هيچ معلوم نمى‌شود چه كسى براى اطاعت امر خدا آمده و چه كسى براى تبعيّت از هوی و مخصوصاً چه بهانه‌ی خوبى می‌شد عنوان حجّ و زيارت، براى تيپ مسلمان‌نماهايى كه در دل، هوس هماهنگى با مترفين و عيّاش‌پيشگان دارند و به ظاهر پاى‌بند به قيود اسلامند. همین كه موسم حجّ مى‌رسيد به بهانه‌ی حجّ و طواف بيت‌الله زنجير از پا مى‌گشودند و با كمال آرامش خاطر به كام دل مى‌رسيدند.
البتّه بديهى است در اين صورت، كسى شكّ و ترديد در امر حجّ به دل راه نمى‌داد و شيطان، حاجت به وسوسه و تشكيك پيدا نمى‌كرد تا با مجاهده‌ی شديد مردم باايمان، روبه‌رو گردد و محتاج به كشتى گرفتن با آنان بشود. چون با آن شرايط، همه با شوق و اشتياق فراوان در لفّافه‌ی عنوان حجّ و زيارت عازم خانه خدا مى‌شدند! ولی در واقع بنده‌ی شيطان بودند. در آن موقع موضوع آزمايش و امتحان به كلّى منتفى مى‌شد و اساساً زمينه‌اى براى بروز كفر و ايمان و اخلاص و ريا باقى نمى‌ماند. به فرموده‌ی امام اميرالمؤمنين(ع) (قسمت سابق همين خطبه):
فَكانَتِ النِّيّاتُ مُشْتَرَكَةً وَ الْحَسَناتُ مُقْتَسَمَةً.
نیّت‌ها، مشترك [بين خدا و هوی] مى‌شد و عبادت‌ها [بين دنيا و آخرت] تقسيم مى‌گرديد [يعنى خداپرست و هواپرست، آخرت‌خواه و دنياطلب، به هم مشتبه می‌گشتند].
وَلكِنَّ اللهَ يَختَبِرُ عِبادَهُ بِاَنْواعِ الشَّدائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِاَنْواعِ الْمَجاهِدِ وَ يَبْتَليهِمْ بِضُروبِ الْمَكارِهِ، اِخْراجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلوبِهِم، وَ اِمْکاناً لِلتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذلِكَ اَبْواباً فُتُحاً اِلى فَضْلِهِ، وَ اَسْباباً ذُلُلاً لِعَفْوِةِ.
ولی خداوند، با انواع شدايد و سختى‌ها [كه در باب حجّ مقرّر فرموده] بندگان خود را در معرض آزمايش قرار داده و آنان را با كوشش‌هاى گوناگون، به عبادت خود واداشته و به انجام اعمال مختلفى كه پسنديده‌ی طبع انسان نيست، موظّف فرموده است تا رذيله‌ی كبر و طغيان و گردنكشى، از دل‌هاى بندگان خارج ‌شود و روح تذلّل و عبوديّت، در نفوسشان جايگزين‌گردد].
اینجاست كه صحنه‌ی لغزنده‌ی امتحان پيش مى‌آيد و شيطان اغواگر به وسوسه مى‌پردازد و دستور حجّ را يك دستور ارتجاعى عارى از حكمت و فايده‌ی عقلانى نشان مى‌دهد و افكار و عقول را مضطرب می‌سازد و ميدان نبرد با شكّ و ترديد و مجاهده‌ی با ابليس، شدیداً بوجود مى‌آيد.
در اين ميدان است كه قهرمانان تسليم و اخلاص، از شكّاكان و منافقان شناخته مى‌شوند و با قدرت ايمان و قوّت يقين خود، شيطان ناپاك را بر زمين کوبیده و لبّيك‌گويان رو به خانه‌ی معبود مى‌روند و با نغمه‌ی توحيد و آهنگ عبوديّت خود، درّه‌هاى سوزان حجاز را پر از سطوت و هيبت مى‌سازند و دنياى هوسباز شهوت‌آلود را در برابر نيروى تسليم و اخلاص خود مى‌لرزانند.
آرى! پيروزى در اين امتحان است كه درهاى فضل و احسان خدا را به روى بندگان با ايمان مى‌گشايد و موجبات عفو و بخشش او را فراهم مى‌آورد[1].
 

خودآزمایی
 

1- چرا خانه‌ی خدا، در مناطق دلپذير و مصفّا، بنا نشده است؟
2- در صورتی‌که خدای حکیم، خانه‌ی محترم خود را در سرزمينى خرّم قرار می‌داد، چه نتایجی داشت؟
3- پيروزى در امتحان حج چه عاقبت و پاداشی را فراهم می‌آورد؟
 

پی‌نوشت


1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی قاصعه، خطبه‌ی ۲۳۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: