کد مطلب: ۳۷۳۱
تعداد بازدید: ۶۳۹
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۲
وابستگی جهان به امام زمان(ع)| ۵
کمال عالم و ماسِوی‌الله، به وجود امام منوط است و بدون وجود امام، عالم فاقد کمال لایق به خود بوده و ناقص خواهد شد و چون فیض خدا کامل بوده و نقص در آن تصور نمی‌شود لذا نقص همه به کمال وجود امام کامل می‌شود و کسر همه به وجود او جبران می‌گردد. 

بررسی و توجیه سوّم


اگر تقدیر خداوند قادر حکیم چنان باشد که برخی از ملائکه، واسطه‌ی نزول بعضی برکات و انجام مأموریت‌هایی شده‌اند، فیوض عامّ و خاص به‌واسطه‌ی امام به سایرین برسد و امام مجرای فیض باشد، خواه‌ناخواه وجود و بقای سایر ممکنات که به فیض الهی حدوث و بقا دارند، به مجرای فیض او که به تقدیر او از آن مجرا فیض به آنها می‌رساند مرتبط خواهند بود، و اگرچه در فرض عدم این مجاری فیض، باز هم فیّاضیت خدا - اگر قصوری در مَفاض نباشد - برقرار است.
اما می‌توان گفت که ممکنات همه آن استعداد را ندارند که بدون واسطه تلقی فیض نمایند و قصور خودشان مانع از کسب فیض به‌طور مستقیم است، نظیر اینکه در تعداد معدودات، شمارش از یک شروع می‌شود و بدون آن دوّم و سوّم و... شمارش نمی‌شود و اعداد بعد از یک، همه به گونه‌ای حاوی عدد یک می‌باشند، هرچند معدودشان غیر هم باشند. و این نه برای نقص قدرت شمارش‌کننده است، بلکه به جهت این است که عنوان معدود سوم مثلاً، بدون عنوان معدود دوّم و اوّل امکان وجود ندارد. همچنین فیوض الهی بدون رسیدن به مخلوق اکمل و اشرف امکان وصول آن به مخلوق مادون نیست، نه برای اینکه در فیض قصوری است بلکه برای آنکه فیض گیرنده استعداد ندارد.
لذا امام(ع) که در جنبه‌ی «یَلی الرّبی و یَلی الخَلقی» کامل است، واسطه‌ی ایصال برکات می‌باشد. چنان‌که بسیاری از نعمت‌های الهی در این عالم به‌واسطه و بلکه به وسایط به ما می‌رسد و همان‌طور که شاخه‌ها و برگ‌های درخت به‌واسطه‌ی تنه و ریشه‌ی درخت از آب و مواد زمین که برایشان مقرر شده است، استفاده می‌نمایند و چنان‌که همه مردم استعداد تلقّی وحی را ندارند و باید به‌واسطه نبی و پیغمبر باشد، امکان دارد که تمام فیوض یا بعضی فیوض دیگر نیز به همین نحو با وسایط مقتضی و مناسب به نیازمندان و مستعدان برسد. بدیهی است چنین واسطه‌ای غیر از امام نخواهد بود. و مسئله، یک مسئله‌ی تکوینی خواهد شد که تخلف از آن نامعقول است.
یکی از محدّثین بزرگ اهل‌سنّت به نام ابراهیم بن محمّد جوینی شافعی (متوفّای۷۳۰ ق.)، در کتابی که آن را موسوم کرده است به نام فرائدالسمطین، حدیثی را آورده است که سند آن منتهی می‌شود به حضرت زین‌العابدین(ع)، که درضمن آن حدیث فرمود:
«وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یُمْسِکُ اللهُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إلَّا بِإِذْنِهِ، وَ بِنَا یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ یَنْشُرُ الْرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَلَوْلاَ مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»؛[1]
«ما کسانی هستیم که به‌واسطه‌ی ما نگاه می‌دارد خدا آسمان را از اینکه بر زمین فرو ریزد و بیفتد، مگر به اذن او، و به‌واسطه‌ی ما زمین را نگه می‌دارد از اینکه اهلش را تکان دهد و مضطرب سازد و به‌واسطه‌ی ما (یا برای ما و به طفیل وجود ما) باران را نازل می‌کند و رحمت خود را می‌گستراند و برکت‌های زمین را بیرون می‌آورد، و اگر در روی زمین کسی از ما نبود، زمین اهل خود را فرو می‌برد».
بدرالدّین رومی، شارح قصیده‌ی برده، در شرح خود به نام تاج‌الدّرة فی شرح قصیدة‌البرده در شرح این بیت:
وَ کُلُّ آی أَتَتِ الرُّسلُ الْکِرَامُ بِهَا / فَإِنَّمَا اتَّصَلَتْ مِنْ نُورِهِ بِهِم[2]
می‌گوید: هر معجزه از معجزاتی که پیامبران آوردند و سایر آیاتی که دلالت بر کمال فضل و راستی گفتارشان از علم و حکمت در ایشان دارد، متصل و واصل به ایشان نشد، مگر از نور او که اوّل هر نور و مبدأ آن است؛ زیرا که فرمود:
«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللهُ نُورِی»؛[3]
شکی نیست که انبیا و رسولان همه از نور واحد، مخلوق می‌باشند و آن نور پیغمبر ماست. پس انوار ایشان، شعبه‌هایی از آن نور و فروغ آن نورند و او نورالأنوار و شمس‌الأقمار است.
عصام اسفراینی در شرحش بر برده می‌گوید:
انوار سایر پیغمبران اثری از آثار نور آن حضرت است، پس از نور محمد است نور عرش و کرسی، نور آفتاب و ماه، و انوار جمیع پیغمبران...».[4]
و نیز، بدرالدین رومی در شرح این بیت بوصیری:
فَإِنَّهُ شَمْسُ فَضْلٍ هُمْ کَوَاکِبُهَا / یُظْهِرْنَ أَنْوَارَهَا لِلْنَّاسِ فِی الظُّلَمِ[5]
می‌گوید: «این آیات روشن به انبیا، از نور پیغمبر(ص) رسید، به جهت اینکه او خورشید فضل خدا و رحمت از برای عموم مردم است و پیغمبران مظاهر نور او و حاملان سِرّ او به حسب درجات استعداد و مراتب قابلیت‌های خود بودند، انوار حقایق و اسرار دقایق آن حضرت را برای اقوام خود، به دعوت آنها، به تصدیق او و اقرار به آمدن او اظهار می‌کردند، چنان‌که ماه نور آفتاب را ظاهر می‌نماید و حکایت می‌کند».[6]
 


بررسی و توجیه چهارم
 


امام؛ الگو، نمونه، اُسوه و علامت است که هر تندرو باید به‌سوی او بازگردانده شود و الّا گمراه می‌شود و هر کندرو باید خود را به او برساند و الّا هلاک می‌گردد.
چنان‌که از مضمون احادیث بسیاری که ازطریق شیعه و اهل‌سنّت وارد است[7] کمال دیگران به او تضمین و تأمین می‌شود و حرکت و سیر همه در راه مستقیم فقط با حرکت و سیر او کنترل و تصحیح و تعدیل می‌گردد.
بنابراین نقش امام نقش سازنده‌ای است که بدون آن، سالکان راه کمال نمی‌توانند به درستی مسیر خود اطمینان داشته باشند و این است معنای احادیث متواتری مانند احادیث سفینه که پیغمبر(ص) می‌فرماید:
«مثل اهل‌بیت من، مثل کشتی نوح است که هرکس بر آن سوار شد نجات یافت و هرکس تخلف کرد هلاک شد، پس هرکس متمسّک به امام و هدایت امام و تأسّی به امام شود نجات می‌یابد و هرکس تخلّف کند هلاک می‌شود».
و همین است معنای احادیث ثقلین[8] که پیغمبر(ص) در آنها تمسّک به قرآن و عترت را یگانه وسیله امان از ضلالت معرفی فرموده است.
بنابراین کمال عالم و ماسِوی‌الله، به وجود امام منوط است و بدون وجود امام، عالم فاقد کمال لایق به خود بوده و ناقص خواهد شد و چون فیض خدا کامل بوده و نقص در آن تصور نمی‌شود لذا نقص همه به کمال وجود امام کامل می‌شود و کسر همه به وجود او جبران می‌گردد. 


خودآزمایی
 

1- به چه دلیل فیوض الهی بدون رسیدن به مخلوق اکمل، وصولش به مخلوق(مادون) امکان‌پذیر نیست؟
2- چرا واسطه‌ رسیدن فیوض(نعمت‌های الهی) به مخلوق غیر از امام نخواهد بود؟
3- معنای احادیث متواتری مانند احادیث سفینه چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


1 جوینی خراسانی، فرائدالسمطین، ج۱، ص۴۵ – ۴۶، باب۲، ح۱۱. مخفی نماند که در کتاب فرائدالسمطین، بعضی از احادیث مبشرّه به حضرت مهدی (ع) را روایت کرده است ودر مقام مدح آن حضرت در دیباچه کتاب می‌گوید:
«الحجة القائم بالحق، العارف بحقائق ما صدر من الکاف والنون المحیط علماً بدقائق ما جری به القلم و نفث به النون، سبحانه من لطیف خبیر زرع فی أراضی الایجاد والتکوین حبة الولایة فأخرج شطأها بعلی المرتضی، سیف الله المنتضی، وآزره بالأئمة المعصومین من ذریته أهل الهدایة و التقوی فاستغلظ بمیامن اجتهاد أولیاء الله الصالحین، ذوی المجاهدات و المکاشفات المجدّین فی قمع الهوی فاستوی علی سوقه بالمهدی الهادی المکین الأمین یسعی». (ص۱۲). و بالأخره این عالم سنّی، یکی از علمای اهل‌سنّت است که معتقد به امامت ائمه اثنی‌عشر (ع) است.
2 هر آیه و نشانه‌هایی که پیامبران بزرگ آوردند از نور او برای آنها رسید و میسر شد.
3 ابن ابی جمهور احسائی، عوالی‌اللئالی، ج۴، ص۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۴؛ جزائری، الأنوارالنعمانیه، ج۱، ص۱۳، باب۱. «اولین چیزی که خدا آفرید نور من بود».
4 حسینی میلانی، نفحات‌الازهار، ج۵، ص۲۱۷.
5 به یقین او خورشید فضیلت است و آنها ستارگان آن خورشیداند که در تاریکی‌ها برای مردم نورافشانی می‌کنند.
6 حسینی، میلانی، نفحات‌الازهار، ج۵، ص۲۱۷.
7 در نهج‌البلاغه درضمن خطبه دوم، در شأن اهل‌بیت (ع) می‌فرماید: «إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یَلْحَقُ التَّالِی»؛ «شتاب‌کننده باید به‌سوی آل محمد (ع) بازگردد و عقب‌مانده باید به ایشان ملحق شود»؛ و در حکمت ۱۰۹ می‌فرماید: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الوُسْطَی بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی وَإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی»؛
«ما تکیه‌گاه میانه‌ایم که وامانده به آن ملحق می‌گردد و پیش‌تاخته، به آن بازمی‌گردد».
8 پیرامون سند و متن احادیث ثقلین و امان و سفینه و مفاد آنها در کتاب امان‌الامّة مِن الضلال والاختلاف تألیف نگارنده، توضیحات کامل داده شده است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: