سبب طولانی شدن عصر غیبت
آری:
(وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخَرٌ وَ عَدَمُهُ مِنّا)؛
«وجود و هستی او لطف است و تصرّف او برای اصلاح عالم، لطف دیگری است و فراهم نگشتن شرایط ظهور و تصرّفش به خاطر قصور و تقصیر از ناحیهی ماست».
خدا با آفریدن ولیّ و مجهّز ساختن او به تمام جهازات هدایت، در واقع حجّت را بر جامعهی بشر تمام كرده كه نگویند، ما ولیّ معصومی نداشتیم كه تحت ولایت او در مسیر زندگی حركت كنیم و سعادت هر دو جهانی خود را به دست آوریم. او را آفریده و با همین بدن عنصری به میان بشر آورده است چون روح مجرّد نمیشود با بشر تماس بگیرد و الگوی زندگی آنها باشد. باید مانند سایر افراد بشر با بدن جسمانی باشد. البتّه برای اینكه از شرّ طاغیان بشر در امان باشد و كشته نشود، باید از دیدهها غایب باشد و در پرتو قدرت مطلقهی خدا عمر طولانی داشته و تحت تأثیر گذشت زمان قرار نگیرد و پیر نشود.
قیام حضرت مهدی موعود(ع) در هیبت جوانی کمتر از چهل سال
از امام حسن مجتبی(ع) منقول است:
(إِذا خَرَجَ ذاكَ التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ اَخِی الْحُسَینِ اِبْنُ یطِیلُ اللهُ عُمْرَهُ فِی غَیبَتِهِ ثُمَّ یظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شابٍّ دُونَ اَرْبَعِینَ سَنَةً)؛[1]
«وقتی نهمین فرزند از فرزندان برادرم حسین خروج كند، خدا عمر او را به قدرت خود در زمان غیبتش طولانی میكند و سپس ظاهرش میسازد در حالی كه به صورت جوانی كمتر از چهل سال دیده میشود».
اگر دهها هزار سال هم، زمان غیبت طول بكشد باز موقع ظهورش به صورت جوانی خواهد بود. ریّان بن صلت خدمت امام ابوالحسن الرّضا(ع) عرض كرد: آقا! صاحبالامر، شما هستید؟ فرمود:
(اَنَا صاحِبُ هذَا الْاَمْرِ وَ لكِنِّی لَسْتُ بِالَّذِی یَمْلَاُها عَدْلاً)؛
« من صاحب این امر هستم [یعنی امام این زمان هستم] ولی آن نیستم كه زمین را پر از عدل خواهد کرد».
(کَیْفَ یَکُونُ ذلِکَ عَلَی ما تَرَی مِنْ ضَعْفَ بَدَنِی)؛
«چگونه ممكن است من آن باشم و حال آن كه میبینی بدنم ضعیف شده [رو به پیری رفتهام]».
(اِنَّ الْقائِمَ هُوَ الَّذِی اِذا خَرَجَ کانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبانِ)؛[2]
«قائم آن كسی است كه وقتی ظهور میكند در سنّ پیران و قیافهی جوانان است».
﴿وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أنَّ الْاَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصّالِحُونَ﴾؛[3]
«ما در زبور بعد از ذكر [تورات] نوشتیم كه بندگان صالح من، وارث [حكومت] زمین خواهند شد».
ظهور حضرت مهدی(عج) موعود مذاهب و امم
از مسائل مسلّم در عالم اسلام، مسئلهی ظهور حضرت مهدی(عج) است كه مورد اتّفاق همهی فِرَق اسلامی، اعمّ از شیعه و سنّی میباشد. علاوه بر احادیث و روایات بسیار زیادی كه دربارهی ظهور آن حضرت وجود دارد، آیات متعدّدی هم در این باره، تفسیر و تأویل شده است. مرحوم سید هاشم بحرانی، عالم محقّق و متتبّع در کتاب (اَلْمَحَجَّةُ فی ما نَزَلَ مِنَ الْقُرآنِ فِی الْقائِمِ الْحُجَّةِ)؛ شاید بیش از صد آیهی تفسیر شده دربارهی ظهور آن حضرت، جمعآوری كرده است.
محققّین گفتهاند، شاید كمتر مسئلهای از مسائل اسلامی از جهت كثرت روایات در حدّ این مسئله باشد. روایت مشهور نبوی كه بطور متواتر از طریق شیعه و سنّی نقل شده است، حتمیّت این ظهور را میرساند كه فرمود:
(لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ یوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اَللهُ ذلِكَ الْیوْمَ حَتّى یَبْعَثَ رَجُلاً مِنْ أهْلِ بَیْتِی یُواطِیءُ اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی یمْلَاُالْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً)؛[4]
«اگر از دنیا نماند مگر یك روز، هر آینه خدا همان یك روز را آنقدر طولانی میكند تا مرد صالحی از خاندان مرا برانگیزد كه اسم و كنیهاش همانند اسم و كنیهی من است، زمین را پر از عدل و داد مینماید؛ همانگونه كه پر از ظلم و جور شده است».
همهی کائنات در حال حرکت به سوی کمالند
حال، پیش از تمسّک به آیات و روایات در این باب، ما با اندكی تأمّل در نظام آفرینش به این حقیقت پی میبریم كه اصلاً سیر طبیعی عالم به ظهور حضرت مهدی موعود(عج) منتهی میشود؛ یعنی، این عالم از درون خود، طالب مهدی(عج) است و میكوشد كه خودش را به دامن او بیفكند و آنجا آرام بگیرد! و راز این مطلب آن است كه بر اساس تحقیقات عمیقانهی هستیشناسان و كسانی كه كارشان كاوشگری برای شناختن نوامیس و قوانین عالم وجود است، از طریق براهین مُتْقَن عقلی، این مطلب به دست آمده است كه از جمله قوانین مسلّم و ثابت عالم طبیعت، قانون تكامل است؛ یعنی، همهی موجودات عالم طبیعت به جوهر ذات، در حال حركت به سوی كمالند و هر نوعی از انواع كائنات از همان نخستین روز پیدایش با نیروی مناسبی كه به آن مجهّز است، سعی میكند خود را به كمال نوعی خویش برساند.
شما یك دانهی گندم را در نظر بگیرید؛ این دانه كه در دل خاك قرار گرفته است، زبان حالش این است كه من به این حال نمیمانم. باید تحت شرایط و عوامل مختلف قرار بگیرم و حركت كنم تا روزی به صورت سبزهای سر از خاك بردارم و ساقهی بندبندی پدید آورم كه در انتهای آن، خوشهای پر از سنبلهای افشان دارای صد یا هفتصد دانهی گندم بشوم. این «کمالِ نوعی» یک دانهی گندم است.
نطفهی یك انسان، از همان لحظهای كه در رحم مادر شروع به رشد و نموّ میكند، زبان حالش این است كه من باید مراحل و مدارج را طی كنم تا یك انسان كامل با قامتی رعنا و چهرهای زیبا بشوم، مغزی متفكّر و دانشمندی مبتكر بشوم كه با نیروی فكرم زمین و آسمان را به هم بپیچم و جوّ و ماورای جوّ را بشكافم و خود را به عرش اعلای پروردگارم برسانم و ندای او را بشنوم كه:
﴿...دَنی فَتَدَّلی * فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أو أدْنی﴾؛[5]
و برسم به جایی که:
ز احمد تا احد یك میم فرق است / همه عالم در آن یك میم غرق است
تكامل جامعهی انسانی با حكومت حقّ و عدالت
حالا جامعهی بشری هم كه متشكّل از همین انسانهای متكامل و موجودی از موجودات همین عالم است، طبعاً از این قانون عمومی عالم مستثنی نیست؛ یعنی، جامعهی بشری نیز علیالدّوام میكوشد تا خود را به كمال نهایی خویش برساند؛ یعنی جامعهای متحدّ، دارای حكومت واحد و قانون واحد توأم با صفا و وفا و صمیمیّت و عدالت و صداقت و امنیّت بشود. از همان روز اوّل پیدایشش حركت كرده و زمان به زمان جلو آمده تا به این حد كه میبینیم رسیده است و بالعیان میبینیم كه هنوز به كمال خودش نرسیده و هنوز جامعهی انسانها نشده است!!
آن روزی به كمال خود خواهد رسید و جامعهی انسانی خواهد شد كه جهان، جهانِ عصمت شود و دنیا، دنیای طهارت گردد و آثار حقّ و عدالت از همه جای آن بروز كند. درنّدهخوییها و بیدادگریها از بین برود و امن و امان مطلق بر همه جا حاكم گردد. دنیا هنوز به این آرزو نرسیده و شرف زندگی انسانی را به دست نیاورده است.
حقیقت آن است كه ما هنوز زندگی به معنای واقعی را ندیدهایم! خیال میكنیم زندگی همین است كه ما داریم. ما انسان ندیدهایم! خیال میكنیم هر موجود دو پایی انسان است. آیا اینها كه سر دو پا راه میروند و داد تمدّن و حقوق بشر میزنند و كوس (لمَنِ الْمُلکی)شان، عالم را فرا گرفته است، همه انسانند؟! یعنی امروز كرهی زمین شش میلیارد انسان دارد؟ راستی آدم به این فراوانی؟!
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
كز دیو و دد ملولم و آنسانم آرزوست
گفتم كه یافت مینشود، جستهایم ما
گفت آن كه یافت مینشود آنم آرزوست
آیا جامعهی انسانها، زندانهایش مملوّ از دزدها، آدمكشها و وطنفروشها میشود؟! آن هم چه دزدهایی! باسواد و درسخوانده، دانشگاه و دانشسرا طیّ كرده، دكترا و مهندسی گرفته، عجیب و غریب!!
زمان سابق برای مبارزه با بیسوادی روی دیوارها و روزنامهها مینوشتند: «یک کلاس باز کنید، درِ یک زندان ببندید». منظورشان این بود كه پر شدن زندانها به خاطر خالی بودن كلاسهاست. چون دانشجو و تحصیلكننده نیست، كلاسها خالی و زندانها پر است. اگر كلاسها پر شود، همهی زندانها خالی میشود. اگر مردم باسواد بشوند، ریشهی دزدی و آدمكشی و بیعفّتی و ... از بیخ و بن كنده میشود. در مملكت باسوادها، درِ زندان غلط میكند باز شود!
خیلی عجیب است!! شما سری به زندانها بزنید و ببینید آنجا دزدهایی چنان كهنهكار و ورزیده خوابیدهاند كه با یك نیش قلم میتوانند نصف مملكت را بدزدند و به آغوش بیگانگان بیفكنند!! آیا جامعهی انسانها، بیمارستانهایش مملوّ از بیماریهای عجیب و غریب و خانمان برانداز و بشرسوز میشود؟! آیا در جامعهی انسانها، این همه خودكشیها، سقط جنینها، طلاقکِشیها، بیعفّتیها و دربهدریها وجود دارد؟! آیا جامعهی انسانی و دنیای تمدّن و اعلامیّهی حقوق بشر اجازه میدهد یك ملّت جبّار خونخوار، روی خیالات واهی، یك ملّت بیگناه و بینوایی را بیرحمانه بكوبد؟! شب و روز با كمال وقاحت و بیشرمی، زنان و كودكان و بیماران و پیران را مثل علفهای صحرا درو كند و روی هم بریزد؟! این معنای انسانیّت و تمدّن و حفظ حقوق بشر است یا عین توحّش و حیوانیّت؟!
خودآزمایی
1- به چه دلیل خدا ولیّ را آفرید و او را مجهّز به تمام جهازات هدایت کرد؟
2- از مسائل مسلّم در عالم اسلام را بیان کنید.
3- چرا سیر طبیعی عالم به ظهور حضرت مهدی موعود(عج) منتهی میشود؟
پینوشتها
1 بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحهی ۱۳۲.
2 بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحهی ۳۲۲.
3 سورهی انبیاء، آیهی ۱۰۵.
4 بحارالانوار، جلد ٥١ ، از صفحهی ٧٤ به بعد روایات متعدّد با عبارات مختلف.
5 سورهی نجم، آیات ۸ و ۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی