مواقف| ۱۶
۷- رَمْی جمرات در منی و اسرار آن
یکی از وظایف واجبهی در منی، «رمی جمرات» است، یعنی پرتاب نمودن تعداد معیّنی سنگریزه به ستونهای مشخّصی در منی که به نام «جَمْرهی اُولی» و «جَمْرهی وُسْطی» و « جَمْرهی عَقَبَه» نامیده میشوند.
روز عید، موظّف به «رمی جمرهی عقبه» هستیم و دو روز بعد آن «روزهای یازدهم و دوازدهم»، هر سه جمره را به ترتیب مذکور باید رمی کنیم.
از بعض روایات استفاده میشود که حضرت آدم(ع) وقتی به امر خدا و همراهی جبرئیل(ع) به انجام مناسک حجّ پرداخت و از منی به سوی بیت[1] عازم شد، در موضع «جمرات» سه بار شیطان بر او مُمَثّل گشت و خواست آن حضرت را با وسوسه از انجام وظیفه باز دارد. آن جناب به اشارهی جبرئیل(ع) در هر موضعی از مواضع سهگانه، با پرتاب هفت سنگ او را از خود طرد نمود و لذا این سنّت «طرد ابلیس» در آن موضع سهگانه، در میان فرزندان آدم(ع) باقی ماند.[2]
از بعض دیگر روایات به دست میآید که این جریان برای حضرت ابراهیم خلیل(ع) پیش آمد:
عَنْ عليّ بْنِ جَعْفَر عَنْ اَخيهِ موسَى بْن جَعْفَر(ع) قالَ: سَئَلْتُهُ عَنْ رَمْيِ الْجِمارِ لِمَ جُعِلَ. قالَ: لِاَنَّ اِبْلِيسَ كانَ يَتَرائى لِاِبْراهيمَ(ع) في مَوْضِعِ الْجِمارِ فَرَجَمَهُ اِبْراهِيمُ فَجَرَتْ السُّنَّةُ بِذلِکَ.[3]
علیّ بن جعفر از برادر بزرگوارش امام کاظم(ع) سؤال کرد، رمی جمرات برای چه مقرّر شده است؟ امام(ع) فرمودند: چون ابلیس لعین در محلّ جمرات بر ابراهیم(ع) ظاهر گشت و آن حضرت، آن پلید را سنگسار نمود و لذا همین، سنّت جاریهای شد و باقی ماند.
همچنین میگویند: این سه محلّ، محلّ رجم و سنگسار نمودن سه «خائن» است که برای رسیدن به اغراض و منافع شخصی با دشمن ملّت خود، تبانی کرده بودند.
در سال ولادت پیغمبر اکرم(ص) (۵۷۰ میلادی)، کعبهی مکرّمه از طرف حکومت مسیحی یمن مورد سوء قصد واقع شد و لشکری عظیم از ناحیهی یمن برای ویران نمودن خانهی خدا به سوی مکّه اعزام گردید، در حالی که فرماندهی لشکر، به نام «ابرهه» بر فیل بزرگی سوار بود و به همین جهت، داستان آنان در قرآن به نام سورهی فیل و اصحاب فیل آمده است. میگویند سه نفر از اهالی مکّه، مخفیانه با آنها تبانی کرده بودند که وسایل ورود آنها به شهر و تسهیل کار تخریب کعبه را فراهم سازند ولی دشمن به هدف نرسید و به چنگال عذاب خدا افتاد و بوسیلهی پرندگان مخصوصی سنگباران شد و نابود گردید. آن سه خائن نیز، نقشهی خائنانهشان کشف شد و اهالی مکّه آنها را به جرم «خیانت به کشور و تبانی با دشمن» در محلّ جمرات ثلاثه سنگسار نمودند.
سپس در دین مقدّس اسلام، عمل پرتاب نمودن سنگریزه به ستونهای سنگی که در محلّ رجم «خائنین» بنا شده است، به عنان اظهار تنفّر و انزجار از خیانتکاران، جزء مناسک حجّ قرار داده شد تا برای همیشه، نفرت و بیزاری جستن از ستمکاران و خیانتپیشگان، برنامهی جدّی و عملی ملّت اسلام شناخته شود و امّت اسلامی به دنیا بفهماند که ما به صف واحد در برابر خائنان به اسلام و قرآن، قیام نموده و آنها را به تمام قوا از اجتماع خود میرانیم و در دل خروارها سنگ و گل مدفونشان میسازیم.[4]
البتّه باید توجّه داشت وجوه سهگانهای که در حکمت رمی جمرات گفته شده است با یکدیگر قابل جمعند، یعنی هیچگونه منافاتی با هم ندارند؛ زیرا ممکن است موضوع پرتاب سنگریزه در محلّ ستونهای منی به عنوان «سنّت طرد ابلیس» در زمان حضرت آدم(ع) تأسیس شده و در زمان حضرت ابراهیم(ع) تجدید گردیده و بعد از ظهور دین حنیف اسلام هم برای ابقای سنّت آدم و ابراهیم(ع) و هم بمنظور امضای برنامهی «رجم خائنین» به مرحلهی تأکید و تثبیت رسیده باشد.
به هر تقدیر، آنچه منظور است، دور ساختن و طرد کردن شیطان و شیطانصفتان از محیط زندگی انسانها و زایل نمودن اوهام و وساوس شیطانی از داخل وجود آدمی میباشد تا آنچه که مانع انجام وظیفهی بندگی و عبّودیت در پیشگاه خداست، از سر راه مسلمانان برداشته شود و جامعهی مسلمین در یک محیط پاک و با طهارت در مسیر عبادت و بندگی خدا حرکت نمایند.
بنابراین «رمی جمرات» در واقع یک تمرین عملی همگانی برای زنده نگهداشتن روح مبارزهی با صفات شیطانی و مجسّم ساختن حسّ تنفّر از اغواگران و خیانتکاران اجتماعی است که همه ساله باید در زمان معلوم و مکان معیّن بصورت یک «مانور عمومی» و طرزی جالب و چشمگیر جهانی برگزار گردد.
نیز محتمل است که این عمل (پرتاب سنگریزه)، رمز فداکاری و نشان گذشت از مال در راه خدا، برای دفاع از حریم دین و مبارزهی با اعدای حقّ و دشمنان حقیقت باشد. چنانکه در بحث وقوف در مشعر، اشاره شد که تربیت اسلامی از یک طرف با رساندن انسان به قلّهی کوه «عرفات و معرفتالله»، دنیا و مافیها را در نظرش کوچک و بیمقدار میسازد و در «مشعر عالی انسانی» تمام جمالهای دنیایی از مال و منال و جاه و مقام را در جنب جمال اعلای الهی، مانند سنگ و خاک ارائه مینماید. ولی از طرف دیگر برای حفظ استقلال و موجودیّت امّت اسلامی در برابر دنیاداران، دستور جمعآوری ثروت و تحصیل قدرت میدهد تا وقتی میدان مبارزه و نبرد با دشمن پیش آمد، بیمضایقه در راه دفاع از حریم ایمان و کوبیدن دشمنان، صرف مال و جاه نماید و حبّ دنیا، مانع راهش نگردد.
حال، ما هم که به «عرفات» رفته و در موقف «مشعر» به عالیترین درک و شعور انسانی رسیده و هر چه را که جز خداست در جنب خدا، همانند سنگریزههای بیابان دیدهایم ولی برای اطاعت امر خدا مقدار معیّنی از آنها را جمع کرده و همراه خود آوردهایم، اینک که به وادی منی و «قربانگاه» آمده و آمادهی فداکاری و ازخودگذشتگی در راه خدا و نبرد با اعداءالله گشتهایم، باید آنچه را از مال و جاه دنیا در دست داریم، طبق امر خدا به مصرف برسانیم و کاملاً نشان دهیم، ما عرفات و مشعر رفتهها، همچنان نسبت به خدا وفاداریم و سنگریزههای رنگین و خالدار مال دنیا که طبق دستور خدا جمع کردهایم، همچنان در نظر ما سنگریزهاند و بیارزش و هرگز نتوانستهاند با آب و رنگ و خطّ و خال فریبای خود، دلهای ما را بربایند و خدا را از دل بیرون کرده و خود در جای خدا حاکم بر قلوب ما گردند.
لذا همه با هم در حالی که از تمام دنیا به دو جامهی احرام اکتفا نمودهایم، به سمت جمرات عقبه و اولی و وسطی میرویم تا دشمنان دین و دزدان ایمان را که از راههای گوناگون در اضلال و اغوای مسلمانان و مخصوصاً نسل جوان میکوشند و بر اثر نداشتن روح ایمان، مانند تختهسنگهای مرده و بیجانند با مال خود، با قدرت خود، با قلم و زبان خود و بالاخره با هر چه که در دست داریم، بکوبیم و بمالیم و سرنگونشان سازیم و در این راه از صرف هیچ نیرویی خودداری ننماییم.
پس، بنابراین توجیه، وادی منی، نشاندهندهی صحنهی جنگ و نبرد با دشمنان دین خداست و ستونهای سنگی واقع در منی هم، مظاهر کفّار و تیپ منافق است که سر راه جوامع مسلمین صف کشیدهاند و با جدّ تمام در ریشهکن ساختن آنان، سعی بلیغ مینمایند و سنگریزههای رنگین خالدار هم که حُجّاج از بیابان مشعر برچیده و در میان کیسهای ریخته و همراه دارند، به منزلهی اموال خوشخطّ و خال و امتعهی فریبندهی دنیاست که باید در نظر مسلمانان موحّد خداشناس، فاقد جذبه و جمال بوده و در دل او ننشیند بلکه تنها محرّک او برای جمعآوری و ذخیرهی آنها، همانا آمادگی برای سرکوبنمودن کفّار و مَلاحده و خیانتکاران به اسلام و مسلمین باشد و نتیجتاً رمی جمرات، تمرین فداکاری و گذشت از مال دنیا در راه خدا، برای دفاع از حریم اسلام و قرآن خواهد بود. همچنان که وقوف در مشعر نیز، تمرین زهد و انقطاع از دنیا و اعتکاف در آستان قدس خداست که امّت اسلامی، هر سال باید این تمرینات معنوی و روحانی را عملی سازند و در احیای این امور حیاتی با جدّ تمام بکوشند و در صورت واقعیّت به فتح و پیروزی قطعی خود مطمئن گردند که وعدهی صادق خداست:
يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقْدامَكُمْ.[5]
ای گروه اهل ایمان! اگر خدا را [با اطاعات امرش] یاری نمایید، خدا شما را [در نیل به سعادت مطلق] یاری خواهد کرد و قدمهای شما را استوار خواهد ساخت.
اشاره به یک نکته
مستحبّ است سنگریزهها را یکی بعد از دیگری روی انگشت ابهام (انگشت بزرگ دست) گذارده و با سرانگشت سبّابه، به سوی جمره پرتاب کنیم.[6] این دستور هم شاید سرّش این باشد که خواستهاند بفهمانند: ای مسلمانان! متوجّه باشید اگر شما از خود، قدرت ایمانی و اتّحاد نشان دهید و صابر و ثابت در راه خدا قدم بردارید، دشمنان دین و ایمان شما آنچنان ضعیف و زبون میشوند که با یک اشارهی اندک از جانب شما، منکوب میگردند و از پای در میآیند.
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الاَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَ لا نَصِيراً[7]
اگر مردم کافر، با شما [که اهل ایمان و صبر و ثبات قدم هستید] بجنگند، هر آینه، پشت گردانیده [و پا به فرار میگذارند] و سپس مدبّر امر و یاوری هم برای خود نمییابند.
وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الاَعْلَوْنَ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ[8]
سستی نورزید و اندوهگین مشوید و [مطمئن باشید] شما برترید [و فتح و غلبه]، به این شرط که مؤمن و ثابتقدم در ایمان باشید.
خودآزمایی
1- «رمی جمرات» به چه معناست؟ و در مناسک حج چگونه انجام میشود؟
2- امام کاظم(ع) دلیل مقرّر شدن رمی جمرات را چه عنوان کردهاند؟
3- «رمی جمرات» در واقع دارای چه هدف و پیامی است؟(2 احتمال را بیان کنید)
پینوشتها
[1]. مکان کعبه، مطاف و قبلهی حضرت آدم(ع) بوده است. کافی، جلد ۴، باب حجّ آدم(ع)، صفحهی ۱۹۲.
[2]. کافی، جلد ۴، باب حجّ آدم(ع)، صفحهی ۱۹۳.
[3]. عللالشّرایع، جلد ۲، صفحهی ۱۲۲.
[4]. احکام حجّ و اسرار آن، صفحهی ۲۵۳. نقل از کتاب مرآت الحرمین، با تصرّف و تلخیص از نگارنده.
[5]. سورهی محمّد، آیهی ۷.
[6]. مناسک حجّ آقایان فقها.
[7]. سورهی فتح، آیهی ۲۲.
[8]. سورهی آل عمران، آیهی ۱۳۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی