کد مطلب: ۳۸۱۴
تعداد بازدید: ۷۹۱
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۵۳
سنگ سياهى كه در زاويه‌ی شرقى كعبه نصب است و مبدأ و نقطه‌ی شروع طواف می‌باشد، در شرافت و جلالت فوق‌العاده عظيمش همين بس كه در لسان پيغمبر اكرم(ص) تعبير به «دست خدا» شده و زيارتگاه تمام انبياء و اولياء و مقرّبين درگاه حضرت ذوالجلال در تمام قرون و اعصار بوده است.

مواقف| ۲۶


 
۱۲- موقف هفتم: زيارت بيت و استلام حجر
 

اکنون كه به لطف و عنايت پروردگار از مواقف ششگانه گذشته‌ و در هر موقف، حجابى از حجاب‌هاى بين ما و خدا برطرف گردیده و با دادن قربانى و ريختن ارجاس و رذايل از دل، همزمان با ازاله‌ی كثافات از تن، با روحى طاهر و جسمى پاك، آماده‌ی تشرّف به بارگاه قدس و زيارت بيت و استلام حجر و قرار گرفتن در زمره‌ی زوّار خدا و وافدين حضرت معبود بى‌همتا گشته‌ايم، بار بسته و از منى رو به بيت محرّم حركت می‌نماییم تا بار ديگر، برنامه‌ی طواف و نماز طواف و سعى بين صفا و مروه را كه قبلاً به عنوان «عمره» انجام داده‌ايم و در واقع، جنبه‌ی تمرينى و مقدّماتى داشته است، مجدّداً به عنوان «حجّ» و قصد اصيل و مقصد غايى انجام داده و عالى‌ترين درجه‌ی سعادت و كمال را كه نيل به مقام قرب حق و پذيرفته شدن در خانه و بيت محرّم حق است بدست آوريم و با استلام حجرالاسود كه به منزله‌ی دست عبوديّت به دست خدا دادن است و پيمان بندگى بستن، به مرتبه‌ی نهايى شرف انسانى نايل شويم.
از بعدازظهر روز دوازدهم ذيحجّه، بار ديگر شهر مكّه، شهرى پرجنب‌ و جوش گشته و غرق در درياى پرتلاطم جمعيّت حجّاج مى‌شود كه از منى به سوى مكّه و كعبه سرازير مى‌گردند.
آنهایی كه در ايّام توقّف در منی، فرصتى داشته و به مكّه آمده‌اند و طواف حجّ و سعى بين صفا و مروه و طواف نساء را انجام داده‌اند، اعمالشان به پايان رسيده و فارغ‌البالند، امّا كسانى كه در اثر نداشتن فرصت كافى يا جهات ديگرى، اعمال مكّه را تأخير انداخته‌اند که بعد از مراجعت از منی انجام دهند، بعد از ورود به مكّه، براى طواف و سعى مى‌روند و مجدّداً «مطاف كعبه و مسعى» در آغوش امواج جمعيّت (طائف و ساعى) فشرده مى‌شود.
ما در گذشته، راجع به موقعيّت معنوى و روحانى «مكّه و كعبه و اسرار طواف و سعى» سخن گفته‌ايم. اينك به بيان شمّه‌اى از اسرار استلام[1] و بوسيدن «حجرالاسود» و جهات معنوى آن آيت الهیّه مى‌پردازيم.
 


حجرالاسود يا دست خدا در زمين
 


سنگ سياهى كه در زاويه‌ی شرقى كعبه نصب است و مبدأ و نقطه‌ی شروع طواف می‌باشد، در شرافت و جلالت فوق‌العاده عظيمش همين بس كه در لسان پيغمبر اكرم(ص) تعبير به «دست خدا» شده و زيارتگاه تمام انبياء و اولياء و مقرّبين درگاه حضرت ذوالجلال در تمام قرون و اعصار بوده است:
عن ابی عبدالله(ع) قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ(ص) طُوفُوا بِالْبَیْتِ وَ اسْتَلِمُوا الرُّکْنَ فَاِنَّهُ یَمینُ اللهِ فى اَرْضِهِ یُصافِحُ بِها خَلْقُهُ مُصافِحَةَ الْعَبْدِ اَوِ الدَّخیلِ وَ یَشْهَدُ لِمَنِ اسْتَلَمَهُ بِالْمُوافاةِ.[2]
از امام صادق(ع) نقل است كه پيغمبر اكرم(ص) فرموده‌اند: طواف بيت کرده و استلام ركن نماييد، زیرا آن، دست راست خداست در زمین. خدا به واسطه‌ی آن، با بندگانش «مصافحه» مى‌كند مانند مصافحه‌ی بنده یا تابع [مصافحه‌ی مولا با بنده يا زيردستى كه التجاء به آقا و مولاى خود برده است] و آن شهادت مى‌دهد براى كسى كه آن را استلام كرده به این كه وفا به پيمان نموده است.
 


حجرالاسود، جوهر آسمانى و امين خدا در ميان بندگان است
 


از صدر اسلام و زمان امامان(ع) از ناحيه‌ی مردم سؤالاتى راجع به حقايق و خصوصيّات مقدّسات دينى مطرح مى‌شده و جواب‌هايى هم در حدّ استعداد فهم سائلين از طرف پيشوايان و ائمه‌ی هدى(ع) عنايت مى‌گرديده است. از آن جمله، سؤالاتى است مربوط به حقيقت حجرالاسود و علّت نصب آن در ركن شرقى كعبه و حكمت بوسيدن و استلام و ساير خصايص مربوط به آن كه در محضر مقدّس امام صادق(ع) مطرح شده و آن حضرت، ضمن بيان مفصّلى، جواب‌هاي وافى، عنايت فرموده‌اند.
ما به جهت رعايت اختصار در بیان، قسمت‌هايى از آن حديث شريف را (بطور منتخب) در اينجا نقل کرده و ترجمه می‌نماییم و نسبت به قسمت‌هاى ديگر به ترجمه‌ی تنها اكتفا مى‌كنيم و افزايش نور ايمان را در دل‌ها از خدا مى‌خواهيم.
حدیث منظور را هم شيخ صدوق (عليه‌الرّحمة) در كتاب «علل‌الشّرايع» جلد ۲ صفحه‌ی ۱۱۴، باب ۱۶۴ آورده و مرحوم فيض، در كتاب «وافى» جلد ۲، کتاب الحجّ، باب ۵، نقل از کافی کرده است و ما از وافى نقل مى‌كنيم:
عَنْ بُكَيْر، قالَ سَأَلْتُ ابا عبدالله(ع) لِاَيِّ عِلَّةٍ وَضَعَ اللهُ الْحَجَرَ فِي الرُّكْنِ الَّذي هُوَ فيه وَ لَمْ يُوضَعْ في غَيْرِه وَ لِاَيِّ عِلَّةٍ یُقَبَّلُ وَ...
بُکَیْر [بن اعین] مى‌گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: حجرالاسود به چه علّت در همين ركنى كه هست، نصب شده و در غير آن نصب نشده؟ و براى چه بوسيده مى‌شود؟...
فَقالَ سَأَلْتَ وَ اَعْضَلْتَ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ اسْتَقْصَيْتَ. فَافْهَمِ الْجَوابَ وَ فَرِّغْ قَلْبَكَ وَ اَصْغِ بِسَمْعِكَ اُخْبِرْكَ اِنْ شاءَ اللهُ تَعالى.
پس امام(ع) فرمود: سؤال از مطالب مشكله‌ای كردى و كنجكاوى را به نهايت رسانیدى. حال، دل فارغ ساز و گوش فرا ده تا خوب از عهده‌ی فهم آنچه به خواست خدا مى‌گويم، برآيى.
آنگاه بعد از بيان مطالبى، فرمود:
فَهَلْ تَدْرِي ما كانَ الْحَجَرُ؟
آيا مى‌دانى حجرالاسود چه بوده است؟
راوى مى‌گويد، عرض کردم: نه! فرمود:
كانَ مَلَكاً عَظِيماً مِنْ عُظَماءِ الْمَلائِكَةِ فَلَمّا اَخَذَ اللهُ مِنَ الْمَلائِكَةِ الْميثاقَ كانَ اَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ اَقَرَّ ذلِكَ الْمَلَكُ فَاتَّخَذَهُ اللهُ اَميناً عَلى جَميعِ خَلْقِهِ وَ اَلْقَمَهُ الْميثاقَ وَ اَوْدَعَهُ عِنْدَهُ وَ اسْتَعْبَدَ الْخَلْقَ اَنْ يُجَدِّدُوا عِنْدَهُ في كُلِّ سَنَةٍ الاِقْرارَ بِالْميثاقِ وَ الْعَهْدِ الَّذي اَخَذَ اللهُ عَلَيْهِمْ.
حجرالاسود، فرشته‌اى از فرشتگان عظيم خدا بود. وقتى خدا از ملائكه پيمان گرفت [مقصود از پيمان، اقرار به ربوبيّت خدا و نبوّت و رسالت حضرت محمّد(ص) و وصايت و ولايت اميرالمؤمنين على(ع) است، چنانكه در جملات بعدى حديث، تصريح به آن شده است] اوّلين فرشته‌اى كه ايمان آورده و اقرار نمود، همين فرشته بود و لذا، خدا او را «امين» بر تمام خلقش گردانيد و پيمانى را كه از ديگر مخلوقات گرفت، نزد او به «امانت» سپرد و بندگان را موظّف فرمود كه همه ساله نزد او حاضر گشته و نسبت به ميثاق و پيمانى كه خدا از آنان گرفته است، اقرار مجدّد کرده و تجديد عهد نمایند.
سپس خدا آن فرشته را در بهشت، انيس آدم(ع) قرار داد تا او را پيوسته متذكّر ميثاق ساخته و به اقرار مجدّد وادارد تا آنكه حادثه‌ی «ترك اولى» براى آدم(ع) پيش آمد و از بهشت اخراج شد و در زمين حيران و سرگردان و بى‌مونس بود. آن‌گاه كه توبه‌اش پذيرفته گردید، خدا آن فرشته را كه انيس آدم(ع) در بهشت بود، بصورت «درّى سفيد» بر آن حضرت فرود آورد.
آدم(ع) از ديدن آن خوشحال شد امّا او را بيش از آنكه گوهر سفيدى است، به عنوان ديگرى آن را نمى‌شناخت. پس به امر خدا، به صورت اوّليّه‌اش برگشت و خود را به آدم(ع) معرّفى كرد و او را به ياد ميثاق معهود افكند. آدم(ع) بعد از اينكه او را شناخت، گريه‌كنان به سوى او رفت و او را بوسيد و تجديد عهد نمود.
بار دیگر، خدا او را به صورت درّى سفيد و جوهرى درخشان متحوّل ساخت و از اين پس، آدم(ع) او را تعظيماً بر دوش خود حمل مى‌كرد و با او انس مى‌گرفت و هر سال نزد آن گوهر آسمانى اقرار به پيمان معهود می‌نمود و آن را مى‌بوسيد تا وقتى كه «كعبه» بنا شد، به امر خدا آن «دُرّه‌ی بَيْضاء» در همان مكان كه اكنون هست (ركن شرقى كعبه) نصب گردید.
زيرا آن محلّى كه خدا از اولاد آدم(ع) پيمان گرفته، همين محلّ بوده است و در همين مكان بوده كه ميثاقِ متّخذ از آدميان به آن فرشته و امين خدا سپرده شده است و از همين ركن است كه جبرئيل(ع) بر حضرت قائم(عج) فرود مى‌آيد و با آن حضرت بيعت مى‌كند و همين مقام است كه قائم(ع) (هنگام ظهور) تكيه به آن مى‌دهد (و سخن مى‌گويد).
فَاِنَّ اللهَ اَوْدَعَهُ الميثاقَ وَ الْعَهْدَ دُوْنَ غَيْرِهِ مِنَ الْمَلائِكَةِ لِاَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَمّا اَخَذَ الْميثاقَ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ(ص) بِالرِّسالَةِ وَ النُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ(ع) بِالْوَصِيَّةِ اصْطَكَّتْ فَرائِصُ الْمَلائِكَةِ فَاَوَّلُ مَنْ اَسْرَعَ اِلَى الاِقْرارِ ذلِكَ الْمَلَكُ وَ لَمْ يَكُنْ فيهِمْ اَشَدَّ حُبّاً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) مِنْهُ فَلِذلِكَ اخْتارَهُ اللهُ مِنْ بَيْنِهِمْ وَ اَلْقَمَهُ الْميثاقَ وَ هُوَ يَجِي‌ءُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَهُ لِسانٌ ناطِقٌ وَ عَيْنٌ ناظِرَةٌ يَشْهَدُ لِكُلِّ مَنْ وافاهُ اِلی ذلِكَ الْمَكانِ وَ حَفِظَ الْميثاقَ.
پس، اينكه ميثاق و عهد را از ميان فرشتگان به آن فرشته سپرده، براى اين است كه وقتى خدا از ملائكه خواست اقرار به ربوبيّت او و رسالت محمّد(ص) و وصايت على(ع) بنمایند، اضطرابى [از سنگينى تكليف] در آنان پيدا شد. پس اوّل ملكى كه مبادرت به اقرار نمود، همين ملك بود و در ميان تمام فرشتگان، هيچ فرشته‌اى در شدّت محبّت به محمّد و آل محمد(ع) به حدّ اين فرشته نمى‌رسيد؛ پس خدا به همين جهت، او را از ميان ملائكه برگزيد و پيمان خلايق را به او سپرد. او روز قيامت خواهد آمد در حالى كه زبانى گويا و چشمى بينا دارد و شهادت مى‌دهد براى هر كسى كه در اين مكان [محلّ نصب حجرالاسود] حاضر شده و تجديد عهد نموده و وفادار به پيمان بوده است.
وَ اَمَّا الْقُبْلَةُ وَ الاِلْتِماسُ فَلِعِلَّةِ الْعَهْدِ تَجْديداً لِذلِكَ الْعَهْدِ وَ الْميثاقِ وَ تَجْديداً لِلْبَيْعَةِ وَ لِيُؤَدُّوا اِلَيْهِ الْعَهْدَ الَّذِي اَخَذَ اللهُ عَلِيْهِمْ فِي الْميثاقِ فَيَأتُوْهُ في كُلِّ سَنَةٍ وَ يُؤَدُّوا اِلَيْهِ ذلِكَ الْعَهْدَ وَ الاَمانَةَ الَّذینِ اُخِذا عَلَیْهِمْ اَلا تَرى اَنَّكَ تَقُولُ اَمانَتي اَدَّيْتُها وَ ميثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ وَ وَاللهِ ما يُؤَدّي ذلِكَ اَحَدٌ غَيْرُ شِيعَتِنا وَ لا حَفِظَ ذلِكَ الْعَهْدَ وَ الْميثاقَ اَحَدٌ غَيْرُ شيعَتِنا وَ اِنَّهُمْ لَيَأتُوهُ فَيَعْرِفُهُمْ وَ يُصَدِّقُهُمْ وَ يَأتيهِ غَيْرُهُمْ فَيُنْكِرُهُمْ وَ يُكَذِّبُهُمْ وَ ذلِكَ اَنَّهُ لَمْ يَحْفَظْ ذلِكَ غَيْرُكُمْ فَلَكُمْ وَ اللهِ يَشْهَدُ وَ عَلَيْهِمْ وَ اللهِ يَشْهَدُ بِالْخَفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ الْكُفْرِ وَ هُوَ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ مِنَ اللهِ عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَجِيءُ وَ لَهُ لِسانٌ ناطِقٌ وَ عَيْنانِ في صُورَتِهِ الاُولى يَعْرِفُهُ الْخَلْقُ وَ لا يُنْكِرُهُ يَشْهَدُ لِمَنْ وافاهُ وَ جَدَّدَ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ عِنْدَهُ بِحِفْظِ الْعَهْدِ وَالْمیثاقِ وَ اَداءِ الاَمانَةِ وَ یَشْهَدُ عَلی کُلِّ مَنْ جَحَدَهُ وَ اَنْکَرَهُ وَ نَسِیَ الْمیثاقَ بِالْکُفْرِ وَ الاِنکارِ.
و امّا بوسيدن حجرالاسود و اظهار خضوع در پيش آن، براى تجديد عهد و بيعت مجدّد نمودن با خداست كه هر سال بيايند و نزد حجر [كه همان فرشته‌ی امين و نماينده‌ی خدا در زمين است] پيمانى را كه با خدا بسته‌اند و امانتى را كه پذيرفته‌اند [از اقرار به ربوبيّت و رسالت و ولايت] ادا کرده و اظهار نمايند. آيا نمى‌بينى كه [هنگام تقبيل و استلام حجر، طبق دستور] مى‌گويى: «اَمانَتى اَدَّيْتُها وَ ميثاقى تَعاهَدتُهُ لِتَشْهَدَ لى بِالمُوافاةِ» يعنى امانتم را ادا كردم و پيمانم را محافظت نمودم تا درباره‌ی من، شهادت به وفادارى بدهى و به خدا قسم، احدى از عهده‌ی اداى پيمان بر نمى‌آيد، جز شيعه‌ی ما و كسى حافظ و نگهدار اين عهد و ميثاق نمی‌باشد، مگر شيعه‌ی ما. شيعیان ما هستند كه وقتى نزد حجرالاسود آمدند، او، آنها را [به وفاداری] مى‌شناسد و تصديقشان می‌نماید و ديگران را كه بيايند، ناشناس دیده و [در وفاى به پيمان] تكذيبشان مى‌كند. چه آنكه آنان [منحرفین از خاندان عصمت] حفظ ميثاق ننموده‌اند.
پس به خدا قسم، حجرالاسود، براى شما و به نفع شما شهادت خواهد داد و به خدا قسم علیه آنها و به زبان آنها گواه بوده و درباره‌ی آنها به نقض پيمان و كفر و انكار، شهادت خواهد داد و اوست حجّت بالغه‌ی از جانب خدا بر آنان در روز قيامت كه مى‌آيد در حالى كه به صورت اوّليّه‌اش [كه فرشته‌ی عظيمى است] متصوّر گشته و زبان گويا و دو چشم بينا دارد و خلايق او را مى‌شناسند و سپس قیام به شهادت می‌نماید و در حقّ كسى كه وفا به پيمان نموده و نزد او تجديد عهد كرده است، شهادت به حفظ ميثاق و اداى امانت مى‌دهد و درباره‌ی كسى كه منكر او بوده و پيمان‌شكنى كرده است، شهادت به كفر و انكار مى‌دهد.
 


خودآزمایی
 


1- عالى‌ترين درجه‌ی سعادت و كمال چیست؟
2- امام صادق(ع) درباره حقيقت حجرالاسود و علّت نصب آن در ركن شرقى كعبه و حكمت بوسيدن و استلام و ساير خصايص مربوط به آن چه پاسخ‌هایی دادند؟
3- چه کسانی از عهده‌ی اداى پيمان بر مى‌آيد حافظ و نگهدار اين عهد و ميثاق می‌باشند؟

 

پی‌نوشت‌ها


1 دست مالیدن.
2 علل‌الشّرايع، جلد ٢، صفحه‌ی ١٠٩، حديث ٣.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: