کد مطلب: ۳۸۱۶
تعداد بازدید: ۹۴۱
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۵۵
ای عجب! اينها كجا مى‌روند؟ مگر اينها اهل نماز نيستند و آشنايى با نماز ندارند؟ اگر چنینند پس اینجا چه می‌کنند؟ مکّه، چرا آمده‌اند؟ با پیغمبر چه رابطه‌ای دارند و اگر خداشناسند و با پیغمبر مرتبطند، پس چرا از نماز و بندگی خدا گریزانند و از بانگ اذان اسلام، برای چه وحشت‌زده می‌شوند و از صفوف جماعت مسلمانان كنار مى‌روند؟!

مواقف| ۲۸


 
۱۳- چند تذکّر لازم
 


۱- بوسيدن و استلام حجرالاسود، با تهاجم و ايذاى ديگران، مطلوب نيست
 

البتّه استلام حجر، يعنى دست يا بدن خود را به آن رساندن در هر شوطى از مستحبّات طواف است ولى با اين شرط كه محلّ حجر خلوت باشد و نزديك شدن به آن، موجب ايذا و آزار رساندن به مردم نگردد و احياناً با خطرات جانى مواجه نشود. همچنان كه در اين سال‌ها، كثرت ازدحام و تهاجم در آن مكان مبارك به حدّى است كه نزديك حجر رفتن بدون ايذا و تأذّى و احساس خطر، غيرممكن به نظر مى‌رسد و لذا باید خودداری کرد و از دور با اشاره‌ی دست انجام وظيفه نمود:
عَنْ سَيْفِ التَّمَّار قال: قُلْتُ لِاَبی عَبْدالله(ع) اَتَيْتُ الْحَجَرَ الاَسْوَدَ فَوَجَدْتُ عَلَيْهِ الزِّحامَ فَلَمْ اَلْقَ اِلَّا رَجُلاً مِنْ اَصْحابِنا فَسَاَلْتُهُ فَقالَ: لابُدَّ مِنْ اِسْتِلامِهِ فَقالَ: «اِنْ وَجَدْتَهُ خالِياً اِلّا فَسَلِّمْ مِنْ بَعیدٍ.[1]
سیف تمّار مى‌گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: من نزد حجرالاسود رفتم و ازدحام جمعيّت را دیدم. به مردى از شيعيان برخورده و راجع به وظيفه‌ام سؤال نمودم. گفت: چاره‌اى جز استلام حجر ندارى. امام(ع) فرمود: اگر حجر را خالى يافتى [استلام كن] اگرنه به سلام از دور اكتفا نما.
سُئِلَ الرّضا(ع) عَنِ الْحَجَرِ الاَسْوَدِ وَ هَلْ يُقاتِلُ عَلَيْهِ النّاسُ اِذا كَثُرُوا؟ قالَ: اِذا كانَ كَذلِكَ فَأَوْمِ اِلَيْهِ اِيماءً بِيَدِك.[2]
از امام رضا(ع) سؤال شد راجع به حجرالاسود كه آيا مردم وقتى زياد شدند، بر سر استلام حجر بايد با هم بجنگند؟ [تقيّد به استلام حجر با كثرت جمعيّت، مستلزم خصام و قتال خواهد بود؟] امام فرمود: وقتى چنين شد، با دست خود به سوى حجر اشاره كن [و همين كافى است].
 


۲- از انداختن سنگریزه در مطاف خودداری نمایید
 


بعضی، برای این کار شماره‌ی اشواطِ[3] طواف را فراموش ننمایند و زیاد و کم نیاورند، از سنگریزه‌های ریز و درشت صحن مسجدالحرام در دست می‌گیرند و در هر شوطی، یکی از آنها را رها می‌کنند و به زمین می‌اندازند و با تمام شدن هفت ریگ که همراه آورده‌اند، پی به تمام شدن طواف خود برده و از مطاف خارج می‌شوند!
اینان هیچ فکر نمی‌کنند که با این عمل، اوّلاً مطاف کعبه و مسجد را بجای تنظیف، تکثیف نموده‌اند زیرا فرضاً اگر هزار نفر در ظرف یک ساعت هر یک، حدّاقل یک طواف انجام داده و هفت عدد ریگ انداخته باشند، هفت هزار ریگ آنجا ریخته شده و مطاف خانه‌ی خدا پر از ریگ‌ها و سنگریز‌ه‌های ناهموار و خشن خواهد شد.
ثانیاً برای جمعیّت فشرده‌ی طواف‌کنندگان که با پای برهنه در حال طوافند و از شدّت تراکم و فشار، قادر به خم‌شدن یا پا از زمین بلند کردن نمی‌باشند، بر اثر رفتن آن ریگ‌های تیز و خشن به زیر پا و لای انگشتان، چه شکنجه و عذابی تولید کرده‌اند و احیاناً باعث زخمی شدن پاها و خونین گشتن مطاف و مسجدالحرام شده‌اند که این خود، عملی حرام و موجب مسئولیّت سنگین در نزد خداست؛ مخصوصاً آنجا که حرم امن پروردگار است و آزار رساندن به حیوانات و گیاهان حرم نارواست، آیا ایذای انسان‌ها و مهمان‌های خدا چگونه رواست؟!
پس چه بهتر که ما، برای حفظ عدد اشواط اطواف، از طریق صحیح و معقول استفاده نماییم. با تکرار ادعیه و اذکار مخصوص یا اسامی ائمّه‌ی اطهار(ع) از اشتباه در عدد، محفوظ بمانیم و موجبات آلودگی مسجد و مطاف و آزردگی و عذاب مسلمانان را فراهم نیاوریم.
 


۳- در صفوف نماز جماعت مسلمین شركت نمائید و به هنگام اقامه‌ی جماعت، از مسجد خارج نشويد
 


دیده مى‌شود که بسیاری از مردم شیعه، بر اساس جهل و بى‌اطّلاعى از احکام دینی خود، تحت شرایط گوناگون زمان و مکان، و بدون فهم و رعایت اهداف عالیّه‌ی اسلام از تشكيل آن اجتماع عظيم و كنگره‌ی بزرگ بين‌المللى مسلمين در سطح سياست جهانى، دست به یک سلسله اعمال جاهلانه‌ای می‌زنند كه موجب سوءظنّ و بدبينى ديگر فرقه‌هاى اسلامى مى‌شود و قلم و زبان غرض‌آلود مخالفان را به روى شيعه باز مى‌كنند تا آنجا كه «فرقه‌ی حقّه‌ی شيعه» را، جمعيّتى دور از اسلام و بيزار از نماز و متنفّر از جمعه و جماعت معرّفى می‌نمایند!! چه؛ مى‌بينند به محض فرارسيدن وقت نماز و تشكيل صفوف جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنّبى و بلند شدن بانگ اذان و دعوت به نماز با جملات مكرّر:
حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ، حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ. حَی‌َّ عَلَی الْفَلاحِ، حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ.
به دنبال شهادت بر وحدانيّت خدا و رسالت حضرت محمّد مصطفى(ص) با كلمات نورانی:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ.
در حالى كه سيل خروشان جمعيّت، از هر طرف رو به مسجد سرازير مى‌شوند و براى اجابت دعوت خدا، آماده‌ی نماز مى‌گردند، در همين حال افراد مشخصّی که به عنوان «شیعه و ایرانی» شناخته می‌شوند، دسته دسته و تک‌تک، از گوشه و كنار مسجد برخاسته و با عجله و شتابزدگی حیرت‌آوری، با فشار و دشواری عجیبی خود را از لابه‌لاى صفوف نمازگزاران بيرون مى‌كشند و از مسجد خارج مى‌شوند!
ای عجب! اينها كجا مى‌روند؟ مگر اينها اهل نماز نيستند و آشنايى با نماز ندارند؟ اگر چنینند پس اینجا چه می‌کنند؟ مکّه، چرا آمده‌اند؟ با پیغمبر چه رابطه‌ای دارند و اگر خداشناسند و با پیغمبر مرتبطند، پس چرا از نماز و بندگی خدا گریزانند و از بانگ اذان اسلام، برای چه وحشت‌زده می‌شوند و از صفوف جماعت مسلمانان كنار مى‌روند؟!
اينها سؤالات تعجّب‌آميزى است كه ساير فرق مسلمين از دیدن رفتار جاهلانه‌ی بعضی از شیعیان در پيش خود طرح مى‌كنند و جوابى هم نمى‌يابند و نتيجتاً نسبت به گروه شیعه، بدبين و بدگمان می‌گردند و تا حدّی تقصیر هم ندارند و بلکه جا هم دارد که از مشاهده‌ی آنگونه اعمال از آنان، مبتلا به سوء‌ظنّ و بدبینی بشوند. چه؛ این مردم عوام شیعه‌اند که بر اثر تربیت صحیح نیافتن در مکتب حقّ تشیّع، خود را در معرض تهمت و سوء‌ظنّ، قرار داده و آبروی خود می‌برند و بزرگان دین خود را نیز لکّه‌دار می‌سازند.
 در حالى كه فقهاى عظام شيعه (جزاهم‌الله عن‌الاسلام خیر الجزاء) با اقتباس از انوار معارف اهل بیت عصمت و اغتراف از بحر زخّار حِکَم و علوم آسمانی خاندان رسالت(ع) که پاسداران اساس توحید و نگهداران حقیقت وحی و قرآن کریمند، فتوا به جواز شركت در جماعت آنان، بلکه در بعض صُوَر (مانند موارد تقیّه) فتوا به وجوب اقتدا در نماز به امام مخالف مذهب داده‌اند[4] و برای ملحق گشتن به صفوف متشكّله‌ی مسلمانان با استناد به اخبار و احاديث فراوان، اجر و ثواب عظیم و اعجاب‌انگیز ذكر فرموده‌اند و ما نمونه‌اى از آن را در اينجا نشان می‌دهیم تا آقایان مؤمنین با مذاق عالی اسلام مقدّس آشنایی بیشتری پیدا کنند و در آن ایّام عزیزی که در مکّه‌ی معظّمه و مدینه‌ی طیّبه، توفیق تشرّف دارند، مراقب باشند کاری نکنند که هم اجر عظیم از دستشان برود و هم موجب وهن تشیّع گردند.
عَنْ اِسْحاقِ بْنِ عَمّار، قالَ: قالَ لی اَبُو عَبْدِ اللهِ(ع): یا اِسْحاقُ اَتُصَلّی مَعَهُمْ فِی الْمَسْجِدِ قُلْتُ نَعَمْ قالَ: صَلِّ مَعَهُمْ فَاِنَّ الْمُصَلِّیَ مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الاَوَّلِ کَالشّاهِرِ سَیْفَهُ فی سَبیلِ اللهِ.[5]
اسحاق بن عمّار مى‌گويد، امام صادق(ع) به من فرمود: اى اسحاق! آيا با آنان [اهل تسنّن] در مسجد، نماز مى‌خوانى؟ گفتم: بله! فرمود: با آنها نماز بخوان، چه آنكه نمازگزار با آنان در صف اوّل مانند سرباز مجاهدى است كه شمشير در راه خدا بزند و با اعداى دين بجنگد.
فیض(علیه‌الرّحمه) در بيان حديث مى‌فرمايد (با تصرّف و تلخیص از نگارنده): اينكه در روايت، قيد صف اوّل آمده، براى اين است كه قرار گرفتن در صف اوّل، نشان علاقه‌مندى بيشتر به جماعت می‌باشد و توجّه آنها را به شركت نمودن در نمازشان جلب می‌نماید و قهراً سوءظنّ آنان، برطرف گشته و از جمعیّت شیعه که در اقلّیتند، دفع شرّ دشمنان می‌شود و به همين جهت، تشبیه به سرباز مجاهد جنگنده‌ی با اعدای دین شده است.
حَمّادِ بْنُ عُثْمان عَنْ اَبي عَبْدِاللهِ(ع) اَنَّهُ قالَ: مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ في الصَّفِّ الاَوَّلِ كانَ كَمَنْ صَلّى خَلْفَ رَسُولِ اللهِ(ص) فِي الصَّفِّ الاَوَّلِ.[6]
حمّاد‌بن عثمان گوید، امام صادق(ع) فرمود: هر کس با آنان نماز بخواند در صف اوّل، مانند کسی خواهد بود که پشت سر رسول خدا(ص) در صف اوّل، نماز خوانده باشد.
قالَ الصّادِقُ(ع): اِذا صَلَّيْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَكَ بِعَدَدِ مَنْ خالَفَكَ.[7]
امام صادق(ع) فرموده‌اند:  وقتی با آنها نماز بخوانی، به عدد افرادی که مخالف تو ‌می‌باشند [در مذهب] مغفرت شامل حالت خواهد شد.
اَلشَّحّامُ عَنِ الصّادِقِ(ع) اَنَّهُ قالَ يا زَيْدُ خالِقُوا النّاسَ بِاَخْلاقِهِمْ صَلُّوا في مَساجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَكُونُوا الاَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنينَ فَافْعَلُوا فَاِنَّكُمْ اِذا فَعَلْتُمْ ذلِكَ قالُوا هؤُلاءِ الْجَعْفَريَّةُ رَحِمَ اللهُ جَعْفَراً ما كانَ اَحْسَنَ ما يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ وَ اِذا تَرَكْتُمْ ذلِكَ قالُوا هؤُلاءِ الْجَعْفَريَّةُ فَعَلَ اللهُ بِجَعْفَرٍ ما كانَ اَسْوَء‌َ ما يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ.[8]
شحّام از امام صادق(ع) نقل مى‌كند كه فرمود: اى زيد [اسم شحّام است] با اخلاق مردم بسازيد و حسن رفتار از خود نشان بدهيد. در مساجد آنها نماز بخوانيد و از بيمارانشان عيادت نمایید و در تشييع جنازه‌هايشان حاضر شويد و اگر بتوانيد، تصدّى اذان و امامت جماعت را به عهده بگيريد. چه آنکه وقتى اين چنين با آنها خوشرفتارى نمودید، مى‌گويند: اينان، «فرقه جعفريّه»اند. خدا رحمت كند جعفر را، چه نيكو روشى براى تأديب ياران خود داشته است.
و اگر ترك ادب نمودید و حسن رفتار از خود نشان نداديد، باز هم مى‌گويند: اينها «جعفرى» هستند. خدا با جعفر، آن كند (كه مى‌داند) چه بد روشى به کار برده در تأديب يارانش (يعنى شما، چه بد باشيد و چه نيك، مردم به حساب من مى‌گذارند و شما را به نام من مى‌خوانند).
همین گفتار امام بزرگوار ما(ع) كافى است كه ما را به وظايف خود متوجّه سازد و بيدارمان نماید تا شديداً مراقب رفتار و گفتار خود در معابد و معابر و هنگام برخورد با طوايف ديگر اسلامى باشيم و وضع دخول و خروج خود را در مساجد و روضه‌ی مطهّره‌ی پيغمبر اكرم(ص) و ساير اماكن متبرّكه، كاملاً در نظر بگيريم و متذكّر باشيم كه ما را در آن منطقه و آن سامان، به نام پرافتخار حضرت امام جعفر صادق(ع) «جعفرى» مى‌نامند و «جعفرى» مى‌شناسند و در واقع (حالا به حق یا به ناحق) ما و نحوه‌ی تربيت ما را مظهر و نشان‌دهنده‌ی تربيت امام جعفر صادق(ع) مى‌دانند.
لذا موظّفيم، در عين آنكه از اين نشان پرافتخارى كه به سينه‌ی ما چسبانيده‌اند، در دنيا به خود بباليم و سر به آسمان عزّ و شرف بساييم، مع‌الوصف بكوشيم و سخت مواظب باشيم كه اين انتساب ما به حضرت امام جعفر صادق(ع)  موجب ننگ و عار آن حضرت نگردد و اعمال و اخلاق زشت ما شخصيّت معنوى و شأن آسمانى آن امام بزرگ را كوچك و منحطّ و لكّه‌دار نسازد.
 


خودآزمایی
 


1- با چه شرایطی می‌توان حجرالاسود را بوسيد و استلام کرد؟
2- یک حدیثی از اجر و ثواب عظیم و اعجاب‌انگیز که برای ملحق گشتن به صفوف متشكّله‌ی مسلمانان ذكر فرموده‌اند را بیان کنید.
3- چرا باید از انداختن سنگریزه در مطاف خودداری کرد؟
 

پی‌نوشت‌ها


1 كافى، جلد ۴، صفحه‌ی ۴٠۵، حديث ٣.
2 همان، حدیث ۷.
3 یک دور گردیدن بر گرد کعبه، یک شوط و هفت شوط، یک طواف است.
4 البتّه مسأله‌ی اکتفا به همان اقتدا و حکم به صحّت نماز یا لزوم اعاده‌ی آن با شرایط و خصوصیّات گوناگون، مورد اختلاف در میان آقایان فقها می‌باشد و هر کسی باید به مرجع بزرگوار تقلید خود مراجعه نماید.
5 وافى، جلد ٢، صفحه‌ی ١٨٢، باب فضل‌الصّلوة معهم.
6 وافى، جلد ٢، صفحه‌ی ١٨٢، باب فضل‌الصّلوة معهم.
7 همان.
8 همان، طبع‌اسلامیّه.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: