بیان اجمالی اصول اعتقادی
حال به این روایت كه اصول اعتقادی ما را به طور اجمال بیان میفرماید توجّه فرمایید:
«عَنِ الصّادِق(ع) عَنْ آبائِه(ع): قالَ رَسُول الله(ص): حَدَّثْنِی جَبْرَئِیل عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلالُهُ اَنَّهُ قالَ مِنْ اَقَرَّ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اَنَا وَحْدِی وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ اَنَّ عَلِی بْنَ اَبیطالِبٍ خَلیفَتِی وَ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی اَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّیتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی...»؛
«حضرت امام صادق(ع) از آبای كرامش نقل فرموده كه: رسول خدا(ص) فرمود: جبرئیل از خداوند بلند مرتبه برای من حدیث كرد كه او فرمود: كسی كه اقرار كند كه خدایی جز من نیست و محمد(ص) بندهی من و رسول من است و علیبن ابیطالب(ع) خلیفهی من و امامان از فرزندان او، حجّتهای من هستند؛ او را به رحمت خودم داخل بهشت میكنم و به عفو خودم از آتش نجات میدهم...».
«وَ مَنْ لَمْ یشْهَدْ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنَا وَحْدِی اَوْ شَهِدَ بِذلِكَ وَ لَمْ یشْهَدْ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی اَوْ شَهِدَ بِذلِكَ وَ لَمْ یشْهَدْ اَنَّ عَلِی بْنَ اَبیطالِب خَلیفَتِی اَوْ شَهِدَ بِذلِكَ وَ لَمْ یشْهَدْ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ كَفَرَ بِآیاتِی وَ كُتُبِی وَ رُسُلِی...»؛
«و كسی كه شهادت ندهد كه جز من خدایی نیست یا شهادت به این بدهد ولی شهادت ندهد كه محمّد بندهی من و رسول من است یا به این شهادت بدهد ولی شهادت ندهد كه علی بن ابیطالب خلیفهی من است یا به این نیز شهادت بدهد ولی شهادت ندهد كه امامان از فرزندان او، حجّتهای من هستند، در این صورت نعمتم را منكر شده و عظمتم را كوچك شمرده و نسبت به آیات من و كتابها و رسولان من كفر ورزیده است...».
معرّفی امامان دوازدهگانه از زبان رسول اكرم(ص)
«فَقامَ جابِرُ بْنُ عَبداللهِ اَلانْصاری فَقالَ یا رَسولَ الله وَ مَنِ اَلاَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِب»؛
«[در این بین] جابربن عبدالله انصاری [از اصحاب رسول خدا(ص)] از جابر خاست و گفت: ای رسول خدا! بفرمایید امامان از فرزندان علیبن ابیطالب چه كسانی هستند»؟!
از جمله روایاتی كه رسول خدا(ص) همهی امامان دوازدهگانه را مشخّصاً معرّفی فرمودهاند، این روایت است كه فرمود:
«اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سَیدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَیدُ الْعابِدینَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمّدُ بْنُ عَلِی وَ سَتُدْرِكُهُ یا جابِرُ فَاِذا اَدْرَكْتَهُ فَاْقَرَأهُ مِنِّی السَّلامَ ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضا عَلِی بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ النَّقِی عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ ابْنُهُ الْقائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِی الَّذِی یمْلَاُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛
اسامی امامان را یكی پس از دیگری ذكر فرمود تا به امام محمّدبن علی باقر رسید. اینجا فرمود:ای جابر! تو زنده میمانی و او را درك میكنی. وقتی او را درك كردی از من به او سلام برسان. آنگاه اسامی دیگر امامان را ذكر كرد تا به حضرت مهدی(عج) رسید و فرمود: او كسی است كه زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده است.
در ادامهی سخن فرمود:
«هُؤلاءِ یا جابِرُ خُلَفائِی وَ اَوْصِیائی وَ اَوْلادِی وَ عِتْرَتِی مَنْ اَطاعَهُمْ فَقَدْ اَطاعَنِی وَ مَنْ عَصاهُمْ فَقَدْ عَصانِی وَ مَنْ اَنْکَرَهُمْ اَوْ اَنْکَرَ واحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ اَنْکَرَنی وَ بِهِمْ یمْسِکُ اللهُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی الْاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ وَ بِهِمْ یحْفَظُ اللهُ الاَرْضَ اَنْ تَمیدَ بِاَهْلِها»؛[1]
«اینان ای جابر! خلفا و اوصیای من، فرزندان و خاندان منند. كسی كه آنها را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و كسی كه آنها را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده و كسی كه آنها را یا یكی از آنها را منكر شود، مرا منكر شده است! به سبب آنهاست كه خدا آسمان را از اینكه سقوط بر زمین كند نگه میدارد و به سبب آنهاست كه خدا زمین را از اینكه اهلش را به اضطراب بیفكند حفظ میكند».
امام(ع) حافظ نظام عالم به اذن خداوند
آری؛ وجود اقدس امام به اذن خدا حافظ نظام عالم است. روزی روزیخوران به یمن و بركت امام به آنها میرسد؛ ثبات و بقای زمین و آسمان در پرتو نور وجود اقدس امام محقّق میگردد.
«بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الاَرْضُ وَ السَّماء»؛
این روایت را نیز مورد توجّه قرار بدهیم كه حضرت امام باقر(ع) به نقل از آبای كرامش از امام امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) از جبرئیل نقل فرموده است كه خداوند تبارك و تعالی فرمود:
«لَاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِیةٍ فِی الْإسْلامِ دَانَتْ بِوَلایةِ كُلِّ إمَامٍ جَائِرٍ لَیسَ مِنَ اللهِ وَ إنْ كَانَتِ اَلرَّعِیةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِیةٍ فِی الْإسْلامِ دَانَتْ بِوَلایةِ كُلِّ إمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللهِ وَ إنْ كَانَتِ اَلرَّعِیةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً»؛[2]
«قسم به عزّت و جلال خودم، من به طور حتم عذاب میكنم هر امّتی از امم اسلامی را كه تن به ولایت و حاكمیت پیشوای جائری بدهد كه از جانب خدا منصوب به ولایت نشده باشد؛ اگر چه آن امّت در اعمال خود صالح و پرهیزكار از گناهان باشد و به طور حتم مشمول عفو خود قرار میدهم هر امّتی را كه تن به ولایت پیشوای عادلی بدهد كه منصوب از جانب خدا باشد؛ اگر چه آن امّت در اعمال خود ناصالح و بدعمل باشد»!
قبولی اعمال منوط به اقرار به ولایت
در روایت دیگری حضرت امام صادق(ع) فرمود:
«اِنَّ اَوَّلَ ما یسْأَلُ عَنْهُ اَلْعَبْدُ اِذا وُقِفَ بَینَ یدَی اللهِ جَلَّ جَلالُهُ عَنِ الصَّلواتِ الْمَفْرُوضاتِ وَ عَنِ الزَّكاةِ الْمَفْرُوضَةِ وَ عَنِ الصِّیامِ الْمَفْرُوضِ وَ عَنِ الْحَجِّ الْمَفْرُوضِ وَ عَنْ وِلایتِنا اَهْلَ الْبَیتِ فَاِنْ اَقَرَّ بِولایتِنا ثُمَّ ماتَ عَلَیها قُبِلَتْ مِنْهُ صَلاتُهُ وَ صَوْمُهُ وَ زَكاتُهُ وَ حَجُّهُ وَ اِنْ لَمْ یقِرَّ بِوِلایتِنا بَینَ یدَی اللهِ جَلَّ جَلالُهُ لَمْ یقْبَلِ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ شَیئاً مِنْ اَعْمالِهِ»؛[3]
«اوّلین چیزی كه مورد پرسش قرار میگیرد از بندهای كه در حضور خدا نگه داشته شود، نمازهای واجب، زكات واجب، روزهی واجب، حجّ واجب و ولایت ما اهل بیت است. حال اگر اقرار به ولایت ما كرده و مرده باشد، تمام اعمالش از نماز و روزه و زكات و حجّ مقبول خدا میشود و اگر اقرار به ولایت ما در حضور خدا نداشته است، هیچكدام از اعمالش مقبول در نزد خدا نمیگردد».
یکی از اصحاب امام صادق(ع) گفته است: سالی در عرفات خدمت امام بودم. از كثرت جمعیت حجّاج متعجّب شدم! به حضور امام(ع) عرض كردم امسال چه جمعیت زیادی به حجّ آمدهاند! امام نگاهی به اطراف انداخت و فرمود:
«اُدْنُ مِنّی»؛
نزدیك من بیا. (شاید از جهت تقیه* لازم بود آهسته گفته شود).
به امام نزدیك شدم، فرمود:
«غُثاءٌ یأتِی بِهِ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ»؛
«خس و خاشاكی است كه موج از هر طرف میآورد».
«وَ اللهِ مَا الْحَجُّ اِلاّ لَکُمْ لا وَ اللهِ ما یَتَقَبَّلُ اللهُ اِلاّ مِنْکُمْ»؛[4]
«به خدا قسم حجّ نیست مگر از آنِ شما، نه به خدا قسم، خداوند از كسی جز شما قبول نمیكند».
ولایت علی و آل علی(ع) اصل اصیل دین
این روایات و نظایر اینها نشان میدهند: آنچه در دین اصالت دارد، موضوع ولایت علی و آل علی(ع) است و خداوند آن دینی را میپذیرد كه از طریق اهل بیت رسول(ع) به دست آمده باشد. از غیر این طریق آنچه از معارف و احكام به دست آمده باشد، در نزد خدا اصلاً دین به حساب نمیآید. البتّه هیچگاه نباید از این حقیقت غافل شویم كه پیروی از اهل بیت(ع) وقتی صادق خواهد بود كه در مقام عمل، ظهور و بروز داشته باشد وگرنه صرف ادعای تمسّك به ولایت، تأثیری در نجات انسان نخواهد داشت!!
مردی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: از پدر بزرگوار شما نقل میكنند كه فرموده است:
«إذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَهُمْ یسْتَحِلُّونَ مِنْ بَعْدَ ذلِکَ كُلَّ مُحَرَّمٍ»؛
همین كه حقّ را شناختی [و معتقد به ولایت ما شدی] هر كاری كه خواستی انجام بده و دنبال همین حرف تمام حرامها را حلال میدانند؛ آیا این نقل درست است؟!
«قالَ ما لَهُمْ لَعَنَهُمُ اللهُ اِنَّما قالَ اَبی اِذا عَرَفْتَ الْحَقَّ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ مِنْ خَیرٍ یقْبَلُ مِنْکَ»؛[5]
«امام(ع) فرمود: خدا لعنتشان كند! این چه حرفی است كه میزنند؟! پدرم فرموده است وقتی حقّ را شناختی [و در مسیر ولایت ما قرار گرفتی] هر كار نیكی را كه خواستی انجام بده [مطمئن باش] كه از تو قبول میشود»!
لزوم رعایت اعتدال در عملكرد محبّان ولایت
تمسّك به ولایت اهل بیت وقتی تحقق مییابد كه انسان ابتدا از معارف و تعلیمات آن اولیای خدا آگاه گردد و سپس با رعایت اعتدال دور از هرگونه افراط و تفریط، دانستههای خود را در مقام عمل ظاهر سازد.
امام امیرالمؤمنین(ع) به عیادت علاءبن زیاد (از دوستانشان) تشریففرما شدند. دیدند خانهی وسیعی دارد. فرمود: به این خانهی وسیع در دنیا چه نیازی داری؟ در آخرت به چنین خانهای نیازمندتر خواهی بود! آنگاه فرمودند: البتّه میتوانی از همین خانه برای آخرتت نیز خانه بسازی. در این خانه سفرههای اطعام بگسترانی؛ صلهی ارحام نمایی؛ از مستمندان دستگیری كرده و در حلّ مشكلات مردم كوشا باشی. عرض كرد: اطاعت میكنم یا امیرالمؤمنین! بعد گفت: من از برادرم عاصم به حضورتان شكایت دارم. فرمود: از چه جهت از او شاكی هستی؟ گفت: او به كلّی ترك دنیا كرده، نه به وضع خوراك و پوشاك خودش میرسد و نه حقوق اهل و عیالش را رعایت میكند. امام(ع) از شنیدن این سخن ناراحت شد و فرمود: او را پیش من بیاورید. وقتی او وارد شد امام(ع) فرمود:
«یا عُدَی نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهامَ بِكَ الْخَبِیثُ اَما رَحِمْتَ اَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ»؛
«ای دشمنك خود! شیطان پلید تو را به سرگردانی وا داشته است آیا به زن و فرزندت رحم نكردی»؟
«اَتَرَى اللهَ اَحَلَّ لَكَ الطَّیباتِ وَ هُوَ یكْرَهُ اَنْ تَأخُذَها»؛
«آیا تو میپنداری خدا دوست ندارد آنچه را كه حلال كرده است، تو از آنها استفاده کنی»؟
گفت: یا امیرالمؤمنین! من میخواهم از شما در خوراك و پوشاك پیروی كنم. فرمود:
«وَیحَكَ، اِنِّی لَسْتُ كَاَنْتَ»؛
«وای بر تو! من مثل تو نیستم»!
«اِنَّ اللهَ تَعالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْحَقِّ أَنْ یقَدِّرُوا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَیلا یتَبَیغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ»؛[6]
«خداوند بر پیشوایان حقّ واجب كرده كه خود را همدوش با ضعفا و تهیدستان مردم قرار دهند تا فقر و تنگدستی به آنها فشار نیاورد و پریشان حالشان نگرداند».
او میگفت: یا امیرالمؤمنین! من میبینم شما نان جو با نمك میخورید و لباس وصلهدار میپوشید! من هم میخواهم مثل شما غذا بخورم و لباس بپوشم. امام(ع) فرمود: من با تو فرق دارم! من زمامدار مردمم. من باید طوری زندگی كنم كه با ضعفا در یك ردیف باشم تا اندكی از ناراحتی آنها كاسته شود زیرا وقتی آنها اغنیا را میبینند كه زندگی غرق در رفاه از لحاظ خوراك و پوشاك و مسكن و مركب دارند طبعاً از زندگی فقیرانهی خودشان ناراحت میشوند و فشار میخورند ولی وقتی دیدند من هم كه زمامدارشان هستم در زندگی همدوش با آنها هستم دلخوش شده و كمتر غصه میخورند امّا تو كه در یك چنین موقعیتی نیستی باید زندگی عادی داشته باشی و بر خود و اهل و عیالت تنگ نگیری!
خودآزمایی
1- بیان اجمالی اصول اعتقادی که توسط حضرت امام صادق(ع) عنوان شد را بیان کنید.
2- شرط قبولی اعمال چیست؟
3- تمسّك به ولایت اهل بیت چه زمانی تحقق مییابد؟
پینوشتها
[1]. بحارالانوار، جلد ٢٧، صفحات ١١٨ و ١١٩، حدیث ۹۹.
[2]. کافی، جلد۱، صفحهی ۳۷۶.
[3]. بحارالانوار، جلد ۲۷، صفحهی ۱۶۷.
* تقیه: پرهیز از افشای عقیده در شرایط غیر مناسب.
[4]. بحارالانوار، جلد ٢٧، صفحهی ١٧٢، حدیث ۱۴.
[5]. بحارالانوار، جلد ٢٧، صفحهی ١٧۴، حدیث ۱۹.
[6]. نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۲۰۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی