احسان به والدین، تکلیف انسانی
چند جمله هم موعظه به مناسبت آیهای كه خواندیم میشنویم. آیه میفرماید:
«وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إحْساناً»؛
«ما به انسان، سفارش كردیم تا به پدر و مادر خود نیكی كند».
نفرموده است:
(وَصَّینَا الْمُؤمِنینَ)؛
بلکه فرموده است:
«وَ وَصَّینَا الْإنْسانَ»؛
این نشان میدهد كه احسان به والدین، نه تنها وظیفه مسلمان، بلكه وظیفهی انسان است. یعنی انسان از آن نظر كه انسان و آدم است، موظّف به احسان به والدین میباشد! و لذا دین ما كه درس انسانیت و آدمیت میدهد، دربارهی احسان به والدین تأكیدات فراوان دارد؛ به ویژه دربارهی مادر كه مشقّات دوران حمل و رضاع* را متحمّل میشود.
کسی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: (مَنْ اَبَرُّ)؛ «به چه کسی نیکی کنم»؟ پیامبر(ص) فرمود: (اُمَّکَ)؛ «به مادرت». او گفت: (ثُمَّ مَنْ)؛ «بعد به چه کسی»؟ فرمود: (اُمَّکَ)؛ (به مادرت). بار دیگر او گفت: (ثُمَّ مَنْ)؛ «بعد به چه کسی»؟ باز فرمود: (اُمَّکَ)؛ «به مادرت» او گفت: (ثُمَّ مَنْ)؛ «بعد به چه کسی»؟
در دفعهی چهارم رسول اکرم(ص) فرمود:
(اَباکَ)؛[1]
«به پدرت [نیکی کن]».
یعنی سه بار رسول خدا(ص) احسان به مادر را مورد تأكید قرار داد، سپس احسان به پدر را سفارش فرمود.
حقّ مادر به این سادگی ادا نمیشود!
مردی در مطاف كعبه، مادر پیر و ناتوان خود را بر دوش گرفته بود و طواف میكرد. در همین حال رسول اكرم(ص) را دید و گفت:
(یا رَسولَ الله هَلْ اَدَّیْتُ حَقَّها)؛
«آیا حقّ مادرم را ادا کردهام»؟
آن حضرت در جواب فرمود:
(لا وَ لا بِزَفْرَةٍ واحِدَةٍ)؛[2]
«نه! حتّی، حقّ یك ناله [از نالههایی كه موقع حمل و وضع حمل داشته است] را ادا نکردهای».
یعنی اینكه بر دوشت گرفتهای و طوافش میدهی؛ كار بسیار خوب و بزرگی است ولی او بیش از اینها بر گردن تو، حقّ دارد و این احسان تو، حتّی یك ناله از نالههای او را جبران نمیکند!
پاداش نگاه محبّتآمیز فرزند
مردی خدمت امام صادق(ع) عرض كرد: پدرم پیر و ناتوان شده، ما او را برای انجام كارهایش روی دوش گرفته و میبریم.
فرمود: اگر میتوانی این كار را خودت شخصاً انجام بده و لقمهی غذا را هم با دست خودت به دهانش بگذار كه با این كار، فردا او برای تو سِپَری از آتش خواهد شد و از عذاب خدا مصونت خواهد داشت.[3]
این بشارت را هم از رسول خدا(ص) بشنویم که فرمود:
(ما مِنْ وَلَدٍ بارٍّ ینْظُرُ اِلَی والِدَیهِ نَظَرَ رَحْمَةٍ اِلاّ كانَ لَهُ بِكُلِّ نَظْرَةٍ حَجَّةٌ مَبْرُورَةٌ قالوا یا رَسُولَ الله وَ اِنْ نَظَرَ كُلَّ یومٍ مِأةَ مَرَّةٍ قالَ نَعَمْ اللهُ اَكْبَرُ وَ اَطْیبُ)؛[4]
«هیچ فرزند نیكوكاری نیست كه به والدینش، نگاه محبّتآمیز كند، مگر اینكه با هر نگاهش حجّی مقبول برایش نوشته شود! گفتند: یا رسول الله! حال اگر روزی صد بار اینگونه نگاه كند ثواب صد حجّ مقبول خواهد داشت؟ فرمود: آری، خدا بزرگتر از اینهاست».
آری، ای جوانان عزیز! قدرِ این نعمتهای بزرگ خدا را بدانید و از بركات وجود پدر و مادرتان تا در دسترستان هستند بهرههای فراوان برگیرید تا روز قیامت در آتش حسرت و ندامت نسوزید.
سرانجام تعقیب هدف از راه گناه!
این جمله، موعظهی حیاتبخش را هم از مولای عزیزمان حضرت سیّدالشهداء(ع) بشنویم:
(مَنْ حَاوَلَ أمْراً بمَعْصِیَةِ اللهِ کَانَ أفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ)؛[5]
«هر كه از راه گناه و معصیت خدا هدفی را تعقیب كند، به زودی از آنچه كه امید رسیدن به آن را دارد محروم میگردد و از آنچه كه میترسد سریعاً به آن مبتلا میشود»!
انسان عاقل،آن است كه هر هدفی را از راهی كه خدا میپسندد تعقیب كند تا هم به هدف برسد و هم از بلا مصون بماند. عمربن سعدِ بدبخت از مصادیق روشن این حدیث شریف شد. او برای رسیدن به حكومت ری از راه كشتن حضرت سیّدالشهداء(ع) وارد شد؛ ولی هم از رسیدن به هدف، محروم شد و ابن زیاد به وعدهای كه به او داده بود ـ راجع به حكومت ری ـ وفا نكرد و هم به خشم و تنفّر مردم كوفه كه از آن میترسید، دچار شد! پس از واقعهی كربلا آن چنان میان مردم منفور شد كه وقتی از خانه بیرون میآمد از بزرگ و كوچك به صورتش آب دهان میانداختند و از او اظهار تنفّر میكردند! ناچار خانهنشین شد و عاقبت به دست مأمورین انقلابی مختار كشته شد و به عذاب الیم خدا مبتلا گردید. آری،صَدَق مولانا الحسین(ع):
(مَنْ حَاوَلَ اَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ کَانَ أفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أسْرَعَ لِمَجِیءِ ما یَحْذَرُ)؛
تدارک پاسخ برای عالم پس از مرگ
موعظهای هم از حضرت امام سیدالسّاجدین زین العابدین(ع) كه روز پنجم شعبان سالروز ولادت آن امام بزرگوار است بشنویم:
(فَاتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ تَفَكَّرُوا وَ اعْمَلُوا لِما خُلِقْتُمْ لَهُ فَاِنَّ اللهَ لَمْ یخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یتْرُكَكُمْ سُدَىً)؛
«ای بندگان خدا تقوای خدا را پیشه كنید [دربارهی مبدأ و منتهای زندگیتان] بیندیشید و تلاش كنید به هدف آفرینش خود برسید. باور كنید كه خدا شما را بیهوده خلق نكرده و شما را مهمل رها نكرده است»!
(قَدْ عَرَّفَکُمْ نَفْسَهُ وَ بَعَثَ اِلَیْکُمْ رَسُولَهُ وَ اَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتابَهُ فیهِ حَلالُهُ وَ حَرامُهُ... فَاَتَّقُوا اللهَ ما اسْتَطَعْتُمْ)؛[6]
«خدا خود را به شما شناسانده و رسولش را به سوی شما فرستاده، كتابش را كه حلال و حرام خود را در آن بیان كرده بر شما نازل كرده است! ولی تا میتوانید تقوای خدا را پیشه کنید و نسبت به او بیپروا نباشید»!
(اِبْنَ آدَمَ اِنَّكَ مَیتٌ وَ مَبْعُوثٌ و مَوقُوفٌ بَینَ یدَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَسْئُولٌ فَاَعِدَّ جَواباً)؛[7]
«ای فرزند آدم! تو به طور حتم میمیری و از قبر برانگیخته میشوی! آنگاه تو را در پیشگاه خدا نگه میدارند و [از عقاید و اخلاق و اعمالت] پرسش میکنند. حال [پیشدستی کن و برای آن پرسشها] جواب آمادهساز»!
قیام به قسط
«لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ...»؛[8]
«ما رسولان خود را با بیانات و دلایل روشن فرستادیم و با ایشان كتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط قیام كنند...».
این آیه كه به تناسب ایام عاشورا و نهضت مقدّس حضرت سیدالشهداء(ع) تلاوت شد از عدالت و قیام به قسط سخن گفته است.
قسط یعنی عدالت و رعایت حقوق، به طوری كه هیچ حقّی ضایع نشود. نكته اینجاست كه میفرماید: ما رسولان را فرستادیم كه مردم قیام به قسط كنند؛ نه اینكه پیامبران، مردم را به قسط وادار نمایند. كار پیامبران این است كه به گونهای مردم را تربیت كنند كه از خودِ مردم، قیام به قسط بجوشد و خودِ مردم، عدالتخواه و قسططلب شوند؛ آنگونه كه هر كارِ خلاف قسط و عدالت در نظرشان منفور شود و ظلم و انحراف از مسیر عدالت در میانشان دیده نشود. در آیهی دیگری هم میخوانیم:
«یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِینَ بِالْقِسْطِ...»؛[9]
«ای مؤمنان؛ شما، خودتان قائم به قسط باشید...».
حتی از قائم هم بالاتر، قوّام به قسط باشید؛ یعنی در شما ملكهی قسططلبی رسوخ پیدا كند، همان طور كه گُل، طبعاً بوی خوش میدهد، از جامعهی شما نیز بوی عدالتخواهی به مشام برسد.
انبیا آمدهاند تا عقل بشر را آزاد كنند و از اسارت شهوات نفسانی بیرون بیاورند! عقل كه آزاد شد خودش راه قیام به قسط را مییابد.
کلام امام امیرالمؤمنین(ع)
امام امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند:
(فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ إلَیهِمْ أنْبِیاءَهُ)؛
«پس خدا پیامبران خود را در بین آنان برانگیخت و آنها را پیدرپی فرستاد».
(لِیسْتَأدُوهُمْ مِیثاقَ فِطْرَتِهِ)؛
«تا از مردم بخواهند به پیمانی كه در عالم فطرت با خدا بستهاند عمل كنند».
(وَ یذَكِّرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِهِ)؛
«و نعمتهای فراموش شدهی خدا را به یادشان بیاورند».
(وَ یحْتَجُّوا عَلَیهِمْ بِالتَّبْلِیغِ)؛
«و بهوسیلهی تبلیغ، با آنان گفتگو کنند».
(وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ...)؛
«و دفینههای عقلها را برای آنان زنده و آشكار سازند...».
قوای درّاكه* و استعدادهای سرشاری كه همچون گنجینهها در پشت پردههای اوهام و خیالات باطل، مخفی مانده است، بیرون آورند و برای فهم و درك اسرار و حقایق عالم به كار بیندازند و عقل را از اسارت شهوات آزاد كنند.
آزادی حیوانی یعنی اسارت!
آزادی كه بشر امروز میگوید؛ در واقع اسارت است نه آزادی! اینها فرورفتن در منجلاب شهوات و زندگی حیوان جنگلی را آزادی مینامند. در حالی كه این اسارت است؛ عقل انسانی اسیر و غرایز حیوانی، امیر شده است! در صورتی كه خدا عقل را آفرید كه امیر باشد تا شهوات را استخدام كند و تحت سیطرهی حكومت خود درآورد.
کار انبیا(ع) این است كه عقل را از اسارت رها ساخته و بر غرایز، حاكم گردانند. این عقلِ آزاد شدهی از بند شهوت و غضب است كه میتواند خوب فكر كند و مبدأ و منتهای خلقت و مسیر و مقصد را بشناسد و برنامهی حركت را بهدست آورد؛ لذا میفرماید:
«لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ...»؛
«ما رسولان خود را با بینات [نشانههای روشن] فرستادیم...».
خودآزمایی
1- آیه «ما به انسان سفارش كردیم تا به پدر و مادر خود نیكی كند» چه چیزی را نشان میدهد؟
2- اگر کسی از راه گناه و معصیت خدا هدفی را تعقیب كند، چه سرانجامی خواهد داشت؟
3- کار انبیا(ع) چیست؟
پینوشتها
* رضاع: شیرخوارگی کودک.
[1]. بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحهی ۸۳.
[2]. تفسیر نمونه، جلد ٢١، صفحهی ٣٣٣، نقل از تفسیر فی ظلال، جلد ٧، صفحهی ۴۱۵.
[3]. بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحهی ۸۲.
[4]. بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحهی ۸۰.
[5].کافی، جلد ۲، صفحهی ۳۷۳.
[6]. بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحهی ۱۳۱.
[7]. همان، صفحهی ۱۴۷.
[8]. سورهی حدید، آیهی ۲۵.
[9]. سورهی نساء، آیهی ۱۳۵.
* درّاکه: نیک دریابنده.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی