پیامبر (ص) در مکّه، پس از پیامبری | ۳
نمونههایی از آزار مشرکان
آزار و شکنجههای مشرکان، به پیامبر (ص) و مسلمانان، به صورتهای گوناگون، بسیار است، در اینجا از میان دهها نمونه، به چند نمونه زیر توجه کنید:
۱- آزار توهینآمیز به پیامبر (ص)
در یکی از روزهای آغاز آشکار شدن اسلام، پیامبر(ص) در حالی که لباس پاکیزه پوشیده بود، طبق معمول برای عبادت و دعوت مردم به اسلام، به کنار کعبه آمد، مشرکان کینهتوز شکمبهی شتری برداشته و به طرف آن حضرت افکندند و همین موجب آلوده شدن لباس آن حضرت گردید، پیامبر(ص) با ناراحتی شدید نزد عمویش ابوطالب آمد و گفت:
«یا عَمُّ کَیْفَ تَری حَسَبِی فِیکُمْ:
ای عمو! حسب (ارزش و موقعیت) مرا در نزد خود چگونه میبینی؟».
ابوطالب: ای برادرزاده! مگر چه شده است؟
پیامبر(ص) ماجرای گستاخی مشرکان را بازگو کرد.
ابوطالب برادرش حمزه را طلبید و شمشیر به دست گرفت و به حمزه فرمود: «شکمبه را بردار».
آنگاه ابوطالب و حمزه با پیامبر(ص) سه نفری نزد مشرکان که در کنار کعبه بودند رفتند، مشرکان ابوطالب را که آثار خشم در چهرهاش دیده میشد دیدند، ابوطالب به حمزه گفت: «شکمبه را بر سبیل همهی این مشرکان بمال».
حمزه با کمال نترسی این دستور را اجرا کرد، آنگاه ابوطالب متوجّه پیامبر(ص) شد و گفت:
«یَابْنَ اِخِی هذا حَسَبُکَ فِینا:
«ای برادرزاده! این است موقعیّت تو در نزد ما»[1].
این داستان بیانگر شدّت لجاجت و برخورد مشرکان با اسلام و پیامبر(ص) است و اوج حمایت ابوطالب و حمزه را از پیامبر(ص) نشان میدهد.
ابوطالب و حمزه، دو عموی پیامبر(ص) بسیار از پیامبر (ص) حمایت کردند، ما در اینجا به ذکر همین مقدار کفایت نمودیم.
۲- خاندان یاسر در تحت سختترین شکنجهها
هنگامی که خاندان یاسر (یاسر، سُمیّه، عمّار و عبدالله) اسلام خود را آشکار ساختند، قبیلهی بنیمخزوم هم پیمان آنها، بسیار ناراحت و عصبانی شدند ابوجهل برادرزاده «ابو حُذیفه» (بزرگ قبیلهی بنیمخزوم) و جانشین او بود و در نتیجه ریاست قبیلهی بنیمخزوم را بر عهده داشت، ابوجهل که از سرسختترین دشمنان اسلام بود، به کمک عدّهای از بنیمخزوم، خاندان یاسر را به جرم اسلامخواهی با انواع آزارها، شکنجه میدادند تا از اسلام برگردند، با توجّه به اینکه یاسر در این هنگام حدود هفتاد سال و همسرش سمیّه همین حدود یا اندکی کمتر داشت، این مرد و زن پیر با موی سپید و صورت پرچین و چروک در کنار فرزندانشان عمّار و عبدالله، به طرز وحشیانهای تحت شکنجههای روحی و بدنی قرار گرفتند ولی آنها با مقاومتی قهرمانانه و وصفناپذیر، لحظهای از تعقیف هدف خود باز نمیایستادند، ابزار شکنجه مشرکان عبارت بود از:
۱- آهن گداخته از آتش ۲- آتش ۳- تازیانههای گوناگون ۴- ریگهای سوزان سرزمین مکّه هنگام ظهر و تابش شدید آفتاب ۵- آبهای آلوده و غرق کردن در میان آن آبها.
مشرکان، یاسر و سمیّه و عمّار و عبدالله را میگرفتند و زره آهنین بر تن برهنه آنها میپوشاندند و آنها را در مقابل آتش سوزان مکّه قرار میدادند (بهطوری که حلقههای داغ زره در بدن آنها فرو میرفت و روغن بدنشان را میمکید)[2] [چنانکه در مورد بلال حبشی، چنین مینمودند].
مشرکان برای بازگشت آنها به بتپرستی، آنها را پنج نوع شکنجه میدادند:
۱- گاهی آنها را برهنه کرده در برابر تابش شدید آفتاب مکّه، روی ریگهای سوزان حجاز میخواباندند و کتک میزدند ۲- گاهی آنها را در میان آتش میافکندند ۳- زمانی زرهی فولادین در بدن آنها میپوشاندند و آنها را با آن وضع در برابر تابش آفتاب سوزان میافکندند ۴- گاهی تخته سنگ بزرگی روی سینهی آنها مینهادند که نفس آنها به شماره میافتاد، ۵- گاهی نیز آنها را در میان آب کثیف افکنده و تهدید به غرق مینمودند[3].
آثار آتش و حرارت حلقههای زره، آنچنان در بدن عمّار آشکار شد که در اواخر عمرش (یعنی حدود پنجاه سال بعد از شکنجه) در بدنش باقی مانده بود و دیده میشد.
پیامبر(ص) گاهی از کنار آنها که در بیابان اَبْطَح روی ریگهای سوزان مکّه، شکنجه میشدند، عبور میکرد میفرمود:
«صَبْراً آل یاسِرٍ، مَوْعِدُکُم الْجَنَّةُ:
«ای آل یاسر! صبر و مقاومت کنید که وعدهگاه شما بهشت است».
آنگاه چنین دعا کرد: «خدایا! خاندان یاسر را بیامرز که شایستهی آمرزشند خدایا هیچکس از آنها را با آتش دوزخ نسوزان»[4].
یاسر و سمیّه، دو شهید نخستین اسلام
یاسر، با اینکه در سنّ پیری (حدود هفتاد سال) بود، تحت سختترین شکنجه مشرکان به مقاومت خود ادامه داد تا سرانجام زیر ضربات و تازیانههای خوردکنندهی مشرکان به شهادت رسید.
همسرش سمیّه که او نیز در سنین پیری بود[5] همچنان مقاومت کرد و حتی حاضر نشد یک لحظه، خواستهی ابوجهل و شکنجهگران را به زبان آورد، او پس از شهادت همسرش با فریادهای بیامان خود، رگبار سرزنش خود را بر سر ابوجهل فرو ریخت، ابوجهل که همچون پلنگی خشمگین شده بود، دستور داد پاهای سمیّه را به دو شتر بستند و شتران را از یکدیگر جدا نمودند، سرانجام ابوجهل در حالی که آن بانوی دلاور و پرصلابت را با الفاظ رکیک، فحش میداد با خنجر (یا شمشیر) بر شکم او زد و شکمش را درید و به این ترتیب او نیز به شهادت رسید. و این دو همسر قهرمان و شیردل، نخستین کسانی هستند که مدال شهادت را در تاریخ اسلام گرفتند[6].
خودآزمایی
1- پس از اینکه پیامبر(ص) ماجرای گستاخی مشرکان را نزد عمویش ابوطالب بازگو کرد، چه پیش آمد؟
2- مشرکان برای بازگشت مسلمانان به بتپرستی آنها را چه نوع شکنجههایی میدادند؟
3- دو شهید نخستین اسلام را نام ببرید.
پینوشتها
[1] - اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۹.
[2] - اعیان الشیعه، ط جدید، ج ۸، ص ۳۷۲.
[3] - همان مدرک و کامل ابناثیر، ج ۲، ص ۷۷.
[4] - اعیانالشیعه، ج ۸، ص ۳۷۲ – الغدیر، ج ۹، ص ۲۰.
[5] - و کانت سمیّه، عجوزةٌ کبیرةٌ (ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۳۵۳).
[6] - اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۷۲ – کامل ابناثیر، ج ۲، ص ۶۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی