فراز چهارم
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ.
(و تو او را قرار دادی سیدی از سادات و بزرگان و پیشوا و جلو برندهای از پیشواها و حامی و محافظی از میان محافظان.)
یکی از مسائل مهمی که در باب ولایت اهل بیت(ع) وجود دارد این است که شئون ائمه(ع) چیست؟ ما فکر میکنیم پیغمبر(ص) تشریف آوردند و دینی را بیان کردند و برای تبیین و تفسیر قرآن تلاش نمودند. بعد از ایشان، وجود مقدس ائمه(ع) لازم بود تا حکومتی تشکیل بدهند و مردم در قضاوتها به آنها مراجعه کنند. اگرچه هر کدام از این موارد به عنوان شئون ائمه(ع) ضروری و عمیق است اما آن شأن اصلی امام چیست؟
ما لایههایی در وجود خود داریم که در دنیای امروز آنها را سرکوب میکنیم و میگوییم نیازی نیست. یک جسمی داریم که ما آن را میبینیم و چون میبینیم اگر گرسنه شود یا دردی عارض شود نشان میدهد که درد دارد یا اگر چیزی کم و زیاد شود نشان میدهد. ما به مسائل جسمی خود اینگونه توجه داریم. جسم ما غذا، آب، استراحت و پوشاک و ... نیاز دارد و در صدد رفع نیازهایش برمیآییم. چون جسم ملموس و قابل دیدن است اما توجهی به وجود دیگرمان هم داریم یا خیر؟
انسان لایههای متنوعی دارد اما هر چه که جزء جسم فیزیکی ما نبوده بخشی از آن را روان خودآگاه و بخش دیگر را روان ناخودآگاه نامیدهاند؛ بخش دیگر از آن را هم اصلاً نمیدانند که وجود دارد. یعنی قلب، روح، نفس، سرّ. وقتی میخواهند شئون ائمه(ع) را به ما بگویند اتفاقاً میگوییم ما در کارکردها ماتریالیستی فکر میکنیم.
حالا این کارکرد ائمه(ع) چیست؟ یعنی کارکرد ائمه(ع) را در شئون مادی و زندگی روزمرهی انسان فکر میکنیم. یعنی ائمه(ع) بیایند به ما تعلیم بدهند، حکومت برقرار کنند و قضاوت نمایند در حالی که این کارکردها نزد کسی که چشمش به افق دیگری باز شده اصلاً چیزی محسوب نمیشود اما فی نفسه خیلی مهم است.
بسیاری از حکومتها در جوامع بشری به دست ائمه(ع) نبوده اما اینطور هم نبوده که کسانی که در آن زمانها زندگی میکردند همه جهنمی هستند.
تعدادی از ائمه(ع) عمرشان بدون حکومت کردن گذشته و اکثر مردم هم بدون حکومت معصوم سپری کردهاند و هیچ حکومتی هم در اختیارشان نبوده، پس نباید تصور کرد چون حکومتی نداشتهاند پس وجودشان العیاذ بالله خاصیتی نداشته است!
ائمه(ع) همیشه در معرض و مسند تعلیم و تربیت هم نبودند، در معرض و مسند قضاوت هم نبودند. پس آنچه که از همهی این موارد جدیتر است چیست؟ ما چون سایر لایههای آدمی را ندیدیم برای برشمردن شئون ائمه(ع)، از آن لایههایی که میبینیم و ملموس است حرف میزنیم.
در حالی که من و تو روح داریم و ارتباط دائمی ائمه(ع) با روح من و توست. از آنچه که ما از آن غافل هستیم ائمهی اطهار(ع) خوشبختانه غافل نیستند و این جای امیدواری بسیاری است. مثل طفلی که آنقدر سرگرم بازی است که فکر خوردن دارو و غذایش نیست، اما مادرش متوجه است و غذا و داروی او را میدهد حتی اگر در خواب باشد. ما که خود را در آغوش ائمه(ع) قرار دادیم اگر متوجه نباشیم که موقع خوردن کدام دارو و غذای روحی ماست، اما آنها توجه دارند و کار خودشان را خوب انجام میدهند. شئون اصلی لاینقطع و غیر جایگزین ائمه(ع) آنجاست. شأن قضاوت و حکومت و آموزش احکام و دین به عنوان اضطرار در زمان و مکان غیبت وجود دارد و آن شئون مواردی است که امکان جایگزینی غیر معصوم هست. اما قلب ما لایهی دیگر ماست و نفس ما لایهی دیگر ما، از آنها چه میدانیم؟ همین جسم را که میخواهیم تغییر کند همهی مسائل آن را نمیدانیم چه برسد به روح و قلب و نفس و سرّ! خیلی از ما نمیدانیم چنین چیزی در وجود ما هست چه برسد که در مورد آن هم چیزی بدانیم!
سرّ ما دست اهل بیت(ع) است و سر نخ سِرّ ما به دست ائمهی اطهار(ع) میباشد. مواقعی که ما خوابیدهایم و متوجه نیستیم که وقت چیست، او کار خود را انجام میدهد. نه اینکه، این کار از راه بحث و جدل باشد بلکه این امور جزو سازوکار وجودی شخصیت امام است، مثل مادر بارداری که حتی بدون اینکه متوجه باشد تغذیهی جنین را انجام میدهد. البته اهل بیت(ع) متوجه هستند ولی منظور برقراری ارتباط است که نیاز به مقولهی اضافه و یک کار جدید ندارد. متابولیسم بدن کار خود را انجام میدهد و خداوند چنین اراده فرموده که ائمه(ع) بدون وقفه در حال پرورش ما هستند.
امام صادق(ع) فرمود: وقتی خداوند خواست پیغمبر(ص) را خلق کند از جوهرهای آفرید، از تراوشات طینت پیغمبر(ص) حضرت امیرالمؤمنین(ع) را آفرید و از تراوشات طینت امیرالمؤمنین(ع)، تراوشات ما ائمه(ع) را آفرید و از تراوشات طینت ما، طینت شیعیان را آفرید. اینکه قلبهای شیعیان گرایش به ما دارد چون قلبها از یک جنس است. آن قسمت از روح ما شیعگی ما در آن قرار دارد از ردیف و جنس و مادهی جسم اهل بیت(ع) است.[1]
یعنی کاری را که روح ما میتواند بکند به راحتی برای جسم اهل بیت(ع) است. جسم اهل بیت(ع) در ردیف روح ماست از نظر درجهی وجودی و آن شیعگی ما از تراوشات طینت اهل بیت(ع) ساخته شده است.
قلبهای ائمه معصومین(ع) به ما گرایش دارد همانطور که قلبهای ما با آنها عاطفه دارد، نه اینطور که دست کریمانه بر سر ما میکشند! بلکه مثل عاطفهای که پدر به فرزند دارد. قلبهای ما به سمت اهل بیت(ع) گرایش دارد آنوقت حس آنها به ما چیست؟ اینطور نیست که مانند خان بزرگی متکبرانه عنایتی هم به زیردستان خود داشته باشد! قلب سیدالشهداء(ع) و قلب امام زمان(عج) به شیعیان عاطفه دارد همان عاطفهای که پدر به فرزند دارد. امکان دارد فرزند به پدر یا مادرش پشت کند ولی امکان ندارد پدر یا مادر به طفلش پشت کند.
این ترسیم درستی است از رابطهی مادر و فرزندی؛ یعنی وقتی که شما به مادر توجه نداشتی و کوچک بودی او به تو توجه داشت. فرض کنید نوزادی روی یک مبل گریه میکند و میخندد، همه با هم صحبت میکنند و کسی به او توجه ندارد، دست و پا میزند و کسی کاری ندارد اما اگر حرکاتش بیشتر شود احتمال میدهند که بچه بیفتد. مادرش او را میگیرد نه اینکه با کمی گریه کردن بیایند و او را بگیرند که کمی گریه لازم است. باید با گریه کردن زندگیاش را تجربه کند. ولی اگر در حال پرت شدن بود مادرش او را میگیرد. موقع گریه و خنده کودک بگذارید زندگیاش را تجربه کند. ولی وقتی که در حال افتادن است و جان او به خطر میافتد مادر تلاش میکند. نوزاد اصلاً نمیداند چه خطری او را تهدید میکند، اما قطعاً کسی مواظب او هست.
قلبهای ائمه(ع) عاطفهای برای ما دارد مثل عاطفهای که پدر به کودک دارد، پس حس کن که ائمه(ع) زندهاند و قوت عاطفه را در نظر بگیر.
محبت ما به ائمه(ع) به نسبت ظرفیت ماست. عاطفهی آنها هم به ما به نسبت ظرفیت آنهاست. میتوان حدس زد کدام سنگینتر است.
امام حسین و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) و سایر ائمه(ع) که میخواهد بهشت بروند دوست دارند این خیر را به شیعیان و محبین هم برسانند. لذا خدا اهل بیت(ع) را خلق کرد تا محلی برای رساندن نعمت و رحمت باشد لذا میفرماید: نَحنُ خَیرٌ لَهُم. ما خیریم برای شیعیان وَ هُم خَیرٌ لَنَا. آنها هم برای ما خوب هستند وَ رَسُولالله لَنَا خَیرٌ وَ نَحنُ لَه خَیرٌ. پیغمبر(ص) هم برای ما خوب است و ما هم برای پیغمبر(ص) خوبیم.
در یک اکوسیستم ارگانیک یک سری موجودات با هم زنده هستند. ما این را تحت عنوان نیاز نمیگوییم میخواهیم از تعبیر روایت استفاده کنیم. ما ائمه(ع) خیر هستیم برای شیعیان و آنها هم برای ما خیر هستند. چه فضای زیبایی!
خدا این موجودات میزبان را طوری خلق کرده که آنها هم دوست دارند وابستهها بیایند. نه اینکه با مراجعه به در خانهشان مکدّر شوند، حضرات ائمه(ع) هم چیز دیگری از خدا میگیرند با مراجعهی ما به خودشان. مراجعهی من و تو مراجعهای نیست که در آنها اکراهی به وجود آید و باری روی دوششان باشد. حتی اگر منّتی میگذارند از بزگواری است.
خداوند که خالق است طوری ائمه(ع) را خلق کرده که از حضور ما لذت میبرند. یکی از معانی جَعَلتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائداً مِنَ القَادَة وَ ذائداً مِن الذادَة این است.
اگر مدتی در خانهی امام حسین(ع) نرویم، خودش میآید و خبر میگیرد؛ حر را چه کسی به میدان کشید؟ وهب نصرانی را چه کسی به میدان برد؟ دیگران را چه کسی؟ ما کجا بودیم که بتوانیم ائمه(ع) را بشناسیم!
سیداً یعنی آقا و بزرگی که در میان بزرگان است؛ قائداً یعنی کسی که نه فقط پیشواست بلکه پشت سر خود را به جلو میکشاند. ترجمهی قائد، پیشوا نیست؛ میخواهم راهی را بروم که آن را بلدم، اما دیگری بلد نیست او را دنبال خود میآورم. این را میگویند جلودار. ذائداً یعنی محافظ. مثلاً یک مگسکش دست گرفتی و بچهای خوابیده، او از خودش نمیتواند محافظت کند شما کنارش نشستی و تا مگس بخواهد روی بچه بنشیند آن را پس میزنی.
ما در هالهای از نور و حمایت بزرگ میشویم لذا وقتی به آن دنیا رفتیم به جای اینکه طلبکار باشیم، بدهکاریم. ما اگر با کمی معرفت انتخاب درست داشته باشیم که به کدام ریسمان چنگ بزنیم دیگر مشکلی نیست. در سیستم زیستشناسی اگر موجود میهمان بداند که کجا باید برود مشکلات حل است. اگر غیر از این باشد طراح اکوسیستم ریستشناس طبیعت نبوده، لذا یک جایی کم میآوردیم و از مجموعهی حرکت این عالم یک جایی عقب میماندیم، میپوسیدیم و فاسد میشدیم. در روز قیامت معلوم میشود چه کسانی خوشحال و غمگیناند؟ پیامبر(ص) فرمود: یَا عَلیُّ اَنتَ وَ شِیعَتُکَ هُمُ الفائِزُونَ یَومَ القِیامَةِ.[2] (تو و پیروانت رستگاران روز واپسین هستید) چون اینها درست زندگی کردند. ما اصلاً قرار است با اهل بیت(ع) درست زندگی کنیم همین!
سیادت و قیادت و زیادت ائمه(ع) برای این است که من و تو درست زندگی کنیم. درست باشیم، خوب باشیم اگر از آن نقش در طبیعت و آفرینش الهی که خداوند برای ما قرار داده جدا شویم، مثل همان موجودی هستیم که از میزبان خود جدا شود.
حالا متوجه شدید که سیدالشهداء(ع) چرا در روز عاشورا اینقدر غصه میخورد و نگران بود که ای مردم دستتان به این خون آلوده نشود! امام نگران است که دستت به این خون آلوده و بار تو سنگین شود. خدا امام حسین(ع) را اینگونه آفریده که دلش هر جا که نیاز باشد به آن سمت گرایش پیدا میکند.
خودآزمایی
1- شئون اصلی لاینقطع و غیر جایگزین ائمه(ع) کدام است؟
2- به چه دلیل خدا اهل بیت(ع) را خلق کرد؟
3- سیادت و قیادت و زیادت ائمه(ع) به چه منظور است؟
پینوشتها
[1]. ان الله خلق محمداً من طينة من جوهرة تحت العرش و انه كان لِطينتهِ نضح فجبل طينة اميرالمؤمنين من نضح طينة رسولالله و كان لِطينته اميرالمؤمنين نضح فجبل طينتنا من فضل طينة اميرالمؤمنين و كانت لطينتنا نضح فجبل طينة شيعتنا من نضح طينتنا. فقلوبهم تحنُّ الينا و قلوبنا تعطف عليهم تعطف الوالد على الولد و نحن خير لهم و هم خير لنا و رسولالله لنا خير و نحن له خير؛ بحار، ج ۲۵، ص ۸.
[2]. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، فضلبن شاذان، ص ۷۵.
سیدمجتبی حسینی