جانشین پیغمبر(ص)، معصوم و منصوب از جانب خدا
در مسألهی امامت نیز مطلب همین است یعنی عقل میگوید: همان گونه كه گیرندهی وحی از عالم بالا، باید منصوب از جانب خدا و معصوم از هر گونه خطا باشد تا مورد اعتماد مردم قرار گیرد، همچنین آن كسی كه بعد از پیامبر و گیرنده و آورندهی وحی میخواهد آن وحی را نگهداری كرده و آن را تبیین نماید و به مرحلهی اجرا درآورد؛ باید منصوب از جانب خدا و معصوم از هرگونه خطا باشد تا مورد اعتماد مردم قرار گیرد. به همین جهت خداوند شخص پیامبر(ص) را که معصوم است، مبیّن وحی معرّفی كرده و نشان میدهد كه او نه تنها مبلّغ وحی است بلكه مبیّن آن نیز هست، چنانكه میفرماید:
﴿وَ ما أنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إلاّ لِتُبَیِّنَ لَهُمْ...﴾؛[1]
«ما قرآن را بر تو نازل كردیم به این منظور كه تو آن را برای مردم تبیین كنی...».
از اینجا معلوم میشود كه خود قرآن، بیّن نیست؛ چه آنكه اگر بیّن بود، احتیاج به مبیّن نمی داشت و به اصطلاح علمی، تحصیل حاصل میشد و آن هم كه محال است. پس چنین نیست كه مردم بتوانند مستقیماً به قرآن مراجعه كرده و كلّ معارف و احكام دین را از قرآن به دست آورند؛ زیرا قرآن كلیّات و مجملاتی دارد كه بشر عادی نمیتواند دسترسی به مقاصد آن پیدا كند؛ احتیاج به مبیّن آسمانی دارد، وگرنه به گمراهی میافتد.
اگر این كتاب، بیّن و همه فهم بود؛ این همه اختلاف در میان امّت اسلامی نبود و این همه مذاهب مختلف كه در میان پیروان قرآن به وجود آمده است، به وجود نمیآمد. هفتادودو فرقه به اضافهی انشعاباتی كه هر مذهبی دارد و همه هم خود را مستند به قرآن میدانند و یكدیگر را تخطئه میكنند! این اختلاف و گمگشتگی برای این است كه از مبیّن اصلی قرآن دور افتادهاند و برای فهم مجملات آن، دنبال بشر عادی رفتهاند و به این بدبختی مبتلا گشتهاند.
نخستین پایهگذار انحراف و گمراهی!!
آن كسی كه در كنار بستر رحلت پیامبر اكرم(ص) هنگامی كه فرمود: قلم و لوحی بیاورید تا چیزی بنویسم كه بعداً گمراه نشوید؛ گفت:
(عِنْدَنا القُرآنُ حَسْبُنا کِتابُ اللهِ)؛
«ما قرآن داریم و كتاب خدا برای ما كافی است [و نوشتهی دیگری لازم نیست]».
یعنی از نظر من، قرآن نیاز به مبیّن ندارد؛ در صورتی كه این حرف هم خلاف قرآن و هم خلاف حكم عقل است زیرا هر دو میگویند: قرآن نیاز به مبیّن دارد.
آری؛ آن كسی كه گویندهی این حرف بود؛[2] اوّلین بذر ضلالت را در میان امّت اسلام پاشید و نخستین پایهی انحراف را گذاشت و لذا ما شیعهی امامیّه افتخارمان به همین اعتقاد است كه میگوییم: مبیّن قرآن طبق فرمودهی خود قرآن شخص وجود اقدس رسولالله اعظم(ص) است و پس از آنحضرت، طبق حكم عقل باید كسی به عنوان مبیّن قرآن معرّفی گردد که همانند رسولالله(ص) معصوم از خطا و منصوب از جانب خدا باشد و به همین جهت است كه رسول اكرم(ص) مبّین پس از خود را معرّفی كرده و بنابر نقل متواتر بین فریقین از شیعه و سنّی، فرموده است:
(اِنّی تارِكٌ فِیكُمُ الْثَّقَلَینِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی اَهْلَ بَیتِی لَنْ یفْتَرِقا حَتّى یرِدا عَلَی الْحَوْضَ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضَّلُوا اَبَداً)؛[3]
«من در میان شما دو چیز سنگین وزن و گرانقدر از خود باقی میگذارم. اگر متمسّک به آن دو بشوید؛ ابداً گمراه نمیشوید. آن دو، كتاب خدا و عترت و اهل بیت من هستند كه هیچگاه از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت در كنار حوض [كوثر] بر من وارد شوند».
این حدیث دلالت بر این دارد كه همان گونه كه قرآن برای همیشه در میان امّت اسلامی باقی خواهد بود، در كنار آن عترت رسولالله(ص) نیز به عنوان مبیّن قرآن باقی خواهند بود و هیچگاه عترت و قرآن در امر هدایت امّت از یكدیگر جدا نخواهند شد و هرگاه امّت در امر تبعیّت، آنها را از یكدیگر جدا كنند؛ به ضلالت و گمراهی خواهند افتاد.
سنّی واقعی، شیعیانند!!
حاصل آنكه قرآن، وقتی كتاب هدایت میباشد كه در كنار بیان عترت قرار گیرد وگرنه موجب ضلالت میگردد و چنانكه گفتیم، ما شیعهی امامیّه مفتخریم كه طبق دستور رسولالله(ص) متمسّک به این دو ثقل عظیم گشتهایم؛ دستی به دامن قرآن و دست دیگر به دامن عترت زده و سر به آستان هر دو نهادهایم. بنابراین سنّی به معنای واقعی ما هستیم كه طبق این سنّت رسولالله(ص) عمل کردهایم، نه فرقهی مخالف ما كه عملاً تارك این سنّت گشته و در عین حال خود را سنّی و ما را رافضی یعنی تارك سنّت نامیدهاند.
غیبت امام زمان(ع) و جدایی بین قرآن و عترت
حال اینجا ممكن است اشكالی طرح شود و آن این كه: شما قائل به غیبت امام زمان(عج) میباشید و طبیعی است كه غیبت سبب افتراق میان قرآن و عترت میشود و قرآن به دست بشر عادی میافتد و بشر عادی هم كه كلید مخازن قرآن به دستش نیست و از درك رموز و اسرار قرآن ناتوان است و نتیجتاً امر هدایت قرآن در زمان غیبت تعطیل میگردد و قهراً وجود قرآنِ معطّل در میان امّت، لغو و بیثمر میشود.
حاصل اشكال این كه: غیبت امام(ع) موجب افتراق قرآن از عترت است و افتراق قرآن از عترت، سبب تعطیل امر هدایت قرآن و محروم ماندن بشر از درك معارف و احكام آسمانی آن میباشد و لازمهی این مطلب، لغویّت و بیثمر بودن قرآن در میان امّت خواهد بود و این خلاف حكمت پروردگار حكیم است كه كتابی به دست بشر بدهد كه نتواند از آن استفادهی لازم را بنماید.
در جواب میگوییم: آری؛ مطلب همین است و غیبت امام(ع) موجب افتراق كتاب از عترت است و این افتراق سبب متروك گشتن حقایق عالیهی قرآن از معارف و احكام آسمانی و محروم ماندن عالم انسان از بركات حیاتبخش آن میباشد و اِحیاء آن جز به دست امام معصوم میسّر نمیگردد چنانكه در دعای عهد میخوانیم:
(اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ)؛[4]
«خدایا! آن امام غایب را پناهگاه مظلومان از بندگانت و مجدِّد و نوساز احكام تعطیل شدهی كتابت قرار بده».
یعنی با غیبت او احكام قرآن تعطیل میگردد. همچنین در دعایی كه در زمان غیبت موظّف به خواندن آن هستیم آمده است:
(وَ اَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ)؛[5]
«خدایا! به دست او [امام غایب] حكم جابه جا گشته و سنّت دگرگون شدهات را اصلاح کن».
این جمله هم نشان میدهد كه در زمان غیبت امام(ع) احكام خدا جا به جا و سنّتش دگرگون میشود. در ادامهی همان دعا آمده است:
(وَاجْعَلْ دِینَکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً صَحیحاً لا عِوَجَ فیهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ)؛
«[خدایا] دین خودت را به وسیلهی او و با دست او شاداب وتازه و صحیح و سالم بساز؛ آن چنان كه نه انحرافی در آن باشد و نه بدعتی به همراهش».
این جمله هم اِشعار به این دارد كه در زمان غیبت آن امام عزیز، دین خدا بر اثر دستكاری دشمنان دانا و دوستان نادان، شادابی خود را از دست داده رو به پژمردگی و افسردگی میرود و تدریجاً كهنه میشود. كجیها و انحرافات در آن پیدا می شود و بدعتها جای سنّتها را میگیرد.
در نهج البلاغه نیز از امام امیرالمؤمنین(ع) منقول است:
(یعْطِفُ الرَّأی عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأی)؛[6]
«[آن حجّت بزرگ خدا كه بیاید] رأی را به قرآن برمیگرداند؛ در زمانی كه قرآن را به رأی برگرداندهاند».
یعنی در زمان غیبت او، چنان قرآن رو به ضعف و سستی میرود كه گستاخان بیایمان (از همین مسلمان نمایان) آراء فاسد خود را حاكم بر قرآن میسازند و افكار پوشالی خود را در پوشش آیات قرآن به خورد سادهدلان بیخبر از قرآن میدهند. در نتیجه هر گناهی مباح و هر عمل ضدّ اسلام، اسلامی نام میگیرد!!
آری؛ این نوع انحرافات در زمان غیبت در جوّ دینداری مردم بهوجود میآید و احكام قرآن تعطیل میگردد. امّا این باعث آن نمیشود كه تنزیل قرآن از جانب خداوند حكیم، مباین* با حكمت باشد؛ زیرا خدا بر اساس تدبیر حكیمانهاش هم قرآن را نازل كرده و هم فردی از عترت را كه در زمان ما وجود اقدس امام حجة بن الحسن المهدی(عج) است در كنار قرآن به عنوان مبیّن قرآن نشانده و حتّی قرنها پیش از زمان ظهورش، او را متولّد ساخته و عمر طولانی به او داده كه هیچگونه راه عذری برای بشر باقی نماند كه بگوید: چرا كتاب نازل نكردی یا چرا امام معیّن ننمودی؟!
از سوی خدا هیچگونه كوتاهی در امر هدایت بشر نشده است؛ بلكه این طغیان و عصیان خود بشر است كه سبب غیبت آن امام مبین گردیده است وگرنه هم قرآن در اختیار است و هم امام در انتظار. اینك وظیفهی بشر است كه زمینهی ظهور آن امام منتظر را فراهم سازد تا با تبیین او، از بركات آسمانی قرآن بهرهمند گردد. این جمله از حكیم بزرگ خواجهنصیرالدینطوسی(قدس سره) است كه دربارهی امام میگوید:
(وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَّرُفُهُ لُطْفٌ آخَرٌ وَ عَدَمُهُ مِنَّا)؛
وجود او لطف است و تصرّف او [برای اصلاح عالم] لطفی دیگر است و عدم تصرّف او برای اصلاح، از ناحیهی ماست که با عدم شایستگی خود، سبب غیبت او گشتهایم و چه بسا به فكر بعضی برسد كه: چه لزومی داشت آنحضرت قرنها پیش از ظهورش به دنیا بیاید؟!
در جواب باید گفته شود: آثار و بركات وجود امام(ع) بیش از آن است كه در ظرف ادراك ما بگنجد! اصلاح عالم و اقامهی عدل و قسط در روی كرهی زمین، یكی از شؤون آنحضرت است، نه اینكه شأن منحصرش باشد.
خودآزمایی
1- چرا مردم نمیتوانند مستقیماً به قرآن مراجعه كرده و كلّ معارف و احكام دین را از قرآن به دست آورند؟
2- علت اختلاف و گمگشتگی بین مسلمانان چیست؟
3- آیا غیبت امام زمان(ع) و افتراق قرآن از عترت، باعث میشود كه تنزیل قرآن از جانب خداوند حكیم، مخالف حكمت باشد؟ پاسخ خود را توضیح دهید.
پینوشتها
1 سورهی نحل، آیهی ۶۴.
2 عمربن خطاب - المراجعات، صفحهي ٢٧٢، منابع سنّي را نشان ميدهد.
3 المراجعات، صفحهي ١٩، المراجعه ٨، منابع سنیّ را نشان ميدهد.
4 مفاتیحالجنان، صفحهی ۵۳۹.
5 همان، صفحهی ۵۸۹.
6 نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۱۳۸.
* مباین: مخالف.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی