ادلّهی حرمت ربا در اسلام| ۱
تحریم ربا از مسائل مهمّ اسلامى است و بازتاب گستردهاى در آیات و روایات دارد. بسیارى از فقهاى بزرگ هنگامى که وارد این مبحث شدهاند، تنها به دلایل سهگانه (قرآن، حدیث و اجماع) بسنده کردهاند، در حالى که تحریم ربا را بىشک با دلیل عقل نیز مىتوان اثبات کرد (به شرحى که بعداً خواهد آمد).
بنابراین ادلّهی اربعه (قرآن، سنّت، اجماع و دلیل عقل) بر تحریم رباخوارى و اهمیّت این گناه بزرگ گواهى مىدهد.
دلیل اوّل: آیات قرآن
حدّاقل هفت آیهی قرآن به وضوح تحریم ربا را ثابت مىکند:
1. در آیهی 275 سورهی بقره مىخوانیم: «اَلَّذینَ یَأکُلونَ الرِّبوا لایَقومونَ اِلاّ کَما یَقومُ الَّذى یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطـنُ مِنَ المَسِّ ذلِکَ بِاَنَّهُم قالوا اِنَّمَا البَیعُ مِثلُ الرِّبوا واَحَلَّ اللهُ البَیعَ وحَرَّمَ الرِّبوا فَمَن جاءَهُ مَوعِظَةٌ مِن رَبِّهِ فَانتَهى فَلَهُ ماسَلَفَ واَمرُهُ اِلَى اللهِ ومَن عادَ فَاُولئکَ اَصحبُ النّارِ هُم فیها خلِدون».[1]
این آیه نخست به تشریح حال رباخواران در قیامت مىپردازد که همچون دیوانگان یا افراد مصروع که نمىتوانند تعادل خود را حفظ کنند در عرصهی محشر وارد مىشوند، گامى به جلو برمىدارند و زمین مىخورند و برمىخیزند و باز هم گرفتار همان سرنوشت مىشوند.
آرى صحنهی قیامت کانونى براى تجسّم اعمال انسانهاست؛ آنها که تعادل اقتصادى جامعه را در زندگى دنیا از طریق رباخوارى برهم زدند در آنجا به صورت مست و مصروع و افراد دیوانه و غیرمتعادل محشور مىشوند و وضع ظاهرى آنان همهی افراد محشر را متوجّه خود مىسازد.
این مجازات دردناک یک دلیل بر حرمت رباست.
سپس مىافزاید این مجازات رسواگر به دلیل این است که آنها مىگفتند: داد و ستد و ربا همانند یکدیگر است؛ یعنى هر دو سودآور و هر دو طبق قرارداد انجام مىشود؛ «ذلِکَ بِاَنَّهُمْ قالُوا اِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا».
در حالى که خودشان هم مىدانند چنین نیست، داد و ستدهاى مشروع در مسیر منافع جامعهی انسانى است و اگر سودى عاید فروشنده یا خریدار مىشود، سودى هم عاید جامعه مىگردد و نیازها برطرف مىشود، در حالى که رباخواران همچون زالو خون مردم را مىمکند و بى آن که خدمتى کنند ثروتهاى عظیمى به دست مىآورند. به همین دلیل خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است؛ «وَ اَحَلَّ اللهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا».
بعضی در تفسیر جملهی بالا این احتمال را نیز دادهاند که این سخن رباخواران باشد که به عنوان اعتراض مىگویند: «چرا خداوند داد و ستد را حلال کرده و ربا را تحریم فرموده، در حالى که هر دو از یک مقولهاند». ولى این تفسیر بعید به نظر مىرسد و با سیاق آیه سازگار نیست؛ به هر حال این تعبیر دلیل دیگرى بر تحریم رباست.
بعد مىافزاید:
هر کس این موعظهی الهى را بشنود و به کار بندد و از رباخوارى باز ایستد، بر گذشتهی او ایرادى نخواهد بود (چرا که قانون عطف به ما سبق نمىشود) و در عین حال کار او به خدا واگذار مىشود (که او را مشمول عفو و بخشش خود گرداند)؛ «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَّبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَاَمْرُهُ اِلَى الله» این تعبیر دلیل سومى بر تحریم رباست.
و در پایان آیه مىفرماید: ولى هر کس بعد از این ابلاغ صریح و آشکار به رباخوارى ادامه دهد اهل دوزخ است و جاودانه در آن مىماند «وَ مَنْ عادَ فَاُولئِکَ اَصْحابُ النّارِهُمْ فیها خالِدُون» و این تعبیر دلیل چهارم بر حرمت رباست.
به این ترتیب آیهی فوق با تعبیرات حساب شده، تحریم ربا رابه چهار صورت بیان کرده است و جایى براى کمترین تردید باقى نمىگذارد.
سؤال:
در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه: خلود ـ یعنى جاودانگى در دوزخ ـ ویژهی کسانى است که بىایمان از دنیا بروند، ولى آنها که با ایمانند و مرتکب گناهانى شدهاند هرگز خلود در دوزخ ندارند، هنگامى که کیفر گناهان خود را دیدند و ناخالصىهاى آنها برطرف شد و شایستهی بهشت شدند رهایى مىیابند و مشمول عفو الهى مىشوند.
پس چرا در این آیه براى رباخواران خلود و جاودانگى در دوزخ ذکر شده است؟
پاسخ:
در پاسخ این سؤال دو راه حل وجود دارد: نخست اینکه گناه رباخوارى آن چنان عظیم است که رباخواران دنیاپرست از خدا بى خبر سرانجام بىایمان از دنیا مىروند، همانگونه که دربارهی ریختن خون بى گناهان در قرآن مجید آمده که آنها نیز گرفتار خلود و جاودانگى در دوزخ مىشوند. «وَ مَنْ یَقتُلْ مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمَ خـلِدًا فِیهَا».[2]
دیگر اینکه خلود همیشه به معناى جاودانگى نیست بلکه گاه به معناى زمان بسیار طولانى مىآید؛ (ممکن است معناى دوم مجازى باشد که با قرینه آمده، یا یکى از معانى حقیقى این واژه باشد) در این صورت نشان مىدهد که مجازات و کیفر رباخواران اگر با ایمان از دنیا بروند بسیار طولانى است.
۲. در آیهی 276 سورهی بقره که به دنبال آیهی فوق آمده مىخوانیم: «یَمحَقُ اللهُ الرِّبوا ویُربِى الصَّدَقاتِ واللهُ لایُحِبُّ کُلَّ کَفّارٍ اَثیم».
این آیه نخست مىگوید: خداوند ربا را نابود مىکند و کمک به نیازمندان و انفاق در راه خدا را افزایش مىدهد. «یَمْحَقُ اللهُ الرِّبا وَیُرْبِى الصَّدَقات».
«یَمْحَقُ» از ریشهی «مَحَقَ» به معناى «نقصان» یا «هلاکت» است وآخر ماه را از این جهت محاق مىگویند که هلال ماه به قدرى کوچک مىشود که ناپدید مىگردد.
در میان بزرگان اهل تفسیر گفتگوست که آیهی فوق اشاره به نابودى درآمدهاى حاصله از ربا در این دنیاست، یا اشاره به بىثمر بودن آنها در آخرت است هرچند در راه خدا انفاق شود و به وسیلهی آن کارهاى به ظاهر خیر انجام گردد؟
هر دو معنا مىتواند صحیح باشد، زیرا تجربه نشان داده که اموال حاصل از ربا دوام و بقا و برکتى ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشتهاى شومى مىشوند و با وضع بدى از دنیا مىروند.
در آخرت نیز روشن است، به فرض که آن اموال را در راه خدا انفاق کرده باشند باز چیزى عایدشان نمىشود، چرا که خداوند جز اموال پاک و حلال را نمیپذیرد و اصل قرآنى «اِنِّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»[3] همه جا حاکم است.
رباخواری فقر و بدبختى مىآفریند و جامعه را به تباهى مىکشد، تباهى جامعه مایهی درد و رنج همه است، رباخواران نیز در آتش فقرى که براى جامعه فراهم کردهاند، مىسوزند؛ در یک جامعهی بدبخت کسى نمىتواند خوشبخت زندگى کند.
در هر حال آغاز آیهی شریفه، مذمّت و تهدیدى براى رباخواران است و آخر آن یعنى جمله «وَاللهُ لایُحِبُّ کُلَّ کَفّارٍ اَثیمٍ» به وضوح دلالت بر حرمت ربا دارد؛ چرا که در این قسمت از آیه، هم نسبت «کفر» به رباخواران داده شده و هم نسبت اثم (گناه) که تأکیدى بر معناى کفر است.
۳ و ۴. در آیات 278 و 279 سورهی بقره مسألهی تحریم ربا با وضوح بیشترى مشاهده مىشود. نخست روى سخن را به همهی افراد باایمان و خداجوى کرده و با صراحت و قاطعیّت مىفرماید:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید تقواى الهى پیشه کنید و آنچه از مطالبات ربا باقى مانده رها سازید اگر ایمان دارید: «یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللهَ وَ ذَرُوا ما بَقِىَ مِنَ الرِّبوا اِن کُنتُم مُؤمِنین».
جالب اینکه، هم آغاز آیه خطاب به مؤمنان است و هم پایان آیه ترک رباخوارى را نشانه ایمان مىشمرد و جملهی ذروا (رها کنید) امر است و امر دلالت بر وجوب دارد؛ به خصوص اینکه با جملهی «اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» همراه شده است.
این آیه هنگامى نازل شد که آلودگى به رباخوارى بهطور گسترده مردم مکّه و مدینه را فرا گرفته بود، و قرآن دستور داد وامهاى ربوى در هر مرحلهاى هست متوقّف گردد.
سپس با لحنى به شدّت تهدیدآمیز مىافزاید: «اگر فرمان الهى را ـ دائر بر ترک رباخوارى ـ اطاعت نکنید خدا و پیامبرش به شما اعلان جنگ مىدهد» «فَاِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ». بسیارى گمان مىکنند این جمله آن است که «شما اعلان جنگ با خدا کنید» در حالى که جملهی «فَأذَنُوا» با توجّه به مفهوم لغوى آن معنایش این است که خدا و پیامبر به شما اعلان جنگ مىدهند و نیز مفهومش این است که پیغمبر اکرم(ص) از آن زمان مأمور شد که اگر رباخواران دست از کار زشت خود نکشند با توسّل به اسلحه و نیروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند.
به هر حال چنین تعبیر تندى در قرآن دربارهی هیچ گناهى از گناهان وارد نشده و نشان مىدهد که رباخوارى از دیده گاه اسلام تا این حدّ خطرناک و پرمفسده است.
خودآزمایی
1- قرآن دلیل مجازات رسواگر رباخواران را چه چیزی بیان کرده است؟
2- چهار دلیل(صورت) گفته شده در قرآن، برای تحریم ربا را بیان کنید.
3- چرا در آیه 275 سوره بقره براى رباخواران خلود و جاودانگى در دوزخ ذکر شده است؟ پاسخ خود را شرح دهید.
پینوشتها
[1]. در ترجمه و تفسیر آیه از روش آزاد استفاده شده است.
[2]. سورهی نساء، آیهی ۹۳.
[3]. سورهی مائده، آیهی ۲۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی