آداب پرداخت زکات| ۲
چگونگی پرداخت زکات
آیا بهتر است زکات را مردم با دست خود و مستقیماً به فقرا بدهند یا از طریق حکومت اسلامی و حاکم پرداخت شود؟
شاید از آیات و روایات بتوان استفاده کرد که اصل و قانون آن است که زکات از طریق حاکم اسلامی جمعآوری و تقسیم شود زیرا:
۱- خداوند پیامبرش را مأمور گرفتن زکات کرده است، «خُذ مِن اَموالِهِم صَدقَة»[1] اگر گرفتن رسول خدا واجب است، پس پرداخت مردم به پیامبر نیز واجب میباشد.
در حدیثی پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اُمِرتُ ان اَخَذَ الصَّدَقَة مِن اَغنِیاءِکُم فَاَردَّهَا فِی فُقَراءِکُم»[2] من مأمورم که از اغنیا زکات بگیرم و به فقرا بدهم. پس از پیامبر اسلام نیز امامان معصوم(ع) مسئول این بودهاند.
شخصی میگوید: از امام رضا(ع) پرسیدم که زکات فطره برای کیست؟ حضرت فرمود: برای امام است، گفتم این خبر را نقل کنم؟ فرمود: بله[3]
۲- پیامبر اسلام(ص) برای زکات، کارگزارانی تعیین کرده بود که در قرآن از آنان به نام عاملین یاد شده است، این افراد از طرف حضرت مسئول جمعآوری زکات بودند.[4] از جمله: شخصی به نام رافع را به سوی قبیلهی جهینه، بسر را به سوی قبیلهی بنی کعب، ولید بن عقبه را به سوی قبیلهی بنی المصطلق و مردی از بنی سعد را به سوی قبیلهی بنیسعد فرستاد.[5]
۳- حضرت علی(ع) نیز افرادی را برای جمعآوری زکات میفرستاد و در نهجالبلاغه حدود ۲۰ دستور برای شیوهی برخورد آنان با مردم بیان شده است.[6]
۴- در قرآن میخوانیم: بعضی از منافقان به نحوهی تقسیم زکات پیامبر(ص) اعتراض میکردند و نیش میزدند، اگر جمعآوری و تقسیم زکات مربوط به پیامبر نبود، دلیلی برای تحمّل این همه نیش نبود. بگذریم که قرآن میفرماید: «وَ مِنهُم مَن یلمِزک فِی الصَّدقَاتِ فَاِن اُعطُوا مِنهَا رَضَوا»[7] «انتقاد و سرزنش این منافقان برخاسته از عقده و منافع شخصی آنهاست و هرگاه کمی از زکات به آنها داده شود، دیگر انتقاد نمیکنند».
۵- سهمی از زکات برای جذب دلها اختصاص داده شده است. «مُؤلّفةُ قُلوبِهِم»
رسول خدا(ص) برای جذب رؤسای قبائل چیزهایی به آنها میداد و شکی نیست که رئیس قبیله جذب افراد عادی نمیشود ولی جذب رئیس حکومت میشود. پس باید زکات نزد حاکم اسلامی جمعآوری و با نظارت او تقسیم شود تا بتوان افرادی را به اسلام جذب نمود.
۶- در روایات برای حاکم اسلامی وظایفی تعیین شده است، از جمله اینکه بدهی بدهکاران را بپردازد. «فَعَلَی الاِمامِ اَن یَعطِیه»[8] و در بعضی روایات میخوانیم که حاکم باید بخششهایی داشته باشد. «فَعَلَی الاِمام أن یَعطِیهِم»[9]
بنابراین مکتبی که برای امام و حاکم اسلامی هزینه تعیین میکند باید منبع درآمد هم معیّن نماید. پس زکات باید در دست حاکم اسلامی باشد.
۷- در روایات میخوانیم: پنهان کردن زکات از امام، نشانهی نفاق است.[10]
اگر پنهان کردن زکات نشانهی نفاق است، پس باید زکات نزد امام المسلمین جمعآوری و توسط او تقسیم شود.
۸- در صدر اسلام افرادی کارشناس و متخصص در تخمین مبلغ زکات بودند و از طرف رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) به مناطق اعزام میشدند. اگر پرداخت زکات از وظائف فردی باشد و از وظائف رسمی نظام اسلامی نباشد، نیازی به فرستادن گروه تخمین و ارزیابی از طرف حکومت نبود.
۹- حضرت علی(ع) به مخنف بن قیس که مسئول زکات بود، فرمود: «لَیسَ لَهُ اَن یُنزل بِلَادنَا وَ یُؤدّی صَدَقَة مَالِهِ اِلَی عَدُوِّنَا...» هر کس از پیروان ما که زکات مال خود را به کارگزاران شام پرداخت کند، درست نیست زیرا نیروی سواره و پیادهی ما از او حمایت کرده است و سزاوار نیست که افرادی از خدمات ما بهرهمند شوند ولی زکات اموالشان را به دشمنان ما بدهند.[11]
از این حدیث معلوم میشود که زکات بودجهی حکومت است و باید به حاکم داده شود تا امنیّت منطقه را با تدبیر، تأمین کند.
۱۰- حضرت علی(ع) در نامههای ۲۵، ۲۶ و ۶۷ به مسئول زکات سفارشاتی میکند که نشان میدهد باید اختیار زکات به دست حاکم اسلامی باشد، نمونهی آن، این که میفرماید:
زکات را به حاکم اسلامی برسانند تا او تقسیم نماید.
زکات را فوری نزد ما آورید، تا بر طبق کتاب خدا و سنّت پیامبرش تقسیم کنیم.
حضرت علی(ع) به مأمور خود میگوید: «اَرسِلنِی اِلَیکُم وَلیّ الله وَ خَلیِفَته حَتَّی أخَذَ مِنکُم حَق اللهِ فِی اَموالِکُم. فَهَل فِی اَموالِکُم مِن حَق فَتُؤدُّوهُ اِلَی وَلیِّه»[12]
به مردم بگو! ای بندگان خدا، ولیّ خدا مرا نزد شما فرستاده است تا حق خدا را که در اموال شماست بگیرم، پس آیا برای خداوند در اموال شما حقی هست تا آن را به ولی خدا برسانم؟ به همین دلیل ابوبکر با گروهی که زکات نمیدادند برخورد نظامی کرد و در تاریخ نام آن گروه به اصحاب ردّه معروف شده است.
۱۱- دلیل پرداخت زکات حل مشکلات فقراست و اگر قدرت حکومت نباشد، بسیاری از مردم زکات نمیدهند و فقرا در فقر میسوزند. بنابراین باید حاکم اسلامی در مسألهی زکات نقش فعال و قهار داشته باشد.
۱۲- اگر قرار باشد هر کس با دست خود زکات مال خود را به افراد مستحق بدهد و نظارت حاکم اسلامی در کار نباشد، افراد زیادی سوء استفاده کرده و از چند نفر زکات میگیرند.
۱۳- در تأمین زندگی فقرا از طریق حکومت، ذلت و خواری و تحقیر نیست. ولی اگر فقیر به طور مستقیم از دست افراد کمک بگیرد، احساس حقارت میکند. بنابراین برای حفظ کرامت و آبرو و شخصیّت فقرا باید زکات نزد حاکم عادل اسلامی جمعآوری و تقسیم شود.
۱۴- امام خمینی(ره) در تحریر الوسیله مینویسد: بهتر است که زکات را در زمان غیبت حضرت مهدی(ع) به فقیه و حاکم اسلامی بدهند. زیرا او به محل مصرف آن آگاهتر است و اگر فقیه و حاکم اسلامی بنابر مصلحت اسلام یا مسلمانان حکم کند که مردم زکات مال خود را به او بپردازند، پیروی از وی هر چند که از او تقلید نکنند، واجب است.[13]
سؤال: با این همه دلائل، چرا گروهی از بزرگان فقها بر این عقیدهاند که مردم خودشان زکات مالشان را بپردازند؟
پاسخ: شاید دلیل این بزرگان حدیثی باشد که میفرماید: «اَخرِجهَا مِن مَالِک... ثُم اَعطِهَا کَیفَ شِئتَ»[14] زکات را از مال خود خارج کن و هرگونه مصلحت میدانی خرج کن.
البتّه ممکن است این روایات در زمان تقیّه صادر شده باشد که دست امامان معصوم(ع) در آنم هنگام بسته بوده است و قدرتی برای جمعآوری زکات نداشتند و اگر اموالی را جمعآوری و تقسیم میکردند، کینه و حسادت حاکمان ستمگر را برمیانگیختند و برای طرفداران وفاداری که برای رساندن زکات به آن بزرگواران مراجعت میکردند، ایجاد زحمت میکردند. به همین دلیل امامان معصوم(ع) برای حفظ جان طرفداران خود، دستور میدادند که هر کس زکات مالش را خودش بدهد و هر کس به شما زکات داد، بگیرید و هر کس نداد کاری به او نداشته باشید.
ناگفته پیداست که اکثر مراجع تقلید (حفظهم الله) به پرداختکنندگان، اجازهی پرداخت زکات را میدهند.
مقدار دریافت زکات
امکانات نسبی مانع گرفتن زکات نیست، به چند حدیث توجّه کنید:
شخصی به امام صادق(ع) گفت: فلانی منزلی دارد که چهار هزار درهم ارزش دارد، شتری دارد که هر روز دو تا چهار درهم علاوه بر هزینهی علف سود دارد، به علاوه همسر و غلام دارد.
امام فرمود: «فَتَأمُرنی اَنْ اَمرُهُ اَن یَبِیعَ دَارهُ وَ هِیَ عِزّهُ وَ مَسقَط رَأسَهُ اَو یَبِیعَ جَارِیتَهُ الَّتی نَقیَّة الحُر وَ البَرد وَ تَصُونَ وَجهَه وَ وَجه عِیالِهِ اَو اَمرُه اَن یَبِیعَ غُلامه وَ جَمَله وَ هِیَ مَعیشَته وَ قُوّته؟ یَأخُذُ الزَکاة فَهِیَ لَه حَلال وَ لَا یَبِیعُ داره وَ لَا غُلامه وَ لَا جَمَلَه»[15] آیا از من میخواهی که او را وادار کنم منزلی که زادگاه و سبب عزّت اوست یا غلام و شتری که وسیلهی زندگی اوست بفروشد؟! هرگز، او میتواند زکات بگیرد و لازم نیست خانه و شتر و غلامش را بفروشد.
به امام صادق(ع) گفتند: عیسی بن اعین به نیازمندی چنین گفت: چون دیدم که تو گوشت و خرما خریدی، پس فقیر نیستی و با اینکه زکات دارم به تو نمیدهم. هرچه فقیر عذر آورد که خرید گوشت و خرما دائمی نبوده است، بر عیسی بن اعین اثر نکرد. امام برای مدتی دست مبارکشان را بر پیشانی گذاشتند سپس سر بلند کرده و فرمودند: خداوند عنایتی به اموال اغنیا و سپس توجّهی به اموال فقرا فرمود، پس در اموال اغنیا سهمی که برای فقرا کافی باشد قرار داد.[16]
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: از سهم زکات تا صد درهم به فقیر بدهم؟ حضرت فرمود: بله.
پرسید: از سهم زکات تا دویست درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: بله
پرسید: از سهم زکات تا سیصد درهم بدهم؟ فرمود: بله
پرسید: از سهم زکات تا پانصد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: بله آن قدر بده تا او را بینیاز کنی.[17]
امام صادق(ع) از حضرت علی(ع) نقل میفرماید که: «اِنَّما هِی لَاقِوامَ لَیسَ لَهُم فِی المَارةِ نَصیب وَ لَا فِی العِمَارَةِ حَظّ وَ لَا فِی التِّجارَةِ مَال وَ لَا فِی الاِجارَةِ مَعرِفَة وَ قُدرة فَفَرَضَ الله فِی اَموالِ الأغنِیاءِ مَا یَقُوتُهُم وَ یَقُومُ بِاَوَدَهم»[18] زکات برای کسانی است که نه مقام حکومتی دارند و نه ساختمانی و نه ثروت و تجارتی و نه برای اجیر شدن آشنایی با حرفهای دارند و نه توان بدنی برای کارهای ساده، پس خداوند در اموال اغنیا سهمی را برای این افراد واجب فرموده است، به مقداری که در زندگی فلج نباشند و بتوانند روی پای خود بایستند.
از امام پرسیدند: زندگی شخصی از طریق پدر یا عمو یا برادرش در حدّ ساده تأمین میشود. آیا میتواند برای توسعهی زندگی زکات بگیرد؟ امام فرمود: مانعی ندارد.[19]
در حدیث دیگری میخوانیم: برای ازدواج کردن میتوان زکات گرفت.[20]
در حدیث دیگری آمده است که فقیر میتواند به قدری بگیرد که حتّی بتواند صدقه بدهد.[21]
در بعضی روایات میخوانیم: فقیر میتواند زکات بگیرد و زندگی خود را تأمین نماید و حتّی اگر حج نرفته است، با آن به مکّه نیز برود.[22]
البتّه باید توجّه داشت که رفتن به مکه در آن زمان از مدینه یک هزینهی استثنائی به حساب نمیآمده است.
گیرندگان خمس و زکات و انفاقات نیز باید به نکاتی توجّه نمایند:
۱- آنچه میگیرند در موارد ضروری صرف کنند.
۲- از پرداختکننده تشکر و در حق او دعا کنند.
امام صادق(ع) فرمود: «لَعَنَ الله قَاطِعِی سَبِیل المَعرُوف فَیَکفُرُه فَیمنَعَ صَاحِبه مِن اَن یَصنَعَ ذلِکَ اِلَی غَیرِهِ»[23] خدا لعنت کند کسی را که راه خیر را به روی دیگران میبندد. از کمک کنندگان تشکر نمیکند و آنان را با بیاعتنایی و کفران خود، از این که به دیگری کمک کنند، دلسرد میکند.
۳- نه پرداختکننده را تحقیر کند و نه آنچه را میگیرد.
کسانی که مال اندک خود را خالصانه برای کمک به جبهه به رسول خدا(ص) میدادند، مورد تحقیر بعضی از افراد قرار میگرفتند و قرآن این تحقیر را به شدّت نکوهش میکند. «الَّذِین یَلمِزُون المُطَّوِعین مِنَ المُؤمِنِینَ فِی الصَّدَقات وَ الَّذینَ لایَجِدُونَ اِلاّ جُحدَهُم فَیَسخَرُونَ مِنهُم سَخِر الله مِنهُم وَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ»[24]
۴- اموال شبههناک را نگیرد.
گاهی اوقات، افرادی برای اهداف نابجا اموالی را به نام هدیه، چشمروشنی، عیدی، سوغاتی و غیره به دیگران میدهند تا دل آنان را به سوی خود جذب کنند و بستر را برای رسیدن به اهداف خود آماده نمایند. جالب آنکه هیچ مقامی از تیررس و شکار این افراد مصون نیست.
این قبیل افراد از بردن هدایایی در دل شب به در خانهی حضرت علی(ع) نیز دریغ ندارند.[25]
۵- بیش از نیاز خود نگیرد.
۶- ضمن تشکر از پرداختکننده، خدا را سرچشمهی لطف بداند و مردم را به عنوان واسطهی فیض تلقّی کند.[26]
خودآزمایی
1- آیا بهتر است زکات را مردم با دست خود و مستقیماً به فقرا بدهند یا از طریق حکومت اسلامی و حاکم پرداخت شود؟ 5 دلیل بیان کنید
2- به چه دلیل ابوبکر با گروهی که زکات نمیدادند برخورد نظامی کرد؟
3- چرا گروهی از بزرگان فقها بر این عقیدهاند که مردم خودشان زکات مالشان را بپردازند؟ شرح دهید.
پینوشتها
[1]. سورهی توبه، آیهی ۱۰۳.
[2]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۳۹.
[3]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۴۰۳.
[4]. وسائل، ج ۶، ص ۳.
[5]. برگرفته از مغازی ترجمهی مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۷۴۰.
[6]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۱.
[7]. سورهي توبه، آیهی ۵۸.
[8]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۵۹.
[9]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۶۵.
[10]. مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۱۲۳.
[11]. مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۱۰۷.
[12]. نهج البلاغه، نامهی ۲۵.
[13]. تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۳۴۳.
[14]. وسائل، ج ۶، ص ۲۱۳.
[15]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۷۲.
[16]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۷۷.
[17]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۰۶.
[18]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۳۶.
[19]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۵۴.
[20]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۷۷.
[21]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۷۵.
[22]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۷۷.
[23]. محجّة البیضاء، ج ۲، ص ۹۱.
[24]. سورهی توبه، آیهی ۷۹.
[25]. در نهجالبلاغه با واژهی «طارق» (کسی که شب پیدا میشود) از این قبیل افراد نام برده شده است.
[26]. محجّة البیضاء، ج ۲، ص ۹۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محسن قرائتی