کد مطلب: ۳۹۶۱
تعداد بازدید: ۷۴۹
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۰
زکات| ۹
امام صادق(ع) فرمود:‌ به فقرایی که در جامعه عزیزتر و دارای منش و جلوه‌ای هستند، گاو و گوسفند و شتر را (به قصد زکات) هدیه کنید، امّا به فقرای معمولی درهم و دینار را به عنوان زکات بدهید.

آداب پرداخت زکات| ۳


 
زکات گیرندگانی که اولویّت دارند: 
 

والدین و بستگان


در قرآن می‌خوانیم: «قُل مَا اَنفَقتُم مِن خَیرٍ فَلِلوالِدَینِ وَ الأقرَبِینَ»[1] هر چیزی که می‌دهید قبل از هر کس، والدین و بستگان خود را در نظر بگیرید.
حتّی اگر وصیّت می‌کنید، قبل از هر کس برای والدین و بستگان خود وصیّت کنید. «اِن تَرَکَ خَیراً الوَصِیَّة لِلوالِدَینِ وَ الاَقرَبِینَ»[2]
شعار اسلام این است که «لَا صَدَقَة وَ ذُو رَحِمٍ مُحتَاجٌ»[3]، اگر بستگان محتاج باشند کمک شما به دیگران ارزش ندارد.
 

طرفداران مکتب اهل بیت(ع)


از امام صادق(ع) پرسیدند: زکات حق کیست؟ فرمود: طرفداران ما. پرسیدند: اگر زیاد آمد، فرمود: به همان افراد اضافه بدهید و این سؤال را چند بار تکرار کردند، باز امام فرمود: به طرفداران مکتب اهل بیت(ع) اضافه بدهید و سؤال را تکرار کردند. امام صادق(ع) با کلمه «لَا وَ الله» فرمود: به غیر آنان ندهید، مگر در شرایط حسّاسی که نیاز به ترحّم باشد که در این صورت به حدّاقل اکتفا کنید. سپس امام برای بیان حداقل، انگشت شصت خود را روی چهار انگشت گذاشتند.[4]
البتّه اکتفا به حداقل در مواردی است که مخالفان در برابر اهل بیت، سرسختی کنند ولی اگر مخالفتشان بر اساس لجاجت نباشد و یا احتمال جذب و گرایش آنان به مکتب اهل بیت وجود داشته باشد، شاید بتوان از باب «مُؤلّفة قُلُوبِهِم» سهم چشم‌گیری از زکات به آنان پرداخت کرد.
بنابراین جایگاه اصلی مصرف زکات، طرفداران مکتب اهل بیت هستند و مصرف زکات درباره‌ی غیر آنان باید در چهارچوب اصول و نظریه‌ی فقها عمل شود.
 

اهل ایمان و تقوی


در روایات می‌خوانیم، نسبت به مؤمنین تا ۱۰۰۰۰ (درهم و دینار) بخشیده شود، ولی نسبت به نااهل و فاجر به مقدار حداقل. زیرا مؤمن کمک را در راه اطاعت خدا و فاجر در راه معصیت خدا صرف می‌کند. «لِاَنَّ المُؤمِن یَنفَقُها فِی طَاعَةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الفَاجِر فِی مَعصِیَّةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ»[5]
آری، کمک‌رسانی به افراد متّقی، گامی در توسعه‌ی خیر و برکت و صلاح است و کمک‌رسانی به نااهل، گامی در گسترش فساد و تباهی، و انسان باید به وسیله‌ی زکات علاوه بر سیر کردن گرسنگان، مکتب حق و راه صلاح را گسترش دهد.
کمک به اهل علم، توسعه‌ی فرهنگ است. از امام باقر(ع) پرسیدند: چگونه مال خودم را به دیگران عطا کنم؟ فرمود: بر اساس فقه، عقل و سابقه‌ی هجرت.[6]


آبرومندان


قرآن می‌فرماید: «لِلفُقَراءِ الَّذِینَ اُحصِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ لَا یَستَطِیعُونَ ضَرباً فِی الأرضِ یَحسَبُهُم الجَاهِل اَغنِیاء مِنَ التَعفُّفِ تَعرِفهُم بِسِیماهُم لَایَسئَلُونَ النّاسَ اِلحَافاً»[7]
(انفاق شما) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته‌اند (و حمایت آنان از آیین خدا آنها را از وطن خویش آواره ساخته و شرکت در میدان‌های جهاد به آنان اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه‌ی زندگی، دست به کسب و تجارت بزنند)، نمی‌توانند مسافرتی کنند و از بس اهل صبر و حیا هستند، بی‌خبران آنها را بی‌نیاز می‌پندارند، امّا آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی (که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌دارند) و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند.
بر همین مبنا در رساله‌ی مراجع تقلید می‌خوانیم: مستحب است در پرداخت زکات، کسانی را که اهل سؤال نیستند، بر اهل سؤال مقدّم بدارید.
امام صادق(ع) فرمود:‌ به فقرایی که در جامعه عزیزتر و دارای منش و جلوه‌ای هستند، گاو و گوسفند و شتر را (به قصد زکات) هدیه کنید، امّا به فقرای معمولی درهم و دینار را به عنوان زکات بدهید.
از حضرتش پرسیدند: دلیل این تفاوت چیست؟ فرمود: در جامعه فقرایی هستند که زندگی خوبی داشته‌اند و از گرفتن صدقه خجالت می‌کشند. بنابراین باید در پرداخت، به زیباترین نوع با آنان برخورد شود. «یَدفَعُ اِلَیهِم اَجمَل الأمرَین عِندَ النَّاسِ».[8] نکته‌ی مهم و قابل توجّه اینجاست که امام با این که فرمود برای افراد با شخصیّت گاو شتر بفرستید، لکن در پایان حدیث، زیبایی کار را به مردم واگذار کرد: «اَجمَل الاَمرَینِ عِندَ النَّاسِ» زیرا ممکن است در شرایطی و در مناطقی هدیه کردن گاو و گوسفند سبک و اهدای طلا و نقره سنگین‌تر باشد.
بنابراین ملاک در پرداخت زکات، آن است که ما حالات و شرایط گیرنده را با شرایط حاکم بر جامعه و افکار عمومی در نظر بگیریم و هر کدام زیباتر است، همان را هدیه کنیم.
فراموش نمی‌کنم که برای تبلیغ به روستایی رفتم. مردم آن‌جا شیر گاو گوسفند خود را در روز عاشورا در دیگ‌های بزرگی می‌ریختند و شیر روز عاشورا را هدیه‌ی امام جماعت و روحانی منطقه می‌کردند. سپس شیرها را ماست و پنیر کرده و بعد از عاشورا به جای پول به او می‌دادند. من که در آن زمان تازه داماد بودم و نیاز به پول داشتم، مجبور شدم ظرف‌های پنیر را از روستا به شهر آورده و بفروشم و این خاطره‌ی تلخ را بعد از سی سال هنوز فراموش نکرده‌ام. اگر مردم آن منطقه که عاشق امام حسین‌(ع) و مخلص بودند و به قصد خدمت این عمل را انجام می‌دادند، به حدیث فوق توجّه می‌کردند و آن نیّت خالصانه با رفتاری همراه می‌گشت که گیرنده‌ی کمک به دردسر نیفتد، روحانی تازه داماد مجبور به پنیر فروشی نمی‌شد!
 

کسانی که نیاز بیشتری دارند


رسول خدا(ص) عطاهای خود را بر اساس نیاز افراد در نظر می‌گرفتند. «کَانَ النَّبِیُّ یُعطِی العَطَاء عَلَی قَدرِ عَلیه»[9]
 

ثروتمندان دیروز


کسانی که در گذشته، خود اهل بذل و بخشش و پرداخت زکات بوده‌اند، ولی امروز محتاج زکات هستند، سزاوار است در اولویّت دریافت زکات قرار گیرند.[10]
 

اهل منطقه


در روایات می‌خوانیم: رسول خدا(ص) زکات بادیه‌نشینان را به بادیه‌نشینان و زکات شهرنشینان را بین شهرنشینان تقسیم می‌فرمود.[11]
امام صادق(ع) فرمود: نه صدقه‌ی مهاجرین برای اعراب حلال است و نه صدقه‌ی اعراب برای مهاجرین.[12] البتّه این در صورتی است که در منطقه فقیر وجود داشته باشد، امّا اگر در منطقه‌ای نیازمند نبود، انتقال زکات به غیر بلامانع است.[13]
 

شیوه‌ی دریافت زکات


حضرت علی(ع) در نامه‌ی بیست و پنجم نهج‌البلاغه دستوراتی به دست اندرکاران دریافت زکات می‌دهد که چون آن دستورات، امروز برای همه‌ی کسانی که از طرف دولت اسلامی برای انجام مأموریّتی به سراغ مردم می‌روند مفید است، آن نامه را نقل و ترجمه می‌کنم:
۱- انگیزه‌ی تو برای گرفتن زکات، انجام فرمان خدا یکتا باشد، نه امر دیگر. «اِنطَلَقَ عَلَی تَقوَی اللهِ وَحدَهُ...»
۲- هیچ مسلمانی را مترسان. (فکر نکن تو مأمور حکومت هستی باید مردم از تو حساب ببرند و تو متکبّرانه و با ژست بر آنان وارد شوی). «لَا تَروَّعَنَّ مُسلِمهَا»
۳- در صورت کراهت مردم، حق نداری وارد زمین و مزرعه و باغ آنان شوی. «لَاتَجتَازَنَّ عَلَیهِ کَارِهاً»
۴- بیش از حق خدا از آنان نگیر. «لَاتَأخُذَنَّ مِنهُ اَکثَرَ مِن حَقِّ اللهِ»
۵- هرگاه بر قبیله‌ای وارد شدی، به منزل مردم نرو بلکه کنار چشمه آبی فرود آی. «اَنزَل عَلَی مَائهِم مِن غَیرِ اَن تُخالِطَ اَبیَاتِهِم»
(مهمان شدن کارمندان آفاتی دارد، از جمله ممکن است به خاطر پذیرایی، قلب کارمند جذب صاحبخانه شود و در گرفتن حق خدا از او سهل‌انگاری کند و ممکن است مردم میزبان را واسطه قرار دهند تا کمتر بگیرد، یا ممکن است میزبان در قبیله‌ی خود افتخار و از میزبانی خود سوءاستفاده کند.)
۶- با آرامش و وقار بر مردم وارد شو. (بوق و کاروان و اسکورت و هیأت همراه لازم نیست). «ثُمَّ اِمضِ اِلَیهِم بِالسَّکِینَةَ وَ الوَقَارِ»
۷- تو بر مردم وارد شو و بر آنان سلام کن، (نه انتظار سلام از مردم داشته باش و نه انتظار اینکه مردم گرد تو جمع شوند). «تَقُومُ بَینَهُم فَتُسلِّم عَلَیهِم»
۸- از احترام به مردم فروگذار مکن. «وَ لَا تَخرُج اِلاّ بِالتَّحِیَّةِ»
۹- در گرفتن زکات، خدا محوری را فراموش مکن و به مردم بگو: شما بنده‌ی خدا هستید، «عباد الله» و من فرستاده و مأمور خدا هستم «اَرسِلنِی اِلَیکُم وَلیّ اللهِ» و سهمی که می‌دهید حق خداست. «لِاخِذ مِنکُم حَقُّ اللهِ»
۱۰- در گرفتن زکات از مردم پیش‌داوری نکن، بلکه از خود مردم سؤال کن که آیا در مال شما حق خدا هست یا نه؟ اگر هست، حق خدا را به ولی خدا بدهید. «فَهَل لِلهِ فِی أموالِکُم مِن حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ اِلَی وَلیِّه»
۱۱- به مردم اعتماد کن و اگر کسی گفت حقّ خدا در مال من نیست، گفتارش را بپذیر و دوباره به او مراجعه نکن. «فَاِنْ قَالَ لَا، فَلا تُراجِعُه»
۱۲- چون کسی که زکات می‌دهد به تو لطف می‌کند، «فَاِن اَنعَمَ لَکَ مُنعِمٌ» همراه او حرکت کن (فانطلق معه) و در مسیر راه او را مترسان، تهدید مکن و سخت نگیر. «مِن غَیرِ اَن تَخِیفَهُ اَو تُوعِدَه اَو تُعسفَه اَو تُرهِقَه»
۱۳- هر چه از طلا و نقره داد بگیر و چانه نزن، «فَخُذ مَا اَعطَاکَ» اگر شتر و گوسفند دارد چون سهم او بیش از سهم زکات است، بدون اجازه او وارد بر آنها مشو. «فَاِن کَانَ لَهُ مَاشِیَة اَو اِبِل فَلاتَدخُلهَا اِلاّ بِاِذنِهِ فَاِنَّ اَکثَرَهَا لَهُ»
۱۴- هنگامی که وارد آغل شدی، سخت‌گیری نکن و صاحبش را مرنجان. «لَاتَدخُل عَلَیهَا دُخُول مُتَسَلِّط عَلَیهِ... وَ لَاتَسُوءنَ صَاحِبَهَا»
۱۵- حیوانات را رم نده و آرامش آنها را نگیر. «لَاتَنَفَّرَنَّ بَهمِیمَة وَ لَاتَفزِعَنَّهَا»
۱۶- در تمام مراحل حال مردم را مراعات کن. گله و دام را دو بخش کن. هر بخش را صاحبش اراده کرد، بردارد و شما بخش دیگر را انتخاب کن. بار دوم بخشی که سهم تو است به دو قسمت تقسیم کن، باز هم هر قسمت را که او خواست بردارد آزاد است و این کار را آن قدر تکرار کن تا سهم زکات در آخرین تقسیم تو روشن شود.
۱۷- پشیمانی مردم را در انتخاب بخشی که برداشته است، بپذیر. «فَاِن استِقَالَکَ فَاقِلَه»
۱۸- حیوان پیر و از کار افتاده، دست و پا شکسته و عیب‌دار را مگیر.[14] «لَاتَأخُذَنَّ عَوداً وَ لَا هَرِمَة وَ لَا مَسکُورَة وَ لَا مَهلُوسَة وَ لَا ذَاتَ عَوارٍ»
۱۹- سهم خدا را به کسی بسپار که به دین و دلسوزی او نسبت به مال مسلمین اطمینان داری. «لَاتَأمَنَّنَ عَلَیهَا اِلاّ مَن تَثِقَ بِدینِهِ رَافِقاً بِمَالِ المُسلِمِینَ»
۲۰- سهمی که جمع‌آوری شده باید به دست ولی مسلمین برسد و او آن را میان فقرا تقسیم کند و کسی که حیوانات زکاتی نزد ما می‌آورد، باید شخصی مهربان و درستکار باشد، درشتی نکند، آنها را به سختی نراند و خسته نکند. «لَاتَوکَّل بِهَا اِلاّ نَاصِحاً شَفِیقاً اَمیناً حَفِیظاً غَیرَمُعنَّف وَ لامُجْحِف و مُلعَبٍ وَ لَا متعَبٍ»
۲۱- شتری که به عنوان زکات گرفته می‌شود از بچه‌اش جدا نشود. «لَایَحُولُ بَینَ نَاقَةٍ وَ بَینَ فَصیلَها»
۲۲- تمام شیر آن را ندوش و مقداری از شیر برای بچه‌اش در پستان باقی بگذار. «وَ لَا یَمصر لَبَنَها فَیضِرُّ ذَلکَ بِوَلَدِهَا»
۲۳- با سوار شدن بر حیواناتی که به عنوان زکات گرفته شده‌اند، آنها را خسته نکن. «لَایَجهَدنَّهَا رُکُوباً»
۲۴- در دوشیدن شیر و سوار شدن، عدالت را میان شتران مراعات کن. (مبادا یک شتر را یک ساعت سوار شوی و یک شتر را دو ساعت) «و لیعدل بین صواحباتها»
۲۵- اگر حیوانی در مسیر راه خسته شد، باید به او استراحت داد. «وَ لیُرفّه عَلَی اللاغب»، حیوانی را که پایش سائیده شده و حیوانی که به خاطر درد لنگان و کج می‌رود، با آرامش براند. «وَ لیَستَأن بِالنَقبِ وَ الظَالِع»، در مسیری که حیوانات زکاتی را می‌بری اگر به محل‌های آب رسیدی، آنها را وارد کن. «وَ لیورِدها مَا تَمُرُّ مِنَ الغُدرِ»، مسیر حیوانات را از جادّه‌های سرسبز به مناطق بی‌گیاه تبدیل نکن. «وَ لَایَعدِل بِهَا عَن نَبَتِ الأرضِ اِلَی جَوادِ الطَّرِیقِ»، به حیوانی که خسته شد استراحت ده. «وَ لیروِحَّهَا فِی السَّاعَاتِ»، و چون به آب و گیاه رسیدند به آنها مهلت بهره‌گیری ده. «وَ لیَمهِلَهَا عِندَ النَطافِ وَ الاَعشَابِ».
همه‌ی این دستورات برای آن است که حیواناتی که سهم فقرا است فربه و پرمغز نزد ما جمع شود و ما آنها را طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) تقسیم کنیم، البتّه مراعات این دستورات در مأموریّتی که دارای پاداش تو را بزرگتر و رشد معنوی تو را ان شاء الله بیشتر می‌نماید.
در این چند سطر نهج‌البلاغه، این همه دستور برای انجام یک مأموریّت، نشان‌دهنده‌ی جامعیّت و دقت و لطافت اسلام است.
راستی اگر همین یک نامه را برای اهل توحید بخوانیم، خدا محوری آن همه را جذب می‌کند. اگر برای حقوقدانان و کسانی که دم از بشردوستی می‌زنند بخوانیم، باید در برابر این نامه سجده کنند. اگر برای طرفداران حقوق حیوانات بخوانیم، از ادعاهای خود دست برمی‌دارند. زیرا در این نامه، هم خداوند محور همه چیز است و هم به مردم در عالی‌ترین سطح، احترام گذاشته شده است و هم حق حیوانات مراعات شده است.
محوریّت خدا در کلماتی از قبیل: تقوی الله، عباد الله، ولیّ الله، حقّ الله، کتاب الله، سنّة رسول الله، امر الله، ان شاء الله، به چشم می‌خورد.
احترام به مردم در جملاتی از قبیل:
۱- نترساندن مردم. «لَاتَروَّعَنَّ مُسلِها»
۲- عدم مزاحمت برای مردم در منزل و باغ و مزرعه. «مِن غَیرِ اَن تُخالِطَ اَبیاتهُم»
۳- حضور در میان مردم. «تَقُومُ بَینَهُم»
۴- سلام بر مردم. «فَتُسَلّم عَلَیهِم»
۵- پرسش از مردم. «فَهَل لِلهِ فِی اَموالِکُم»
۶- اعتماد به مردم. «فَاِن قَال لَا فَلاتُراجِعَه»
۷- نرمی با مردم. «مِن غَیرِ اَن تَخِیفَه، تُوعدَه، تُعسفَه، تُرهقَه»
۸- آزار ندادن مردم. «لَاتَسُوءنَ صَاحبَها»
۹- آزادی دادن به مردم. «ثُمَّ خَیرَهُ»
۱۰- پذیرش عذر مردم. «فَاِن استِقَالَکَ فَاقِلَه»
۱۱- اجازه گرفتن از مردم. «لَاتَدخِلها اِلاّ بِاذنِهِ»
به چشم می‌خورد. در این نامه مراعات حقوق حیوانات در عالی‌ترین سطوح مطرح است، حیوان را نترسان، تمام شیرش را مدوش، آن را از فرزندش جدا مکن، خسته مکن، به خسته‌ها رفاه بده، در جاده‌ی خشک حرکت مده، در بهره‌گیری عدالت داشته باش و امثال آن...
بعد از نگاهی گذرا که به نامه‌ی حضرت علی(ع) به کارگزاران و دست‌اندرکاران حکومت برای گرفتن زکات داشتیم، به چند حدیث دیگر نیز توجّه کنیم:
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که فرمود: در گرفتن زکات، خشونت، قهر، کتک، سخت‌گیری، تحمیل بیش از طاقت ممنوع است[15] و در حدیث دیگر از اینکه مردم را وادار به سوگند کنیم که زکات داده‌اند، نهی فرمود.[16]
اگر برخورد ما اسلامی باشد (و همان‌گونه که در نامه‌ی ۲۵ گذشت) مردم بدانند که حاکم اسلامی به خاطر وظیفه‌ی الهی به سراغ مردم رفته یا افرادی را برای گرفتن زکات اعزام می‌کند، انگیزه او سیر کردن فقرا است، راه و روش او کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) است، تمام مردم (جز افراد لجوج و مریض) با آغوش باز این حکم اسلام را خواهند پذیرفت.
اگر مردم از نحوه‌ی جمع‌آوری و تقسیم آگاه باشند، به پرداخت زکات گرایش بیشتری خواهند داشت. در زمان پیامبر(ص) زکات در مسجد جمع‌آوری می‌شد و شخص پیامبر اکرم(ص) آنها را تقسیم می‌فرمود.[17] و بر پرداخت‌کننده صلوات و درود می‌فرستاد[18] و صلوات او برای آنان آرام‌بخش بود و سنگینی گذشت از مال را از دوش آنان برطرف می‌کرد.
اوّل کسی که زکات خود را نزد پیامبر اکرم(ص) آورد شخصی به نام ابو اوفی بود. حضرت زکات او را گرفت و فرمود: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی اَبِی اَوفَی وَ آلَ اَبِی اَوفَی»[19] خداوندا! بر ابی اوفی و خاندان او درود بفرست.
اگر هنگام گرفتن زکات، زکات دهنده را آزاد بگذاریم که اگر خواست جنس بدهد و اگر نخواست قیمت آن را پرداخت کند، این آزادی نیز نوعی تشویق عملی است.[20]
 

توافق عادلانه


یکی از مسائلی که پرداخت زکات را برای مردم آسان‌تر می‌کند، توافق‌گیرنده با پرداخت‌کننده است. در حدیث می‌خوانیم: اگر گیرنده‌ی زکات آن حیوانی را که مشمول زکات است نیافت، می‌تواند با دهنده‌ی زکات توافقی عادلانه داشته باشد، یا شتر بزرگتری بردارد و ارزش اضافه‌ی آن را به صاحبش بپردازد و یا حیوان کوچکتری بردارد و صاحبش مبلغی که ما به التّفاوت است همراه شتر به گیرنده‌ی زکات رد کند.[21]
 

تسهیلات در گرفتن زکات


برای تشویق مردم باید ما به سراغ آنان برویم، مثلاً وسیله‌ی حمل و نقل گندم و جو و... را به سرِ زمین ببریم، زیرا تهیه‌ی وسیله و حمل محصول برای دولت آسان و برای مردم مشکل است.
از امام صادق(ع) پرسیدند: آیا ما مردم را جمع کنیم و زکات مالشان را بگیریم یا اینکه به سراغ مردم برویم؟ فرمود: شما به سراغ آنان بروید.[22]


چه مالی زکات دارد؟


تقریباً تمام فقها در رساله‌های خود فرموده‌اند که زکات مربوط به نه چیز است: گندم، جو، خرما، کشمش، گوسفند، گاو، شتر، طلا و نقره‌ی مسکوک، همان چیزهایی که مورد تولید و مصرف عموم مردم آن زمان بوده است. البتّه فقهای بزرگوار شرایطی را برای مالی که مورد زکات است در رساله‌های خود آورده‌اند. از جمله اینکه طلا و نقره به شکل سکّه رایج باشد. گندم و جو، اگر از آبیاری باشد مقدار کمتری زکات می‌پردازد، ولی اگر از طریق دیم به دست آید، زکات بیشتری دارد، گاو و گوسفندی زکات دارد که در چراگاه بچرد و صاحبش برای تأمین علوفه آنها هزینه‌ای نپردازد. تفصیل شرایط در رساله‌های عملیّه مطرح شده است و هر کس باید به مرجع تقلید خود مراجعه و به فتوای او عمل کند تا در قیامت حجّت داشته باشد.
در کنار نظریه‌ی قریب به اتّفاق مراجع تقلید، بعضی از علما و دانشمندان نظر دیگری دارند که به آن اشاره می‌کنیم. این افراد می‌گویند: دلیل وجوب زکات فقرزدایی است و تا فقر هست باید زکات از اجناس دیگر نیز گرفته شود تا فقر ریشه‌کن شود و در زکات، تفاوتی میان گندم و جو و سایر اجناس نیست، آنچه مهم است، ریشه‌کنی فقر است.
این افراد شواهدی نیز برای سخن خود می‌آورند از جمله در روایات می‌خوانیم: اگر مشکل فقرا با این موارد حل نمی‌شد، خداوند در مال اغنیا سهم بیشتری برای فقرا قرار می‌داد، پس محور زکات حل مشکل فقرا است و چون امروزه با پرداخت زکات این نُه چیز، مشکل حل نمی‌شود، باید از اجناس دیگر نیز زکات گرفته شود.
همچنین در روایات می‌خوانیم رسول خدا(ص) زکات را غیر این نه چیز عفو فرمود. کلمه‌ی «عفو» نشان می‌دهد که دامنه‌ی زکات در ابتدا گسترده بوده است، ولی در زمان پیامبر اکرم(ص) چون با پرداخت زکات نُه چیز مشکل فقرا حل می‌شد، حضرت زکات باقی اجناس را عفو کردند و این عفو حکومتی، تنها برای زمان خاصی است و لذا بعد از پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) برای اسب‌ها زکات تعیین کرد. بنابراین دست حاکم اسلامی برای کم و زیاد کردن اقلام مشمول زکات باز است و هرگاه تعداد فقرا زیاد شد، حاکم اسلامی می‌تواند بر چیزی زکات قرار دهد و اگر مشکل فقرا حل شد، می‌تواند زکات جنسی را عفو کند.
ما به همین مقدار اشاره اکتفا و دامنه‌ی این بحث را جمع می‌کنیم و بررسی آن را به حوزه‌های علمیه واگذار می‌کنیم و همین قدر می‌گوئیم که:
اوّلاً: حل مشکل فقر، تنها از راه گرفتن زکات نیست، بلکه راه‌های دیگری نظیر خمس، انفاقات، کفّارات، قرض الحسنه، ایجاد شرکت‌های تعاونی، اشتغال، مضاربه و امثال آن نیز هست.
ثانیاً: باید فرهنگ ساده‌زیستی و زهد و قناعت و صرفه‌جویی و مصرف صحیح در مردم زنده شود تا میلیون‌ها نفر به خیال فقر ناله نزنند و توقّع نداشته باشند که با کار کم، نان زیاد بخورند.
 

گستره‌ی زکات


در پایان کتاب به این نکته مهم اشاره می‌کنیم که در اسلام زکات دارای گسترده‌ای است و برای هر چیز زکاتی تبیین شده است، مثلاً:
زکاتِ آبرو، حل مشکلات مردم است، چنانکه حضرت علی(ع) فرمود:‌ همان‌گونه که ادای زکاتِ مال واجب است، ادای زکات آبرو نیز واجب است.
امام صادق(ع) فرمود: بر هر عضوی زکاتی واجب است:
زکات چشم، نگاه با عبرت و چشم‌پوشی از گناهان است.
زکات گوش، شنیدن و گوش دادن به علم و حکمت و قرآن است.
زکات زبان، نصیحت مسلمین و بیدار کردن غافلین و تسبیح خداست.
زکات دست، نوشتن علم و بخشش مال است.
زکات پا، تلاش و سعی در راه جهاد، تحصیل، اصلاح میان مردم، عیادت و زیارت خوبان است.
زکات علم، نشر آن است.
زکات قدرت، انصاف است.
زکات زیبایی، عفت است.
زکات پیروزی، احسان است.
زکات شجاعت، جهاد است.
زکات سلامتی، سعی در اطاعت اوامر و نواهی الهی است.
زکات حکومت، کمک‌رسانی به درماندگان است.
و زکات عقل، تحمّل کردن بی‌خردان است.[23]
 

زکات در عصر امام زمان(ع)
 

پیامبر(ص) فرمودند: قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) فرهنگ اقتصادی مردم به نحوی است که حرام‌خواری ارزش و غنیمت، ولی پرداخت زکات خسارت شمرده می‌شود. «حتّی تَرَون الحَرام مَغنَماً وَ الزّکاة مَغرِماً»[24]
امّا در آن روزگار که امام مهدی(ع) ظهور کند، ثروتمندان باید حق خدا را بدهند و اگر ممانعت کنند، گرفتار قهر ولیّ الله قرار خواهند گرفت. آری دوران ظهور، دوران پایان گرسنگی و فقر است، گرچه باید به بهای محو ثروتمندان بی‌درد و مرفّهان بی‌تفاوت باشد. در آن روز تبعیض‌ها از بین خواهد رفت و اموال عمومی به طور مساوی در میان مردم تقسیم خواهد شد و در آن روز کسی را که نیازمند به زکات باشد، مشاهده نخواهی کرد. «یُسَوِّی بَینَ النَّاس حَتَّی لَا تَرَی مُحتاجاً اِلَی الزَّکَاة»[25]
«والحمد لله ربّ العالمین»
 

خودآزمایی


1- زکات گیرندگانی که اولویّت دارند را نام ببرید.
2- زکات بر چه چیزهایی تعلق می‌گیرد؟
3- حضرت علی(ع) در نامه‌ی بیست و پنجم نهج‌البلاغه چه دستوراتی به دست اندرکاران دریافت زکات می‌دهدند؟ هفت مورد را بیان کنید. 
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۱۵.
[2]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۰.
[3]. بحار، ج ۷۷، ص ۵۹.
[4]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۷۷.
[5]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۶۶.
[6]. وافی، ج ۱۰، ص ۲۰۳.
[7]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۷۳.
[8]. وافی، ج ۱۰، ص ۲۰۵.
[9]. محجّة البیضاء، ج ۲، ص ۹۲.
[10]. محجّة البیضاء، ج ۲، ص ۹۱.
[11]. بحار، ج ۱۰۰، ص ۲۰.
[12]. وافی، ج ۱۰، ص ۲۰۲.
[13]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۸۵.
[14]. ااز قطب راوندی نقل شده که ظاهر سخن امام این است که اول حیوانات معیوب و پیر را از گله جدا کن، بعد حیوانات سالم را دو بخش و هر بخش را باز به دو بخش تقسیم کن تا آنکه در آخرین بخش سهم زکات روشن شود.
[15]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۵.
[16]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۱۰۱.
[17]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۱۸۶.
[18]. سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۱۰۴.
[19].جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۶.
[20]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۳.
[21]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۷.
[22]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۳۳۴.
[23]. غرر الحکم و میزان الحکمة.
[24]. بحار، ج ۵۲، ص ۲۶۳.
[25]. بحار، ج ۵۲، ص ۳۹۰.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محسن قرائتی
برچسب ها: زکات محسن قرائتی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: