فراز دهم| ۱
فَلَعَنَ الله مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ. اَللّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِىُّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عَادَاهُ.
(خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و کسانی که این واقعه را شنیدند و رضایت دادند. خدایا من تو را گواه میگیرم که من ولی کسانی هستم که در ولایت حسین(ع) هستند و دشمن دشمنان اویم.)
موضوع لعنت چیست و چرا ما باید لعنت کنیم؟ چون ممکن است کسانی که در مورد لعنت کردن تردید و سؤال داشته باشند که آیا لعن اصولاً کار پسندیدهای است و لعن کردن ما چه معنایی دارد؟ با این اشکال در ذهن بیاید که مگر نباید خوبی و صلاح و نجات و رستگاری همه را بخواهیم پس چرا لعنت کنیم؟ و بهتر است به جای لعن دم از دوستی بزنیم. این، سؤال خوبی است و ما به عنوان یک بحث درونی دینی و به عنوان یک مسلمان باید با این موضوع برخورد کنیم اما توجه داشته باشیم لعن با فحش و ناسزا تفاوت دارد.
لعن یک نوع دعا و درخواست از خداست. در این دعا، نگاه به رابطهی انسان و خداست و اثر آن، جدا شدن از جمع و جریان ملعونین (دورماندگان از رحمت الهی)، است.
مسئله این است که آیا لعن جایگاهی در جهان ما و جهانبینی ما دارد؟پاسخ مثبت است و در جهانبینی و دیانت ما جایگاه دارد. در آیات متعددی از قرآن خدا عدهای را لعن کرده است. مثل کافران، کاذبان، ظالمان و گاهی از جانب ملائکه و مؤمنان لعن میکند. بنابراین اصل مفهوم لعن در قرآن ذکر شده و عواقب آن هم گفته شده است. عواقبی مثل عذاب مُهین، عذاب مقیم، عذاب عظیم، مسخشدن به صورت خنزیر و بوزینه، دور شدن از بهشت و وارد شدن به جهنم و صراحتاً فرموده برای او یاری نمیبینی؛ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا[1] پس لعن در جهانبینی ما جایگاه دارد و اینطور نیست که از روی حبّ و بغضهای شخصی، جناحی، قومی، گروهی، منفعتی، پایگاه اجتماعی، پایگاه طبقاتی و یا تحلیلهای جامعهشناختی باشد بلکه بحث لعن فراتر از این موارد است؛ چنانچه قرآن خیلی روشن میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً.[2] (کسانی که خدا و رسول را اذیت میکنند خداوند آنها را لعنت کرده و برای آنها عذاب خفتبار مهیا میکند.) با توجه به این آیه سؤال جدیدی پیش میآید که مگر کسی میتواند خدا را اذیت کند که خداوند او را لعنت کند؟ ایذاء خدا یعنی چه؟ خدا مگر اذیت میشود؟ فرض کنید همهی عالم خداوند را لعنت کنند و در یک ساعت مشخص قرار بگذارند به خدا ناسزا بگویند، آیا خدا اذیت میشود؟ آنها که اسلحه دارند همهی اسلحههایشان را رو به آسمان بگیرند و مثل نمرود فکر کنند خدا در آسمان است و به سمت او شلیک کنند، نعوذبالله آیا برای خدا اتفاقی میافتد؟ این چه حرف بیهودهای است!
گر جمله کائنات کافر گردند / بر دامن کبریاش ننشیند گرد
پس اینکه میفرماید کسانی که خدا را اذیت میکنند یعنی چه؟ و مگر خدا قابل اذیت است و میشود او را اذیت کرد؟ اول باید روشن شود که مقصود از یؤذون الله چه کسانی هستند چون در مورد کسانی که رسول خدا را اذیت میکنند جواب روشنتر است. در آیهی دیگر آمده است: فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ.[3] (کسانی که ما را به اسف آوردند ما از آنها انتقام میگیریم.) مگر میشود خدا متأسف شود؟ خدایی که در جهانبینی ما قادر، حکیم و قاهر مطلق است وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ.[4] برتر از همه بندگانش است، مگر کسی میتواند او را به تأسف بیاورد؟ مگر خداوند تغییر حالت دارد که خوشحال یا ناراحت یا متأسف شود؟ خدای متأسف، اصلاً خدا نیست، خدای ناتوان، بیجان، بیعرضه و ناتوان در جهانبینی ما تعریف نشده است، خدای ما قاهر و فوق عباده است، پس چگونه میتوان این خدای قاهر فوق عباده را اذیت کرد و او را به اسف کشاند؟ اگر خدا خداست معنا ندارد به اسف کشانده شود؛ مثلاً بگوید خیلی متأسفم چون دوست داشتم بندگانم اینجوری بشوند و نشدند! همه چیز تحت فرمان و قوانین اوست حتی شیطان! که خداوند میفرماید: إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ.[5] حتی شیطان را که مظهر دشمنی با انسانها و دشمنی با خداست میفرماید ما او را شیطان قرار دادیم؛ خلاصه اینکه لایُمِکن الفِرار مِن حکومَتِک.[6] یعنی حتی آن که دارد با خدا مبارزه میکند در حکومت و در چارچوب و طبق قوانین الهی است و او را هم خود خدا گذاشته است، پس کس نمیتواند خدا را ایذاء کند و به تأسف بیاورد؛ حال موضوع چیست؟
در ذیل آیهی فلما اسَفونا امام صادق(ع) فرمود: خدا متأسف نمیشود اما بندگانی دارد که اسف آنها را اسف خودش، اطاعت آنها را اطاعت خودش و محبت آنها را محبت خودش میداند. آنها انبیاء، اولیاء، ائمه و مؤمنان هستند یعنی اگر آنها اذیت شوند گویا خداوند اذیت شده است و هر کنش و واکنشی نسبت به آنها در واقع کنش و واکنش ما نسبت به خداوند محسوب میشود. وگرنه خدا که متأسف و رنجور نمیشود. اگر بگوییم خدا دلش گرفت، خدا ناراحت است و این روزها غمگین است، این نوع تصور نسبت به خداوند تفکرات مشرکان و جاهلیت است. خداوند تغیّر و تبدّل و تغییر حال ندارد و هیچ چیزی در او اثر نمیکند. بنابراین کسانی که پیامبر(ص) و ائمه(ع) و مؤمنان را اذیت کنند، جزو کسانی هستند که خدا را اذیت کردهاند. با این توضیح مشخص میشود چه کسانی يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله هستند و بنابراین اگر کسی فرزندان پیامبر(ص) را بیبهانه، بیعذر و بی جرم آزار کند يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ است و به صراحت قرآن وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا.[7] و به تعبیر آیهای دیگر يَلْعَنُهُمُ الله وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ.[8] نکتهی مهم اینکه لعن حتماً به این معنا نیست که باید شمشیری برداشت و به جنگ رفت؛ و ایذاء به شکلهای مختلف وجود دارد و ممکن است فردی خدا و رسول و ائمه(ع) و مؤمنان را آزار و اذیت برساند بدون آنکه آنان را به قتل برساند یا ممکن است سد راه مؤمنان شود و آنان را بدون جرم اذیت کند؛ گرچه ممکن است ایذاء، شامل قتل هم باشد چنانچه در قرآن آمده است: وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ[9] یعنی پیامبران را به غیر حق میکشند؛ این افراد مشمول لعن میشوند. بنابراین در فرهنگ قرآنی و اسلامی جایگاه دارد.
سؤال بعدی این است که جایگاه لعن کجاست و چه تأثیری دارد؟ قبل از پاسخ به این سؤال ذکر دو نکته لازم است: اول آنکه دین اسلام، دین رحمت و دوست داشتن است و یک مسلمان مردم را بسیار دوست دارد و برای نجات همه دعا میکند. در ماه مبارک رمضان دعا میکنیم: اللّهمَّ اشفِ کُلّ مَریض اللّهمَّ فَرِّج عَن کُلَّ مَکروب اللّهمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، یعنی همهی بیماران و همهی درماندگان را دعا می کنیم. خداوند به پیامبر(ص) میفرماید وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ[10] و وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ[11] یعنی پیامبر(ص) برای همه عالمیان رحمت و برای همهی مردم است بدون دستهبندیهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و...
خداوند دربارهی حضرت موسی با صراحت بیشتر سخن میگوید و این پیامبر عظیمالشأن را مأمور میکند و به او میگوید ای موسی تو را فرستادیم به سوی فرعون که با او صحبت کنی، لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى.[12] شاید او هم متذکر و هدایت شود، یا میفرماید: اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی با فرعون صحبت کن و بگو هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى[13] آیا میشود تو هم متذکر شوی، پاک بشوی، میخواهی درست شوی؟ پس ما مسلمانان حتی با فرعون هم به عنوان یک انسان، این تقابل را نداریم که بخواهیم به جهنم برود بلکه میخواهیم او هم هدایت شود. اما اگر فرعون و جریان فرعون نخواهد هدایت شود و بخواهد به مؤمنان آزار و اذیت برساند دیگر با آن جریان شوخی نداریم.
نکتهی دوم اینکه متأسفانه ما در مسائل دینی همچنان دنبال تأثیرات بیرونی و مادی هستیم، مثلاً پس از دعا کردن انتظار داریم یک تغییر جسمی، حرکتی و اجتماعی حاصل شود و آن را حس کنیم. اگر تغییر جسمی ایجاد شود برای آن دعا خاصیت قایل هستیم وگرنه شاکی هم میشویم که چرا دعایمان نتیجه نداشت! دعا را معمولاً برای شفای دردهای جسمی خود میخواهیم یا قبولی در امتحانات که اخیراً دعایی هم به نام دعای کنکور درآمده است! متأسفانه این تلقی از دعا و مسائل معنوی، از عوارض مدرنیته و عقل ابزاری است که ما در ازای هر امر معنوی، یک نتیجهی مادی را انتظار داریم. در مورد لعن همچنین است یعنی اگر کسی را لعن کنیم بلافاصله سؤال میشود این لعن خاصیتی دارد؟ این نگاه نتیجهی همان مدرنیته و عقل ابزاری است که به دنبال تأثیر مادی لعن است؛ در حالی که مسئله، جور دیگری است. برای توضیح بیشتر به دو روایت مراجعه میکنیم.
پیامبر(ص) فرمود: یا علی مثل تو مثل قل هو الله احد است، اگر کسی تو را با قلب و زبان و دستش یاری کند به تمام ایمان رسیده است و اگر کسی تو را با قلب و زبانش یاری کند به دو سوم ایمان و اگر کسی تو را فققط با زبانش یاری کند یک سوم ایمان را دریافت کرده است.[14] در روایت دیگر امام حسن(ع) فرمود: مَن اَحبَّنا بِقَلبِه وَ نَصرنَا بِیَدِه وَ لِسانِه، هُو مَعنَا فِی الغُرفَة الَّتی نَحنُ فِیهَا وَ مَن اَحبَّنَا بِقَلبِه وَ نَصرنَا بِلِسانِه فَهَوُ دُونَ ذلکَ بِدَرَجَةٍ وَ مَن اَحبَّنَا بِقَلبِه وَ کفَّ بِیَدِه وَ لِسانِه فَهُو فِی الجَنَّة.[15] (کسی که ما را با قلب و زبان و دستش (توانایی، کار بیرونی) یاری بکند او در بهشت هم غرفهی ماست و اگر کسی ما را فقط با زبان و قلبش یاری کند در درجهی پایینتر از ماست و اگر کسی فقط ما را با قلبش یاری کند در بهشت خواهد بود.)
خودآزمایی
1- مختصری شرح دهید که آیا لعن جایگاهی در جهان ما و جهانبینی ما دارد؟
2- در ذیل آیهی «فلما اسَفونا» امام صادق(ع) چه فرمودند؟
3- چرا ما در مسائل دینی همچنان دنبال تأثیرات بیرونی و مادی هستیم؟
پینوشتها
[1]. سورهی نساء، آیهی ۵۲.
[2]. سورهی احزاب، آیهی ۵۷.
[3]. سورهی زخرف، آیهی ۵۵.
[4]. سورهی انعام، آیهی ۶۱.
[5]. سورهی اعراف، آیهی ۲۷.
[6]. عبارتی از دعای کمیل.
[7]. سورهی احزاب، آیهی ۵۷.
[8]. سورهی بقره، آیهی ۱۵۹.
[9]. سورهی آل عمران، آیهی ۲۱.
[10]. سورهی فرقان، آیهی ۱.
[11]. سورهی سبأ، آیهی ۲۸.
[12]. سورهی طه، آیهی ۴۴.
[13]. سورهی نازعات، آیهی ۱۷.
[14]. یا علی مثلک فی امتی کمثل قل هو الله احد، مَن قرأها مرةً فکأنّما قرأ ثلث القرآن و من قرأها مرتین فکأنّما قرأ ثلثی القرآن و من قرأها ثلاث مرات فکانما ختم القرآن فمن احبک بلسانه فقد کمل ثلث الایمان و من احبک بلسانه و قلبه فقد کمل ثلثا الایمان و من احبک بیده و قلبه و لسانه فقد کمل الایمان...، بحار، ج ۹۴، ص ۹۳.
[15]. امالی مفید، ص ۳۳، ح ۸.
سیدمجتبی حسینی