کد مطلب: ۳۹۶۶
تعداد بازدید: ۸۱۴
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۴
ربا و بانکداری اسلامی| ۲
قبل از نزول آیات بالا رباخوارى کم و بیش در میان مردم رواج داشت، پس از نازل شدن این آیات، ربا به‌طور مطلق و قطعى و جدّى تحریم و رباخواران تهدید به قیام مسلحانه بر ضدّ آنها شدند، و تنها حق داشتند اصل سرمایه‌ی خود را بازپس بگیرند، نه بیشتر.

دلیل اوّل: آیات قرآن| ۲


 
و در پایان آیه براى اینکه حق و عدالت رعایت گردد مى‌افزاید: «هرگاه توبه کنید مى‌توانید سرمایه‌هاى خود را از بدهکاران (بدون سود) بازپس بگیرد و به این ترتیب نه ظلم و ستم کنید و نه بر شما ظلم و ستمى مى‌شود: «وَ اِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ اَمْوالَکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَلا تُظْلَمُونَ».
در شأن نزول آیات بالا چنین آمده است که شخصى به نام خالد بن ولید خدمت پیامبر رسید و گفت: پدرم با طایفه «ثقیف» معاملات ربوى داشت و مطالباتش را وصول نکرده بود و از دنیا رفت، او وصیّت کرده مبلغى از سود اموال را که هنوز پرداخته نشده است تحویل بگیرم، آیا این عمل جایز است؟ آیات بالا نازل شد و مردم را از گرفتن باقیمانده‌ی ربا که در دست مردم است نهى کرد.
طبق روایات دیگرى بعد از نزول آیه، پیغمبر اکرم(ص) این جمله‌ی تاریخى را فرمود: «اَلا کُلُّ رِباً مِنْ رِبا الْجاهِلیَّةِ مَوْضُوعٌ وَ اَوَّلُ رِباً اَضَعُهُ رِبَا الْعَبّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِب؛ آگاه باشید تمام رباهایى که از زمان جاهلیّت باقى مانده است همه از شما برداشته شد و نخستین ربایى را که برمى‌دارم و ابطال مى‌کنم رباى عمویم عبّاس است» (معلوم مى‌شود عبّاس در عصر جاهلیّت از رباخوران بود).[1]
کوتاه سخن اینکه قبل از نزول آیات بالا رباخوارى کم و بیش در میان مردم رواج داشت، پس از نازل شدن این آیات، ربا به‌طور مطلق و قطعى و جدّى تحریم و رباخواران تهدید به قیام مسلحانه بر ضدّ آنها شدند، و تنها حق داشتند اصل سرمایه‌ی خود را بازپس بگیرند، نه بیشتر.
آخرین نکته درباره‌ی آیه‌ی فوق اهمیّت تعبیر «لا تَظْلِمُونِ وَلا تُظْلَمونَ» است که یک شعار مهم و قانون کلّى اسلامى است؛ هر چند در اینجا در مورد رباخواران پیاده شده ولى طبق این اصل قرآنى هیچ کس نباید ظلم کند و نه مورد ظلم قرار گیرد.
به تعبیر دیگر نه ظلم کن، نه تن به ظلم ده، که هر دو گناه و خلاف است، اگر مسلمین جهان همین شعار مهم را در سرتاسر کشورهاى اسلامى احیا کنند اکنون نه در چنگال صهیونیسم بى‌رحم و مغرور و بى‌ منطق که هیچ چیز نزد آنها مقدّس و محترم نیست و چیزى جز زور را به رسمیّت نمى‌شناسند، گرفتار بودند و نه دولت‌هاى خودکامه و زورگو منابع آنها را به غارت مى‌بردند.[2]
۵ و ۶. «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَأکُلوا الرِّبوا اَضعفًا مُضعَفَةً واتَّقوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحونَ وَاتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکفِرین»؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! ربا (و سودِ پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!».[3]
این دو آیه ـ برخلاف آیات گذشته ـ به نوع خاصّى از ربا نظر دارد و آن رباى مضاعف است، یعنى آیه‌ی شریفه، حرمت رباى مضاعف را اثبات مى‌کند، نه اینکه رباى معمولى را مجاز بشمرد، بلکه نسبت به رباى عادى ساکت است.
در مورد تفسیر رباى «اضعاف مضاعف» در بین مفسّرین گفتگوست و چند نظر در تفسیر آیه وجود دارد:
۱. قول مشهور ـ که بسیارى از مفسّران آن را پذیرفته‌اند ـ این است که هنگامى که بدهکار، سر موعد نتوانست بدهى خود را بپردازد، بدهى او را تا مدّتى به تأخیر مى‌اندازد ولى با سود دیگرى که فقط به سرمایه تعلّق مى‌گیرد؛ مثلاً کسى 100 هزار تومان را به شخصى به مدّت یکسال وام مى‌دهد که در پایان مدّت، 120 هزار تومان به او بپردازد و اگر بدهکار نتوانست دین خود را ادا کند، طلبکار به او یکسال دیگر فرصت مى‌دهد، به شرط اینکه 000/20 تومان دیگر به عنوان سود اصل سرمایه به او بدهد، این عمل شبیه همان جریمه‌ی دیرکردى است که متأسفانه بعضى از مؤسسات مى‌گیرند و مشروعیّت ندارد.
۲. تفسیرى که نزدیکتر به نظر مى‌رسد این است که «سرمایه و سود» را در مرحله‌ی بعد به عنوان وام محسوب کند و سود هر دو را بگیرد، یعنى: اگر سر موعد نتوانست سرمایه و سود (یعنى 120 هزار تومان در مثال بالا) را بپردازد به او مهلت دیگرى مى‌دهد به شرط اینکه سود 120 هزار تومان را بپردازد، یعنى بعد از مدّت یکسال دیگر ـ علاوه بر بازپس دادن طلب و سود اولیّه، سود سود را نیز بپردازد.
این احتمال با تعبیر «اضعافاً مضاعفة» سازگارتر است و این نوع رباخوارى بدترین و زشت‌ترین شکل رباخوارى است، زیرا سبب فقیرتر شدن وام گیرنده و غنى‌تر شدن وام دهنده مى‌شود و روز به روز فاصله‌ی آن دو را بیشتر مى‌کند، چرا که در مدّت کمى از راه تراکم سود، مجموع بدهى بدهکار به چندین برابر اصل بدهى افزایش مى‌یابد و به کلّى از زندگى ساقط مى‌گردد.
آنچه از تاریخ و روایات استفاده مى‌شود این است که این نوع رباخوارى (یعنى رباخوارى مضاعف) در عصر جاهلیّت معمول بوده است.[4]
۳. احتمال سوم اینکه تعبیر به «اضعافاً مضاعفة» قید توضیحى باشد، چون همه‌ی رباها اضعاف مضاعف است، هر چند با وام دادن به چند نفر یکى پس از دیگرى.
نتیجه اینکه اگر احتمال اوّل یا دوم صحیح باشد، آیه‌ی شریفه دلالت بر حرمت نوع خاصّى از ربا دارد و نسبت به غیر آن ساکت است، ولى اگر احتمال سوم پذیرفته شود آیه‌ی شریفه مطلق ربا را شامل مى‌شود؛ و در هر حال دلالت بر تحریم ربا دارد، چون نهى ظاهر در تحریم است؛ بخصوص که در ذیل آیه‌ی شریفه اطلاق کفر بر رباخواران شده است.[5]
۴. در سوره‌ی نساء مى‌فرماید: «(فَبِظُلمٍ مِنَ الَّذینَ هادوا حَرَّمنا عَلَیهِمْ طَیِّبتٍ اُحِلَّتْ لَهُم وبِصَدِّهِم عَن سَبیلِ اللهِ کَثیراً وَاَخْذِهِمُ الرِّبوا وقَد نُهوا عَنهُ واَکْلِهِمْ اَموالَ النّاسِ بِالباطِلِ واَعْتَدنا لِلکفِرینَ مِنهُم عَذابًا اَلِیمًا»؛ به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم و (همچنین) به‌خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند؛ و خوردن اموال مردم به باطل؛ و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کرده‌ایم».[6]
مطابق این آیه، یهودیان مرتکب چهار عمل زشت و منکر مى‌شدند که باعث حرام شدن بعضى از طیّبات بر آنها شد.[7]
۱. ظلم و ستمى که اینها بر خود و دیگران روا مى‌داشتند.
2. آنها به‌طور وسیع و گسترده مانع انجام کارهاى خیر مى‌شدند.
3. رباخوارى مى‌کردند.
4. از راه حرام ارتزاق مى‌نمودند؛ مانند کم‌فروشى، غش و تقلّب در معامله، شراب فروشى، قمار و مانند آن، که از تمام آنها تعبیر به اکل مال به باطل شده است.
این آیه دلالت دارد بر اینکه رباخوارى بر یهود نیز حرام بوده است و جالب اینکه على‌رغم تحریفاتى که در تورات شده است، در دو جاى تورات کنونى تحریم ربا به چشم مى‌خورد.
1. سِفْرِلاوِیانْ، فصل 25؛ 2 ـ سِفْرِ خروج، فصل 22.
سؤال: درست است که آیه با صراحت مى‌گوید: «رباخوارى بر یهود تحریم شده بود، ولى چگونه از این آیه استفاده می‌کنید که بر مسلمانان نیز حرام است؟
پاسخ: بعضى از علما[8] در این مسأله و مشابه آن به «استصحاب شرایع سابقه» تمسّک مى‌جویند، ولى حجیّت این نوع استصحاب محل گفتگوست و ما معتقدیم حجّت نیست؛ چون اصل اساسى در استصحاب قاعده‌ی «لا تَنْقُضِ الْیَقینَ بِالشَّکِّ بَلْ اُنْقُضْهُ بِیَقینٍ آخَرٍ» است و این قاعده در اینجا جارى نیست، چون وقتى دینى نسخ مى‌شود، تمام قوانین و احکام آن نسخ مى‌شود، نه اینکه اصل دین نسخ شود ولى قسمتى از احکام باقى بماند.
به همین جهت مسلمانان صدر اسلام در هر مسأله‌اى در انتظار وحى الهى مى‌نشستند[9] و هرگز به سراغ احکام مذاهب سابقه نمى‌رفتند، با اینکه نظیر بعضى از آنها در ادیان گذشته بود.[10]
ولی از راه دیگرى مى‌توان این احکام را براى مسلمانان نیز اثبات کرد و آن اینکه خداوند متعال این حکم و مشابه آن را در قرآن با نظر موافق نقل کرده است، و اگر این حکم شامل حال مسلمین نبود، باید در این آیه به آن اشاره‌اى مى‌شد، بنابراین ذکر این نوع احکام در قرآن بدون هیچ اشاره‌اى به نفى آن (در واقع امضاى آن) براى مسلمانان نیز مى‌باشد.
***
از آنچه در مجموع آیات بالا آمد روشن مى‌شود که آیات متعدّدى از قرآن مجید ـ حدّاقل هفت آیه ـ دلالت بر حرمت ربا دارد و قرآن به شدّت هر نوع رباخوارى را تحریم مى‌کند تا آنجا که آن را نوعى کفر به خدا مى‌شمارد و به رباخوار از ناحیه‌ی خدا و رسولش اعلان جنگ مى‌دهد و رباخوار را مستحق خلود در جهنّم مى‌داند و این کار را سبب مجازات دنیوى مى‌شمرد.
 


خودآزمایی

 
 
1- شأن نزول آیات مربوط به ربا را بیان کنید.
2- نظرات مختلف در مورد تفسیر رباى «اضعاف مضاعف» در بین مفسّرین را بیان کنید و شرح دهید.
3- مطابق آیات 160 و 161 سوره‌ی نساء، چهار عمل زشت و منکر که یهودیان مرتکب مى‌شدند و باعث حرام شدن بعضى از طیّبات بر آن‌ها شد را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. تحف العقول، ص 31؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 345، ح 15560.
[2]. براى توضیح بیشتر پیرامون آیات چهارگانه‌ی بالا به تفسیر المیزان و نمونه مراجعه فرمایید.
[3]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۳۰ و ۱۳۱.
[4]. براى توضیح بیشتر پیرامون تفسیر این دو آیه به تفسیر نمونه، ج 3، ذیل آیه‌ی 130،سوره‌ی آل عمران مراجعه فرمایید.
[5]. همان دو احتمالى که در مورد خلود رباخواران مسلمان در جهنم گفته شد، در مورد اطلاق کفر بر رباخواران مسلمان نیز صادق است.
[6]. سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱۶۰ و ۱۶۱.
[7]. از این آیه‌ی شریفه استفاده مى‌شود که همواره حرمت، دلیل بر وجود مفسده‌اى در شىء مُحرّم نیست؛ بلکه گاهى از اوقات، تحریم به عنوان عقوبت و مجازات است.
[8]. مانند فقیه عالیقدر و توانا شیخ مرتضى انصارى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ و اصولى توانمند، مرحوم آخوند خراسانى ـ قدس الله سره ـ که هر دو از افتخارات حوزه‌هاى علمیّه، بلکه جهان تشیع هستند.
[9]. مثلاً در مورد خود ربا تا قبل از نزول آیات ربا، رباخوارى معمول بود. اسلام هم نسبت به این کار که قبل از نزول آیات مرتکب شده بودند آنها را مؤاخذه نکرد، بلکه گذشته‌ی آنها را مشمول حکم ربا ندانست و فرمود: «(وذَروا ما بَقِىَ مِنَ الرِّبوا)؛ باقیمانده‌ی ربا را بر چینید و رها کنید» در حالى که ربا در شرایع سابقه نیز حرام بوده است.
[10]. براى توضیح بیشتر به کتاب انوارالاصول، ج 3، ص 410 به بعد مراجعه فرمایید.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: