کد مطلب: ۳۹۷۴
تعداد بازدید: ۴۵۲۹
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
توشه‌ی اربعین، قطره‌ای از دریای معرفت حسین(ع)| ۲۷
متأسفانه نگاه ما به اهل بیت(ع)، گاهی شبیه نگاه ارباب و رعیتی می‌شود و این نگاه درستی نیست یعنی ائمه(ع) را شبیه خان‌هایی می‌دانیم که زورگو و متکبّر هستند و ما هم به نوعی نمک‌گیرشان شده‌ایم؛ در حالی که اگر اهل بیت(ع) مقامی دارند از باب عبد بودن آن‌هاست.

فراز شانزدهم| ۲


وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ الله لَکُمْ.
در این عبارت می‌گوییم یاری من برای شما آمده است. این نصرت بر دو پایه‌ی قلبی لقلبکم سلم و امری لامرکم متبع قرار گرفته است و بر این اساس می‌توانیم چهار نوع رابطه را با ائمه(ع) تعریف کنیم؛ عده‌ای قلبشان با ائمه(ع) سلم بود ولی امرشان متبع ایشان نبود. بعضی‌ها قلبشان سلم نبود ولی امرشان متبع بود و بعضی هیچ‌کدام و بعضی هر دو. اصحاب حضرت حسین(ع) در عاشورا هم قلبشان سلم بود و هم امرشان متبع. اصحاب حضرت حجت(عج) نیز همین‌طورند در حالی که در دوره‌ی بعضی از امامان(ع) شرایط این‌گونه نبود و طبعاً حضرات هم اقدامی نکردند برای این‌که این دو معنا با هم تحقق پیدا نکرده بود یعنی بعضی از اطرافیان امام امرشان متبع بود اما قلبشان سلم نبود و یا برعکس قلبشان سلم بود ولی امرشان متبع نبود. البته بعضی‌ها مثل توابین در مقطعی امرشان متبع نبود ولی در قلبشان به ائمه(ع) علاقه داشتند حتی اگر سلم واقعی و کامل هم نبود و بعد از حادثه فهمیدند که به چه محرومیت بزرگی دچار شده‌اند.
وَ نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّة حَتی یَاذَنَ الله لَکُم یعنی تا زمانی که خدا ظهور شما را اجازه بدهد. در این عبارت صحبت از اذن و اجازه‌ی خداوند برای ظهور است یعنی امر ظهور خاص حضرت حق جلَّ و علاست و هیچ‌کس زمان آن را نمی‌داند و همه منتظر اذن پروردگارند. این مقام، همان مقام عبد بودن است.
متأسفانه نگاه ما به اهل بیت(ع)، گاهی شبیه نگاه ارباب و رعیتی می‌شود و این نگاه درستی نیست یعنی ائمه(ع) را شبیه خان‌هایی می‌دانیم که زورگو و متکبّر هستند و ما هم به نوعی نمک‌گیرشان شده‌ایم؛ در حالی که اگر اهل بیت(ع) مقامی دارند از باب عبد بودن آن‌هاست. پایه و ریشه‌ی مقامات معنوی در هر جایی و برای هر کسی در هر عصری عبد بودن است و لذا خداوند در قرآن درباره‌ی پیامبران از عبد و بنده بودن آن‌ها می‌گوید: وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ، وَاذْكُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ و ...[1]
نکته‌ی دیگر این‌که وقتی می‌گوییم یاری ما برای شما آماده است، متوجه باشیم که یاری ما برای اهل بیت(ع) در راه خداست و اگر مقصود ما از یاری ما به این بزرگواران مستقل از خدا باشد، شرک است. روز هشتم ذیحجه سیدالشهداء در مکه اعلام فرمود: مَنْ کَان بَاذِلاً فِینَا مُهجَتَهُ وَ موطِناً عَلَی لِقاءِ اللهِ نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنَا فَاِنِّی رَاحِل مُصبِحاً اِن‌شَاء‌الله[2] یعنی هر کس آماده است که در راه ما خون خودش را بذل کند و همراه ما باشد من فردا حرکت خواهم کرد. ممکن است این سؤال ایجاد شود که آیا ما باید برای خدا کار کنیم یا برای امام حسین(ع)؟ قرآن صراحتاً پاسخ داده فی سبیل‌الله و در بعضی آیات فی الله آمده است. در عبارت فی سبیل‌الله، سبیل مضاف است و مضاف‌الیه آن الله و اگر قرار است شرکی باشد اینجا هم شرک است. چون سبیل چیزی است غیر از خدا ولی می‌گوید جاهدوا فی سبیل‌الله تلاش کنید، مقاتله کنید و خودتان را وقف کنید فی سبیل‌الله. صریح‌تر از آن، آیات مربوط به حضرت عیسی(ع) است که به اصحاب می‌فرماید: مَنْ أَنْصَارِی إِلَی الله[3]؟ چه کسانی کمک‌کار من به سوی خدا هستند؟ یعنی اگر مسیر من مسیر خدایی است. کسانی هم که مرا کمک می‌کنند آن‌ها هم کارشان خدایی است. کسانی هم که مرا کمک می‌کنند آن‌ها هم کارشان خدایی است؛ در واقع قرآن صراحت دارد و صحه می‌گذارد بر این مطلب که چون عیسی(ع) از طرف خداست و برای خدا کار می‌کند کسی که به عیسی کمک می‌کند در واقع انصارالله است لذا این حرف تازه‌ای نیست که بگوییم می‌خواهم حضرت حجت(عج) و حضرت حسین(ع) را نصرت کنم ولی اگر امام حسینت یا امیرالمؤمنینت موجود مستقلی از خدا باشد مشرک می‌شویم. اما اگر امام حسینت موجودی نیست به جز عبد و ولی خدا و کارهایش به اذن اوست، موحد هستیم و در آن هم نباید شرک کنیم. اگر زائر امام رضا(ع) ایشان را به دیده‌ی یک شخص مستقل از خداوند بداند و از حضرت بخواهد که حاجتش را روا کند، او مشرک است! تعارف هم ندارد ولی ما امام رضا(ع) را موجود مستقل از خدا نمی‌دانیم بلکه ایشان را بنده‌ی خدا می‌دانیم پس اگر تقاضایی هم داریم ایشان را واسطه قرار داده‌ایم. توسل هم همین معنا را دارد. ریشه‌ی توسل وسیله است. مثلاً اگر بخواهیم پیچی را محکم کنیم که با دست نمی‌توانیم، چه می‌کنیم؟ از ابزار مخصوص استفاده می‌کنیم که کار را برای ما راحت می‌کند ولی خود وسیله موضوعیتی ندارد، حالا هر قدر این وسیله هنرمندانه ساخته شده باشد، کارمان راحت‌تر است لذا می‌توانیم تعبیر هنر توسل را به کار ببریم و نیز بسیاری از کارها را بدون این‌که متوجه باشیم با توسل انجام می‌دهیم مثل استفاده از عینک در حین مطالعه، تنها چیزی که به ذهن نمی‌آید عینک است در حالی که با توسل به آن، مطالعه راحت‌تر صورت می‌گیرد و اگر نباشد نمی‌توان کتاب خواند اما خود عینک موضوعیتی ندارد. قرآن می‌فرماید هیچ رسولی حق ندارد مردم را به خودش دعوت کند.[4] بلکه باید آن‌قدر زلال و کارش در این وسیله‌گی، هنرمندانه باشد که بتواند این اتصال را برقرار کند.
قرآن که می‌گوید: أَطِيعُوا الله وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ[5] یا در جای دیگر: وَمَا آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ[6] معنایش این نیست که خدا و پیامبر(ص) در عرض هم هستند و از آن‌ها اطاعت کنید که اگر چنین فکر کنیم، شرک است بلکه ابتدا می‌گوید اطیعوا الله پس پیامبر(ص) یک مجراست.
اهل بیت(ع) مجرای عام هستند. مجرای عامی که همه از آن‌ها بهره می‌برند و سلسله‌اش هم از بالا به پایین است یعنی پیامبر(ص) دامن خدا را می‌گیرد، اهل بیت(ع) دامن پیامبر(ص) را و ما هم دامن اهل بیت(ع) را می‌گیریم که در واقع همه دامن خدا را گرفته‌ایم. این بزرگواران چیزی جز خدا نمی‌گویند و جز خدا چیزی نیستند. از پیامبر(ص) روایت است که اول خدا را که به شما زندگی داده، دوست داشته باشید و بعد به خاطر حب خدا مرا و اهل بیتم را دوست بدارید. اَحبُّوا الله لَما یَغذُوکُم مِن نِعمه وَ اَحبُّونی بِحُبِّ الله وَ اَحَبِّوا اَهلَ بَیتِی بِحُبِّی.[7] همین معنا را قرآن از زبان پیامبر(ص) می‌گوید به خاطر محبت من اهل بیت(ع) را هم دوست داشته باشید[8]. نهایتش این است که اگر کسی بگوید من کاری را برای امام حسین(ع) انجام می‌دهم اما در ذهنش این باشد که امام حسین(ع) وجودی جدا و مجزا از خداست این فرد مشرک است و تردیدی در آن نیست. در هر صورت ائمه(ع) بیزارند از کسی که به آن‌ها نسبت شرک بدهد و نسبت به آن‌ها غلو کند. نه از قول پیامبر(ص) و نه از قول قرآن و نه از قول ائمه(ع) چنین مطالبی گفته نشده است و خیلی از کسانی که غلو می‌کنند، می‌خواهند بازار خود را گرم کنند لذا اگر کسی برای امام حسینی که می‌دانیم ولی خداست و در راه خدا جانش را فدا کرده خدمتی کند، بدون شک این بزرگوار به او توجه خواهد کرد. در زیارت جامعه می‌خوانیم: عَادَتُکُم الاِحسانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الکَرَم این عنایت و دستور الهی است که از کرم خودشان به ما القاء کنند درست مثل آهن‌ربایی که از مغناطیس خودش به نسبت نزدیکی و دوری آهن‌های اطرافش، از منبع و ظرفیت و بافت وجودی خودش القا می‌کند و صفت مغناطیس خودش را منتقل می‌نماید.
شیخ طوسی در امالی از امام صادق(ع) روایتی نقل کرده که این روایت در عین القای لذت ما را شرمنده می‌کند. حضرت فرمود: حُقُوقُ شِیعَتِنَا عَلَینَا اَوجَبُ مِن حُقُوقِنَا عَلَیهِم فَنَحنُ نَتَرحَمُ عَلَیهِم کُلَّ صَباحٍ وَ مَساءٍ. حقوق شیعیان به گردن ما واجب‌تر است از حقوق ما به گردن آن‌ها. کرم و بزرگواری را ملاحظه کنید. از ایشان علت سؤال شد، فرمود: لِاَنَّهُم یُصابُونَ فِینَا وَ لَانصابَ فِیهِم، چون آنان در راه ما مصیبت می‌بینند ولی ما به خاطر آنان مصیبت ندیدیم.
در زیارت اربعین می‌گوییم بَذَلَ مُحجَتَهُ فِیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ. امام حسین(ع) به عنوان امام، وظیفه‌ی هدایت خلق را به عهده دارد و در این راه جانش را هم فدا می‌کند لذا اگر ما به امام حسین(ع) بدهکاریم نه از آن بابت که آن حضرت، برای ما شهید شد بلکه به دلیل حقی است که در راه هدایت ما به گردن ما دارد چون در چرخه‌ی عالم فدا شدن دانی برای عالی است و اتفاقاً تکامل دانی در همین فداشان برای عالی است. قطره است که جذب دریا می‌شود نه این‌که دریا جذب قطره شود. تکامل قطره به این است که جذب دریا شود وگرنه یک‌جا می‌ماند و یک پرنده با یک نوک زدن کل قطره را می‌بلعد، پرنده هم نباشد باد و آفتاب بخارش می‌کند و از بین می‌رود. قطره‌ای که در مسیر تکامل خود حرکت می‌کند تا خود را به دریا برساند دیگر قطره نیست بلکه دریا می‌شود. حبیب ‌بن مظاهر در کربلا در راه امام حسین(ع) فدا شد و جزو انصار الحسین(ع) گشت. او پس از شهادتش دیگر حبیب بن مظاهر نیست بلکه حبیب حسینی شده است. عنوان زهیر بن قین عوض می‌شود و می‌شود زهیر حسینی و همین‌طور تمام شهدای کربلا، حسینی شدند و عنوان و نسبت‌شان عوض شد و چون حسینی شدند، امام صادق(ع) در برابر این‌ها احترام می‌کند و می‌گوید یَالَیتَنَا کُنَّا مَعَکُم وَ بِاَبِی اَنتَ وَ اُمِّی. در چرخه‌ی تکامل، تکامل حبیب به این است که بیاید و در راه حضرت حسین(ع) فدا شود، چرخه‌ی تکامل ما هم، همین‌گونه است لذا اگر بگوییم نصرتی لکم معده باید خود را آماده کنیم برای روزی که اذن پروردگار برای ظهور صادر شود و اتفاقات بعدی بیفتد. آمادگی ما برای نصرت آن حضرت به این نیست که مثلاً قدرت خود را زیاد کنیم و تصور کنیم اما زمان قدرتمندی را می‌خواهد که فقط با قدرت موانع را بردارد؛ چنین فکری اشتباه است. البته شدت و قدرت لازم است چرا که وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ[9] اما عامل جذب اصحاب امام زمان که دست مردم را در دست حضرت حجت(عج) (ارواحنا فداه) می‌گذارند زورشان نیست بلکه جذابیت‌های دیگری دارند که در وجود اصحاب حضرت قرار دارد، درون کسانی است که می‌گویند: نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّةٌ. این جاذبه مربوط به همان نماز، عبادت و انس با قرآن است و کسی می‌تواند جزو ناصرین این حرکت باشد که اوصاف یاران خاص حضرت امیر(ع) و یاران ویژه‌ای که تا آخر با امام حسین(ع) ماندند را دارا باشد. نمی‌شود بدون انس با قرآن جزو اصحاب حضرت باشیم. این واقعیت را باید گفت که نمی‌شود از نماز دور باشید یا بداخلاق باشید و حسن خلق نداشته باشید و در عین حال جزو اصحاب امام حسین(ع) باشید. اگر در مسجد دائم‌الحضور باشی یا از این هیئت به آن هیئت و از این حسینیه به آن حسینیه بروی ولی حسن خلق نداشته باشی، مگر می‌شود نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّةٌ باشی؟ اگر می‌خواهیم در برابر امام حسین(ع) بگوییم نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّةٌ نمی‌توانیم نان حرام بخوریم یا بداخلاق باشیم یا دروغ بگوییم و تهمت بزنیم، مگر امام حسین(ع) به ما احتیاج دارد؟ اگر احتیاج دارد به چه چیز ما احتیاج دارد؟ به زور بازو و خوب جنگیدن یا به صفاتی که هم خودمان را تربیت کند و هم در دیگران تأثیر بگذارد؟ در زیارت عاشورا و در زیارت اربعین علاوه بر شور و حرارتی که در آن‌ها هست؛ عمدتاً مسائل معرفتی، تربیتی و اعتقادی وجود دارد که باید به آن عمل کنیم تا به راستی بتوانیم بگوییم و نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّةٌ.
صحنه‌ی جذب حضرت حجت(عج)، صحنه‌ی ظاهری نیست بلکه پر از جاذبه است و جاذبه‌اش جاذبه‌ی قلب‌ها و رفتارهاست و اگر قرار باشد یکی از کسانی باشی که عده‌ای را جذب کند و دستشان را در دست حضرت بگذارد باید ویژگی‌هایی را داشته باشی که یاران حضرت حجت(عج) دارند؛ یکی این‌که خودش را از نظر اسلحه و توانایی رزمی مهیا کند وَ اَنزَلنَا الحَدِیدَ فِیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعٌ لِلنَّاسِ. ولی جنگ فقط به شمشیر نیست. آیا پیامبر(ص) که مردم را به اسلام دعوت کردند و این همه مسلمان شدند با شمشیر بود؟ پیامبری که امیرالمؤمنین(ع) فرمود بعد از رحلت ایشان قبضه‌ی شمشیرشان را باز کردم، دیدم سه جمله روی آن نوشته: صِل مِن قَطعِکَ وَ قُل الحَقّ وَلَو عَلَی نَفسِکَ وَ اَحسِن اِلَی مَن اَساءَ اِلَیکَ.[10] بله شمشیر پیامبر(ص)، اسلام را پیش برد ولی بر قبضه‌ی این شمشیر به جای این‌که جمله‌ای تحریک‌کننده و هیجان‌آور نوشته شود، نوشته شده اَحسِن اِلَی مَن اَساءَ اِلَیکَ خوبی کن به آن‌ که به تو بدی کرد؛ پس ان‌شاءالله ما هم باید مقداری در خودمان تأمل کنیم تا مصداق نصرتی لکم معده حتی یاذن الله لکم شویم و دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که آن اذن را زودتر اجرا بکند البته ما فقط تقاضا می‌کنیم و تابع و تسلیم امر الهی هستیم.
 


خودآزمایی
 


1- «نصرت» در عبارت«وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ الله لَکُمْ» بر چه پایه‌هایی قرار گرفته است؟
2- چهار نوع رابطه با ائمه(ع) را بیان کنید.
3- معنا و مفهوم دقیق «توسل» را شرح دهید.
4- به چه دلیل، ما به امام حسین(ع) بدهکاریم؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی ص، آیات ۵۴ـ۴۱.
[2]. بحار، ج ۴۴، ص ۳۶۵ و ۳۶۷.
[3]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۵۲.
[4]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۷۹.
[5]. سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۵۹ و ۸۳.
[6]. سوره‌ی حشر، آیه‌ی ۷.
[7]. سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۴، ح ۱۳۷۸۹.
[8]. قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی. سوره‌ی شوری، آیه‌ی ۲۳.
[9]. سوره‌ی حدید، آیه‌ی ۲۵.
[10]. امالی، صدوق، ص ۴۴؛ در مسند ابن عامر، ح ۸۲ چنین آمده: صل من قطعک واعط من حرمک واعف عمّن ظلمک.

سیدمجتبی حسینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: