کد مطلب: ۳۹۷۵
تعداد بازدید: ۷۱۳
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۰
توشه‌ی اربعین، قطره‌ای از دریای معرفت حسین(ع)| ۲۸
پیوندت را با ابی‌عبدالله حفظ کن تا ان‌شاءالله لحظه‌ی مرگ بیاید و می‌آید، چرا نیاید؟ آن لحظه‌ای که همه دوست، رفیق، مرید، مراد، بالا، پایین، آن‌هایی که برایت کف می‌زدند، تو را ترک می‌کنند؛ ترک هم نکنند فایده‌ای ندارد؛ آن‌وقت ظلمتی فرا می‌رسد و می‌ترسیم و هراسان دنبال آشنایی هستیم...

فراز هفدهم

 
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى اَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ.
(من همیشه با شمایم و نه با دشمنان شما. درود خدا بر شما و ارواح و اجساد شما شاهد و غائب شما ظاهر و باطن شما.)
این عبارت، آخرین فراز زیارت شریفه‌ی اربعین است که در آن معارف ولایی موج می‌زند و شناخت عمیقی نسبت به عاشورا به ما می‌دهد. عبارت قبل؛ وَ نُصرَتِی لَکُم مُعَدَّة حَتَّی یَأذَن الله لَکُم یعنی یاری ما برای شما آماده است تا زمان ظهور و حالا زیارت را ادامه می‌دهیم با این عبارت: فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ. در واقع جمع‌بندی و نتیجه‌ی همه‌ی زیارت اربعین این جمله است که معیت ما را روشن می‌کند.
بحث معیت، بحث بسیار مهمی است در تربیت دینی ما و بر آن بسیار تأکید شده است. ما جسمی داریم و روحی؛ به عبارت دیگر، یک اعتقاد درونی داریم و یک حرکات ظاهری که هر کدام برای خود فضایی دارد. در درون هر فرد مسائل زیادی است که کسی از آن خبر ندارد و این درون با کسانی که نسبت به آن‌ها محبت دارید و گفتید قَلبِی لِقَلبِکُم سِلمٌ پیوند دارد یعنی با وجود این‌که هیچ‌کدام از ما ائمه(ع) را ندیده‌ایم اما قلب‌های ما در مدار آن‌ها قرار می‌گیرد و لذا ظاهر ما هم بایستی در جریانی قرار بگیرد که این معیت، معیت درستی باشد. قرآن بر معیت با صادقان تأکید دارد: کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ.[1] مسئله خیلی دقیق است؛ یعنی اگر کسی حرفی زد که به نفع ما باشد و از آن خوشمان بیاید ولی بدانیم دروغ می‌گوید، نباید به او توجه کنیم در حالی که اگر کسی دیگر، حرف‌هایش شبیه ما نباشد ولی بدانیم راست می‌گوید، باید با او همراه شویم چرا که قرآن صراحتاً می‌فرماید با راستگویان باشید. البته مصداق اتم و اکمل صادقین طبق روایات، ائمه(ع) هستند. اگر عده‌ای به حدس یا یقین حرف‌هایی که می‌زنند حرف خودشان نیست و منافع و برنامه‌هایشان اقتضا می‌کند که آن حرف‌ها را بزنند که من دوست دارم، با آن‌ها رفیق می‌شوم ولی اگر عده‌ای دیگر که می‌دانم راستگو و صادق هستند، اما خیلی حرف‌هایشان به مذاق من خوش نیست، با آن‌ها خط‌کشی می‌کنیم. این خلاف قرآن است که می‌فرماید کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ. معیت خیلی مهم است و ما باید ببینیم که معیت‌مان با کیست؟ اسم هر کدام از ما در گروه‌های مختلف اجتماعی ممکن است ثبت شود؛ یک جا گروه شغلی مثل انجمن پزشکان، صنف لبنیات‌دارها، صنف طباخ، سنف نجار، هنرمند، نویسنده، شاعر یا در گروه شهر یا کشور، یا در بازی‌های ورزشی، تیم‌های مختلف و... هر فرد یک مجموعه از این سازمان‌ها را در خود دارد و جزئی از این مجموعه‌هاست. همشهری، هم‌گروهی، هم‌تیمی، هم‌خطی، هم‌حزبی، هم‌صنفی، هم‌کلاسی و... این‌ها همه معیت است. مهم این است که شما ببینید با کدام ‌یک از معیت‌ها می‌خواهی محشور شوی و اگر از تو بپرسند که هستی؟ بتوانی بگویی با کدام گروه هستی؟ در زیارت اربعین می‌گوییم فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ. یعنی من شیعه‌ی امیرالمؤمنین(ع) و نوکر امام حسین(ع) هستم، من محب ابی‌عبدالله هستم و هر کس را که محب ابی‌عبدالله باشد با تمام اختلافاتی که ممکن است با او داشته باشم دوست دارم و کدورتی از او ندارم، حالا دوستدار تیم بنفش باشد یا تیم زرد! مهم این است که من که هستم و معیت من کجاست؟ این‌ها مثال است و در عین حال مضمون روایت. حضرت یکی از صحابه را دید و از کسی سراغ گرفت و گفت از فلانی چه خبر؟ آن صحابه گفت خبری ندارم و از او بری هستم. مثلاً اشکالاتی در او دیده بود. حضرت فرمود: مگر در ولایت ما و شیعه ما نیست؟ عرض کرد چرا ولی... حضرت فرمود: مگر در ولایت ما و شیعه ما نیست؟ عرض کرد چرا ولی ... حضرت فرمود: همه‌ی آن‌ها تحت ولایت ما هستند و ما از هیچ‌کدام از آن‌ها برائت نمی‌جوییم. ملاحظه می‌شود که مرزبندی‌ها چه‌قدر متفاوت است! مرزبندی‌هایی که ما داریم غیر از چیزی که قرار است روز قیامت با آن مرزبندی بشویم. یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ.[2] من می‌گویم شیعه هستم، شما هم می‌گویی شیعه هستم. همان کافی است، حالا با هر سلیقه‌ای نباید از هم کدورتی و برائتی داشته باشیم. ما همه زیر یک خیمه‌ایم و آن هم خیمه‌ی امام حسین(ع) است.
در این عبارت آخر زیارت اربعیت باید تکلیف‌مان را روشن کنیم که معیت‌مان با کیست؟ آن معیتی که حاضر باشیم به خاطرش مرزبندی کنیم. آن معیت اگر معیت با سیدالشهداء(ع) است، حضرت قلب را تصرف می‌کند، بلاشک. چرا که این عادت اهل بیت(ع) و خاصیت آهن‌رباست که به آهنی که در مجاورتش باشد از مغناطیس خود به آن افاضه و القا می‌کند و آن هم آهن‌ربا می‌شود.
بنابراین مسئله‌ی اصلی این است که معیت ما کجا و با کی است؟ درست است که اگر از ما سؤال کنند شما کی هستید؟ می‌گوییم: پزشکم، کاسبم، کارگرم، مهندسم و همه‌ی این‌ها هم خیلی خوب است ولی این‌ها در آن دنیا کاربرد ندارد بلکه ابزار زندگی این دنیاست مگر این‌که از این ابزار برای آن دنیا خوب استفاده کنیم. روز قیامت مثل این دنیا نیست که بگویید اینجا شهرک پزشکان است و آنجا شهرک مهندسان! بلکه این معیت ماست که وضع‌مان را تعیین می‌کند و لذا باید ببینیم معیت‌مان با کیست و با کدام معیت می‌خواهیم محشور شویم پس تا فرصت داریم معیت‌مان را انتخاب کنیم و از ته قلب بگوییم فَمَعَکُم مَعَکُم. نه تنها با تمام وجود و قلب‌مان سعی کنیم یار و یاور امام حسین(ع) باشیم بلکه این معیت را در ظاهر هم حفظ کنیم و با دوستان و شیعیان آن حضرت کدورت و برائتی نداشته باشیم که در این صورت آن معیت تمام وجودمان را در برخواهد گرفت.
شیعیان درجات مختلفی دارند چنانچه در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: مَا اَنتُم وَ البَرائَة يَبرَأ بَعضَكُم مِن بَعضٍ اِنَّ المُؤمِنينَ بَعضُهُم اَفضَلُ مِن بَعضٍ وَ بَعضُهُم اَكثَرُ صَلاةً مِن بَعضٍ وَ بَعضُهُم انفذُ بَصَراً مِن بَعضٍ وَ هِيَ الدَّرَجاتِ بِالمَعرِفَة[3] یعنی ممکن است یکی نمازش زیادتر باشد و برخی بصیرتش بیشتر از دیگری باشد و یکی کمتر، ولی ما حق نداریم از آن‌ها برائت بجوییم چون همه‌ی آن‌ها در ولایت ائمه(ع) هستند. بنابراین اصل بر معیت ماست و این‌که قرار است با چه کسی محشور شویم؟ خدا رحمت کند مرحوم والد ما متوجه شد یکی از جوانان هیئت، به یکی از این جریانات انحرافی گروهک‌ها جذب شده ولی هنوز به پدرمان علاقه داشت. یک‌بار پدر ایشان را دید و به او گفت فلانی تو دوست داری روز قیامت با من محشور شوی یا با فلانی (سرکرده‌ی آن گروه)؟ این کلمه چون صادقانه بود به دل آن جوان نشست و به خودش آمد و مسیرش را عوض کرد.
وقتی می‌گوییم: فَمَعَکُم مَعَکُم یعنی یا اباعبدالله ما می‌خواهیم روز قیامت با شما محشور شویم و امام حسین(ع) هم همین صداقت را دوست دارد و قبول می‌کند.
معیت با ابی‌عبدالله یعنی همه‌ی غم و گرفتاریت و دردهایت یادت می‌رود. مگر حبیب بن مظاهر درد تیغ را احساس کرد؟ تیغ شمشیر و زخم که درد دارد، پس چطور حبیب آن درد را نفهمید؟ زیرا اصحاب اباعبدالله آن‌قدر از این لذت که جلوی چشم ابی‌عبدالله و زیر نگاه آن حضرت عشق‌بازی می‌کنند مملو بودند که ضربه‌ی شمشیر و درد تیغ را حس نمی‌کردند.
دلا ز نور هدایت‌گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد[4]
شبیه این دردها را هم ما موقع مرگ و احتضار داریم که خیلی سخت است؛ چرا که از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر می‌رویم چنانچه وقتی طفلی به دنیا می‌آید، گریه می‌کند چون درد می‌کشد. ما هم چنین دردی را و به مراتب بیشتر در هنگام احتضار داریم و آن وقت اگر معیت‌مان با امام حسین(ع) باشد ایشان برای کاهش درد بالای سر ما خواهد آمد و سرمان را به زانو می‌گیرد. آن موقع بهشت و بعد از بهشت را می‌بینیم و مزه‌ای را می‌چشیم که هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بر آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت قیامت که سر ز خاک برآورم
به جست‌وجوی تو خیزم به گفت‌وگوی تو باشم[5]
واقعاً می‌ارزد یک عمر خوب زندگی کنیم فقط به خاطر آن لحظه که معیت اتفاق می‌افتد. در آن لحظه هیچ پست و مقام و موقعیت و پولی کارساز نیست و حضرت عزرائیل با این‌ها کار ندارد و برایش مهم نیست تو کیستی؟ جان سلیمان نبی را که همه‌ی عالم زیر سیطره‌اش بود گرفت حالا می‌خواهی بگویی من رئیس کل هستم! باید چیزی بیاوری که مفید باشد و وقتی ملائک برای سؤال و جواب می‌آیند چشمشان به ابی‌عبدالله که بیفتد، بازگردند و بروند.
بنابراین مهم این است که معیت ما با کیست؟ و نباید این‌طور باشد که اگر چند نفر به ظاهر چیزی بگویند که هم‌خط توست و می‌دانی دروغگو هستند با این‌ها همراه باشی ولی با آنی که می‌دانی حرفش حرف تو نیست ولی راستگو است، همراه نباشی در حالی که خداوند فرمود: کُونُو مَعَ الصَّادِقِینَ یعنی نباید با کسانی که با آن‌ها اختلاف سلیقه و برنامه داریم و عیبی هم ندارد، کینه و عداوت داشته باشیم. این اختلاف سلیقه‌ها همواره بوده ولی اختلاف در ایمان و در ولایت‌شان نبوده که موجب برائت شود، چنانچه پیامبر(ص) فرمود: اگر سلمان آن چیزهایی را که مقداد داشت، می‌داشت کافر می‌شد و برعکس یعنی هر کدام حس و حال شخصی خودشان را داشتند ولی با این همه تفاوت پیامبر(ص) عقد اخوتشان را با هم خوانده بود و سلمان و مقداد عهد و اخوت پیامبری دارند. به هر حال هر کسی حس‌های درونی خودش را دارد و قرار نیست همه مثل هم باشیم ولی قرار است همه‌ی ما مع‌الحسین باشیم چنانچه در سجده‌ی زیارت عاشورا می‌خوانیم و ثبّت لی قدم صدق عندک مع‌الحسین و اصحاب الحسین پس باید این معیت را حفظ کنیم و با امام حسین(ع) پیمانی ببندیم که در شب اول قبر به دیدارمان بیاید.
پیوندت را با ابی‌عبدالله حفظ کن تا ان‌شاءالله لحظه‌ی مرگ بیاید و می‌آید، چرا نیاید؟ آن لحظه‌ای که همه دوست، رفیق، مرید، مراد، بالا، پایین، آن‌هایی که برایت کف می‌زدند، تو را ترک می‌کنند؛ ترک هم نکنند فایده‌ای ندارد؛ آن‌وقت ظلمتی فرا می‌رسد و می‌ترسیم و هراسان دنبال آشنایی هستیم ان‌شاءالله یک‌مرتبه می‌بینیم فضا معطر شد و سرت روی زانوی آقایی قرار گرفت. دیگر دنیا، آخرت و همه چیز یادمان می‌رود. این کار، مخصوص امام حسین(ع) است. چرا که امیرالمؤمنین(ع) در لحظه‌ی مرگ به بالین همه می‌آید، چه خوب چه بد، چه کافر چه ملحد و چه منافق چه مؤمن ولی امام حسین(ع) فقط برای آن‌هایی می‌آید که با او معیت دارند. برای آن‌هایی که مع‌الحسین بوده‌اند.
اللّهُمَّ اجعَلنِی عِندَکَ وَجیهاً بِالحُسَین. یا اباعبدالله! می‌شود ما را روسفید کنی تا جلوی دیگران آبرویمان نرود؟ می‌شود بر سر ما بیای و همان عبارت را که برای علی‌اکبرت گفتی برای ما هم بگویی فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلَی خَدِّهِ. چرا نشود! این‌قدر تو کرم داری که ما توقعمان زیاد شده، می‌دانیم که استحقاق نداریم ولی لطف تو بی‌انتهاست، ما را مستحق این لطف بفرما. لطفی که از هم‌اکنون در رؤیای شب مرگمان باشیم تا چشممان به جمالت روشن شود. یا اباعبدالله! می‌دانیم هستند کسانی که هر شب به آن لحظه‌ای فکر می‌کنند که سر بر دامن تو بگذارند؛ ما را جزو اینان قرار ده. فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ.
عبارت آخر صلواتی است که بر ظاهر و باطن، بر شاهد و غایب و بر روح و جسم اهل بیت(ع) می‌فرستیم که خود بحث مفصلی می‌طلبد ولی این‌قدر بدانیم که وقتی بر جسمشان صلوات می‌فرستیم یک نوع آثاری دارد و وقتی بر روحشان می‌فرستیم آثار دیگر و هر کدام در این عالم انعکاس خودش را دارد. اهل بیت(ع) جسمشان با ما نیست ولی روحشان با ماست حتی امام زمان(عج) که حسب ظاهر جسمش از ما غایب است البته غایب نیست ولی ما نمی‌شناسیم اما روحش که می‌تواند با ما باشد و قلب‌های ما را پُر کند.
امام صادق(ع) از قول پدران بزرگوارش فرمود که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ای در مسجد کوفه گفتند: خدایا هیچ زمانی نیست که زمین از حجت تو خالی باشد... و اگر زمانی ضرورت غیبت هست و اقتضائات برای حضور نیست و یکی از این ائمه(ع) غایب باشد علم و آداب و تربیت (نیرو و انرژی) آن وجود مقدس در قلوب هست.[6]
بنابراین همان‌طوری که هر عملی، عکس‌العملی دارد وقتی ما بر روح اهل بیت(ع) صلوات می‌فرستیم، عکس‌العملش به خودمان برمی‌گردد. یا اگر بر امام حاضر درود و صلوات بفرستیم یک نوع برگشت دارد و تمام لایه‌های وجود ما در بازگشت این صلوات سیراب می‌شود.
این عبارت آخر زیارت، مطلب محکمی است و عبارت کسی است که می‌خواهد با سیدالشهداء(ع) وداع کند و بعد از ۴۰ روز عزاداری خیالش راحت باشد که یک امر تثبیت‌شده دارد لذا امام صادق(ع) به ما این‌گونه آموزش داد که بگویید صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ وَ علی اَرْواحِكُمْ وَ اَجْسادِكُمْ وَ شاهِدِكُمْ وَ غائِبِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ.
اللّهمَّ اجعَلنِی عِندَکَ وَجیهاً بِالحُسَینِ(ع)
 

خودآزمایی

 
1- جمع‌بندی و نتیجه‌ی همه‌ی زیارت اربعین کدام جمله است؟
2- قرآن صراحتاً می‌فرماید در معیت چه کسانی باشیم؟ و مصداق اتم و اکمل آن‌ها چه کسانی هستند؟
3- کسی که می‌خواهد با سیدالشهداء(ع) وداع کند و بعد از ۴۰ روز عزاداری خیالش راحت باشد که یک امر تثبیت‌شده دارد، چه می‌گوید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]. سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۱۱۹.
[2]. سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۷۱.
[3]. اصول کافی، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، ص ۴۳.
[4]. غزلیات حافظ شیرازی.
[5]. غزلیات سعدی شیرازی.
[6]. اللّهم انه لابدّ لِأرضک من حجّة لک علی خلقك يهدیهم الی دينك و يعلّمهم علمك لئلاتبطل حجّتک و لا یضلّ أتباع اوليائك بعد اذ هدیتهم به اِمّا ظاهر لیس بالمطاع و امّا مكتتم و مترقب. فان غاب عن الناس شخصه في حال هدایتهم فإنَّ علمه و آدابه في قلوب المؤمنين مُثبتةٌ فهم بها عاملون؛ کمال‌الدین، ج ۱، ص ۵۶۲، ح ۱۱.

سیدمجتبی حسینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: