پیامبر (ص) از هجرت تا رحلت|۴
سال سوّم هجرت
در سال سوّم هجرت نیز وقایع مهمی رخ داد از جمله:
۱- غزوهی غطفان که پیامبر با چهارصد و پنجاه نفر برای سرکوبی عدهای توطئهگر، به اطراف مدینه عزیمت کرد... و سریّه قِرَده، غزوه نجران و جنگ بزرگ احد.
۲- حضرت امام حسن(ع) در نیمهی ماه رمضان این سال در مدینه دیده به این جهان گشود.
۳- یهودیانی که قبول شرایط جزیه نمیکردند، امنیت نداشتند و میبایست قبول جزیه کنند و مالیات سرانه سالیانه بپردازند.
۴- در این سال پیامبر(ص) با حفصه دختر عمر ازدواج کرد و همین ازدواج باعث گرایش چند قبیله به اسلام گردید.
نتیجه و جمعبندی:
در این سال پایههای اسلام با توسعهی نظام اسلامی و جلب قبائل و امنیت داخلی و توسعه اقتصادی برقرار گردید با برنامههایی مانند:
۱- جهاد و پیکار با دشمنان و توطئهگران.
۲- وادار نمودن یهودیان به پذیرش جَزیه (مالیات سرانه سالانه).
۳- جلب توجّه چند قبیله، به وسیلهی ازدواج پیامبر (ص) با حفصه دختر عمر و..
ضمناً در این سال چشم دودمان پیامبر(ص) با ولادت امام حسن مجتبی(ع) روشن شد.
دورنمایی از جنگ اُحُد
بتپرستان در جنگ بدر دستخوش ضربات شدید از جانب مسلمانان شده بودند و بسیاری از سرانشان کشته شده بودند، آنها تصمیم گرفتند با نیروی مجهّزی برای انتقام و سرکوبی مسلمانان به سوی مدینه حرکت کنند، آنها از پنج هزار نفر به اضافهی زنان و غلامان و ساز و برگ نظامی و استمداد از قبائل مختلف حرکت نمودند در حال که شعار میدادند: انتقام! انتقام.
این لشگر مجهز روز پنجشنبه ۵ شوّال سال سوّم هجرت در دامنه کوه اُحُد (یک فرسخی مدینه) مستقر شد.
پیامبر(ص) روز جمعه را در مدینه ماند و نماز جمعه را خواند و در خطبههای نماز، مردم را به دفاع و جهاد دعوت کرد و سپس با سپاهی که افراد آن حدود هزار نفر بودند از مدینه به سوی اُحُد حرکت کردند، در بین راه «عبدالله بن ابی سلول» منافق که معتقد به ماندن در مدینه بود با طرفداران خود که حدود سیصد نفر از سپاه را تشکیل میدادند به مدینه بازگشتند و در نتیجه پیامبر(ص) با سپاه ۷۰۰ نفری به سرزمین اُحُد وارد شد و در نقطهای در کنار کوه مستقر گردید، در آنجا در پشت سر، دهانهی شکاف کوهی را دید، «عبداللهبن جُبیر» را با پنجاه تیرانداز نگهبان آن دهانه کرد و به آنها تأکید کرد که تا پایان جنگ در آنجا بمانند و حرکت نکنند.
در روز هفتم، پس از نماز صبح، چند نفر از دلاوران دشمن پیاپی به میدان تاختند و طلب مبارزه کردند، امیر مؤمنان علی(ع) به میدان آنها رفت و آنها را به هلاکت رسانید، در این هنگام جنگ دستجمعی آغاز گردید، پیامبر(ص) و علی(ع) و حمزه در پیشاپیش سپاه اسلام با دشمن میجنگیدند ولی عاملی موجب شکست مسلمانان شد، افراد برجستهای مانند: حضرت حمزه(ع) عموی پیامبر (ص)، مُصعببن عُمیر، عبداللهبن جحش، حنظله و... به شهادت رسیدند.
چهار عامل مهم شکست
در میان عوامل، چهار عامل زیر، از عوامل مهم شکست شد که مسلمانان همواره باید به آن توجّه کنند:
۱- عبدالله بن ابی سلول منافق، در حسّاسترین شرائط با حدود یکسوّم لشکر اسلام از سپاه اسلام کنار گرفت و به مدینه برگشت، این خود یک نوع تفرّق و اختلاف بود که میتوانست نقش و اثر مهمی در ضربهزدن به فشردگی و اتحاد که در جنگ بسیار ضروری است داشته باشد. بنابراین نباید مسلمانان به افراد منافق و دورو تکیه کنند، چنین افرادی یاران ظاهری نیمهراه هستند و تا آنجا با اسلامند که با هدفشان بسازد وگرنه از پشت خنجر میزنند.
۲- عدم رعایت انضباط نظامی و هرج و مرج در کارها یکی از عوامل شکست است، چنانکه نگهبانان دهانهی شکاف کوه که نقطهی حسّاسی بود به طمع غنائم و مال دنیا اکثراً آنجا را رها کردند و در نتیجه آن شد که نمیبایست بشود. بنابراین نباید هیچگاه در جنگ انضباط و روحیّهی عالی معنوی و اخلاص و جنگ برای خدا را فراموش کرد.
۳- شایعهسازی در جنگ نقش مهم دارد. شایعهی قتل محمّد(ص) اثر عجیبی در فرار و وحشت مسلمانان داشت، مسلمانان باید به شایعهها توجّه نکنند تا ناخودآگاه روحیّهی خود را نبازند.
۴- استقامت نکردن مسلمانان نیز عامل دیگر شکست بود، اگر آنها با ایمان قوی همچون علی(ع) و مقداد و ابودُجانه ایستادگی میکردند آنقدر شکست نمیخوردند. آیا میدانید استقامت و جاننثاری این چند نفر به خصوص علی(ع) چقدر کارساز بود؟ خود قضاوت کنید.
سال چهارم هجرت
در سال چهارم هجرت نیز وقایع مهمّی رخ داد مانند:
۱- فاجعهی قتل مبلّغین و عارفان به احکام اسلام که در دو نوبت به وجود آمد:
یکی در ماه صفر این سال بود که اعراب «عضل و قاره» از پیامبر درخواست مبلّغ کردند، پیامبر شش نفر از مسلمانان را برای تعلیم قرآن و احکام به آنجا فرستاد. چهارنفرشان را کشتند دو نفر دیگر بنام «زیدبن دثنه» و «خبیب» را اسیر کرده به مکه بردند و در آنجا به قریش فروختند. قریش نیز به انتقام کشته شدگان بدر، آنها را به دار آویختند و شهید کردند، این واقعه به «سریّه رجیع» معروف شد.
دوّم واقعهی «بئر معونه» است که پس از این رخ داد که بنا به درخواست مبلغ توسط «ابو براء» که مسلمان شده بود، پیامبر(ص) چهل نفر از مسلمانان را برای ارشاد و هدایت قبیلهی بنی عامر فرستاد، عامربن طُفیل با جمعی از بنی سلیم سر راه آنها را گرفته همه را کشتند، جز یک نفر به نام «عمروبن ضمیری» که عامر برای آمرزش مادر خود از قتل او صرفنظر کرد ولی داغی بر پیشانی او نهاد که علامت آزادکردهها بود. او هم در راه دو نفر از بستگان عامر را دید و آنها را کشت و خود را به مدینه رساند و واقعهی دلخراش شهادت چهل نفر از رجال علمی در بئر معونه (در صفحات نجد) را به پیامبر(ص) گزارش داد.
۲- توطئه یهود بنینضیر در مورد قتل پیامبر(ص) و فرمان رسول خدا(ص) به تبعید این دشمنان داخلی از بلاد اسلام در ماه صفر این سال واقع شد، به این ترتیب که قرار شد هر سه نفر یک شتر و یک مشک آب همراه خود ببرند، آنها به ناحیهی شام تبعید شدند پیامبر(ص) اموال و املاک آنها را بین مهاجران تقسیم کرد. این واقعه بنام «غزوهی بنینضیر» معروف گردید پیامبر و مسلمین ۱۵ روز قلعه آنها را محاصره کرده تا تسلیم شدند.
آری یهودیان خیال میکردند با شکست مسلمانان در جنگ اُحُد و شهادت رجال علمی مسلمین در دو فاجعهی رجیع و بئرمعونه، قدرت حکومت اسلام رو به ضعف نهاده است از اینرو جرأت توطئه یافتند ولی قاطعیّت حکومت اسلامی آنها را دربدر کرد.
۳- در همین سال مشروبات الکلی بهطور کلی حرام و قدغن شد.
۴- سرکوبی دو تیره «بنی محارب و بنی ثعلبه» که به جمعآوری سرباز و اسلحه برای تسخیر مدینه و جنگ با مسلمین مشغول بودند پیامبر(ص) با ستون مخصوص از رزمآوران اسلام به سرزمین نجد رفت و آنها بدون مقاومت به کوهها و مناطق بلند گریختند و از توطئهی خود دست برداشتند این حادثه بنام «غزوهی ذاتالرُّقاع» معروف گردید.
۵- در جنگ اُحد ابوسفیان وعده داده بود که سال دیگر در سرزمین بدر به انتقام بیشتر دست زند در آغاز ماه ذیالقعده این سال پیامبر(ص) با هزار و پانصد سرباز برای دفاع وارد سرزمین بدر شد. پس از پایان تجارت در بازار سالیانهی عمومی عرب، ارتش اسلام همچنان در انتظار ورود ارتش مکّه در سرزمین بدر باقی ماند.
ابوسفیان نخست پیام داده بود که قصد خروج از مکّه را ندارد ولی سران مکّه دیدند ترک جنگ به عنوان عقبنشینی و ترس آنها تلقی میشود لذا برای حفظ آبروی خود ابوسفیان با تجهیزاتی لازم از مکه به قصد بدر بیرون آمد ولی ابوسفیان در نیمه راه به بهانهی قحطی برگشت. بازگشت ارتش شرک به قدری زننده بود که صفوان به ابوسفیان گفت: «ما آنهمه افتخاراتی که در جنگ اُحد کسب کرده بودیم از دست دادیم، اگر تو در سال قبل اعلام چنین نبردی نداده بودی امروز ما شکست نمیخوردیم».
۶- به دستور پیامبر(ص) «زیدبن ثابت» زبان عبری را فرا گرفت تا او که مورد اطمینان بود نامههای عبری پیامبر(ص) را در رابطه با یهود، بخواند و بنویسد.
۷- از حوادث مهم این سال ولادت با سعادت امام حسین(ع) و رحلت فاطمه بنت اسد مادر علی(ع) و ازدواج پیامبر با اُمّ سَلَمه است.
نتیجه و جمعبندی
کارهای بزرگ سیاسی و اجتماعی که در این سال رخ داد عبارتند از:
۱- اعزام مبلّغین اسلام به اطراف و اکناف برای ابلاغ احکام اسلام.
۲- سرکوبی دشمنان داخلی و قاطعیّت در برابر آنها.
۳- سرکوبی و عقب راندن توطئهگران در بیرون مدینه.
۴- قدغن کردن شراب که اُمّالفساد است.
۵- و مانورهای نظامی برای سرجا نشاندن دشمن.
از همهی این امور بهدست میآید که پیامبر(ص) و مسلمانان برای تحکیم پایههای حکومت مقدّس اسلامی، هشیارانه مراقب توطئههای دشمن بودند و به موقع تا وقت دیر نشده، نقشههای آنها را با قاطعیّت خنثی میکردند، هرچند در این مسیر آسیبهایی را میدیدند، امّا با تحمّل و استقامت به راه خود ادامه میدادند و...
خودآزمایی
1- برنامههایی که در سال سوم هجری باعث توسعهی نظام اسلامی و جلب قبائل و امنیت داخلی و توسعه اقتصادی گردید را نام ببرید.
2- چهار عامل مهم شکست مسلمانان در جنگ احد را بیان کنید.
3- چه کارهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در سال چهارم هجرت رخ داد؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی