کد مطلب: ۳۹۹۴
تعداد بازدید: ۱۱۸۳
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۶
نگاهی بر زندگی حضرت پیامبر اسلام(ص) | ۲۲
یکی از عوامل گسترش و حفظ اسلام و رهبر اسلام، حسن خلق و روش مهرآمیز پیامبر(ص) بود. بسیار دیده شد که افرادی در برابر عظمت اخلاق پیامبر(ص) آنچنان عوض می‌شدند که تمام تعصّبات و عادات چندین ساله‌ی جاهلیت را کنار گذاشته و در خط پیامبر(ص) قرار گرفتند.

چند نمونه از گفتار و رفتار پیامبر (ص)| ۱
 


نمونه‌هایی از گفتار پیامبر (ص)
 

۱- رسول خدا (ص) فرمود:
شارِبُ الْخَمْرِ کَعابِدِ الْوَثَنِ:
«شراب‌خوار مانند بت‌پرست است»[1].
۲- اَلْغَضَبُ يُفْسِدُ الْاِيْمانَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ اَلْعَسَلَ:
«خشم، ایمان را تباه می‌سازد همان‌گونه که سرکه، عسل را فاسد می‌نماید»[2].
۳- مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الاِْیمانِ فِی عُنُقِهِ:
«کسی که حمایت بیجا (از فامیل و دوست و...) کند و یا برای او تعصّب و حمایت بیجا شود (و او به آن راضی باشد) رشته‌ی ایمان را از گردن خود کنده است»[3].
۴- نِعْمَ الْمالُ الصّالِحِ لِلرَّجُلِ الصّالِحِ، نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی تَقْوَیَ‌اللهِ اَلْمالَ:
«ثروت شایسته برای انسان شایسته، بسیار نیک است و ثروت یاور نیکی بر تقوای الهی است»[4].
۵- لا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ:
«مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی‌شود»[5]. [یعنی هوشیار است و در یک مورد، دو بار گول نمی‌خورد].
۶- مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِما فِيهِ حَشَرَهُ‌اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ اَعْمى:
«کسی که علم و دانش بیاموزد ولی به آن عمل نکند خداوند در قیامت او را کور محشور نماید»[6].
۷- ما كادَ جَبْرَئِيلُ يَأْتِينِي اِلاّ قالَ: يا مُحَمَّدُ اِتَّقِ شَحْناءَ الرِّجَالِ وَ عَداوَتَهُمْ:
«نبود زمانی که جبرئیل نزد من بیاید مگر اینکه می‌گفت: ای محمّد! از کینه و دشمنی مردم بپرهیز»[7] [موجب کینه و دشمنی آنها نشو].
۸- اِنَّ مِنَ‌الْیَقِینِ اَنْ لا تُرْضُوا النّاسَ بِسَخَطِ‌اللهِ، وَ لا تَحْمَدُوهُمْ عَلی مارَزَقَکُمُ‌اللهُ، وَلا تَذُمُّوهُمْ عَلی ما لَمْ یُؤْتِکُمُ‌اللهِ:
«از نشانه‌های اعتقاد یقینی این است که: خشنودی مردم را بر خشم خدا مقدّم ندارید و مردم را به خاطر رزقی که خدا به شما داده نستائید و از آنچه خداوند آن را بر شما باز داشته نکوهش نکنید»[8].
۹- صِلُوا اَرْحامَکُمْ وَ لَوْ بِالسَّلامِ:
«صله‌ی رحم کنید، گرچه با یک‌بار سلام‌کردن باشد»[9].
۱۰- لَوْ اَنَّ رَجُلاً تَوَكَّلَ عَلَى اللهِ بِصِدْقِ النِّيَّةِ لَاَحْتاجَتْ اِلَيْهِ الْاُمَراءُ فَمَنْ دُونَهُمْ، فَكَيْفَ يَحْتاجُ هُوَ وَ مَوْلاهُ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ:
«اگر انسانی با نیّت درست بر خدا توکّل کند، امیران و سران و پائین‌تر از آنها به او نیازمند می‌شوند در این صورت چگونه او محتاج گردد در حالی که مولای او (خدا) بی‌نیاز ستوده شده است؟»[10].
 


نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار پیامبر(ص)
 


شکّی نیست که اخلاق نیک و روش خدا‌پسندانه و وجدان‌پسند و مهر و محبّت به مردم، یکی از راه‌های مؤثر برای نفوذ در دیگران است، چه بسا یک سخن تلخ خلاف اخلاق، انسانی را تا ابد از انسان دیگر دور کند و به عکس یک سخن مهرآمیز و لطیف بزرگترین دشمن را رام و تسلیم نماید.
راه و روش معاشرت اسلامی بخش مهمّی از اسلام و دستورهای اسلام را تشکیل می‌دهد که به‌راستی اگر رعایت گردد جهان به گلستان زندگی تبدیل می‌شود.
بیشتر نزاعها، ستيزها، حسادتها، جنایات و خونریزی‌ها بر اثر بداخلاقی است. متأسفانه بداخلاقی بعضی از مسلمانان باعث شده که اسلام از این رهگذر در طول تاریخ ضربه‌های جبران‌ناپذیری بخورد.
یکی از عوامل گسترش و حفظ اسلام و رهبر اسلام، حسن خلق و روش مهرآمیز پیامبر(ص) بود. بسیار دیده شد که افرادی در برابر عظمت اخلاق پیامبر(ص) آنچنان عوض می‌شدند که تمام تعصّبات و عادات چندین ساله‌ی جاهلیت را کنار گذاشته و در خط پیامبر(ص) قرار گرفتند.
در اینجا مناسب است به ذکر چند نمونه از اقیانوس اخلاق نیک پیامبر(ص) بپردازیم تا این چند نمونه رهگشای ما به یکی از عوامل پیشرفت و تکامل باشد، با توجه به اینکه صفا و لذّت زندگی در پرتو اخلاق خوب به دست می‌آید.
۱- امير مؤمنان علی(ع) در وصف پیامبر چنین می‌فرماید:
«از پیامبر پاک و نازنین پیروی کن، او لقمه‌ی دنیا را به اطراف می‌خورد (نه اینکه دهانش را پر کند) و دنیا را به گوشه‌ی چشم (دقیق) نمی‌نگریست، از جهت پهلو، لاغر، و از جهت شکم گرسنه‌ترین اهل دنیا بود، مانند بردگان سیاه بر روی زمین می‌نشست و کفش خود را با دست خود اصلاح می‌کرد و لباس خود را با دست خود می‌دوخت احياناً بر الاغ برهنه سوار می‌شد و از شدّت تواضع و فروتنی دیگری را هم‌ردیف خود سوار می‌کرد. یکی از همسرانش روزی پرده‌ای نسبتاً زیبا و دارای نقش و نگار بر در خانه آویخته بود، به آن بانو فرمود: بی‌درنگ این پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چراکه من با نگاه به این پرده، به یاد دنیا و زینت‌های آن می‌افتم...»[11].
۲- روایت شده: پیامبر(ص) لباسش را خودش می‌دوخت و کفشش را خودش وصله می‌کرد و گوسفندش را خود می‌دوشید، با بردگان غذا می‌خورد، روی زمین می‌نشست و سوار بر الاغ می‌شد و کسی را هم‌ردیف خود قرار می‌داد و شرم آن نداشت که خودش به بازار برود و نیازهای خانه را خریداری کرده و حمل کند، با همه‌ی افراد دست می‌داد و تا طرف دستش را رها نمی‌کرد او رها نمی‌کرد، به همگان سلام می‌کرد و اگر به چیزی دعوت می‌شد هر چند به خرمای خشک دعوت را رد نمی‌نمود، کم‌خرج و بزرگ‌طبع و خوش برخورد بود، چهره‌اش گشوده و خندان بود، اندوهش آمیخته با خشم نبود، در تواضعش ذلّت نبود، اسراف در بخشش نداشت، قلبی مهربان داشت، با همه‌ی مسلمانان مهربان بود، هرگز سر سفره‌ای سیر برنخاست و هرگز دست طمع به چیزی دراز نکرد[12].
۳- یونس شیبانی گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «آیا شما با همدیگر مزاح می‌کنید؟» گفتم: «آری اندکی مزاح می‌کنیم»، فرمود: «چرا اندک؟ مزاح نشانه‌ی حسن خلق است و تو به وسیله‌ی آن، برادرت را شاد می‌کنی، رسول اکرم(ص) با افراد مزاح می‌کرد و هدفش شاد کردن آنها بود»[13].
۴- از شیوه‌های پیامبر(ص) اینکه: وقتی که سه روز برادران مسلمان را نمی‌دید، جویای حال آنها می‌شد، اگر آن برادران در مسافرت بودند، برای آنها دعا می‌کرد و اگر در مسافرت نبودند به دیدار آنها می‌رفت و اگر بیمار بودند از آنها عیادت می‌نمود»[14].
۵- روزی بچه‌ای را به حضورش آوردند تا برایش دعا یا نامگذاری کند، او را به آغوش گرفت، آن بچّه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچّه را رد کنند، فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند سپس برای او دعا کرد و یا نامی برای او انتخاب نمود و موجب خوشحالی خانواده‌ی بچه شد، سپس لباس خود را شست[15].
۶- پیامبر(ص) اوقات خود را با اصحابش تقسیم کرده بود و به‌طور مساوی به آنها می‌نگریست، هرگز پاهایش را نزد اصحابش نگشود، وقتی دست می‌داد تا طرف دست خود را رها نمی‌ساخت او رها نمی‌کرد و چون مسلمانان این صفت اخلاقی را از آن حضرت می‌دانستند، اشاره می‌کردند آنگاه حضرت دستش را رها می‌کرد[16].
***
۷- شخصی به حضور پیامبر شرفیاب شد و تقاضای کمک کرد، حضرت به اندازه کافی به او بخشید و سپس به او فرمود: آیا «احسانم قبول است؟».
او گفت: «نه بلکه کار خوبی هم نکردید» اطرافیان از جسارت او برآشفتند، خواستند او را سرزنش کنند، پیامبر(ص) اشاره کرد که کاری نداشته باشید سپس وارد خانه شد و مقدار دیگری از طعام به او عطا کرد، بعد فرمود: «اینک آیا احسانم قبول است؟» او گفت: «آری خداوند پاداشی خوبی به شما عنایت فرماید».
پیامبر(ص)  فرمود: تو نزد اصحابم سخنی گفتی که موجب ناراحتی آنها شد، اگر صلاح بدانی برو نزد آنها عذرخواهی کن تا رفع ناراحتی آنها شود.
فردای آن روز، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند او آمد و گفت پیامبر بر عطایش افزود و من خشنود شدم. پیامبر(ص)  با مثال زیر یک درس بزرگ اخلاقی به اصحاب آموخت، فرمود:
«مَثَل این مرد مانند کسی است که شترش رم کرده و در حال فرار است، اگر مردم از پی آن شتر هرچه بیشتر اجتماع کنند تا او را بگیرند. او بیشتر فرار می‌کند، تا اینکه صاحب شتر فریاد می‌زند مرا با شترم واگذاريد، من بهتر او را رام می‌کنم، آنگاه خودش پیش می‌رود و گرد و غبار را از پیکر شتر می‌زداید تا آرام شود، سپس کم‌کم او را خوابانده و جهاز بر او می‌گذارد و بر آن سوار می‌گردد، من هم اگر شما را آزاد می‌گذاشتم وقتی او آن حرف زننده را زد، او را هلاک می‌کردید و بیچاره در آتش جهنم می‌سوخت»[17].
***
۸- پیامبر(ص) پاکیزگی و بهداشت و نظافت را بسیار رعایت می‌کرد. او هرشب سه بار مسواک می‌نمود، همیشه خود را با عطر خوشبو می‌کرد و می‌فرمود: «من از دنيا سه چیز را دوست دارم: عطر، همسر شایسته و نور چشمم در نماز است».
نیز می‌فرمود: خداوند، بنده‌ی کثیف و ناپاک را دشمن دارد، هرقدر عطر استعمال کنید اسراف نشده است و اگر گلی خوشبوی دیدید آن را ببوئید و به چشم بکشید.
آن بزرگوار در شجاعت نیز بی‌نظیر بود. حتّی قهرمان قهرمانان حضرت علی(ع) می‌فرماید: «ما در جنگ بدر هروقت در فشار سخت دشمن قرار می‌گرفتیم به پیامبر پناهنده می‌شدیم»[18]. [با این‌که پیامبر (ص) در این وقت ۵۵ سال داشت، ولی علی (ع) ۲۵ ساله بود].
 


خودآزمایی
 


1- چه چیزی ایمان را تباه می‌سازد؟
2- از نشانه‌های اعتقاد یقینی چیست؟
3- یکی از عوامل گسترش و حفظ اسلام و رهبر اسلام چه بود؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]- بحار، ج ۷۷، ص ۴۷.
[2]- همان، ص ۳۰۸.
[3]- اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۲.
[4]- المواعظالعددّیه، ص ۱۹.
[5]- مسند احمد، ج ۲، ص ۱۱۵.
[6]- بحار، ج ۷۷، ص ۱۰۲.
[7]- اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۱.
[8]- مشکاة‌الانوار، ص ۳۸.
[9]- تحف‌العقول، ص ۶۱.
[10]- مشکاة‌الانوار، ص ۵۰.
[11]- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۹.
[12]- المیزان، ج ۶، ص ۳۳۰.
[13]- المیزان، ج ۶، ص ۳۳۲.
[14]- همان مدرک، ص ۳۳۴.
[15]- المیزان، ج ۶، ص ۳۳۳ (روایات در این باره بسیار است به المیزان ج ۶، ص ۳۲۱ تا ۳۵۷ مراجعه گردد).
[16]- همان مدرک، ص ۳۳۴.
[17]- سفينة‌البحار، ج 1، ص ۴۱۶.
[18]- نهج‌البلاغه، غرائب كلامه، شماره‌ی ۹.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: