امام زین العابدین(ع) در ادامه دعای مکارم الاخلاق می فرمایند: «وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا». (خدایا! و رها مکن) چیزی را که در من عیبی ایجاد می کند که بدان مورد سرزنش واقع می شوم، مگر آن که نیکویش کنی، و نه بزرگواری ای که در من ناقص است مگر آن که کامل و تمامش نمایی.
شرح واژگان
«عائبة» از ماده «عیب» اشتقاق یافته و اسم فاعل آن به معنای «عیب دار کننده» است. «أُوَنَّبُ» فعل مضارع مجهول صیغه متکلّم وحده از باب تفعیل است: وَنَّبَ- تَوْنِيباً [ونب] هُ: «او را نكوهش و سرزنش كرد».[1] بنا بر این معنای آن می شود: مورد نکوهش و سرزنش واقع گردم. «حَسَّنَ» از باب تفعیل، به معنای: «آن چيز را آراست و زيبا كرد» می باشد.[2] «الأُكْرُومَةِ» از ماده «كَرَم» به معنای «بخشندگى، بزرگوارى، جوانمردى» است.[3] «أَتْمَمْتَ» فعل ماضی صیغه اوّل شخص مخاطب مذکّر از باب إفعال (إتمام) است: أَتَمَّ- إِتْماماً، به معنای «آن را كامل كرده تمام كرد»، بنا بر این معنای آن می شود: کامل و تمام کردی.[4]
بنا بر این معنای کامل دعای امام سجّاد(ع) از این قرار است: (خدایا! و رها مکن) چیزی را که در من عیبی ایجاد می کند که بدان مورد سرزنش واقع می شوم، مگر آن که نیکویش کنی، و نه بزرگواری ای که در من ناقص است مگر آن که کامل و تمامش نمایی.
شرح دعا
در فراز نخست دعا، امام(ع) از خداوند متعال تقاضا می کنند که در مسیر اصلاح و نیکو ساختن صفاتی که باعث عیب و نقص انسان می شود، ایشان را یاری کند. همان صفات آشکار و یا حتّی پوشیده ای که اگر دیگران از آن مطّلع گردند، به سبب آن ها انسان را مورد ملامت خود قرار می دهند. امام زین العابدین(ع) در این دعا به ما می آموزند که برای تبدیل این عیب ها به صفات زیبا، نیکو و وارسته، از خداوند متعال کمک بخواهیم و توفیق این امر را از او تمنّا کنیم، چنان چه بارها در همین دعای شریف، امام سجّاد (ع) توفیق ترک رذایل و تحصیل فضائل اخلاقی را از خداوند منّان مسئلت نموده اند.
ظاهر آن است که این فراز با فراز قبلی دعا که امام(ع) به درگاه خدا عرضه داشتند: «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلَّا أَصْلَحْتَهَا/ خدایا! خصلتی که از من عیب و نقص شمرده می شود را رها مکن مگر آن که اصلاحش کنی»، یکسان است و تفاوتی ندارد. امّا برخی در تمایز و تفاوت این دو جمله گفته اند: «فرق این جمله با جمله قبل این است که در آن جمله عیب ها و کم و کاستی های ندانسته را خواستیم که اصلاح فرماید و ما را واقف به آن ها نماید و در این جمله عیب ها و کم و کاستی های دانسته که موجب سرزنش ماست را خواستیم که نیکو گرداند و ما را به کیفر آن ها آگاه سازد که خود را از آن ها برهانیم».[5]
این مطلب در واقع بیدار باشی است به همه انسان ها که چه بسیار صفات خوب و یا ناپسندی که افراد از آن ها بی خبر هستند. امّا امام زین العابدین(ع) با این دعا به ما می آموزند که نه تنها نباید از صفاتی که خودمان از آن ها باخبر هستیم، غافل باشیم، بلکه در کنار آن لازم است متوجّه باشیم که شاید صفات اخلاقی فراوانی در ما وجود داشته باشد که از آن ها بی خبر هستیم. اصلاح این صفات در صورت مذموم بودن و حفظ و تقویت آن ها زمانی که ممدوح و پسندیده هستند، بسیار لازم و ضروری است. لذا باید از خداوند متعال بخواهیم که توفیق اصلاح اخلاق ناپسند ما را، چه از آن ها باخبر بوده و چه بی اطّلاع باشیم، به ما عنایت کند که بدون اصلاح نفس نمی توان در طریق سعادت و نزدیکی به معبود یگانه قدم برداشت.
امام زین العابدین(ع) در ادامه دعا خود به درگاه خداوند عرضه می دارند: «وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا/ و نه بزرگواری ای که در من ناقص است مگر آن که کامل و تمامش نمایی». با این دعا امام(ع) به ما می آموزند که نباید تمرکز روی صفات ناپسند به جهت اصلاح آن ها، ما را از ویژگی ها و اخلاق شایسته غافل سازد. بدین معنا که از یک سو باید در جهت تهذیب نفس از آلودگی های رذایل اخلاقی تلاش کرد و از سوی دیگر در جهت تحقّق و اتمام فضایل اخلاقی و خوی های پسندیده کوشید. گام اوّل، تحصیل اخلاق شایسته است در صورتی که از آن ها محروم باشیم و گام بعدی پس از تحقّق آن ها، سعی و کوشش در جهت ارتقاء و پیشرفت آن هاست. و درست به همین دلیل است که حضرت سیّد السّاجدین(ع) توفیق این مهمّ را نیز از خداوند متعال طلب می نمایند.
چنان چه می دانیم، خوبی ها و اخلاق شایسته در افراد متفاوت است، یعنی همه در یک رتبه و درجه نیستند. به عنوان مثال در مورد دستگیری از ایتام و فقرا، ممکن است یک نفر سقف محدودی را برای خود مشخّص نموده و مثلا با خودش قرار گذاشته که در ماه مبلغ مشخّصی را برای یکی از ایتام در نظر بگیرد و به حساب او واریز کند. امّا فرد دیگری برای کمک به ایتام آن هم نه فقط یک نفر از ایشان، برای خود هیچ محدودیّتی قائل نشده و تا جایی که بتواند از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند، به طوری که نه تنها خودش کمک مالی می کند، بلکه برای رفع مشکلات ایتام، دیگران را نیز به این امر تشویق کرده و از ظرفیت کمک های مردمی، بستر بسیار وسیع تر و مناسب تری را برای این کار فراهم می سازد. یا این که مرتّب به فرزندان یتیم سرکشی نموده و از احوال ایشان تفقّد می کند و کوشش می کند تا کم تر جای خالی پدر را در حیات خود احساس کنند.
همین طور که پیداست، هر دو نفر در فضیلت اخلاقیِ توجّه به ایتام و کمک به ایشان مشترک هستند، ولی آیا می توان گفت که هر دو در میزان و درجه این فضیلت نیز در یک رتبه و جایگاه قرار دارند؟ مسلّماً این طور نیست. البته در میزان ارزش اعمال، نیّت و شرایط افراد بسیار دخیل و تأثیرگذار است، به همین دلیل تنها خداوند متعال است که می تواند در مورد اعمال انسان ها قضاوت نموده و آن ها را ارزش گذاری کند، چراکه تنها اوست که از نهان دل هر انسانی باخبر است و ظرفیت ها و جزئیّات شرایط هر فرد را بهتر از هر کسی می داند، چنان خود فرموده: «... وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». و او به هر چيز آگاه است.[6] و یا فرموده است: «رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ ...». پروردگار شما از درون دل هايتان آگاه تر است.[7]
وقتی کرامت نفس در انسان رو به رشد باشد، نشانه هایی از خود به جا می گذارد که در روایات به آن ها اشاره شده است. یکی از مهم ترین نشانه های کرامت انسان، حقارت دنیا در نگاه اوست. از مولا امیر المؤمنین(ع) روایت شده که فرمودند: «مَنْ كَرُمَتْ نَفْسُهُ صَغُرَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ». هر کس کرامت نفس پیدا کند، دنیا در چشم او کوچک می شود.[8] از سوی دیگر هر قدر انسان از وابستگی های دست و پاگیر دنیایی فاصله بگیرد، به همان میزان به آخرت و سرای جاودانه نزدیک می شود؛ در روایتی از امیر المؤمنین(ع) می خوانیم: «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ كَالْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِذَا قَرُبْتَ مِنْ أَحَدِهِمَا بَعُدْتَ عَنِ الْآخَرِ». دنیا و آخرت مانند مشرق و مغرب هستند؛ هر گاه به یکی از آن دو نزدیک شوی، از دیگری دور خواهی شد.[9]
نزدیک شدن به آخرت به این معناست که فرد خود را برای سفر آخرت و زندگی جاودانه در آن جا مهیّا می کند. لازمه این کار در ابتدا باور داشتن نسبت به آخرت است و پس از آن نزدیک دانستن آن. کسی که سرای قیامت را باور ندارد، برای دنیای خود تلاش می کند و تمام همّ و غمّ او در دنیا خلاصه می گردد. گروهی نیز قبول دارند که آخرت و محکمه عدل الهی وجود دارد، ولی به مرحله یقین و باور نرسیده اند و یا تحقّق آن را بسیار دور و طولانی می پندارند. به همین دلیل از قیامت غفلت نموده و خود را در حصار دنیا محبوس می کنند.
امّا کسی که کرامت نفس پیدا می کند، دنیا در چشمش کوچک شده و به همان میزان آخرت در نگاه و باور او بزرگ و نزدیک می شود؛ لذا آثار این نزدیکی و باور در گفتار و کردار او دیده می شود. او از دل دادگی به دنیای فانی، جان را پیراسته و محوِ آخرت ماندگار و رضوان پروردگار می شود. به خاطر از دست دادن دنیا محزون و خشمگین نمی شود و از به دست آوردن آن نیز شادمان نمی گردد، آن چنان که خداوند متعال فرموده است: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم ...». اين به خاطر آن است كه براى آن چه از دست داده ايد تأسّف نخوريد، و به آن چه به شما داده است دل بسته و شادمان نباشيد.[10]
کسی که دل در گرو آخرت و رضای پروردگار دارد، از رذائل اخلاقی و اوصاف شیطانی فاصله می گیرد و نه تنها دیگران از آزار او در امانند، بلکه وجودش در اجتماع منشأ خیر و برکت خواهد بود. مولای متّقیان علی(ع) در این باره فرموده اند: «و يُسْتَدَلُّ عَلَى كَرَمِ الرَّجُلِ بِحُسْنِ بِشْرِهِ وَ بَذْلِ بِرِّهِ». دلیل بر کرامت فرد، خوش رویی و بذل نیکی اوست.[11] حال به هر میزان کرامت انسان تعالی پیدا کند، به همان مقدار به آخرت نزدیک و درجات کمال او بالاتر می رود. بنا بر این مؤمن نباید هیچ گاه به درجه ایمان خود قانع شود و از تلاش برای کسب درجات بالاتر غفلت ورزد. به همین دلیل مشاهده می کنیم که امام سجّاد(ع) از خداوند می خواهند تا توفیق ترقّی و رشد کرامت های انسانی را به ایشان عنایت نماید.
خودآزمایی
1- آیا مؤمنین در درجات ایمان و فضائل یکسان هستند؟ توضیح دهید؟
2- یکی از مهم ترین آثار کرامت نفس را نام برید؟
خودآزمایی
[1] فرهنگ ابجدی عربی فارسی ص 997.
[2] همان ص 329.
[3] همان ص 726.
[4] همان ص 261.
[5] شرح دعای مکارم الاخلاق (سید رضا حبوباتی) ص 91.
[6] سوره بقره/ آیه 29 (ترجمه مکارم).
[7] سوره إسراء/ آیه 25 (ترجمه مکارم).
[8] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 231.
[9] مجموعة ورام ج 2 ص 24.
[10] سوره حدید/ آیه 23 (ترجمه مکارم).
[11] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 377.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده