فصل اوّل؛ پیامبر اعظم| ۱
کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود. درمقابل دنیاى ظلمانى زمان خود، پیامبر اكرم دچار تشویش نشد. چه آن روزى كه در مكه تنها بود، یا جمع كوچکی از مسلمین او را احاطه كرده بود و درمقابل او سران متكبر عرب، صنادیدِ[1] قریش، گردنكشان، با اخلاقهاى خشن، با دستهاى قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمى كه از معرفت نصیبى نبرده بودند، وحشت نكرد؛ سخن حق خود را گفت، تكرار كرد، تبیین كرد، روشن كرد، اهانتها را تحمل كرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع كثیرى را مسلمان كند؛ و چه آنوقتىكه حكومتی تشکیل داد، حکومت اسلامی و خود در موضع رئیس این حكومت، قدرت را بهدست گرفت. آن روز هم، دشمنان و معارضان گوناگونى درمقابل پیامبر بودند؛ چه گروههاى مسلح عرب ـ وحشیهایی كه در بیابانهاى حجاز و یَمامه[2]، همهجا پراكنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند ـ و چه پادشاهان بزرگ دنیاى آن روز، دو ابرقدرت آنروز عالم، یعنى ایران و امپراتورى روم.
پیغمبر نامهها نوشت، مجادلهها كرد، سخنها گفت، لشكركشیها كرد، سختیها كشید، در محاصرهی اقتصادى افتاد، كار به جایی رسید كه مردمِ مدینه گاهى دو روز و سه روز گاهی نان براى خوردن پیدا نمیکردند. تهدیدهاى فراوان از همه طرف، پیغمبر را احاطه كرد. بعضى از مردم نگران میشدند، بعضى متزلزل میشدند، بعضى نق میزدند، بعضى پیغمبر را به ملایمت و سازش تشویق میکردند؛ اما پیغمبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستى نشد و با قدرت، جامعهی اسلامى را پیش بُرد و بُرد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود كه در سالهاى بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل بشود به بركتِ ایستادگى پیغمبر در میدانهاى نبرد و دعوت. ۱۳۷۰.۰۷.۰۵
بعثت خاتم، آغاز بیداری
خود آن حضرت، بنابر حدیث متواتر و معروف، فرمود: «بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلاقِ»[3]. بعثت با این هدف در عالم پدید آمد كه مَكرَمتهاى[4] اخلاقى و فضیلتهاى روحى بشر عمومیت پیدا كند و به كمال برسد. تا كسى خود داراى برترینِ مكارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد؛ لذا در اوایل بعثت، خداوند متعال خطاب میکند به پیغمبر و میفرماید: «وَ اِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»[5]. این برای اول بعثت است. ساختهوپرداختهشدن پیغمبر، تا ظرفى بشود كه خداى متعال آن ظرف را مناسب وحى خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛ لذا وارد شده است كه پیغمبر اكرم كه در جوانى به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاى هنگفتى از طریق تجارت بهدست آورده بودند، همهی آنچه را که بهدست آورده بودند، در راه خدا صدقه دادند؛ بین مستمندان تقسیم كردند.
در این دوران كه دوران اواخر تكامل پیغمبر و قبل از نزول وحى است، هنوز پیغمبر، پیغمبر هم نشده بود، از كوه حرا بالا میرفت، به آیات الهى نگاه میکرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمین، به این خلایقى كه در روى زمین زندگى میکنند با احساسات مختلف، با روشهاى گوناگون. در همهی اینها آیات الهى را میدید، روزبهروز خضوع او در مقابل حق، خشوع دل او در مقابل امر و نهى الهى و ارادهی الهى بیشتر میشد، جوانههاى اخلاق نیک در او روزبهروز بیشتر رشد میکرد. خِرد عظیم او که در روایت است: «كانَ اَعقَلَ النّاسُ و اَكرَمَهُم»؛ قبل از بعثت، روزبهروز پُربارتر میشد با مشاهدهی آیات الهى؛ تا به چهل سالگى رسید. ..جبرئیل امین بر او نازل شد و گفت: «اِقرَأ»[6]؛ سرآغاز بعثت.
این مخلوق بینظیر الهى، این انسان كامل كه قبل از نزول وحى الهى به این مرحلهی از كمال رسیده است، از اولین لحظهی بعثت، یک جهاد مُرکبِ همهجانبهی دشوار را آغاز كرد و بیستوسه سال در نهایت دشوارى، این جهاد را پیش بُرد. جهاد در درون خود، جهاد با مردمى كه از حقیقت هیچ ادراکی نداشتند، جهاد با آن فضاى ظلمانى مطلق، كه امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: «فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها وَ قامَت عَلَى سَنابِكِها»[7] از همه طرف فتنهها مردم را میفشرد؛ دنیاطلبى، شهوترانى، ظلم و تعدّى، رذایل اخلاقى در اعماق وجود انسانها، دست تعدّى قدرتمندان، بدون هیچ مانع و رادعى[8] به سوى ضعفا دراز بود؛ نهفقط در مكه، نهفقط در جزیرةالعرب، بلكه در برترین تمدنهاى آن روز عالم؛ یعنى در امپراتورى بزرگ روم و در شاهنشاهى ایران. تاریخ را نگاه كنید، صفحهی ظلمانى تاریخ، سرتاسر زندگى بشر را فرا گرفته بود. مجاهدت با این قدرت عظیم و تلاش بیوقفه و غیرقابل تصورِ برای انسان، آغاز شد از اولین ساعات بعثت و تحمل وحى الهى؛ و وحى الهى پیوسته مثل آب زلالى كه به سرزمین مستعدى برسد، بر قلب مقدس آن بزرگوار نازل میشد و او را نیرو میبخشید و او همهی توان خود را بهكار برد تا اینكه بتواند این دنیا را در آستانهی یک تحول عظیمى قرار بدهد؛ و موفق شد.
اولین سلولهاى پیکرهی امت اسلامى در همان روزهاى دشوار مكه با دست تواناى پیغمبر بنا شد؛ ستونهاى مستحكمى كه باید بناى امت اسلامى بر روى این ستونها استوار بشود؛ اولین مؤمنین، اولین ایمانآورندگان، اولین كسانى كه این دانایی، این شجاعت، این نورانیت را داشتند كه معناى پیام پیغمبر را درك كنند و دل به او ببندند؛ «فَمَن یُرِدِ الله اَن یَهدِیهُ یَشرَح صَدرَهُ للاِسلامِ»[9]. دلهاى آماده، درهاى گشودهی دل به سمت این معارف الهى و این دستورات الهى و با دست تواناى پیغمبر ساخته شد، این ذهنها روشن شد، این ارادهها روزبهروز مستحكمتر شد. سختیهایی که در دوران مكه براى همان عدهی قلیل مؤمنین ـ كه روزبهروز هم بیشتر میشدند ـ پیش آمده براى من و شما قابل تصور نیست. در فضایی كه همهی ارزشها، ارزشهاى جاهلىست، تعصبها، غیرتورزیهاى غلط، کینهورزیهاى عمیق، قساوتها، شقاوتها، ظلمها، شهوتها درآمیختهی باهم، زندگى مردم را میفشرْد و در خود احاطه كرده و در بین این سنگهاى خارا و غیرقابل نفوذ، این نهالهاى سرسبز بیرون آمد. «وَ اِنَّ الشَّجَرةَ البَرِّیَّةَ اَصلَبُ عُوداً وَ اَقوَى وَقُوداً»[10] كه امیرالمؤمنین میگوید، این است. این سبزهها، این نهالها، این درختهایی كه از لاى صخرهها رویید و ریشه دوانید و رشد كرد؛ هیچ توفانى نمیتوانست اینها را تكان بدهد. سیزده سال؛ و بعد بر اساس این پایههاى مستحكم، بناى جامعهی اسلامى، جامعهی مدنى و نبوى، بر روى این پایهها گذاشته شد. ده سال هم امتسازی به طول انجامید.
خودآزمایی
1- بعثت حضرت محمّد(ص) با چه هدفی در عالم پدید آمد؟
2- جهاد مُرکبِی که پیامبر(ص) از اولین لحظهی بعثت، آغاز كرد را بیان کنید.
3- کار مهم پیامبر خدا چه بود؟
پینوشتها
[1]. (صند) جمع صِندید، اشراف، مِهتران، و بزرگان
[2]. منطقهای در عربستان ـ میان نجد و بحرین ـ که قریهها، قلعهها، چشمهها و نخلستانهای فراوان داشته.
[3]. بحارالانوار / کتاب الایمان و الکفر / ابواب مکارم الاخلاق / باب حسن الخلق / ح۱
[4]. (کرم) بزرگیها، جوانمردیها
[5]. سورهی مبارکهی قلم/ آیهی 4، «و به راستى تو بر خُلق و خوى بس بزرگى هستى.»
[6]. سوره مبارکه علق / آیه ۱، «بخوان»
[7]. نهجالبلاغه صبحیصالح (محمدبنحسین شریف الرضی، متوفی ۴۰۶ق)/ خطبهی 2، پس از بازگشت از صفین. «فتنهها، مردم را لگدمال كرده و با سُمهاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ایستاده بود.»
[8]. (ردع) مانع، بازدارنده
[9]. سوره مبارکه انعام/ آیه 125، «پس كسى را كه خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام میگشاید.»
[10]. نهجالبلاغه صبحیصالح/ نامهی 45، نامه به عثمانبنحنیف، «درختان بیابانى، چوبشان سختتر و آتششان شعلهورتر است.»
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی سیدعلی خامنهای