۲ـ نمونهای از فداکاری امام علی(ع)
جنگ اُحُد (در سال سوّم هجرت) فرا رسید، جنگ بسیار سختی بود، کار به جایی رسید که در قسمت آخر جنگ، سپاه دشمن پیروز شد و همهی مسلمانان فرار کردند، تنها امام علی(ع) همراه پیامبر(ص) و یکی از اصحاب بنام «ابودجانه انصاری» در صحنه ماندند، در برابر سپاه پنج هزار نفری دشمن (که جمعی از آنها کشته شده بودند) و ابوسفیان مکرّر سپاه خود را برای کشتن پیامبر(ص) تحریک میکرد، در این بحران عجیب، علی(ع) پروانهوار دور پیامبر(ص) میگشت و از حملههای دستجمعی دشمن، جلوگیری میکرد هر وقت گروهی به سوی پیامبر(ص) حمله میکردند، علی(ع) در برابر آنها میایستاد و آنها را پراکنده مینمود، بسیاری از افراد دشمن را کشت، و در این میان شمشیرش شکسته شد، نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! مرد با شمشیر میجنگد، ولی شمشیر من شکسته شده است».
پیامبر(ص) شمشیر خود را که ذوالفقار نام داشت، به علی(ع) داد، امام علی(ع) پیاپی بدون وقفه، با آن شمشیر، از حملات دشمن جلوگیری مینمود، سراسر بدنش مجروح شده بود، به طوری که شناخته نمیشد.
جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت:
یا مُحَمَّدُ اِنَّ هذِهِ لَهِیَ الْمُواساة
:«ای محمّد(ص)! برادری و فداکاری، یعنی این!»
پیامبر(ص) فرمود:
اِنَّهُ مِنِّی وَ اَنَا مِنْهُ:
«علی از من است و من از او هستم».
جبرئیل گفت:
وَ اَنَا مِنْکُما:
«و من از شما هستم»، و حاضران زمزمهای از طرف آسمان شنیدند که میگفت:
لا سَیْفَ اِلاّ ذُو الْفِقارِ، وَلا فَتى اِلاّ عَلِىٌّ:
«شمشیری جز ذوالفقار، نیست، و جوانمردی مانند علی(ع) وجود ندارد».[1]
آری فداکاری امام علی(ع) آنچنان شکوهمند بود، که پیامبر(ص) افتخار میکرد که علی(ع) از او است، و جبرئیل بزرگترین فرشتهی مقرّب درگاه خدا، آرزو مینمود، که از پیامبر(ص) و از علی(ع) باشد، یعنی دارای چنان فضائلی باشد که پیامبر(ص) و علی(ع) دارای آن بودند.
پینوشت
[1]. علل الشرایع، ص ۱۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی