حضرت محمد(ص)|۱۰
دورنمایى از فتح و آزادسازى پایگاه قریش و مشركان(مکّه)
در سال ششم هجرت، جریان صلح حدیبیه (چنانکه خواهیم گفت) راه را براى فتح مکّه هموار كرد و همچون نردبانى بود كه مسلمانان توانستند با پیمودن پلههای آن بر بام فتح مکّه گام نهند.
با توجه به اینکه مکّه پایگاه قریش و بتپرستان و مشركین جزیرةالعرب بود و با آزادسازى آن بزرگترین پیروزى نصیب مسلمانان میشد، به اهمیت این فتح بزرگ پى میبریم.
اما اینکه این فتح شیرین و عجیب چگونه صورت گرفته و از كجا شروع شد؟ بهطور مشروح در آینده خاطرنشان خواهد شد.
یكى از مواد پیماننامه صلح حدیبیه این بود كه: بستن پیمان دوستى بین طوایف، آزاد است و شكستن اجبارى آن از ناحیه دیگرى برخلاف اصول پیماننامه است ولى این صلح تا زمانى محترم است كه نقض نشود، ولى نقض آن توسط مشركان بهمنزله بطلان آن است و بر این اساس، بعضى از طوایف با بعضى دیگر، پیمان بستند، ازجمله: قبیله كنانه با قریش، و قبیله خزاعه با مسلمین پیمان بستند.
ولى طولى نكشید كه قبیله كنانه، به قبیله خزاعه (همپیمانان اسلام) حملهور شدند، و عدهای از آنها را با وضع رقتبار در بستر خواب كشته، و عدهای را اسیر كردند. وقتى این گزارش به پیامبر رسید،[1] آن حضرت از این پیمانشکنی، سخت ناراحت شدند و به همین جهت تصمیم به فتح مکّه را گرفتند، چراکه در جزیرةالعرب مکّه تنها پایگاهى بود كه در دست مشركان و مخالفان اسلام باقى مانده بود و آن را مركز کارشکنیهای خود قرار داده بودند، و بدیهى است كه میبایست این سرزمین مقدس، از لوث وجود مشركان پاك میگردید.
پیامبر اعلام بسیج عمومی کرد، مسلمانان با شور و هیجان به این اعلام، پاسخ مثبت دادند و طولى نكشید كه ده هزار نفر مسلمانان مسلح آماده شدند.
پیامبر(ص) همراه اصحاب و ده هزار نفر مسلمان در ماه رمضان[2] از مدینه بهسوی مکّه حركت كردند حركت سپاه محمّد(ص) بهقدری منظم و بر اساس اصول تاكتیك نظامى بود كه ده هزار نفر مسلمان همراه پیامبر تا سرزمین مرّ الظهران (چهار فرسخى مکّه) آمدند؛ بدون آنکه قریش و مشركان، متوجه حركت سپاه اسلام بشوند، این حركت غافلگیرانه و تلاشهای رزمى سپاه مسلمین، رعب وحشت عجیبى بر دل دشمن افكند.
جالب اینکه عباس عموى پیامبر كه در خفا قبول اسلام كرده بود و در ظاهر در میان مشركان مکّه به سر میبرد، و آنها نمیدانستند كه او مسلمان است، نقش فعالى در سركوب معنوى دشمن داشت، از طرفى اخبارى كه به ضرر دشمن بود مخفیانه به آنها میرساند، و بالعكس اخبار دشمن و مشركان را به مسلمین گزارش میداد.
ابوسفیان که مورداحترام مشركان اهل مکّه و رئیس آنان بود، وقتى در بیرون مکّه، لشكر اسلام را مشاهده كرد (چنانکه چگونگى آن در داستانهای آینده خاطرنشان میشود) آنچنان وحشتزده و مرعوب لشكر پرصلابت اسلام گردید كه به مکّه برگشت و فریاد زد: ارتش اسلام کاملاً مجهز است و بهزودی شهر مکّه را محاصره خواهد كرد، بزرگ آنها محمّد(ص) قول داده كه هر كس به مسجدالحرام و كنار كعبه رود و یا اسلحه را به زمین بگذارد در امان خواهد بود.
این پیام، روح مقاومت را از مردم مکّه سلب كرد، پیامبر(ص) با تقسیم نمودن سپاه خود و كنترل دروازهها، شهر مکّه را محاصره نمود، و طولى نكشید كه بهآسانی مکّه آزاد گردید و تحت تصرف سپاه اسلام درآمد فقط گردانى كه به فرماندهى خالد بن ولید بود با جمعى از مشركان زدوخوردی نموند كه مشركان با دادن 28 كشته متوارى شدند، و از مسلمانان سه نفر شهید شدند، آنهم به خاطر اینکه راه را گم كرده بودند و در قسمت پایین مکّه غافلگیر شده و به دست كفار به شهادت رسیدند.
رسول اكرم و مسلمین وارد مکّه شدند، آن حضرت كنار كعبه آمد، روبروى در كعبه ایستاد و گفت:
لا اِلهَ اِلَّاالّله وَحدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ، صَدَق وعدَهُ وَ نَصَرَ عَبدَهُ، وَ هَزَمَ الاَحزابَ وَحدَه؛
معبودى جز خداى یكتا نیست، یكتایى كه شریك ندارد، او كه وعدهاش را (در مورد پیروزى مسلمین) ادا كرد، و بنده اش را یارى فرمود و گروههای مختلف شرك را بهتنهایی شكست داد.
و پس از طواف كعبه و انجام مراسم شكرگزارى، سخنرانى مشروحى براى جمعیت ایراد كرد و سپس خانه كعبه را با كمك على g از لوث بتها پاك نمود، و هر جا كه بت و بتكده بود، از بین برد، و اعلام عفو عمومی نمود.
به مردم مکّه فرمود: درباره كردار من با شما، چه فكر میکنید؟
گفتند: مانند كردار یك پدر بزرگ یا برادر بزرگ نسبت به فرزند و برادرش.
پیامبر(ص) فرمود: الیومَ لا تَثرِیبَ عَلَیكُم؛ امروز ملامت و توبیخ بر شما نیست. (همان سخنى كه حضرت یوسف به برادران جفاكارش فرمود كه در آیه 92 سوره یوسف آمده است.)
و فرمود: اسیر و برده بودید: «اَنتُم الطُّلَقاءَ؛» شما همه آزادید. یعنى شما كه طبق قانون اسلام، میبایست اسیر و برده میبودید، و سزاوار بود همچون كالا در بازار به خریدوفروش درآیید، آزاد هستید.
همه را آزاد كرد جز چند نفر معدود را كه علت خاصى داشت.
جالب اینکه در این چند روزى كه پیامبر(ص) در مکّه بودند، دو هزار نفر از جوانان قریش به اسلام گرویدند و به لشكر اسلام پیوستند و درنتیجه تعداد لشكر اسلام به دوازده هزار نفر رسید.
این است نتیجه صبر و پایدارى، اتحاد و شجاعت و پیروى از رهبرى صحیح و جانبازى در راه او.
و بهراستی چه فتح بزرگ و شیرینى، كه تمام تلخیهای فراوان زندگى مسلمین را به شیرینى مبدل ساخت. پیامبر(ص) پس از 21 سال مبارزه و جنگ و پیكار، اكنون به ثمره زحماتش رسید. یك روز او مسلمین را از زادگاهش مکّه، بیرون راندند و عدهای را كشتند و عدهای را آواره نمودند، و اموالشان را غارت كردند، و شکنجهها بر مسلمین روا داشتند، اما امروز پیامبر(ص) خشنود است كه سرزمین مقدس مکّه را از لوث شرك و طاغوتیان و بتها، پاك نموده، و پرچم توحید را به اهتزاز درآورده و مركز استراتژى مشركان را آزاد نموده است بتها همه شكسته و نابود شدند و اگر بتى باقى مانده بود بتپرستان آنها را در پس خانهها پنهان كرده بودند.
پیامبر مهربان آنهمه آزار مشركان را نادیده گرفت و در سخنرانى فرمود: اسلام آمد و به بركت آمدنش آنچه را كه در زمان جاهلیت بود همه آنها را زیر پایم نهادم (ملغى نمودم) و با آمدن اسلام، دادوستدها و امور دیگر دوران جاهلیت قطع گردیده و زندگى از نو شروع میشود.[3]
این است فتح مبین (كه طبق نقل بعضى از مفسرین) در آغاز سوره فتح میخوانیم:
«انَّا فَتَحنا لَكَ فتحاً مُبیناً؛»
ما براى تو پیروزى آشکاری فراهم ساختیم.
پینوشتها
[1] . و مطابق نقل دیگر قبیله بنى بكر پیمان شكنى كرده، و با كمك قریش به طایفه خزاعه شبیخون زدند و بیست نفر از آن ها را كشتند. (منتهى الآمال، ج 1، ص 160)
[2] . اول یا دوم رمضان سال هشتم هجرت حركت كردند دهم رمضان به مكه رسیدند و روز هفدهم رمضان مكه به دست مسلمین فتح گشت.
[3] . شرح بیشتر در تاریخ طبرى، ج 3، ص 20؛ كامل ابن اثیر، ج 2، ص 239 تا 372؛ اعلام الورى، ص 112 تا 118؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 43؛ بحار، ج 21 و... آمده است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی