رابطه عقیده به ظهور حضرت مهدی(ع) با عدالت اجتماعی و زمامداری
عدالت از تعالیم و اصول مهم و اهداف عمده دعوت اسلام است که آیات قرآن مجید و احادیث شریفه با کمال تأکید و صراحت، همه را به آن مأمور و متعهد اجرای آن ساخته است.
ازجمله در سوره مائده میفرماید:
﴿اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی﴾؛[1]
«عدالت ورزید که عدل به تقوا نزدیکتر است».
و در سوره انعام میفرماید:
﴿وَإِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُو﴾؛[2]
«وقتی سخن گفتید، به عدالت سخن بگویید».
و در سوره نحل میفرماید:
﴿إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْاِحْسانِ﴾؛[3]
«خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد».
امام(ع) پس از آنکه امر به معروف و نهی از منکر را – چنانکه در فصل رابطه عقیده به ظهور حضرت مهدی(ع) با مساوات اسلامی با آن تأکید نقل کردیم - بیان نموده، میفرماید:
«وَأَفْضَلُ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمامٍ جائِرٍ»؛[4]
«برتر از امر به معروف و نهی از منکر، سخن عدل است که در حضور پیشوا و زمامدار ستمکار گفته شود».
و نیز حضرت امیرالمؤمنین(ع) در آغاز خلافت ظاهری، روش صریح خود را در اجرای عدالت چنین اعلام مینماید:
«آگاه باشید هر زمینی که عثمان - از اموال متعلق به حکومت اسلامی که عواید آن باید صرف مصالح مسلمین و رفع حوایج نیازمندان گردد - به کسی بخشیده باشد و هر مالی را از مال خدا اعطا کرده باشد، به بیتالمال برگردانده میشود، برای اینکه حقّ قدیم است (یعنی بااساس و باریشه و سابقه است) و چیزی حقّ را باطل نمیکند».[5]
«اگر بیابم آن اموال عمومی را - که عثمان بخشیده است – درحالیکه مهر زنان کرده باشند، یا کنیزان را با آن خریده باشند، آن را به بیتالمال برمیگردانم که در عدل، وسعت و گشایش است و آنکسکه عدل بر او تنگ باشد، ظلم بر او تنگتر خواهد بود».[6]
از آن حضرت روایت است که رسول خدا(ص) فرمود:
«لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِعٍ»؛[7]
«هرگز پاک و سعادتمند نشود امّت و مردمی که در میان آنها حقّ ضعیف از قوی بدون ترس گرفته نشود».
برای درک و فهم ابعاد این عدالت اجتماعی، مطالعه سیره و روش رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) را باید راهنما قرار داد.
از این مطالعه دانسته میشود که روابط افراد با حکومت و روابط حکومت با افراد باید چگونه باشد.
روابط پیغمبر اکرم(ص) با اصحابش، با ضعفای مردم، با همه افراد عادی بود. نقل کردهاند: شخصی در خدمت آن حضرت سخن میگفت، مهابت محضر رسول خدا(ص) او را فرا گرفت. پیامبر عزیز اسلام(ص) فرمود: «آسان باد بر تو! (بر خود آسان بگیر) که من پادشاه نیستم، من پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشکیده میخورد».[8]
در خبر است که فرمود:
«مَنْ سَرَّهُ (أحَبَّ) أَنْ یُمَثِّلَ لَهُ الرِّجالُ قِیاماً، فَلْیتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ»؛[9]
«هرکس خوشحال شود و دوست بدارد مردم در پیش او ایستاده باشند باید جایگاه خود را از آتش بگیرد».
در آن هنگامی که در روم و ایران، حاکم و سلطان، مالکالرقاب مطلق رعیت بود و هیچ قانون و قاعدهای رابطه حاکم را با رعیت کنترل نمیکرد و رعیت مکلّف به خدمت حاکم بود و منطق این قدرت و تسلط، منطق فرعونی ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الاَعْلی﴾؛[10] بود. خدا به پیغمبرش امر فرمود که خود را به مردم بشناساند:
﴿إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ﴾؛[11]
«همانا من بشری مانند شما هستم که به من وحی میشود».
علی(ع) کسی است که از او نقل میشود که فرمود: «هرکس میخواهد نگاه کند به یک نفر از اهل آتش، نگاه کند به مردی که نشسته است و در حضور او جمعی (به حال احترام) ایستادهاند».[12]
وقتی حضرت به جهاد اهل شام میرفتند، دهقانان «انبار» آن حضرت را دیدند، از مرکبهای خود پیاده شدند و جلو امیرالمؤمنین(ع) به شتاب میرفتند، حضرت فرمود:
«ما هذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ»؛
«این چه کاری است که کردید؟»
گفتند: عادتی است که به آن امیران خود را تعظیم میکنیم. فرمود: به خدا سوگند! امیران شما از این سود نمیبرند و شما در دنیا خود را در زحمت و در آخرت در شقاوت قرار میدهید.[13]
وقتی «حرب بن شرحبیل شبامی» پیاده در رکاب حضرت میرفت و او را مشایعت میکرد، امام(ع) فرمود: «بازگرد که پیاده بودن مثل تو با مثل من، برای والی فتنه و برای مؤمن موجب ذلّت است».[14]
یکی از اسناد مهم و یگانه دستورالعمل زمامداری و برنامه عدالت اجتماعی، عهدنامه حضرت علی(ع) است که برای مالک اشتر (رحمة الله علیه) نوشت.[15] منشوری عالیتر و دقیقتر از این عهدنامه و موادی که امام(ع) در آن بیان فرموده، نیست.[16] حقوق همه طبقات و انسانها در این عهدنامه مطرح شده و تعیین گردیده است.
اگر وزارتخانههای تعلیم و تربیت ممالک اسلام، واقعاً بخواهند رشد فکری و اجتماعی مردم و شخصیت افراد را در برابر حکومت و مأموران آن تضمین کنند و این فاصلهای را که بین حکومت و مردم است، از میان بردارند، تا بهجای آنکه حکومت خادم ملّت باشد، مخدوم و ارباب ملّت نباشد، باید این عهدنامه را جزء برنامههای مدارس قرار دهند و از کلمه نخست تا پایان آن، جمله به جمله، آن را در کتابهای درسی بنویسند و آن را شرح بدهند و به معلمان هم دستور بدهند که کاملاً مقاصد آن را به شاگردان بیاموزند. خدا میداند که در یک دوره، چنان وضع عوض میشود و سطح افکار بالا میرود و دهقان، کارگر، زحمتکش، کارفرما، کدخدا، حاکم، محکوم، رئیس و مرئوس به وظایف و حقوق و اختیارات خود آشنا میشوند که زمینهای برای رشد هیچگونه استثمار و دیکتاتوری و استبداد در جامعه باقی نخواهد ماند و بیعدالتیها و فرعونیتها و تملّقها و تعظیمها همه از بین خواهد رفت. ازجمله مواد عهدنامه این است:
«وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الْاُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُها فِی الْحَقِّ وَأَعَمُّها فِی الْعَدْلِ وَأَجْمَعُها لِرِضَی الرَّعِیَّةِ؛ فَإِنَّ سُخْطَ الْعامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَی الْخاصَّةِ. وَإِنَّ سُخْطَ الْخاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَی الْعامَّةِ»؛[17]
«باید محبوبترین کارها در نزد تو، کاری باشد که در راه حقّ (و پرهیز از افراط و تفریط) میانهتر و در عدل و دادگری فراگیرتر، و خشنودی رعیت را دربرگیرندهتر و گستردهتر باشد؛ زیرا خشم تودهی مردم، خشنودی خواص و نزدیکان را از میان میبرد؛ اما خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند. (یعنی آنچه لازم است رعایت شود، رضایت عامه مردم است و با رضایت عامه، به خشم خاصه نباید توجّه کرد)».
و باز در فراز دیگری از این عهدنامه میفرماید:
«وَإِنَّما عِمادُ الدِّینِ وَجِماعُ الْمُسْلِمِینَ وَالْعُدَّةُ لِلأعْداءِ الْعامَّةُ مِنَ الأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَمَیْلُکَ مَعَهُمْ»؛[18]
«همانا ستون دین و پیوند مسلمانان و تدارکات جنگی و وسیلهی پیروزی آنان بر دشمنان، جمعیت و عامهی مردماند (که باید روی آنها حساب کارها را کرد) پس باید توجّه و گرایش تو به آنها و میل تو به ایشان باشد».
مواد این عهدنامه بسیار است و هریک از دیگری ارزندهتر و در جای خود حساستر است که باید شخص، باتوجّهبه شرحهایی که بر این عهدنامه نوشته شده است، به دقت آن را مطالعه نماید تا بفهمد در حدود چهارده قرن پیش، امام(ع) چه اصول عالی و بلندپایهای را به بشریت عرضه داشته و چه حقوقی را برای مردم در برابر مسئولان امور قائل بوده است که در دموکراسیترین کشورهای جهان در عصر ما، هنوز هم برقرار نشده است؟
در یکی از نامهها که حضرت امام علی(ع) به یکی از والیان امور مرقوم فرموده است، دستور میدهد:
«فاخْفِضْ لهم جَناحَکَ وَأَلِنْ لَهُمْ جانِبَکَ وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَآسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ حَتّی لا یَطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیْفِکَ وَلا یَیْأَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِکَ»؛[19]
«برای رعیت، بال تواضع و فروتنی را فرو آر، نرمخو و مهربان باش و رویت را بر ایشان گشاده ساز، و در نگاه و اشاره، بین آنها به تساوی رفتار کن، تا بزرگان به ظلم تو طمع نکنند و ضعیفان از عدل تو مأیوس نگردند».
در نهجالبلاغه، بهخصوص روی اصل عدالت اجتماعی و حسن رابطه حاکم و مسئولان امور با مردم، تأکیدات بلیغ شده و تعلیمات حضرت علی(ع) هدفهای اسلام را در نظام حکومت و اجتماع اعلام میدارد؛ ازجمله در خطبه ۲۱۶ میفرماید:
«أَمّا بَعْدُ: فَقَدْ جَعَلَ اللهُ سُبْحانَهُ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً بِوِلایَةِ أَمْرِکُمْ»[20]
«پس از حمد و ستایش خدا، خداوند سبحان برای من بر شما بهجهت سرپرستی حکومتتان حقی قرار داده است».
و در خطبه ۲۲۴ میفرماید:
«وَاللهِ لَاَنْ أَبِیتَ عَلی حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً»[21]
«به خدا سوگند اگر شب را در حال بیداری بر روی خارهای سعدان به سر ببرم...».
و نامه آن حضرت به عثمان بن حنیف و خطبهها و نامههای دیگر.
این عدالت، هدف اسلام، هدف قرآن، هدف مکتب حضرت محمّد(ص) و حضرت امام علی(ع) و هدف ظهور خاتمالاوصیاء حضرت مهدی(ع) است.
رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) عدالت را در فرصتی کوتاه و در یک بُعد زمانی و مکانی محدود، به مردم نشان دادند و چهره مطلق و جامع و کاملش، به وسیله حضرت مهدی(ع) آشکار میگردد و از بارزترین و روشنترین صفات و علایم، مهدی موعود(ع) است که در بیش از صد حدیث، آن رهبر دادگستر به این صفت (عدالتگستری) توصیف و معرفی شده است.
در نظام امامت، حاکم در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی مظلومان و افراط و تفریطی که در امور واقع شود، مسئول است.
امام علی(ع) این مسئولیت را در خطبه «شقشقیه» چنین اعلام میدارد:
«أَما وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَما أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَماءِ أَلاّ یُقارُّوا عَلی کِظَّةِ ظالِمٍ وَلاَ سَغَبِ مَظْلُوم لَاَلْقَیْتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها»؛[22]
«سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر حضور انبوه بیعتکنندهها نبود و حجت به داشتن کمک و یاور قائم نمیشد، و خدا از علما پیمان نگرفته بود، که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند، هرآینه مهار خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش میکردم».
نظام حکومت حضرت مهدی(ع)
برنامه زمامداری حضرت مهدی(ع) و روابط کارمندان و متصدّیان امور بر اساس حقّ و عدالت اجتماعی و بدون هیچگونه استکبار جریان خواهد یافت و به مردم چنانکه در نهجالبلاغه است:
«فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَیُحْیِی مَیِّتَ الْکِتابِ وَالسُّنَّةِ»؛[23]
«سیره و روش دادگرانه را برای شما نشان خواهد داد و آنچه را که از کتاب و سنّت مرده باشد، زنده خواهد کرد».
در حدیث است؛:
«عَلامَةُ الْمَهْدِیِّ أَنْ یَکُونَ شَدِیداً عَلَی الْعُمّالِ»؛[24]
«علامت مهدی(ع) این است که بر عمال و کارمندان حکومتی سختگیر است».
در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع)، چگونگی بیعت گرفتن حضرت مهدی(ع) و مواردی که بر آن بیعت خواهد گرفت، بیان شده است. ازجمله این است که: دزدی نکنند، مرتکب زنا نگردند، به مسلمانی فحش و دشنام ندهند، هتک حرمت کسی را ننمایند، به خانهای هجوم نبرند، کسی را به غیرحقّ نزنند، طلا و نقره و گندم و جو را احتکار و ذخیره نکنند، مسجدی را خراب ننمایند، شراب ننوشند، خَزّ و حریر نپوشند، کمربند طلا نبندند، راهزنی ننمایند، راهی را ناامن نسازند، مواد غذایی را احتکار نکنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.[25]
بر خود نیز شرط مینماید که مانند آنها سلوک کند، از لباسی که آنها میپوشند بپوشد، بر مرکبی مثل مرکب آنها سوار شود، چنان باشد که آنان میخواهند، به اندک راضی گردد، زمین را به یاری خدا از داد پر کند چنانکه از ستم پر شده باشد، خدا را چنانکه حقّ پرستش اوست عبادت کند و حاجب و دربان برای خود قرار ندهد.[26]
عقیده به این ظهور و این برنامهها و اینگونه رابطهها، بین رعیت و حاکم که باید در تمام جهان مستقر گردد، میزان و معیار اسلامی بودن حکومتها و زمامداریها را مشخص میسازد و جهت و هدف تأسیس حکومت را تعیین میکند، و معتقد به این ظهور، برقراری این عدالت و این روابط را خواستار میشود، روابط استکباری و استضعافی و استعبادی را به هر شکل و صورت که باشد، رد کرده و با آن مبارزه مینماید.
معتقد به این ظهور و عدالت اجتماعی اسلامی، اگر مسئول و متصدی کاری باشد، خود را خدمتگزار مردم و برای مردم میداند و اگر از افراد عادی است، با مسئولان امور، سلوک خود را عادی و منزه از تملّق و فروتنیهای بیمورد میسازد و از آنان توقع تبعیض و مسامحه در انجام وظیفه نمیکند؛ بلکه در برقراری عدالت اجتماعی با آنان همکاری مینماید.
خودآزمایی
1- علامت مهدی(ع) چیست؟
2- یکی از اسناد مهم و یگانه دستورالعمل زمامداری و برنامه عدالت اجتماعی را نام ببرید؟
3- میزان و معیار اسلامی بودن حکومتها و زمامداریها چگونه مشخص میشود؟
پینوشتها
1. مائده، ۸.
2. انعام، ۱۵۲.
3. نحل، ۹۰.
4. نهجالبلاغه، حکمت ۳۷۴ (ج۴، ص۹۰)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۸۹.
5. مغربی، شرحالاخبار، ج۱، ص۳۷۳.
6. نهجالبلاغه، خطبه ۱۵ (ج۱، ص۴۶)؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۷۷؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۲۶۹.
7. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۱۰۲)؛ ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص۱۴۲؛مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۶۰۸؛ ج۷۴، ص۲۵۸.
8. طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.
9. احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۰۰؛ ابوداوود سجستانی، سنن ابیداوود، ج۲، ص۵۲۵؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۲۵.
10. نازعات، ۲۴؛ «من پروردگار برتر شما هستم».
11. کهف، ۱۱۰.
12. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۰۶؛ همو، مرآةالعقول، ج۱۰، ص۱۹۸.
13. نهجالبلاغه، حکمت۳۷ (ج۴، ص۱۰ - ۱۱)؛ منقری، وقعة صفین، ص۱۴۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۷۲.
14. نهجالبلاغه، حکمت ۳۲۲ (ج۴، ص۷۶ - ۷۷)؛ اسکافی، المعیار والموازنه، ص۱۹۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵؛ ابناثیر جزری، الکامل فیالتاریخ، ج۳، ص۳۲۴ - ۳۲۵.
15. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۲ - ۱۱۱).
16. به کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیه تألیف جرج جرداق، نویسنده مسیحی که بین این عهدنامه و مواد اعلامیه حقوق بشر مقایسه کرده و علاوه بر صراحت و دقت متن و ابتکار، امتیازات دیگر این عهدنامه را یادآور شده است؛ ج۱، ص۱۰۳ - ۲۴۵؛ و به کتاب رمضان در تاریخ تألیف نگارنده رجوع شود.
17. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۶).
18. نهجالبلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۶).
19. نهجالبلاغه، نامه ۲۷ (ج۳، ص۲۷).
20. نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۶ (ج۲، ص۱۹۸).
21. نهجالبلاغه، خطبه ۲۲۴ (ج۲، ص۲۱۶)؛ عاملی نباطی، الصراطالمستقیم، ج۱، ص۱۶۳؛ قندوزی، ینابیعالموده، ج۱، ص۴۴۲.
22. نهجالبلاغه، خطبه ۳ (ج۱، ص۳۶ - ۳۷)؛ صدوق، عللالشرایع، ج۱، ص۱۵۱؛ ابنمردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، ص۱۳۵طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۸.
23. نهجالبلاغه، خطبه۱۳۸ (ج۲، ص۲۲)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۴۹؛ ج۵۱، ص۱۳۰؛ قندوزی، ینابیعالموده، ج۱، ص۲۰۷؛ ج۳، ص۲۷۱؛ صافی گلپایگانی؛ منتخبالاثر، ص۲۹۷.
24. ابن حماد مروزی، الفتن، ص۲۲۱؛ مغربی، شرحالاخبار، ج۳، ص۵۶۱؛ زرندی، معارج الوصول إلی معرفة فضل آل الرسول (ص)، ص۱۹۵؛ مرعشی نجفی، شرح احقاقالحق، ج۲۲، ص۳۳۰.
25. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص۴۶۸ - ۴۶۹.
26. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص۴۶۹، بحث مربوط به کیفیت بیعت با امام زمان(ع).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی