پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۳۶
حسد ايمان را میخورد:
در حديث ديگرى فرمود:
«إنَّ الحَسَدَ يَأكُلُ الايمَانَ كَمَا تَأكُلُ النَّارُ الحَطَبُ.[1]
حسد ايمان را میخورد همان گونه كه آتش هيزم را از بين میبرد.»
امير مؤمنان(ع) فرمود:
«... وَ لَا تَحاسَدُوا فَإنَّ الحَسَدَ يَأكُلُ الايمَان كَمَا تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ ....[2]
... حسد نورزيد كه حسد ايمان را بر باد میدهد آنچنان كه آتش هيزم را خاكستر میکند ...»
و نيز فرمود:
«الحَسَدُ يُميتُ (يميث) الايمَان فِي القَلبِ كَمَا يُميتُ المَاءُ الثَّلجَ.[3]
حسد ايمان را در قلب انسان آب میکند آن گونه كه يخ و برف در آب ذوب میشود.»
حسود مورد خشم خدا است:
كسى كه بر ديگران حسد میورزد مورد خشم خداى متعال قرار میگيرد و رابطهاش با پروردگار قطع میشود.
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمُوسَى بن عِمران يَا ابنَ عِمران لَا تَحسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَيتُهُم مِن فَضلِى وَ لَا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ إلَى ذلكَ وَ لا تُتبِعُهُ نَفسَكَ فَإنَّ الحِاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمى، صَادٌّ لِقَسمِى الَّذِي قَسَمتُ بَينَ عِبادِي وَ مَن يَكُ كَذلِكَ فَلَستُ مِنهُ وَ لَيسَ مِنِّى.[4]
خداى عزّوجلّ به موسى بن عمران [عليه السلام] فرمود: اى پسر عمران! بر آنچه از فضل خود به مردم دادهام حسد مبر و چشمت را به دنبال آن ميفكن و دلت را دنبال آن مفرست، زيرا كسى كه رشك میبرد، از نعمت من ناراحت است و از تقسيمى كه ميان بندگانم كردهام جلوگير است و كسى كه چنين باشد من از او نيستم و او از من نيست [: بين من و او ارتباطى نيست].»
حسد نشانه نفاق:
در برخى از روايات آمده است كه اگر كسى به خدا ايمان داشته باشد به مردم رشك نمیبرد.
امام صادق(ع) فرمود:
«إنَّ المُؤمِنَ يَغبِطُ وَ لَا يَحسُدُ وَ المُنافِقُ يَحسُدُ وَ لَا يَغبِطُ.[5]
مؤمن غبطه میخورد ولى رشك نمیبرد و منافق حسد میورزد و غبطه نمیخورد.»
حسد آفت دين:
در حديث ديگرى امام صادق(ع) فرمود:
«آفَةُ الدِّينِ الحَسَدُ وَ العُجبُ وَ الفَخرُ.[6]
آفت دين سه چيز است: حسد، خودبينى و به خود باليدن [: فخر فروشى].»
در روايات ديگرى میخوانيم كه حسد دين را از بين میبرد:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ذَاتَ يَوْمٍ لِأَصْحَابِهِ أَلَا إِنَّهُ قَدْ دَبَ إِلَيْكُمْ دَاءُ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ هُوَ الْحَسَدُ لَيْسَ بِحَالِقِ الشَّعْرِ لَكِنَّهُ حَالِقُ الدِّين...[7]
يك روز رسول خدا(ص) به ياران خود فرمود: آگاه باشيد كه بيمارى امّتهاى پيشين كه همان بيمارى حسد باشد شما را نيز فرا گرفته است. حسد زداينده موى تن نيست بلكه دين انسان را ريشه كن میکند ....»
و در نكوهش حسد حديث ديگرى به همين مضمون از آن بزرگوار رسيده است كه فرمود:
«دَبَّ إِلَيْكُمْ دَاءُ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ؛ الْحَسَدُ وَ الْبَغْضَاء.[8]
بيماریهاى پيشينيان كه حسد و كينه است به سراغ شما نيز آمده است.»
زيانهاى جسمى حسد
حسد گذشته از اين كه زيانهاى معنوى دارد و دين و ايمان را تباه میکند از نظر جسمى نيز روى اعصاب انسان اثر میگذارد.
امير مؤمنان(ع) فرمود:
«صِحَّةُ الجَسَدِ مِن قِلَّةِ الحَسَدِ.[9]
سلامتى بدن از كمى رشك بردن است.»
علامّه شيخ محمّد تقى شوشترى (دام افضاله) پس از نقل اين جمله امير مؤمنان(ع) مینويسد: شش كس هميشه ناراحتاند كه يكى از آنها حسود است. آنگاه از قول اصمعى نقل میکند كه گفت:
«رَاَيتُ اَعرابيّاً قَد اَتَت لَهُ مِائةَ وَ عِشرُونَ سِنَة فَقُلت لَهُ مَا اَطُول عُمركَ فَقَالَ: تَرَكت الحَسَد فَبَقِيت.[10]
عرب صحرانشينى را ديدم كه صد و بيست سال از عمر او گذشته بود. پرسيدم چه چيز سبب شد كه عمر تو اين قدر طولانى شود؟ گفت به خاطر اين كه حسد نورزيدم.»
و نيز حضرت على(ع) در جاى ديگر فرمود:
«العَجَبُ لِغَفلَةِ الحُسَّادِ عَن سَلَامَةِ الاَجسَادِ.[11]
جاى شگفتى است كه حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند.»
امام صادق(ع) فرمود:
«الحَاسِدُ يَضُرُّ بِنَفسِهِ قَبلَ اَن يَضُرَّ بِالمَحسُودِ.[12]
شخص حسود قبل از اين كه به محسود زيان برساند به خود زيان میرساند.»
از امير مؤمنان(ع) درباره حسد و حسودان سخنان زيادى نقل شده كه از جمله آنها است:
«الحَسَدُ يُفنِى الجَسَدَ.[13]
حسد بدن انسان را از بين میبرد.»
«الحَسَدُ دَاءٌ عَياءٌ لَا يَزُولُ إلَّا بِهَلَكِ الحَاسِدِ اَو بِمَوتِ المَحسُودِ.[14]
حسد بيمارى مهلكى است كه جز به هلاكت حسود يا به مرگ محسود [: كسى كه درباره او حسد ورزيده میشود] از بين نمیرود.»
«أسوَءُ النَّاسِ عَيشاً اَلحَسُودُ.[15]
بدترين مردم در زندگى حسود است.»
به هر حال، حسد يكى از امراض روحى خطرناك است كه بايد ريشهیابى شود و علل و انگيزههاى آن[16] بررسى گردد و پس از پى بردن به آن عوامل، انسان به فكر درمان باشد و چارهاى بينديشد كه اين مرض مهلك را از خود دور كند.[17] در اينجا تنها به ذكر يك نكته بسنده میکنيم كه عقدهها و كمبودها به همراه تنبلى و كسالت از اسباب عمده حسادت است. بكوشيد با سعى و تلاش كمبودها را جبران كنيد و عقدهها را از دل بزداييد و ضمنا بدانيد كه در زندگى هر كسى را سهمى و نصيبى است مقدّر كه با سعى و كوشش به آن خواهد رسيد، چنان كه فرمود: «وَ أن لَيسَ لِلإنسَانِ إلَّا مَا سَعَى». البته ممكن است در زندگانى اجتماعى موانعى از قبيل ظلم و ستم و حقکشى در سر راه انسان وجود داشته باشد كه اينها را با حسد ورزيدن نمیتوان از ميان برداشت و درمان اين گونه بيماریهاى اجتماعى راه ديگرى دارد كه در جاى خود بايد مورد بحث قرار گيرد.
خودآزمایی
1- سه آفت دين را نام ببرید.
2- زيانهاى جسمى حسد را بیان کنید.
3- اسباب عمده حسادت چه چیزهایی هستند؟
پینوشتها
[1] . اصول كافى، ج 2- ص 306، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 70- ص 244.
[2] . نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 86.
[3] . مستدرك الوسائل، ج 2- ص 327 و مستدرك، چاپ مؤسسه آل البيت، ج 12- ص 18.
[4] . اصول كافى، ج 2- ص 307، الجواهر السنية، ص 39.
[5] . اصول كافى، ج 2- ص 307، انوار نعمانيه، ص 264.
[6] . اصول كافى، ج 2- ص 307، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 70- ص 248.
[7] . امالى طوسى، ص 73، مستدرك الوسائل، ج 2- ص 327.
[8] . مجموعه رسائل جاحظ، رساله حاسد و محسود، ص 9.
[9] . نهج البلاغه فيض، حكمت 248، بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 10- ص 29.
[10] . بهج الصباغة في شرح نهج البلاغه، چاپ اول، چاپخانه مهر قم، سال 1398 ه- ق.، ج 10- ص 29.
[11] . نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 216.
[12] . مستدرك الوسائل، ج 2- ص 327.
[13] . مصادر نهج البلاغه و اسانيده، چاپ نجف، چاپ اول، ج 4- ص 199 و 200.
[14] . همان. براى اطلاع بيشتر به همان مدرك مراجعه شود.
[15] . همان. براى اطلاع بيشتر به همان مدرك مراجعه شود.
[16] . براى بررسى انگيزههاى حسد رك.: المحجّة البيضاء، ج 5- ص 335، مرآة العقول، ج 10- ص 159، احياء علوم الدين، ج 3- ص 192، كشف الريبه، ص 61 به بعد، جامع السعادات، ج 2- ص 199.
[17] . براى درمان حسد نيز رك.: كشف الريبه، ص 65، احياء علوم الدين، ج 3- ص 196، المحجّة البيضاء، ج 5- ص 342، مرآة العقول ج 10- ص 159، جامع السعادات ج 2- ص 206.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی