کد مطلب: ۴۰۳۲
تعداد بازدید: ۶۵۶
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۳
تولی و تبری| ۲۲
دین اسلام متکی به فرد نیست تا اگر زنده ماند، دین خدا هم باقی بماند و چنان چه از دنیا رفت، دین او هم از بین برود، بلکه دین اسلام یک حقیقت جاودانه است و تا قیام قیامت باقی خواهد ماند.
در درس قبل با توجه به آیات و منابع روایی شیعه و سنی به بررسی شرط اساسی مغفرت الهی که قبول ولایت اهل بیت(ع) است پرداختیم، و به این نتیجه رسیدیم که تولی نسبت به اهل بیت(ع) شرط اصلی و سبب پذیرفته شدن توبه و مغفرت خداوند خواهد شد. در این درس به یکی از ویژگی های ولایت اهل بیت(ع) با توجه منابع اهل سنت خواهیم پرداخت. 
یکی از سفارشات قرآن به مردم این است که در هر شرایطی از دین و آئین رسول خدا صلی الله علیه و آله دفاع کنند و در آن مسیر باشند،خداوند از مردم می خواهد این مسیر را ادامه بدهند چنانچه  «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ »، محمد (ص) فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر می ‏گرديد؟ (و با مرگ او اسلام را رها كرده به دوران كفر و بت پرستى بازگشت خواهيد كرد ) و هر كس به عقب بازگردد هرگز ضررى به خدا نمى ‏زند و به زودى خداوند شاكران ( و استقامت كنندگان) را پاداش خواهد داد[1].
 


شأن نزول آیه
 


اين آيه ناظر به يكى ديگر از حوادث جنگ احد است و آن اين كه: در همان حال كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله‏ ور بود، ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمد را كشتم ... محمد را كشتم ... . اين درست همان دم بود كه مردى به نام ( عمرو بن قميئه حارثى ) سنگ به سوى‏ پيامبر پرتاب كرد، پيشانى و دندان آن حضرت شكست و لب پائين وى شكافت و خون صورت وى را پوشانيد. در اين موقع دشمن مى‏ خواست پيامبر را به قتل برساند كه مصعب بن عمير يكى از پرچم داران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت ولى خودش در اين ميان كشته شد، و چون او شباهت زيادى به پيامبر داشت دشمن چنين پنداشت كه پيغمبر در خاك و خون غلطيده است و لذا اين خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانيد.
انتشار اين خبر به همان اندازه كه در روحيه بت پرستان اثر مثبت داشت در ميان مسلمانان تزلزل عجيبى ايجاد كرد، جمعى كه اكثريت را تشكيل مى‏ دادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مى‏ شدند، حتى بعضى در اين فكر بودند كه با كشته شدن پيامبر از آئين اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند، اما در مقابل آنها اقليتى فداكار و پايدار همچون امیر المومنین (ع)و ابودجانه و طلحة و بعضى ديگر بودند كه بقيه را به استقامت دعوت مى ‏كردند. از جمله انس بن نضر به ميان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد صلی الله علیه و آله  كشته شد، خداى محمد كشته نشده، برويد و پيكار كنيد و در راه همان هدفى كه پيامبر كشته شد، شربت شهادت بنوشيد، پس از ايراد اين سخنان به دشمن حمله نمود تا كشته شد، ولى به زودى روشن گرديد كه پيامبر زنده است و اين خبر اشتباه بوده است يا دروغ، آيه فوق در اين مورد نازل گرديد و دسته اول را سخت نكوهش كرد[2].
با توجه به شأن نزول آیه شریفه خداوند در صدد بیان حقیقتی دیگر به مردم است و آن این که دین اسلام متکی به فرد نیست تا اگر زنده ماند، دین خدا هم باقی بماند و چنان چه از دنیا رفت، دین او هم از بین برود، بلکه دین اسلام یک حقیقت جاودانه است و تا قیام قیامت باقی خواهد ماند. با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله دنیا دین همچنان باقی است و مردم موظّف اند تا از این حقیقت دفاع کنند نه این که تا وقتی دنیای خود را در خطر ببینند به دفاع از دین بپردازند و در غیر این صورت از حمایت آن دست بردارند، چنانچه عده ای وقتی شایعه شهادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله را شنیدند، یا فرار کردند و یا به این فکر افتادند که با سران کفار طرح دوستی بریزند تا بدین وسیله در امان باشند.
علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه می نویسد: نتيجه حاصل معناى آيه با در نظر گرفتن سياق عتاب و توبيخش اين مى ‏شود: كه محمد صلی الله علیه و آله سمتى جز رسالت از ناحيه خدا ندارد (مانند ساير رسولان كه وظيفه ‏یشان تنها رساندن رسالت پروردگارشان است) نه مالك امر خودش است، و نه امور عالم. امر عالم تنها و تنها به دست خدا است، دين هم دين خدا است و با بقاى خدا باقى است، پس اين چه معنا دارد كه شما مسلمانان ايمان خود را وابسته به زنده بودن آن جناب كنيد، به طورى كه اگر آن‏ جناب به مرگ و يا به قتل از دنيا برود، قيام به دين خدا را رها كنيد، و به قهقرا و عقب برگرديد، و هدايت خود را از دست داده و دچار گمراهى و غوايت شويد؟ پس راه و دین رسول خدا محدود به عمر او نیست و تا قیام قیامت ادامه  دارد و با از دست دادن رسول خدا مردم نباید به عقب برگردند[3].
نکته ای دیگر که آیه به آن اشاره می کند این است که، بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم دچار اختلاف و افتراق خواهند شد، کسی از این مرحله پیروز بیرون خواهد آمد که راه و دین رسول خدا را ادامه دهد.
راه و دین رسول خدا(ص) در تمام احوال مورد تایید خداوند است، چنانچه خداوند خطاب به رسول خود می فرماید: « قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ، قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ »، بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده، آئينى پا بر جا و ضامن سعادت دين و دنيا، آئين ابراهيم همان كسى كه از آئين هاى خرافى محيط خود روى گردانيد و از مشركان نبود، بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است، شريكى براى او نيست، و به همين دستور يافته ‏ام، و من نخستين مسلمانم[4].


چگونه در مسیر رسول خدا(ص) باشیم؟


با رجوع به روایات و منابع معتبر اهل سنت به این نتیجه می رسیم که مسیر رسول خدا(ص)، قبول ولایت امیرالمومنین و ائمه معصومین (ع) است و هر کس به آن تمسک کرد نجات یافته و اهل بهشت خواهد بود. جوینی از علمای شافعی مذهب اهل سنت در کتاب خود از رسول خدا(ص) نقل می کند: « قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: من أحب أن يستمسك بديني و يركب سفينة النجاة بعدي فليقتد بعلي بن أبي طالب و ليعاد عدوه و ليوال وليه فإنه وصيي و خليفتي على أمتي في حياتي و بعد وفاتي[5]»، رسول خدا(ص) می فرمایند: هرکس دوست دارد به دین من متمسک شود و بعد از من سوار کشتی نجات شود، پس باید به علی بن ابی طالب (ع)اقتداء کند و با دشمنان او دشمنی کند و دوستدار او را دوست داشته باشد، به درستی که او وصی و جانشین من بر امتم است چه در زمان حیاتم و چه بعد از مرگم.
همچنین در منابع معتبر اهل سنت از امام حسین (ع)نقل شده است که می فرمایند: « سمعت جدي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقول: من أحب أن يحيى حياتي و يموت مماتي و يدخل الجنة التي وعدني ربي، فليتولّ‌ عليّ‌ بن أبي طالب، و ذريته ائمة الهدى و مصابيح الدّجى من بعده، فانّهم لن يخرجوكم من باب الهدى الى باب الضلالة[6]»، شنیدم جدم رسول خدا(ص) می فرمود: هرکسی دوست دارد مثل من زندگی کند و مثل من از دنیا برود و داخل بهشتی که خدا به من وعده داده است شود، پس باید ولایت علی ابن ابی طالب وائمه معصومین (ع) که امامان هدایت و چراغ های روشن بعد از من هستند، قبول کند پس آنان شما را هرگز از مسیر هدایت به سمت ظلالت خارج نمی کنند.
در صحاح سته نیز از ابن عباس نقل شده است که می گوید: « قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم: من سره أن يحيا حياتي، ويموت مماتي، ويسكن جنة عدن غرسها ربي؛ فليوال علياً بعدي، وليوال وليه، وليقتد بالأئمة من بعدي، فإنهم عترتي، خلقوا من طينتي، وويل للمكذبين فضلهم من أمتي، لا أنالهم اللّه شفاعتي[7]». رسول خدا می فرمایند: هرکسی دوست دارد مانند من زندگی کند و مانند من بمیرد و در بهشتی که خدا آن را بنا کرده است ساکن شود، پس باید معتقد به ولایت علی بعد از من و ائمه معصومین بعد از من باشد و آنها عترت من هستند و از طینت من خلق شده اند و وای بر تکذیب کنندگان فضل و برتری آنان که شفاعت من را خدا به این دسته از افراد امت من نخواهد رساند.
با توجه به آنچه بیان شد، همه ما مأمور هستیم راه رسول خدا(ص) را ادامه دهیم و راه او قبول ولایت امیر المومنین و ائمه معصومین (ع) می باشد.


خودآزمایی


1.     با توجه به آیه 144 سوره آل عمران مردم در برابر رسول خدا(ص) چه وظیفه ای دارند؟ توضیح دهید.
2.     با توجه به منابع اهل سنت توضیح دهید چگونه می توانیم در مسیر رسول خدا(ص) باشیم و آن را ادامه دهیم؟
 
 

پی‌نوشت‌ها


[1]  سوره آل عمران آیه 144 / ترجمه مکارم
[2]  تفسیر نمونه ج3 ص 115
[3]  ترجمه المیزان ج4 ص56
[4]  سوره انعام آیات 161 الی 163 / ترجمه مکارم
[5]  فرائد السمطین ج1 ص 54
[6]  مناقب خوارزمی ص 75/ مستدرک حاکم نیشابوری ج3 ص 128 / متقی هندی در کنز العمال ج 11 ص 611
[7]  فضائل خمسه در صحاح سته ج1 ص 194 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: