کد مطلب: ۴۰۳۳
تعداد بازدید: ۷۱۸
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۱
به‌سوی دولت کریمه| ۲
از اینکه فاصله‌ی ما و جامعه‌ی ما با آن جامعه و رهبر عزیز آن زیاد شود که از او دور شویم، باید به‌ شدّت پرهیز کنیم. باید اخلاق و اعمالی را که با عضویت در چنان جامعه‌ای سازگار نیست و صاحب آنها از آن جامعه مطرود است، ترک کنیم و برای قبول شدن در چنان جامعه‌ای خود را بسازیم و تلاش نماییم؛ که این معنای صحیح انتظار است.
برحسب آنچه از آیات و احادیث استفاده می‌شود، این ظهور پس از امتحانات شدید، به مدد الهی همراه با معجزات و خوارق عادات و آیات بزرگ تحقق می‌یابد و ویژگی‌هایی که دارد، اگرچه تمام در ضمن تعالیم اسلام بیان شده است و برخی از آن ویژگی‌ها را در عصر رسالت و عصر زمامداری امیرالمؤمنین علی(ع) مشاهده می‌کنیم؛ ولی فعلیت تمام آنها در جامعه‌ی موعود تحقق خواهد یافت.
شناخت این ویژگی‌ها ازنظر عقیده و ایمان و معرفت امام(ع) دارای اصالت و اهمّیت است، تا آنجا که در خبر مشهور بین مسلمین از پیغمبر اکرم(ص) روایت می‌شود:
«هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مردن جاهلیت مرده است».[1]
و فخر رازی روایت می‌کند از آن حضرت که فرمود:
قالَ رسولُ‌الله(ص):
«مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعرِفْ إِمَامَ زَمانِهِ فَلَیَمَتْ إِنْ شَاءَ یَهُودیّاً وإِنْ شَاءَ نَصْرانیاً»؛
«هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، بمیرد اگر می‌خواهد یهودی و اگر می‌خواهد نصرانی».[2]
و از نظر اسلام‌شناسی و شناخت نوع حکومت و چگونگی و اهداف حکومت در اسلام و ولایت حاکم و مسائل مهم دیگر نیز ارزنده و مفید است.
و از این نظر که، آن جامعه و آن نظام، جامعه و نظام کامل اسلامی و تمام شرعی است، نظامی الگو و اسوه و معیار و میزان است و جوامع کوچک یا بزرگ، هرچه به آن همانندتر و شباهت بیشتر داشته باشند، مشروعیت بیشتر دارند. شناخت این جامعه برای تعیین جهت و سمتی که جوامع باید به‌سوی آن داشته باشند، مفید و سودمند است.
و بالاخره از این لحاظ که مؤمنان به آن ظهور و وعده الهی، مشتاقانه در انتظار آن هستند و برای وقوع آن تحول بزرگ جهانی و الهی، چشم به آینده دوخته و در هیچ شرایطی از بهبود اوضاع ناامید نمی‌شوند و در میان طوفان‌ها، شداید و سختی‌ها، قوی‌القلب، باایمان، استوار و محکم، به آینده امیدوار و باقاطعیت به‌سوی جلو گام برمی‌دارند و بر کوشش و تلاش و اقدام خود می‌افزایند، شایان اهمّیت است.
از همه این جهات و نیز ابعاد دیگر، شناخت این جامعه به استقامت فکر و اخلاق و اعمال انسان کمک می‌نماید. ما در این گفتار به این فایده و وظیفه بزرگ نظر و اشارت داریم که چنین جامعه یگانه‌ای را که انبیای گذشته بشارت آن را داده‌اند و آیات قرآن مجید و روایات متواتر، باصراحت به تحقق آن تأکید دارند و آن را اوج کمال اجتماع بشری و نظام عدل کامل الهی معرفی کرده‌اند. هرکس که به آن معتقد است، باید به‌سوی آن گام بردارد و ویژگی‌های آن را در خود و جامعه متجلّی سازد. باید فاصله را با آن کم کرد و با تلاش و مجاهده به آن نزدیک و نزدیک‌تر شد.
از اینکه فاصله‌ی ما و جامعه‌ی ما با آن جامعه و رهبر عزیز آن زیاد شود که از او دور شویم، باید به‌ شدّت پرهیز کنیم.
باید اخلاق و اعمالی را که با عضویت در چنان جامعه‌ای سازگار نیست و صاحب آنها از آن جامعه مطرود است، ترک کنیم و برای قبول شدن در چنان جامعه‌ای خود را بسازیم و تلاش نماییم؛ که این معنای صحیح انتظار است.
اصلاً یکی از فواید بزرگ معرفت پیغمبر و امام و یکی از حکمت‌های گزینش پیغمبر و امام از خودِ بشر، همین است که آنها اسوه باشند و رفتار و روش و سیره آنها - علاوه بر گفتار و تعلیمات قولی آنان هم - راهنمای زندگی باشد که در قرآن مجید می‌فرماید:
﴿لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾؛[3]
«مسلّماً برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی بود».
و هم می‌فرماید:
﴿وَلَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلا وَلَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ﴾؛[4]
«و اگر او را فرشته‌ای قرار می‌دادیم حتماً وی را به صورت انسانی درمی‌آوردیم (باز به پندار آنان) کار را بر آنان مشتبه می‌ساختیم همان‌طور که آنها کار را بر دیگران مشتبه می‌سازند».
بلکه در معرفت خداوند متعال که بالذات کمال انسان است و نهایت همه کمالات است و بالاتر از آن کمالی نیست، همین کیفیت برای شخص خداشناس ارزنده است که با معرفت به اسماء‌الحسنی و صفات علیای الهی، چنان‌که فرموده‌اند: «تَخَلَّقُوا بِأخْلاقِ الله»؛[5] تخلق به این اسما و صفات را وجهه همّت قرار می‌دهد؛ مثلاً چنان‌که خداوند ستارالعیوب و غفارالذنوب و حلیم و علیم و بخشنده و مهربان و شکور و محسن و... است، بنده‌ی خداشناس و کمال‌دوست او نیز خود را به این صفات متحلّی می‌سازد.
معرفت امام وقت و صاحب عصر و ولی امر و آن موعود عظیم‌الشأن نیز باید همین اثر را داشته باشد و کیمیایی باشد که مس وجود دوست و منتظران او را به طلای اصل و خالص تبدیل نماید.
باید در شخص عارف به آن حضرت و سیره و اعمال و برنامه‌های آن بزرگوار، عملاً علاقه به آن اخلاق و روش، نمایان باشد که از صمیم جان، مشتاق حضور و عضویت در آن جامعه موعود است.
بنابراین معرفت امام عصر، حضرت مهدی موعود(عج) و شناخت ویژگی‌های ظهور و حکومت و چگونگی اداره و نظامی که در عالم برقرار می‌کند و جامعه‌ای را که به وجود می‌آورد، برای ما که در عصر غیبت و عصر امتحان زندگی می‌کنیم، بسیار سودمند و لازم است. هم راهنما و خط دهنده، و هم عامل مهمی در بازداری از خطا و گناه و اخلاق ناپسند است، و هم مشوق میل و اقبال به کارهای نیک، عدالت، التزام و احترام به نظامات شرعیه است.
 

تذکّر لازم

 
پیش از اینکه به بیان ویژگی‌های جامعه‌ی موعود بپردازیم، این تذکّر لازم است که ویژگی‌های جامعه‌ی جهانی اسلامی، ویژگی‌های نظام و جامعه‌ی اسلامی است که باید در جهان برقرار شود و هدف‌های بعثت حضرت خاتم‌الانبیاء(ص) است؛ آن جامعه‌‌ی جهانی ادامه تحقق اهداف انقلاب عظیم اسلام است.
آنچه از این ویژگی‌ها، تاکنون تحقق نیافته، یا به‌طور کامل حاصل نشده است، به‌واسطه فقدان شرایط خارجی یا موانع است؛ رسیدن جامعه به آن جامعه‌ی جهانی، سیر اسلام و دعوت حضرت رسول خدا(ص) است که این رسالت و دعوت، به آن نقطه کمال و فعلیت اهدافی که داشته و دارد، خواهد رسید.
«َو مَا ذَلِکَ عَلَی ‌اللهِ بِعَزیزٍ»
 

۱) قوانین حاکم، قوانین و احکام اسلام است

 
قوانین حاکم بر این نظام و اجتماع، قوانین اسلام است که به‌وسیله وحی اعلام شده و احدی نمی‌تواند چیزی بر آن بیفزاید یا چیزی را از آن کم کند که:
«حَلالُ مُحَمَّدٍ (ص) حَلالٌ إلَی یَومِ القِیامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ إلی یَومِ القِیامَةِ»؛[6]
«حلال محمّد تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است».
باید همگان خصوصاً هیئت حاکمه، در این خط مستقیم، با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و هوی و سلیقه‌های شخصی یا گروهی خود را کنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند، چنان‌که رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:
«لا یُؤمِنُ أَحَدُکُم حَتّی یَکُونَ هَواهُ تَبَعاً لِما جِئتُ بِهِ»؛[7]
«بنده‌ای مؤمن نخواهد بود تا هوی و خواست او تابع آنچه من آورده‌ام باشد».
جلوه‌های بسیاری از این احساس مسئولیت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامداری و اداره اجتماع و حقوق مردم، خصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات به ظاهر پایین اجتماع، را می‌توان در زندگی رسول خدا و امیرالمؤمنین علی(ع)، مشاهده کرد که در ادای تکالیف و وظایف خود، ذرّه‌ای کوتاهی ننموده‌اند؛ بااین‌حال، از مسئولیت زمامداری، به‌شدّت نگران بوده و می‌گریستند و نشان دادند که در نظام اسلام، اگر زمامداری، تکلیف و وظیفه نبود، هیچ انگیزه‌ای صاحبان شرعی این مقام را، به قبول آن برنمی‌انگیخت.[8]
در رابطه با زمامداری و مدیریت‌ها در سطوح مختلف، درس‌های بسیار آموزنده در سیره پیغمبر و امام علی(ع) داریم که متأسفانه به خاطر طولانی شدن کلام از بیان آنها معذوریم.
 

۲) حاکم، خلیفة‌الله و امام زمان است

 
حاکم و رهبر و پیشوای کلّ نظام موعود جهانی، مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم(ص) و نظام کوفه در عصر امیرالمؤمنین علی(ع)، نایب خدا و خلیفة‌الله است، که عادل و معصوم از گناه و خطا و عمل به هوای نفسانی است؛ در پرهیزکاری و رعایت حقّ و عدالت، در تصمیمات، عزل، نصب و تصرف در بیت‌المال، الگو و نمونه و آینه‌ی تمام‌نمای قوانین عدل و قسط اسلام است.
علاّمه حلّی در کتاب الالفین، یک‌هزار دلیل محکم بر عصمت امام(ع)، اقامه فرموده است که امام و خلیفه‌ی خدا و رهبر جامعه، باید به آن متّصف و متحلّی باشد و در این امّت برای احدی غیر از فاطمه‌ی زهرا و ائمه‌ اثنی عشر(ع) - که امامت و خلافت آنها برحسب صدها حدیث معتبر منصوص است - قابل اثبات نیست.[9]
ازجمله آیاتی که بر لزوم صلاحیت علمی، عملی و اخلاقی رهبر آن نظام منصوص - که یگانه نظام مشروع است - بر آن استناد شده است، این آیات است:
﴿أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لا یَهِدِّی إِلاّ أَن یُهْدی﴾؛[10]
«آیا کسی که راه می‌نماید (مردم را) به‌سوی حقّ، سزاوارتر است که از او پیروی کنند، یا کسی که خود راه نمی‌یابد مگر آن که راهنمایی‌اش کنند».
﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾؛[11]
«آیا یکسانند آنان که می‌دانند و آنان‌که نمی‌دانند؟!».
﴿وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِن ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ﴾؛[12]
«(به یاد آور) زمانی که آزمود ابراهیم را پروردگارش به اموری چند، پس او به انجام رسانید آنها را، خدا فرمود: البته من قرار دادم تو را برای مردم پیشوا (در دین). ابراهیم گفت: و از فرزندان من نیز (چنین فرما). خدا گفت: نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران».
بدیهی است مقام امامت که اعظم مناصب و خلافةالله است، به کسی اعطا می‌شود که از همه صالح‌تر، عالم تر و پاک‌تر باشد و سوابق سوء و انحراف از حقّ، در پرونده زندگی‌اش ثبت نشده باشد.
در این نظام، در گزینش برای مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمی و عملی و قدرت بر اداره و حسن تدبیر معیار است و با وجود اصلح و اَلیَق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامی اعطا نمی‌شود.
از خیانت‌های بزرگ در دایره این نظام، این است که مقام و منصبی به کسی اعطا شود درحالی‌که شخص دیگری برای تصدّی آن مقام صالح‌تر از او باشد؛ چنان‌که قبول هر مقام و منصب با علم به صلاحیت و کفایت بیشتر دیگری نیز جایز نیست و در نظام اسلام، هیچ‌کس خود را به‌جای صالح‌تر از خود معرفی نمی‌کند و نامزد مقامی که صالح‌تر از او برای آن نامزد شده است، نمی‌نماید؛ اگر هم به او پیشنهاد کنند، مردم را به اصلح از خود راهنمایی می‌نماید.
این روشی است که در جوامع کنونی غیرمسلمان دنیا اصلاً دیده نمی‌شود و در جوامع اسلامی هم به‌ندرت مشاهده می‌شود. در پایان مناسب است به سخن جامع و کامل خلیل بن احمد فراهیدی[13] اشاره کنیم، که از او پرسیدند: دلیل بر امامت علی(ع) بر کلّ امّت چیست؟
آن مرد بزرگ این‌گونه پاسخ داد:
«إفتِقارُ الکُلِّ إلَیهِ وَ استِغناؤهُ عَنِ الکُلِّ یُثبِتُ (یُعطی) أنّهُ إِمامُ الکُلِّ فِی الکُلِّ»؛[14]
«محتاج بودن همه به وی (حضرت علی (ع)) و بی‌نیازی او از همه‌کس، دلیل آن است که او امام و پیشوای همگان در همه‌چیز است».
 

خودآزمایی

 
1- برحسب آنچه از آیات و احادیث استفاده می‌شود، این ظهور چه زمانی اتفاق می‌افتد؟
2- شناخت جامعه موعود(پس از ظهور حضرت مهدی(ع))از چه جهت مفید و سودمند است؟
3- مقام امامت که اعظم مناصب و خلافةالله است، به چه کسی اعطا می‌شود؟
 

پی‌نوشت‌ها


1 کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۶ - ۳۷۷؛ ابن‌بابویه، الامامة و التبصره، ص۱۰؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۲۹؛ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ص۴۰۹؛ خزاز قمی، کفایة‌الاثر، ص۲۹۶.
2 فخر رازی، المسائل‌الخمسون فی اصول‌الدین، ص۷۱، مسألة ۴۷.
3 احزاب، ۲۱.
4 انعام، ۹.
5 فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۷، ص۷۲؛ ج۹، ص۶۴؛ ج۱۶، ص۱۰۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۵، ص۱۲۹.
6 صفار، بصائرالدرجات، ص۱۶۸؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۶، ص۱۴۸.
7 ابن ابی‌عاصم، کتاب السنه، ص۱۲؛ نسوی، الاربعین، ص۵۱؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۳۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام‌القرآن، ج۱۶، ص۱۶۷.
8 نهج‌البلاغه، خطبه ۳ (ج۱، ص۳۶)؛ صدوق، علل‌الشرایع، ج۱، ص۱۵۱؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۸.
9 ر.ک: علامه حلی، الالفین، ص ۲۱- ۴۵۴.
10 یونس، ۳۵.
11 زمر، ۹.
12 بقره، ۱۲۴.
13 در مورد خلیل بن احمد مراجعه شود به: صدر، تأسیس‌الشیعه، ص۱۵۰- ۱۵۴، ۱۷۸- ۱۷۹؛ مرزبانی، نورالقبس، ص۵۶-۵۷ که در آن کتاب، مؤلف در ضمن ترجمه او، کلام ممتاز دیگری از خلیل‌بن احمد، در بیان برتری امیرالمؤمنین علی (ع) بر سایر اصحاب و تشاکل با یکدیگر و تفرّد امام به خصائص عالی نقل نموده است.
14 جعفری، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۶؛ ص۹؛ ج۲۱، ص۱۱۷.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: