صبح بود، جمعیت بسیاری از مسلمانان به حضور پیامبر(ص) آمدند، مجلس پر از جمعیّت شد. پیامبر(ص) به جمعیت رو کرد و فرمود: «چه کسی از شما امروز برای کسب خشنودی خدا مالی را انفاق نموده است؟».
همهی حاضران سکوت کردند، جز علی(ع) که گفت: «از خانه بیرون آمدم و یک دینار پول داشتم و میخواستم با آن، آرد بخرم، در راه با مقداد ملاقات کردم، نشانه گرسنگی را از چهرهی او دیدم، آن دینار را به او دادم».
پیامبر(ص) فرمود: «رحمت خدا بر تو باد».
در این میان، شخصی از مجلس برخاست و گفت: «من امروز بیشتر از علی(ع) انفاق کردم، زیرا یک زن و شوهر قصد سفر داشتند، و توشه سفر نداشتند، من هزار درهم به آنها دادم، و به این ترتیب وسیله مسافرت آنها را فراهم نمودم».
پیامبر(ص) سکوت کرد و چیزی نگفت.
بعضی از حاضران گفتند: ای رسول خدا چرا در مورد علی(ع) گفتی؛ «رحمت خدا بر تو باد» ولی به این شخص که انفاق بیشتر نموده چیزی نفرمودی؟
پیامبر(ص) فرمود: آیا ندیدهاید که خدمتگزار پادشاهی هدیهی ناچیزی نزد او میبرد، و او به آن خدمتگزار احترام بسیار میکند، او را در جایگاه ارجمندی مینشاند، ولی اگر خدمتگزار دیگری هدیه نفیسی برای او بیاورد، چندان به او احترام نمیکند؟
گفتند: آری دیدهایم.
فرمود: همچنین است انفاق علی(ع) که یک دینار را فقط برای خدا به خاطر تأمین نیاز مؤمنی داد، ولی آن شخص دیگر مال خود را به عنوان رقابت و سرکوبی برادر رسول خدا(ص) یعنی علی(ع) داد، و نیتش برتری جوئی بر علی(ع) بود خداوند عمل او را پوچ کرد و مایهی سنگینی گناه او قرار داد، آگاه باشید اگر او با این نیّت به اندازهی بین زمین تا عرش، طلا و گوهر انفاق کند، به همین خاطر از رحمت خداوند دورتر میشود و به غضب خدا نزدیکتر میگردد...»[1]
[1]. تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص ۳۰.