یکی دیگر از حربه های شیطان، ایجاد یأس از رحمت خدا و القاء حسّ ناتوانی در ترک گناه است. تنها عنصری که می تواند انگیزه و جان تازه ای به معصیت کاران برای توبه و بازگشت به آغوش گرم خداوند مهربان بخشد، امید به غفران و نصرت الهی است. به همین جهت است که علمای دین، ناامیدی از رحمت پروردگار را از گناهان کبیره به شمار آورده اند.[1] خداوند متعال ناامیدی از رحمت خود را ویژه کافران دانسته و می فرماید: «... وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ». و از رحمت خدا مأیوس نشوید كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأیوس مى شوند.[2]
قرآن کریم بارها از توبه و بازگشت به سمت خدا سخن گفته تا مانع از یأس و غفلت گناهکاران شود. به عنوان نمونه فرموده است: «قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ». بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.[3] دقّت در تعبیرات این آیه نشان مى دهد كه از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران است، شمول و گستردگى آن به حدّى است كه طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمودند: «ما فى القرآن آیة اوسع من یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا ...». در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست.[4]
شهید آیت الله دستغیب در کتاب «گناهان کبیره»، پس از ذکر «شرک» به عنوان اوّلین گناه کبیره، نام «یأس» از رحمت الهی را به عنوان دوّمین گناه کبیره آورده و می نویسد: «پس از شرک هیچ گناهی بزرگ تر از یأس نیست، زیرا هر گناهی که از شخص سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد ممکن است در صدد توبه بر آمده و با استغفار آمرزیده شود، ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید. از این گذشته یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان می گردد، چون می گوید من که معذّب خواهم بود، چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟».[5]
آری تکرار گناه، ناامیدی از رحمت و غفران پروردگار و غفلت از توبه، به آرامی از زندگی انسان گناهکار، مرتع وسیعی برای جولان دادن شیطان می سازد و گناهکار چنان بنده و مطیع شیطان می شود که دیگر اختیاری از خود ندارد. همین اطاعت و تبعیّت از ابلیس موجب خشم و غضب پروردگار و شقاوت ابدی می گردد، چنان که پس از نافرمانیِ ابلیس ملعون و رانده شدنش از درگاه الهی، و بعد از آن که قسم یاد کرد: «... فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ». به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد * مگر بندگان خالص تو، از میان آن ها.[6] خداوند متعال فرمود: «... فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ». «به حق سوگند، و حق مى گویم * كه جهنّم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پیروى كند، پر خواهم كرد.[7] این دو جمله مشتمل بر تأكیدات فراوانى است: دو بار روى مسأله «حق» تاكید كرده و سوگند یاد نموده، و جمله «لأملأنَّ» نیز با نون تأكید ثقیله همراه است، «اجمعین» نیز تأكید مجدّدى بر همه این هاست، تا كسى كم ترین تردید و شكّى در این باره به خود راه ندهد كه براى شیطان و پیروانش راه نجاتى نیست و ادامه خط آن ها به دار البوار (سرای نیستی و نابودی)[8] منتهى مى گردد.[9]
به همین جهت امام سجّاد علیه السّلام از خدا می خواهند که اگر عمر من چراگاه شیطان است، پیش از این که مشمول قهر و غضبت گردم، مرا قبض روح کن: «فَإِذَا كَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیكَ قَبْلَ أَنْ یسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَی، أَوْ یسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَی». پس هرگاه عمر من، چراگاه و گردشگاهی برای شیطان شد، جان مرا به سوی خود قبض کن (بگیر) پیش از آن که بغض و کینه تو به سویم سبقت بگیرد یا خشمت بر من قطعی و استوار گردد.
پناه بردن به خدا
با توجّه به آن چه گفته شد، بهترین راه چاره در برابر نیرنگ و وسوسه های شیطانی، پناه بردن به خداوند متعال است. قرآن کریم می فرماید: «وَ إِمَّا ینْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». و هر گاه وسوسه هایى از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه كه او شنونده و داناست.[10] یاد خدا و رجوع به او، هم در مقام پیشگیری، بازدارنده از گناه است و هم در جایگاه درمان، تنها داروی شفابخش پس از ارتکاب معصیت. از مولایمان امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده است: «الذُّنُوبُ الدَّاءُ، وَ الدَّوَاءُ الِاسْتِغْفَارُ، وَ الشِّفَاءُ أَنْ لَا تَعُودَ». گناهان بیماری هستند و داروی آن استغفار است و شفا پیدا کردن این که دیگر به سوی آن گناه باز نگردی.[11] پروردگار متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یعْلَمُونَ». و آن ها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم كنند، به یاد خدا مى افتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى كنند- و كیست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمى ورزند، با این كه مى دانند.[12]
از تعبیرى كه در این آیه شده چنین استفاده مى شود كه انسان تا به یاد خدا است مرتكب گناه نمى شود، آن گاه مرتكب گناه مى شود كه به كلّى خدا را فراموش كند و غفلت تمام وجود او را فرا گیرد، امّا این فراموش كارى و غفلت در افراد پرهیزگار دیرى نمى پاید، به زودى به یاد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى كنند، آن ها احساس مى كنند كه هیچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها باید آمرزش گناهان خویش را از او بخواهند.[13]
توسّل به ائمّه علیهم السّلام
در روایتی از رسول گرامی اسلام، به طور مشروح و زیبایی کیفیت دسیسه ابلیس برای گمراهی انسان، و از سوی دیگر نصرت و یاری خداوند متعال از بنده خود در برابر خدعه های شیطان، به تصویر کشیده شده است. در این روایت شریف، نقش یاد خدا و توسّل به اهل بیت علیهم السّلام در مصونیّت از مکر شیطان و اغواگریش، از جایگاه رفیعی برخوردار است. در واقع این دو عنصر در کنار هم، اکسیر نجات بخشی را تشکیل می دهند که تمام نقشه های شیاطین را نقش بر آب می کند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «أَلَا فَاذْكُرُوا یا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ، مُحَمَّداً وَ آلَهُ عِنْدَ نَوَائِبِكُمْ وَ شَدَائِدِكُمْ لِینْصُرَ اللَّهُ بِهِ مَلَائِكَتَكُمْ عَلَى الشَّیاطِینِ الَّذِینَ یقْصِدُونَكُمْ. فَإِنَّ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَعَهُ مَلَكٌ عَنْ یمِینِهِ یكْتُبُ حَسَنَاتِهِ، وَ مَلَكٌ عَنْ یسَارِهِ یكْتُبُ سَیئَاتِهِ، وَ مَعَهُ شَیطَانَانِ مِنْ عِنْدِ إِبْلِیسَ یغْوِیانِهِ، فَإِذَا وَسْوَسَا فِی قَلْبِهِ، ذَكَرَ اللَّهَ وَ قَالَ: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ، خَنَسَ الشَّیطَانَانِ ...».[14]
ترجمه: ای امّت محمّد! هنگام مصائب و گرفتاری های خود محمّد و آل محمّد علیهم السّلام را به یاد آورید تا آن که به برکت ایشان خدا فرشتگان موکّل بر شما را بر شیاطینی که شما را قصد کرده اند یاری کند. با هر یک از شما از طرف راست او فرشته ای است که حسنات او را می نویسد و از طرف چپ فرشته ای است که گناهانش را ثبت می کند، و با او دو شیطان است از طرف ابلیس که او را گمراه می کنند. وقتی آن دو شیطان در قلب او وسوسه می کنند، اگر یاد خدا کرد و ذکر شریف «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم وصلّی اللَّه علی محمّد وآله [الطیّبین]» را گفت، آن دو شیطان سرکوب شده نمی توانند فعّالیت کنند، نزد ابلیس آمده شکایت می کنند که ما خسته شدیم، ما را به لشکری مدد برسان.
(ابلیس) هزار نفر برای آن ها کمک می فرستد، همین که او را قصد می کنند، یاد خدا کرده و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام می فرستد، آن ها راهی برای نفوذ پیدا نمی کنند و نمی توانند او را مورد حمله خود قرار دهند. به ابلیس می گویند: کسی غیر خودت حریف او نیست، تو و لشکرت به او حمله کنید تا بر او غلبه کرده و او را گمراه کنید. چون ابلیس چنین اراده ای کرد، خداوند تبارک و تعالی به ملائکه اش می فرماید: ابلیس به همراه لشکرش بنده مرا هدف گرفته اند، به کمک او بشتابید و با آن ها بجنگید. در مقابل هر شیطان مطرودی صد هزار فرشته در حالی که بر مرکب هائی از آتش سوارند و به دست آن ها شمشیرهایی از آتش، نیزه، خنجر، تیر و اسلحه هایی ازآتش است، آماده نبرد می شوند. فرشتگان آن ها را با این اسلحه ها پی در پی می کشند تا این که ابلیس را اسیر کرده، اسحله را بر او قرار می دهند.
(ابلیس) می گوید: خدایا! به من وعده داده ای که تا وقت معلوم و معیّن مهلت داشته باشم. خداوند به فرشتگان می فرماید: وعده کرده ام او را نمیرانم ولی وعده نداده ام که بر او اسلحه و عذاب و درد مسلّط نکنم، شما او را با سلاح آتشین خود بزنید و من او را زنده نگه می دارم. فرشتگان بر او جراحت های بسیار وارد کرده و رهایش می کنند. ابلیس بر حال خود و اولاد کشته شده اش در این حال متأثّر و غمناک است و جراحات او را جز صدای کفر مشرکین مداوا نمی کند. اگر آن شخص مؤمن بر طاعت خدا و یاد او و درود فرستادن ادامه دهد، جراحت های ابلیس برایش باقی می ماند، و اگر تغییر روش دهد و در مخالفت خدا و سرپیچی از فرامین او تلاش نماید، جراحات ابلیس بهبود پیدا کرده و بر این بنده تسلّط پیدا می کند و او را لجام نموده بر او سوار می شود، سپس به شیاطین می گوید: به خاطر دارید آنچه ما از این شخص کشیدیم؟ الآن ذلیل و رام ما گردیده، شما اکنون بر او سوار شوید.
سپس پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: اگر می خواهید جراحات ابلیس بر او باقی باشد و دائماً متأثّر و غمناک باشد، بر اطاعت خدا و یاد او، و صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت داشته باشید، و اگر چنین نکردید اسیر ابلیس گشته و بعضی از لشکریان او بر شما سوار شوند.[15]
آری یاد خدا و توسّل به ذوات مقدّس اهل بیت علیهم السّلام باعث می شود تا شیطان با تمام عِدّه و عُدّه خود، از پس بنده مؤمن خدا بر نیاید و آن چنان زخمی به جانش بنشیند که تا عمر دارد از درد آن آرام و قرار نداشه باشد.
خودآزمایی
1- به چه علّت ناامیدی از رحمت خدا گناه کبیره است؟
2- دو راه اساسی برای ایمنی از مکر شیطان را بیان کنید؟
پینوشتها
[1] گناهان کبیره (شهید آیت الله دستغیب) ج 1 ص 69.
[2] سوره یوسف/ آیه 87 (ترجمه مکارم).
[3] سوره زمر/ آیه 53 (ترجمه مکارم).
[4] تفسیر نمونه ج 19 ص 499.
[5] گناهان کبیره (شهید آیت الله دستغیب) ج 1 ص 69.
[6] سوره ص/ آیه 82 و 83 (ترجمه مکارم).
[7] همان/ آیه 84 و 85.
[8] اشاره به آیه شریفه 28 و 29 از سوره ابراهیم (ترجمه مکارم): «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ * جَهَنَّمَ یصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ». آیا ندیدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبدیل كردند، و قوم خود را به سراى نیستى و نابودى كشاندند؟! * (سراى نیستى و نابودى، همان) جهنّم است كه آن ها در آتش آن وارد مى شوند و بد قرارگاهى است.
[9] تفسیر نمونه ج 19 ص 350.
[10] سوره فصّلت/ آیه 36 (ترجمه مکارم).
[11] عیون الحكم و المواعظ (للیثی) ص 56.
[12] سوره آل عمران/ آیه 135 (ترجمه مکارم).
[13] تفسیر نمونه ج 3 ص 99.
[14] التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام ص 396.
[15] ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام ج 1 ص 30 و 31.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده