نور امید
نور امید همواره درون جان بشر را روشن داشته و او را در برابر حوادث ناگوار پایدار میسازد و از گردنهها و فرازونشیبهای گوناگون گذرانده، گامبهگام در مراحل ترقّی و تکامل سیر میدهد.
اگر امید نبود، بشر هیچ قدمی را برنمیداشت و هیچ رنج و زحمتی را متحمّل نمیگشت و به حلّ اینهمه مشکلات، و بازکردن این همه گرهها و کشف خواص مادّه موفّق نمیشد. هرچه هست از کشاورزی، تولید، صنعت، هنر، علم و مظاهر گوناگون و نتایج روزافزون فعّالیت و تلاش بشر، از برکت نور امید است که خواست خدا و سنّت الهی این نور را همیشه در باطن وجود انسان روشن داشته و جز عده معدودی همگان شکستها و ناکامیها را با آن قابلجبران میدانند و با آن ناراحتی و سستی را از خود دور میسازند.
این نور در مواقعی که تاریکیها وجود فرد یا جامعه را فرا میگیرد و امواج ابتلا آنها را احاطه مینماید و موانع موفّقیّتها؛ مانند کوهها بر سر راه خودنمایی میکنند، ناگهان با یک درخشش پرتوافکن شده، او را از شکست روحی نجات میبخشد و همّتها را بیدار، عزمها را استوار، مشتها را محکم و تصمیمها را قاطع میسازد.
عقیده به مهدویّت و انتظار ظهور موعود آخرالزمان، علاوه بر آنکه عقیده به یک واقعیت و عقیده به وعده حتمی و تخلّفناپذیر الهی است، همین نور امید و آینده نگری را مؤکد میسازد و از برکاتش این است که منتظران را در راه یاری حقّ و دین خدا و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و زور و تسلیمنشدن در برابر باطل قوّت میبخشد و جبهه اسلام را در مقابل کفر، چنان میسازد که نومیدی از فتح و پیروزی در آن مفهومی نداشته باشد. غربزدگی یا شرقزدگی وقتی چیره میشوند که ما از خود و مکتبمان مأیوس شده باشیم و اصالتها و سرمایههایی را که داریم، کارساز ندانیم.
آنانکه علیه عقیده مهدویّت، تبلیغات سوء و سمپاشی مینمایند، میخواهند این موضع و سنگر را از مسلمانان بگیرند تا به آسانی مقلّد بیگانگان و پذیرای عادات و تلقینات سوء آنان شوند.
تا زمانی که جامعهای اعتماد به نفس خود را از دست ندهد و از خود و مکتبش ناامید نشود، وابستگی فکری به بیگانگان پیدا نخواهد کرد، و اگر هم تحت سلطه سیاسی و نظامی آنها واقع شد، میکوشد تا زنجیرهای سلطه بیگانه را پاره کند. امّا اگر احساس حقارت کرد، اگر اندیشه و ایمانش شکست خورد، و اگر مکتب و راه دیگران را قویتر و سازندهتر از راه و مکتب خود شناخت و آنها را به عنوان الگو انتخاب کرد و ترقّی را در تقلید از آنها گمان نمود، خود و ایدئولوژیهای مکتبی خود را فراموش خواهد کرد.
عقیده انتظار در معنای عامش که فراگیر تمام مسلمین است و در معنای خاصش که شیعه به آن معتقد است، این حالات و خودباختگیها را نفی میکند و مسلمانان را به بازگشت به اسلام و تمسّک به وحدت اسلامی و ریشهکن کردن نفوذ بیگانه و تنفّر از کفر و الحاد دعوت مینماید. مسلمان اگرچه به ظاهر خلع سلاح شده و قوای مادّی خود را نسبت به دشمن ضعیفتر ببیند، هرگز احساس حقارت نمینماید و میدان جهاد و تلاش را ترک نمیکند و خود را برتر از کفّار میداند که:
﴿وَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ﴾؛[1]
«عزّت مخصوص خداوند و رسول او و اهل ایمان است».
به سرمایههای ایمانی و اسلامی خود و به وعدههای الهی اتّکا دارد و مرعوب و سست نمیشود، که:
﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾؛[2]
«سستی نکنید و اندوهناک نشوید؛ زیرا شما بلندمرتبه هستید اگر در ایمان ثابتقدم باشید».
آن غربزدگانی که حاضر نبودند در کارسازی اسلام بیندیشند و تسلّط غرب را بر سرزمینهای اسلامی، امری غیر قابل انکار میدانستند و آن چپگرایانی که نیمقرن است با عرضه احزاب و برنامههایی که از مکتب مارکس و لنین تغذیه مینمایند، میخواستند در زیر پوشش مبارزه با امپریالیزم، راه تسلّط نفوذ شوروی را صاف و هموار نمایند.
اکنون که میبینند اسلام، چنین انقلابی را که معجزه بزرگ قرن به شمار رفت، به وجود آورد، اگر انصاف داشته و خود را به بیگانه نفروخته باشند، میفهمند که اسلام پس از چهارده قرن چه قدرت عظیم و بیمانندی است. پس از اینکه بتواند با یاری و پشتیبانی از چپگرایان و وابستگان خود، شاه خائن را ساقط سازد، مأیوس گردیده و از در تملّق و سازش با او وارد شده بود تا بلکه از آنچه آمریکا و دیگر دُوَل غربی از ایران به غارت میبرند، سهمی هم به آنها بدهد.
این اسلام بود که این رژیم نیرومند را ساقط و استعمار را - به نوعی که در حسابِ حسابگرهای ماهر سیاست نمیآمد - طرد و رسوا سازد. اعتقاد به مکتب امامت و مهدویّت و نیابت عامّه فقها از حضرت مهدی(ع) یگانه الهامبخش امّت مسلمان ایران بود که این مشت محکم را بر دهان یاوهگویان و دشمنان اسلام و مبلّغان مکتبهای الحاد و مارکسپرستان و مزدوران و سرمایهداران صهیونیسم آمریکا زد.
الهام از مکتب مهدویّت بود که مسلمانان انقلابی ما را آماده شهادت کرد تا دهها هزار شهید و جانباز، خون خود را در راه نجات اسلام نثار کرده و اسلام را به این فتح بزرگ نایل نمودند. بدیهی است این انقلاب به پاسداری افراد مؤمن و متعهّد نیازمند است و اکنون که صدای دعوت اسلام از این مرز و بوم بلند شده، مسئولیت همه بیشتر از پیش است. جهانیان همه رفتار و سازماندهی ما را زیر نظر گرفته و میخواهند بهواسطه نظام جدیدی که در ایران برقرار شده، اسلام را از نو بشناسند. اگر ما نتوانیم این انقلاب را به ثمر برسانیم و ویژگیهای ممتاز اسلام را به دنیا نشان بدهیم و نعمتی را که به آن سربلند شدهایم قدر نشناسیم، و باز هم وابستگی یا خودکامگی نشان بدهیم، به اسلام خیانت کرده و بسیاری را از آن مأیوس خواهیم نمود.
اگر خدای نخواسته در اثر غفلت انقلابیهای مسلمان، دیگران بخواهند ما را درعین حالی که از استعمار غرب فاصله میگیریم و باید هم فاصله بگیریم، بهسوی شرق ببرند و به آنجا وابسته نمایند، یا مکتبهایی را که در اصل و بنیان از اقتصاد غیراسلامی مایه میگیرند ترویج کنند، همه خیانت به اسلام است و به نظر من، انحراف از اسلام و برنامههای آن، در این موقعیتی که دنیا هم، انقلاب ایران را اسلامی شناخته و منتظر پیاده شدن اسلام در این کشور می باشند، از همکاری با ساواک شاه و سیا در دوره گذشته اگر بدتر نباشد، بهتر نیست. مسئولیت فوقالعاده زیاد است، خدا، پیغمبر، ائمّه معصومین(ع)، ارواح اولیای اسلام، شهدای راه حقّ، مسلمانان جهان و مردم آزاد دنیا، همه از ما انتظار دارند تا چگونه امتحان بدهیم و چگونه در این مقطع زمانی، به تعهّداتی که داریم وفادار بمانیم و پرچم اسلام را به اهتزاز درآوریم.
اکنون هم همه امیدها به افراد مؤمن و مخلص است که غیر از عظمت اسلام و اجرای احکام اسلام هدفی ندارند و شهیدانی را نیز در راه خدا دادهاند و با مقام و منصب و هیچ اعتباری معاوضه نمیکنند. آنها که در برابر زحمات و تلاشها، راه پیماییها، تعطیلی کسب و کار و بازار، به زندان افتادنها، ناراحتیها و بیخوابیها، از کسی اجر و مزدی نمیخواهند. به آن کشاورزان و کارگران عزیزی که فقط شور اسلام و عشق به پیاده شدن احکام قرآن، آنها را به اعتصابات و تظاهرات وتحمّل صدمات و محرومیتها برانگیخت و بالاخره به آنهایی که از صمیم جان یار و وفادار و پشتیبان اسلام هستند و همه چیز را در چهارچوب احکام اسلام میخواهند و فریب آنان را که میخواهند به نام دلسوزی برای کشاورز و کارگر، راه امّت مسلمان را عوض کنند و خود را به مقامات و مناصبی برسانند، نمیخورند. امید ما به آن افراد آگاهی است که میخواهند برای به ثمر رساندن این انقلاب، همگان را جذب و به آن امیدوار سازند، نه آنانکه میخواهند با گروهبندیها و اختصاص الفاظ مجاهد و مبارز به خود و گروهشان، جامعه و امّت اسلام را تجزیه نمایند.
انقلاب اسلامی به این افراد و به اخلاص آنها مدیون است و اکنون هم افرادی با چنین خلوص نیّت میتوانند با الهام از تعالیم اسلام و پیروی از رهنمودهای روحانیت، این انقلاب را در هویت اسلامیاش حفظ نمایند و نگذارند با نظریه اسلام منهای روحانیت که خطرناکترین نظریههای ضدّاسلامی است و نتیجهای جز اسلام منهای اسلام ندارد، اسلام را بکوبند و زمینه بازگشت استعمار را فراهم سازند.
اصالت مهدویّت
در رابطه با مطالب بالا و نقش سازنده عقیده به مهدویّت، در پاسداری از ایدئولوژیهای اسلام در به وجود آوردن انقلاب اسلامی ایران در مقاله حاضر، اصالتهای مهدویّت از ده جهت به شرح زیر بررسی میشود:
۱- از جهت معقول بودن امکان آن.
۲- از جهت اتّکا بر مبانی معقول و منطقی.
۳- از جهت موافقت با فطرت و نوامیس عالم خلقت.
۴- از جهت مبتنی بودن آن بر بشارت پیامبران و ادیان آسمانی.
۵- از جهت ابتنای آن بر آیات قرآن کریم.
۶- از جهت ابتنای آن بر احادیث معتبر و متواتر.
۷- از جهت اتّفاق مسلمانان و اجماع شیعه و اهل سنّت.
۸- از جهت معجزات و کرامات.
۹- از جهت ابتنای آن بر توحید و یکتاپرستی.
۱۰- از جهت نقش آن در عمل و برقراری عدالت و به ثمر رساندن انقلاب اسلامی.
مژدهای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش، بوی کسی میآید
از غم و درد مکن ناله و فریاد، که من
زدهام فالی و فریادرسی میآید
ز آتش وادی ایمن، نه منم خرّم و بس
موسی اینجا به امید قَبَسی میآید
هیچ کس نیست که در کوی تواَش کاری نیست
هر کس اینجا به امید هوسی میآید
دوست را گر سرِ پرسیدن بیمار غم است
گو بیا خوش که هنوزش نفسی میآید
خودآزمایی
1- برکات عقیده به مهدویّت و انتظار ظهور موعود آخرالزمان(عج) را بیان کنید.
2- هدف آنانکه علیه عقیده مهدویّت، تبلیغات سوء و سمپاشی مینمایند، چیست؟
3- عقیده انتظار در معنای عام و خاصش مسلمانان را به چه اموری دعوت مینماید؟
پینوشتها
1. منافقون، ۸.
2. آل عمران، ۱۳۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی