کد مطلب: ۴۰۵۴
تعداد بازدید: ۵۰۳
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۳
اصالت مهدویت| ۲
اصالت عقیده به مهدویّت از این جهت محتاج به هیچ بیانی نیست؛ زیرا هر عاقلی امکان آن را تصدیق می‌کند و هیچ خردمندی آن را ردّ نمی‌نماید و اظهار شکّ و تردید را در آن جایز نمی‌داند. هرچه بیندیشیم و هر اندیشمندی آنچه بیندیشد، نمی‌تواند در اصالت مهدویّت از این جهت ایرادی بگیرد یا حرفی بزند.

بخش اوّل؛ اصالت مهدویّت از جهت معقول بودن امکان آن

 
بدیهی است آنچه در بررسی و شناخت یک فکر، اصل و آغاز کار است، معقول بودن و خردپسندبودن آن است. به این معنا که عقل، امکان آن را بپذیرد و نتواند آن را به‌طور جزم انکار کند و قبول امکان آن را غیر عقلایی بداند. در تمام مسائل علمی و غیرعلمی این قانون جریان دارد که اوّل باید امکان آن پذیرفته شود و احتمال واقعیت داشتن یا واقعیت یافتن آن در نظر عقل مردود نباشد.
مثلاً اگر بخواهیم وقوع «اجتماع نقیضین» و «اجتماع ضدّین» یا «ارتفاع نقیضین» یا «مقدّم بودن وجود چیزی را بر خودش» بررسی کنیم، باید نخست امکان این مسائل را بپذیریم و الّا اگر امکان آن را معقول نشناسیم، سخن از وقوع یا عدم آن به میان آوردن غلط و سفاهت است و بالأخره بر این اساس است که فرضیه‌های علمی مختلف در چگونگی پیدایش جهان، پیدایش زمین، پیدایش حیات، پایان جهان، تحوّلات کیهانی و صدها مسئله دیگر قابل بحث و بررسی معقول می‌شود و پس از اینکه این اصل در هر مسئله‌ای جاری شد و عقل امکان آن را قبول کرد و احتمال آن را ردّ ننمود، اثبات آن اگرچه وقوعش از راه وحی و اخبار انبیا محسوس نباشد؛ بلکه خبر اشخاص موثّق و افرادی که داعی به دروغ گفتن ندارند، عقلایی و صحیح می‌باشد.
لذا به نقل دیگران، به وجود بسیاری از موجودات کوچک و بزرگ و حوادث جوّی و گذشته و آینده اکتفا می‌شود. و به اخبار انبیا از وجود ملائکه و عالم غیب و بهشت و جهنم و امور دیگر اعتماد و اطمینان و یقین حاصل می‌گردد و این روش کاملاً عقلایی و منطقی است و تخلّف از آن، خلاف عقل است.
اصالت عقیده به مهدویّت از این جهت محتاج به هیچ بیانی نیست؛ زیرا هر عاقلی امکان آن را تصدیق می‌کند و هیچ خردمندی آن را ردّ نمی‌نماید و اظهار شکّ و تردید را در آن جایز نمی‌داند. هرچه بیندیشیم و هر اندیشمندی آنچه بیندیشد، نمی‌تواند در اصالت مهدویّت از این جهت ایرادی بگیرد یا حرفی بزند. همیشه این اصالت برای مسئله مهدویّت و ظهور مصلح آخرالزمان، در بین ملل و امم و مسلمین و حتّی آنان‌که به آن معتقد نیستند، مسلّم و ثابت بوده است و حتّی در بسیاری از عقاید دینی دیگر، امکان آن اگر به ذهن نزدیک‌تر نباشد، دورتر نیست و لذا از قرن دوم به بعد که بعضی مجادلات و بحث‌ها در بین مسلمانان رواج گرفت و پیرامون بسیاری از مسائل اسلامی سخن گفته و ردّ و قبول داشتند، این موضوع اصلاً مورد شبهه و ایرادی قرار نگرفت؛ چون به ‌هیچ‌ وجه شبهه یا آنچه شبیه شبهه باشد، در آن راه ندارد. پس اصالت مهدویّت از این جهت صددرصد معتبر و عُقلایی و منطقی است و بیش از این نیاز به توضیح ندارد.

به حُسن خُلق و وفا، کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن، انکار کار ما نرسد
اگرچه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند
کسی به حُسن و ملاحت، به یار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی
به دل‌پذیری نقش نگار ما نرسد


بخش دوّم؛ اصالت مهدویّت از جهت اتّکا بر مبانی معقول و منطقی


پس از اینکه امکان یک موضوع بررسی و پذیرفته گردید، مسئله واقعیت داشتن یا واقعیت یافتن آن مطرح می‌شود؛ زیرا ممکن است یک موضوع، امکان واقعیت داشتن یا واقعیت یافتن داشته باشد و عقل هم امکان آن را ردّ نکند؛ امّا واقعیت نیافته باشد.
مثلاً ممکن است فلان حادثه بزرگ در دنیا اتّفاق افتاده باشد، یا فلان کشتی بزرگ در فلان اقیانوس غرق شده باشد، یا یک انفجار عظیم در خورشید روی داده باشد، امّا صورت واقعیت به خود نگرفته باشد؛ زیرا واقعیت یافتن و واقعیت داشتن این حوادث را باید یا مستقیماً ببینیم یا بینندگان و دانشمندان به ما خبر بدهند.
حال پس از بحثی که گذشت، واقعیت داشتن وجود حضرت مهدی(ع) و غیبت آن حضرت و واقعیت یافتن ظهور آن حضرت و تشکیل حکومت جهانی اسلام و سعادت عمومی و برقرارشدن نظام عدل و سایر اموری که پیامد ظهور و آثار آن است، بررسی می‌شود.
مطالعه صدها کتاب و بلکه بیشتر و رساله‌هایی که از یازده قرن پیش تاکنون در موضوع مهدویّت نوشته شده و همچنین بررسی کتاب‌ها و اصولی که از قرن اوّل هجرت تا حال در رشته‌های مختلف علوم اسلامی تألیف شده، ابتنای این عقیده را بر مبانی صحیح و معقول و مصادر اصیل اسلامی روشن می‌سازد و چنان این مبانی و مآخذ، مصونیت این عقیده را از هرگونه تشکیک، تضمین و استوار کرده است که حتّی در مقام پاسخ‌گویی و ردّ دعوای کسانی که به دروغ ادعای مهدویّت کردند، کسی نتوانست اصل عقیده مهدویّت را ردّ کند؛ بلکه مدّعیان دروغ و متمهّدیان را به واجدنبودن علایم و شرایط و صفاتی که برای حضرت مهدی(ع) معلوم شده است، ردّ می‌کردند؛ چون انکار اصل مهدویّت را مساوی با انکار مبانی و مآخذ محکم اصول و فروع اسلامی می‌دیدند.
درضمن مباحث آینده، به تفصیل اتکای این عقیده بر معیارهای باوربخش عقلی و مصادر و وثائق اسلامی معلوم خواهد شد، ان‌شاءالله تعالی.

آفتاب رخ دلدار عیان خواهد شد          
صفحه ارض همه امن و امان خواهد شد
آب در جوی جهان باز روان خواهد شد        
نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
 
می‌رسد روز خوش و دل شود از غم آزاد        
می‌کند عدل خدا ریشه جور و بیداد
این خرابی که تو بینی همه گردد آباد            
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد[1]
 

خودآزمایی


1- آنچه در بررسی و شناخت یک فکر، اصل و آغاز کار است، چیست و به چه معناست؟
2- چرا اصالت عقیده به مهدویّت از جهت امکان محتاج به هیچ بیانی نیست؟
3- به چه دلیل کسی نتوانست اصل عقیده مهدویّت را ردّ کند؟
 

پی‌نوشت‌


1. از اشعار تضمینیه غزل حافظ اثر طبع مرحوم آیت‌الله والد (آقای آخوند ملا محمّدجواد صافی قدس سره).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: