۵) امنیت و صلح عمومی
امنیّت، صلح واقعی و آرامش از ویژگیهای دولت آقا امام زمان - روحی لتراب مقدمه الفداء - است، خوفها زایل میشود و جان و مال و آبروی اشخاص در ضمان امان قرار میگیرد و در سراسر جهان امن عمومی حاکم میشود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف - که همه از آثار حکومتهای غیرالهی است - از جهان ریشهکن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و هر عنوان برچیده میشود.
از اخبار و روایات استفاده میشود که:
بهواسطه حضرت ولی عصر(عج) راهها آنقدر امن میشود که احدی حتی ضعیفترین مردم از مشرق به مغرب سفر مینماید، از احدی به او اذیت و آزار نمیرسد.[1]
۶) شکوفایی وضع اقتصادی
در دولت آن حضرت(عج)، وضع اقتصاد عمومی بهبود کامل یافته، نعمتها فراوان، آبها مهار، زمینها آباد و حاصلخیز و معادن ظاهر میشود، تا جایی که دیگر فقیری که از بیتالمال چیزی دریافت کند، باقی نماند و کسی برای دریافت کمک مالی به خزانه عمومی مراجعه ننماید. و اگر اتفاقاً کسی نیز مراجعه کرد، به او میگویند که هر اندازه نیاز دارد، دریافت کند؛ که او هم پس از دریافت وجه از گرفتن پشیمان میشود و در مقام ردّ آن به خزانه برمیآید؛ ولی از او قبول نمیشود.[2]
۷) همه خدا را میپرستند
از دیگر ویژگیهای ممتاز آن جامعهی جهانی این است که، همگان موحّد و خدا را به یگانگی پرستش مینمایند و شریکی برای او قرار نمیدهند، او را بیشریک، بینظیر، واحد، یگانه و یکتا میشناسند.
وحده لا شریک له صفتش / و هو الفرد اصل معرفتش
شرک را سوی وحدتش ره نه / عقل از کُنه ذاتش آگه نه
هست در وصف کبریا و جلال / شرک نالایق و شریک محال
تعالی الله یکی بیمثل و مانند / که خوانندش خداوندان خداوند
منزه ذات او از چند و از چون / تعالی شأنه عما یقولون
بری از ضدّ و ندّ و خویش و از کس / صفاتش قل هو الله احد بس
این امتیازی بزرگ و از ویژگیهای جامعه اسلامی است که در آن عصر عزیز، همه افراد به آن ممتاز و سرفراز میباشند، همه حقّ را میپرستند و در پرستش حقّ کسی و چیزی را شریک او قرار نمیدهند و توحید، خالص و منزّه و پاک از هر شائبه شرک حاکم میشود.
یکی از جامعهشناسان معروف در کتاب خود تمدن اسلام و عرب میگوید:
«عقیده به توحید، تاج افتخاری است که در میان ادیان، بر سر دین اسلام قرار دارد».[3]
هرچند برحسب قرآن مجید، همه انبیا دعوت به توحید داشتند و موحّد بودهاند؛ امّا این جامعهشناس نظر به معتقدات جوامع فعلی بشری دارد که از طریق توحید منحرف و گرایش به شرک دارند؛ که اگر دین آنها براساس توحید بوده است، در حال حاضر بهواسطه وقوع تحریفات، در این ادیان به شرک گراییده و موحد شمرده نمیشوند و این اسلام است که دعوتش به توحید، خالص و پاک باقی مانده و پیروانش بر این عقیده ثابت و استوارند و این فقط مسلمانها هستند که بانگ دلنواز و روحپرور و معراجآفرین توحیدشان در هنگام اذان به گوش جهانیان میرسد و این قرآن، کتاب آسمانی مسلمانهاست که اعلام میکند که همه انبیا به توحید دعوت کردهاند:
﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوت﴾؛[4]
«و به تحقیق در میان هر امتی پیامبری را مبعوث کردیم (تا به خلق ابلاغ کند) که خدای یکتا را عبادت کنید و از (اطاعت) طاغوت، دوری کنید».
و میفرماید:
﴿شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَالَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ﴾[5]
«خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمانان قرار داد، حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش کردیم که دین خدا را برپا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین نکنید. مشرکان را که به خدای یگانه دعوت میکنی، بسیاری درنظرشان بزرگ میآید».
کلمه توحید، کلمهای است که هیچ کس، بشر را به کلمهای پربارتر و سازندهتر از آن نخوانده است؛ کلمه اخلاص، کلمه توحید، کلمه آزادی، کلمه برابری و مساوات، کلمه انسان، کلمه زمین و آسمان و کوهها و دریاها و ستارهها و کهکشانها و عرش و کرسی و همه موجودات و همه کلمات است.
کلمهای بود که از آغاز پیامبر(ص) مردم را به آن دعوت فرمود؛ «قُولُوا لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ تُفْلِحُوا»[6] و تا پایان هرچه فرمود، تفسیر، تبیین و شرح این کلمه بود؛ کلمه همه آنهایی است که به اسلام گرویدند و خواهند گروید، کلمه اعلام عقیده به توحید و ایمان به خدای یگانه است.
قرآن مجید در خطاب به اهل کتاب میفرماید:
﴿قُلْ یا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللهِ﴾؛[7]
«بگو: ای اهل کتاب، بیایید بهسوی کلمهای که میان ما و شما مساوی و برابر است؛ یعنی ما و شما و همه را در یک خط و یکسان و مساوی قرار میدهد و آن این است که: پرستش نکنیم مگر خدا را و چیزی را برای او شریک نگیریم و بعضی از ما، بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرید».
در اینجا چون میخواهیم ویژگیهای جامعه اسلامی را بشناسیم، باید متوجّه باشیم که توحید در عبادت و شریک برای خدا قرار ندادن، به این است که خدا را به عبادتی که شرع دستور داده، یا عبادیت و مناسبت آنها را با عبادت، امضا فرموده است، عبادت کنیم و از انجام این عبادات برای غیرخدا و همچنین اعمالی که مشرکان به عنوان پرستش و عبادت مشرکانه انجام میدادند، اجتناب نماییم؛ چنانکه باید از برنامههای عبادی صوفیه و مدعیان دروغین عرفان که از طریق اهلبیت(ع) و کتب حدیث نرسیده، به عنوان انجام برنامه و وظیفه و پیروی از سران این طوایف خودداری شود، که این همه مرتبهای از شرک است. و خلاصه اقتضای توحید این است که، در تعالیم قرآن و احکام اسلام ذوب شویم و به هیچجا و هیچکس و نقطهای غیر از خدا و پیغمبر و ائمه هدی(ع) توجّه نکنیم و در کار دین و برنامههای زندگی فقط به آنها اعتماد نماییم؛ درضمن نباید تعظیم و احترام از شعائر و مشاهد و بیوت و مقامات انبیا و اولیا را - که قرآن و سنّت بر جواز و بلکه استحباب بسیار مؤکد، حتی وجوب آن دلالت دارند - با احترام و تعظیم از چیزها و اشخاصی که به خدا استناد ندارند و کتاب و سنّت آن را تأیید نمینمایند، اشتباه کرد؛ خانههای انبیا و اولیا و اماکن مقدّسه، از خانههایی است که باید مورد احترام باشند و در آنجاها خدا یاد شود و تسبیح خدا گفته شود، چنانکه آیه کریمه بر آن صراحت دارد:
﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ﴾؛[8]
«در خانههایی که خداوند اجازه داده آنجا رفعت یابد و نام خداوند یاد شود و صبح و شام، تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند».
در روایات، از طریق اهل سنّت است که ابوبکر از پیغمبر(ص) سؤال کرد: آیا بیت فاطمه و علی(ع) از این بیوت است؟ فرمود: از فاضلترین آنهاست.[9]
نکته دیگری که در اینجا به آن اشاره میکنیم تا اهل انتظار فرج امام عصر(عج) به آن هم توجّه داشته باشند، این است که توحید در عبادت مفهوم ابتدایی و شاید مطابقش پرستش نکردن غیرخدا و اخلاص در عبادت حقّتعالی است؛ امّا به نظر وسیعتر، توحید در عبادت و خلوص آن از هر شائبه، فرمانبری از خداوند متعال است بهگونهای که غیر از خدا و کسانی که اطاعت آنها در طول اطاعت خدا و به امر خداست، از احدی و مقامی به عنوان اینکه خود به خود یا طبق نظامات مختلف مستحق اطاعت است، اطاعت ننماید؛ زیرا این استحقاق بالذات و بنفسه برای خدا ثابت است و برای غیرخدا مثل انبیا و ائمه هدی(ع) و کسانی که از جانب آنها بالخصوص یا بهطور عام ولایت دارند، نیز از این جهت ثابت است. اطاعت از آنها موضوع اطاعت از خداوند متعال است؛ درنتیجه اطاعت از طاغوتیان و سلاطین و هر حاکمی که مأذون من جانبالله یا مأذون از جانب مأذون من قبلالله نباشد؛ خواه حکومتهای استبدادی و فردی یا بهاصطلاح قانونی و نظام اکثریت یا حزبی باشد، هیچیک با توحید در اطاعت سازگار نیست. و اگر نگوییم: همان شرک جلی در عبادت، به مفهوم واضح و مصداق روشن آن است، نوعی شرک خفی است که با خلوص موحّدین در توحید منافات دارد و شاید این معنا از این آیه هم استفاده شود:
﴿وَلَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوت﴾؛[10]
«و به تحقیق، ما در میان هر امّتی رسولی را مبعوث کردیم (تا به خلق ابلاغ کند) خدا را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید».
زیرا ممکن است گفته شود که چنین استفاده میشود که اجتناب از طاغوت به هرصورت و به هرشکل که اهم آن عبادت و اطاعت او است، مضادّ عبادت خداست؛ و مثل این آیه نیز ممکن است که به همین معنا دلالت داشته باشد:
﴿وَما أُمِرُوا إِلّا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ﴾؛[11]
«امر نشدند مگر اینکه خدا را عبادت کنند درحالیکه خالصکنندگان دین و اطاعت برای خدا باشند».
و از این میان، معنای تفسیری که از آیه شریفه ذیل شده است:
﴿فَمَن کانَ یَرْجُوا لِقآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾؛[12]
«پس هر کس به لقای خداوند امیدوار است، باید عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش احدی را شریک قرار ندهد».
ظاهر میشود، که فرمودهاند: ﴿وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ﴾ یعنی «لا یُشْرِکْ مَعَ عَلِیّ(ع) أَحَداً فی الْخِلافَةِ»[13] نه این است که مراد از ربّ در اینجا، امیرالمؤمنین علی(ع) باشد؛ چون اطلاق آن بر غیرخدا نیز جایز است؛ بلکه مراد از ربّ، همان ربّ حقیقی و خداوند متعال است؛ ولی چون غیر علی(ع) را با آن حضرت شریک در امر خلافت و واجبالطاعه دانستن، هیچگاه در طول اطاعت از خدا و موضوع آن قرار نمیگیرد – و اطاعت از غیرخداست - پس با خلوص توحید به خصوص توحید در عبادت منافات دارد.
و مثل این روایت نیز، مسئله اطاعت از رژیمهای مختلف غیرمشروع را - اگرچه نظام اکثریت باشد - آشکار میسازد.
حبیب سجستانی از امام محمّد باقر(ع) روایت کرده که:
خداوند متعال فرموده است:
«لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فی الْإسْلامِ دانَتْ بِوِلایَةِ کُلِّ إِمامٍ جآئرٍ لَیْسَ مِنَ اللهِ وَ إنْ کانَتْ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمالِها بَرّةً تَقِیَّةً»؛[14]
«هر آینه عذاب میکنم هر رعیت را که در اسلام ملتزم و متدین شود، به ولایت هر پیشوای جائری که از سوی خدا نیست؛ اگرچه آن رعیت در کارهای خود نیکوکار و پرهیزکار باشد».
خلاصه از آنچه بیان شد، معلوم میشود که در حکومت حقّه امام عصر(عج) و آن جامعه موعود، اهداف زیر تحقق خواهد یافت:
اوّلاً: در سراسر جهان خدا پرستش میشود و از شرک اثری باقی نمیماند.
ثانیاً: اطاعت مختص به خدا، و نظام الهی اسلامی و ولایت منصوصه حضرت ولی عصر(عج) میگردد و این بساطهای مشرکانه رژیمهای گوناگون که همه از مصادیق آیه ذیل میباشند، برچیده میشود:
﴿إِنْ هِیَ إِلّا أَسْمآءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنتُمْ وَ آبآؤُکُمْ ما أَنزَلَ اللهُ بِها مِن سُلْطان﴾؛[15]
«آنها (لات، عزّی، منات) جز اسمهایی که شما و پدرانتان بر بتها نامیدهاید، نیستند و خداوند هیچ دلیلی بر معبود بودن آنها نازل نفرموده است».
بنابراین از آیه فوق استفاده میشود که، دین و اطاعت، برای خدا خالص میگردد و توحید در ولایت و حکومت و سلطنت و مالکیت، همه تحقق مییابد و عالم، عالم ظهور اسماءالحُسنی؛ مانند «هو الولی» و «هو الحاکم» و «هو السلطان» و «هو المالک» میگردد و ایمان همگانی بهمعنای «له الحکم» و «له الأمر» و «له السلطان» ظاهر میشود؛ البته همه اینها معانی و اموری است که مؤمن به آن ظهور، باید تلاش کند که خودش را مناسب با آنها و با الهام از آنها بسازد و در حدّ ممکن، در جامعهای که در آن زندگی میکند، آن را پیاده نماید.
خودآزمایی
1- سه ویژگی از ویژگیهای دولت آقا امام زمان(عج) را بیان کنید.
2- به نظر وسیعتر، توحید در عبادت چگونه است؟
3- در حکومت حقّه امام عصر(عج) و آن جامعه موعود، چه اهدافی تحقق خواهد یافت؟
پینوشتها
1 قندوزی، ینابیعالموده، ج۳، ص۲۴۰؛ صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، حدیث ۲.
2 صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص۴۷۳، فصل ۷، باب۴.
3 گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص۱۴۳.
4 نحل، ۳۶.
5 شوری، ۱۳.
6 ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۵۱؛ بحرانی، مدینة معاجز الأئمة الاثنیعشر، ج۱، ص۱۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۰۲؛. «بگویید: خدایی جز خدای یگانه نیست، تا رستگار شوید».
7 آل عمران، ۶۴.
8 نور، ۳۶.
9 حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۵۳۲ - ۵۳۴.
10 نحل، ۳۶.
11 بینه، ۵.
12 کهف، ۱۱۰.
13 عیاشی، تفسیر، ج۲، ص۳۵۳؛ بحرانی، البرهان، ج۳، ص۶۹۱.
14 کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۶؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۱؛ طوسی، الامالی، ص۶۳۴.
15 نجم، ۲۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی