ده درس خداشناسی
درس اول؛ خداجویی
چرا برای شناسایی آفریدگار جهان فکر و مطالعه میکنیم؟
۱ـ عشق به آگاهى و آشنايى به جهان هستى، در درون جانِ همهی ما است؛ همهی ما به راستى مىخواهيم بدانيم:
اين آسمان بلندپايه، با اختران زيبايش
اين زمين گسترده با مناظر دلفريبش
اين موجودات رنگارنگ، پرندگان زيبا، ماهيان گوناگون، درياها و كوهها، شكوفهها و گلها، انواع درختان سر به آسمان كشيده و...، خود به خود به وجود آمدهاند يا اين نقشهاىِ عجيب به دست نقاشى ماهر و توانا و چيره دست كشيده شده است؟...
از اين گذشته، نخستين سؤالاتى كه در زندگى براى همهی ما پيدا مىشود، اين است كه:
از كجا آمدهايم؟
در كجا هستيم؟
و به كجا مىرويم؟
و ما اگر پاسخهاى اين پرسشهاى سه گانه را بدانيم، چقدر خوشبخت خواهيم بود؟ يعنى، بدانيم آغاز زندگى ما از كجا شروع شده و سرانجام به كجا خواهيم رفت؟ و اكنون چه وظيفهاى داريم؟
روح جستجوگرِ ما به ما مىگويد:
بايد آرام ننشينى تا پاسخ اين سؤالات را پيدا كنى!
گاهی در يك حادثهی رانندگى، كسى مجروح و بيهوش مىشود، و براى درمان قطعى، او را به بيمارستان مىبرند؛ هنگامى كه حال او كمى بهتر مىشود و به هوش مىآيد، نخستين چيزى كه از اطرافيان خود مىپرسد اين است كه:
اينجا كجاست؟
چرا مرا به اينجا آوردهاند؟
و كى از اينجا خواهم رفت؟
اينها نشان مىدهد كه انسان نمىتواند در برابر اين گونه سؤالها خاموش بنشيند.
بنابراين، نخستين چيزى كه ما را به دنبال خداجويى و شناسايى آفرينندهی جهان هستى مىفرستد، همان روح تشنه و جستجوگرِ ما است.
2ـ حسّ شكرگزارى ـ فكر كنيد شما را به يك ميهمانى آبرومندانه دعوت كردهاند، و همه گونه وسایل پذيرایى براى راحتى شما فراهم ساختهاند، اما چون شما به اتفاق برادر بزرگترتان كه واسطهی اين دعوت است، به اين ميهمانى مىرويد، ميزبان خود را درست نمىشناسيد؛ شك نيست كه به هنگام ورود در اين مجلس دلپذير، نخستين فكر شما اين است كه ميزبان خود را بشناسيد و از او تشكر كنيد.
ما نيز هنگامى كه به اين سفرهی گسترده آفرينش نگاه مىكنيم و انواع نعمتهايى كه در اختيار ما قرار دارد ـ چشمان بينا، گوشهاى شنوا؛ عقل و هوش كافى؛ نيروهاى مختلف جسمانى و روانى؛ انواع وسایل زندگى و روزیهاى پاك و پاكيزه در اين سفرهی پهناور ـ مىبينيم، بىاختيار به اين فكر مىافتيم كه بخشندهی اين همه نعمتها را بشناسيم، و اگر چه نياز به تشكر ما نداشته باشد، در برابر او شكرگزارى كنيم و تا اين كار را نكنيم، احساس ناراحتى و كمبود داريم.
و اين دليل ديگرى است كه ما را به دنبال شناسايى خدا مىفرستد.
3ـ پيوند سود و زيان ما با اين مسئله ـ فكر كنيد در مسير مسافرت خود به چهارراهى مىرسيد كه در آنجا غوغايى بپاست؛ همه مىگويند در اين چهارراه توقف نكنيد كه خطرهاى بزرگى دارد؛ ولى هر دستهاى ما را به سويى دعوت مىكند، يكى مىگويد بهترين راه اين است كه از سمت شرق برويد؛ ديگرى سمت غرب را مطمئنترين راه مىشمارد؛ سومين دسته ما را به راهى كه ميان اين دو وجود دارد دعوت مىكند و مىگويند تنها راه نجات از خطر و رسيدن به سرمنزل نجات و جايگاه امن و امان كه داراى همه گونه وسيلهی سعادت است، اين راه است.
آيا ما به خود اجازه مىدهيم كه بدون مطالعه، يك راه را انتخاب كنيم؟ و يا عقل ما مىپذيرد كه در همانجا متوقف شويم و هيچ راهى را انتخاب نكنيم؟ مسلماً نه.
بلکه عقل و خرد، به ما مىگويد هر چه زودتر شروع به بررسى و مطالعه كنيم و سخنان هر يك از اين گروهها را به دقت بشنويم و در هر كدام نشانهی درستى و صداقت و دلایل قانعكننده بود، بپذيريم و با اطمينان خاطر آن راه را انتخاب كرده، پيش برويم.
در زندگى اين دنيا نيز ما چنين حالى را داريم؛ مذهبها و مكتبهاى مختلف هر كدام ما را به سوى خود دعوت مىكند، ولى از آنجا كه سرنوشت ما، خوشبختى و بدبختى ما، پيشرفت و عقبافتادگى ما، به بررسى و انتخاب بهترين راه بستگى دارد، خود را ناگزير مىبينيم كه در اين راه فكر كنيم، راهى كه موجب پيشرفت و تكامل ما است انتخاب كنيم و از آنچه ما را به پرتگاه بدبختى و فساد و سيهروزى مىكشاند پرهيز نماييم.
اين نيز دليل ديگرى است كه ما را به مطالعه دربارهی آفرينندهی جهان هستى دعوت مىكند.
قرآن مجيد مىگويد:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[1]
به بندگان من بشارت ده، آنها كه سخنان گوناگون را میشنوند، و بهترين را انتخاب مىكنند.
فکر کنید و پاسخ دهید
۱ـ آيا تاكنون غير از آنچه از پدر و مادر دربارهی خداشناسى شنيدهايد خودتان به طور جدّى در اين باره فكر كردهايد؟
۲ـ آيا مىتوانيد بگوييد ميان خداجويى و خداشناسى چه فرقى وجود دارد؟
۳ـ آيا هرگز به هنگام راز و نياز با خدا احساس يك نوع لذت عميق روحانى كردهايد؟
پینوشت
[1]. سورهی زمر، آیات ۱۷و۱۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی