فلسفهی تحریم ربا| ۲
نکتهی دوّم: ربا بازدارندهی مردم از تلاشهای اقتصادی سازنده است.
ربا سبب مىشود که مردم از تجارتها و معاملههاى مفید و سودمند، اما پرزحمت و حلال، روىگردان شده، جذب این معامله فاسد، پردرآمد، کمزحمت و حرام بشوند. در این زمینه روایات متعددى داریم از جمله:
عَنْ هِشامِ بنِ الْحَکَمِ اَنَّهُ سَأَلَ اَباعَبْدِالله(ع) عَنْ عِلَّةِ تَحْریمِ الرِّبا فَقالَ: «انَّهُ لَوْ کانَ الرِّبا حَلالاً لَتَرَکَ النّاسُ التِّجاراتِ وَ ما یَحْتاجُونَ اِلَیْهِ فَحَرَّمَ اللهُ الرِّبا لِتَنْفِرَ النّاسُ مِنَ الْحَرامِ اِلَى الْحَلالِ وَ اِلَى التِّجاراتِ مِنَ الْبَیْعِ وَالشِّراءِ فَیَبْقى ذلِکَ بَیْنَهُمْ فِى الْقَرْضِ».[1]
هشام بن حکم ـ که یکى از اصحاب معروف امام صادق(ع) است ـ از آن حضرت پرسید: چرا ربا حرام شده است؟ حضرت فرمودند: «اگر رباخوارى حلال بود مردم کارهاى مفید تجارى و هر آنچه را که به آن احتیاج داشتند[2] ترک مىکردند؛ به همین جهت خداوند ربا را حرام کرد تا مردم از آن متنفّر شوند و به سوى کارهاى حلال و تلاشهاى اقتصادى مفید بروند و وام فقط به صورت قرض الحسنه باقى بماند». و به عبارت دیگر رباخواران همیشه سربار جامعه انسانى و افراد مفتخورى هستند و پیوسته خون دیگران را مىمکند، مانند حیوانى که خود تولید خون نمىکند و از بدن حیوانات دیگر خون مىمکد و این کار رباخوار مشمول روایت مشهور حضرت رسول اکرم(ص)است که فرمودند: «مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقى کَلَّهُ عَلى النّاسِ؛ کسى که بار خود را بر دوش جامعه بیفکند و سربار مردم باشد مورد لعن و نفرین است».[3] بانکهاى ربوى دنیاى امروز نیز، تبدیل به کانون درآمد کاذب شده و روز به روز سرمایهدارتر و در مقابل، مردم فقیرتر و مستضعفتر مىشوند.
نکتهی سوم: ربا مصداق بارز ظلم است.
در آیهی 279 سورهی بقره، ذیل بحث ربا، خواندیم: «(... لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون)؛ نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید»؛ یعنى اگر ربا بگیرید ظلم کردهاید پس با ربا گرفتن ظلم نکنید و اگر سرمایهی اصلى شما را به شما بازنگردانند به شما ظلم شده است، به همین جهت باید سرمایهی اوّلیّه به شما برگردد تا مورد ظلم قرار نگیرید.
بنابراین آیهی فوق، ربا را مصداق ظلم مىداند و قبح ظلم نیازى به بیان ندارد و به اصطلاح فقها و اصولیّون از مستقلاّت عقلیّه است.
در روایت محمدبن سنان نیز خواندیم که امام على بن موسى الرضا(ع) مىفرمایند: «... وَ لِما فى ذلِکَ مِنَ الفِسادِ والظُّلْمِ...؛ و به خاطر اینکه ربا منشأ فساد و ظلم است ربا حرام شده است».[4]
چرا ربا نوعی ظلم است؟
تمام افرادى که در جامعه فعالیّت اقتصادى دارند هم سود دارند و هم زیان، کارخانهها، مزارع، تجارتها، صنعتها، دامدارىها، کارهاى خدماتى و... مشمول این قانون هستند و تنها رباخواران از این قانون مستثنا هستند و فقط سود مىبرند و زیان نمىبینند. بنابراین در جامعهاى که همه سود و زیان دارند رباخواران سود خالص مىبرند بى آن که کار مفیدى انجام دهند، چرا که مفت خورى و کار بىزحمت ظلم است. به همین جهت گاه از رباخوارى به «گنج بىرنج» یا سود بادآورده تعبیر کردهاند و به همین دلیل رباخوارى یکى از عوامل نظام طبقاتى است، چرا که عدّهی قلیلى به خاطر رباخوارى گسترده، همه چیز دارند و تعداد کثیرى، فاقد همه چیز هستند و عجیب اینکه این فاصلهی طبقاتى، طبق نظریهی آگاهان و خبرگان در دنیاى امروز، در حال افزایش است و هر چه زمان به پیش مىرود فاصله بین ثروتمندان و فقرا بیشتر مىشود، تا آنجا که بعضى از کشورها هرچه درآمد دارند باید به عنوان سود وامهایى که گرفتهاند، بپردازند؛ و خطرات این امر بر کسى پوشیده نیست.
و روشن است که چنین دنیا و جامعهاى که هر روز فقیرش، فقیرتر و ثروتمندش، ثروتمندتر مىشود، ظالمانه است؛ چندى قبل آمارى دیدم که بسیار تکان دهنده بود؛ این آمار مىگوید 80 درصد از ثروت دنیا در دست 20 درصد مردم دنیاست و 20 درصد ثروت دنیا در دست 80 درصد مردم دنیاست، یعنى اگر تعداد مردم دنیا را فرضاً 100 نفر در نظر بگیریم و ثروت دنیا را هم 100 تومان بدانیم، 80 تومان آن در دست 20 نفر و 20 تومان باقیمانده آن در دست 80 نفر دیگر مىباشد!
و به یقین یکى از علتهاى عمدهی این فاصلهی طبقاتى رباخوارى است و ما باید خداوند متعال را شاکر باشیم که به برکت اسلام و انقلاب اسلامى در حال تحوّل از این پدیدهی خطرناک هستیم، هر چند هنوز به کمال مطلوب نرسیدهایم.
***
نکتهی چهارم: ربا باعث تضعیف عواطف انسانی است.
رباخواری باعث باعث برچیده شدن یا ضعف عواطف انسانى است و این مسأله در چند روایت از معصومین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است.
1. عن سماعة قال: قلت لأبی عبدالله(ع): «اِنّی قَدْ رَأیْتُ اللهَ تعالى قَد ذَکَرَ الرِّبا فى غَیْرِ آیَةٍ وَکَرَّرَه؟ قالَ: اَو تَدْرِی لِمَ ذاکَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ: لَئَلاّ یَمْتَنِعَ النّاسُ مِن اصْطناعِ الْمَعْرُوفِ».[5]
سماعة ـ که یکى از راویان معروف حدیث و از اصحاب امام صادق(ع) است ـ مىگوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: چرا خداوند متعال مسألهی ربا را در قرآن به طور مکرر مطرح کرده (و تحریم نموده) است؟!
امام فرمود: «علّت آن را مىدانى؟» عرض کردم: نه، حضرت فرمود: «به خاطر اینکه مردم ـ در اثر رباخوارى ـ از کارهاى خیر و شایسته (مانند قرض الحسنه) بازنمانند».
2. امام صادق(ع) فرمودند: «اِنَّما حَرَّمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ الرِّبا لَکَیْلا یَمْتَنِعَ النّاسُ مِنْ اصْطِناعِ الْمَعْرُوفِ؛ علّت حرمت ربا این است که مردم از کارهاى خیر و شایسته بازنمانند».[6] و روایات متعدد دیگرى که نزدیک به همین مضمون است.[7]
منظور از «اصطناع معروف» (انجام کار نیک) چیست؟
منظور قرضالحسنه است[8] که یکى از مهمترین کارهاى عاطفى در جامعهی بشرى است؛ بلکه از صدقه هم برتر و مهمتر است، به همین جهت در روایتى وارد شده است که صدقه 10 حسنه و ثواب دارد و قرض الحسنه 18 ثواب دارد![9]
و شاید دلیلش این باشد که قرض الحسنه دو کار مىکند، نخست اینکه نیاز نیازمندى را برطرف مىکند که این بین صدقه و قرض الحسنه مشترک است.
دوم اینکه آبروى افراد نیازمند آبرومندى که براى حفظ آبروى خویش، حاضر به قبول صدقه نیستند را حفظ مىکند، بنابراین هم رفع نیاز مىکند و هم حفظ آبرو.
و امّا اختصاص عدد مذکور شاید بدین جهت باشد که هر کار خیرى، به مضمون «مَنْ جاءَ بِالحَسَنةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها» 10 حسنه دارد[10] و چون قرض دهنده دو کار خیر کرده است (رفع نیاز، حفظ آبرو) بنابراین استحقاق بیست حسنه دارد ولى چون پول وام به او باز مىگردد، دو حسنه از آن کم مىشود، لذا قرض الحسنه 18 حسنه دارد و صدقه 10 حسنه، چون در صدقه یک کار خیر بیشتر انجام نشده است. (دقّت فرمایید).
نتیجه اینکه چهارمین فلسفه حرمت ربا این است که رباخوارى عاطفهی انسانى را ضعیف یا نابود مىکند.
***
خودآزمایی
1- چرا ربا نوعی ظلم است؟
2- چرا خداوند متعال مسألهی ربا را در قرآن به طور مکرر مطرح کرده (و تحریم نموده) است؟
3- منظور از «اصطناع معروف» (انجام کار نیک) چیست؟
پینوشتها
[1]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 424، ابواب الربا، باب 1، ح 8.
[2]. جملهی «ما یحتاجون الیه» عام است و شامل انواع و اقسام منابع درآمد حلال مثل زراعت، صنعتها، احداث کارخانجات و... مىشود.
[3]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 18، ابواب مقدمات البیع، باب 7، ح 10.
[4]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 426، ابواب الربا، باب 1، ح 11.
[5]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 423، ابواب الربا، باب 1، ح 3.
[6]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 423، ابواب الربا، باب 1، ح 4.
[7]. همان مدرک، ص 425، ح 9 و 10 و 11.
[8]. همانطور که در روایت محمد بن سنان ح 11، باب 1، از ابواب الربا، ج 12، ص 426، وسائلالشیعه، این معنا آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: «وَتَرَکِهِمُ الْقَرْضَ وَالْقَرْضُ صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ».
[9]. قسمت اخیر این روایت، در کتاب وسائل الشیعه، ج 13، ص 87، ابواب الدین و القرض، باب 6، ح 4، آمده است. طبق این روایت، امام صادق(ع) فرمودند: «اَلْقَرْضُ الْواحِدُ بِثَمانیَةِ عَشَرَ وَاِنْ ماتَ حَسِبْتَها مِنَ الزَّکاة؛ قرضالحسنه 18 حسنه دارد و اگر صاحب پول از دنیا برود همان قرض الحسنه از زکات کفایت مىکند»؛ ولى مضمون ذکر شده در متن، به طور کامل در روایتى از مستدرک الوسائل، ج 13، ص 395 ابواب الدین و القرض، باب 6، ح 3 به نقل از ابوالفتوح رازى چنین آمده است که پیامبر گرامى اسلام فرمودند: «رَأیْتُ مَکْتُوباً عَلى بابِ الْجَنّةِ: اَلصَّدَقَةُ بِعَشَرَةِ وَالْقَرْضُ بِثَمانیَةِ عَشَرَ، فَقُلْتُ: یا جَبْرئیلَ وَلِمَ ذلِک، وَالَّذى یَتَصَدَّقُ لا یُریدُ الرُّجُوعَ وَالَّذى یُقْرِضُ یُعْطی لاَِنْ یُرْجِعَهُ؟ فَقالَ: نَعَمْ هُوَ کَذلَکَ وَلکَنْ ما کُلُّ مَنْ یَأخُذُ الصَّدَقَةَ لَهُ بِها حاجَةٌ وَالَّذى یَسْتَقْرِضُ لایَکُونُ الاّ عَنْ حاجَةٍ فَالَصَّدَقَةُ قَدْ تَصِلُ الى غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ وَالْقَرْضُ لایَصِلُ اِلاّ إلى الْمُستَحِقِّ وَلذا صارَ الْقَرْضُ اَفْضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ؛ بر روى درب بهشت این جمله را دیدم: صدقه 10 حسنه و قرض 18 حسنه دارد، از جبرئیل سؤال کردم علت این امر چیست؟ در حالى که صدقه دهنده پول خود را بازپس نمىگیرد ولى قرض دهنده بازپس مىگیرد، جبرئیل عرض کرد: آرى همین طور است، ولى تمام صدقات به مستحقین حقیقى نمىرسد، ولى کسى که قرض مىگیرد واقعاً مستحق است و احتیاج دارد، به همین جهت ثواب قرض الحسنه از صدقه بیشتر است».
[10]. سورهی انعام، آیهی ۱۶۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی