پیامبر(ص) هرگاه به مسافرت میرفت، هنگام بازگشت، نخست نزد فاطمه(س) میآمد، و چند ساعت در آنجا بود، بعد به خانه خود میرفت، یکبار پیامبر(ص) به مسافرت رفت، فاطمه(س) در غیاب رسول خدا(ص) چهار چیز بر زندگی خود افزوده بود:
۱ـ دو دستبند نقرهای ۲ـ یک گردنبند ۳ـ دو گوشواره ۴ـ و یک عدد پرده در خانه.
و این امور یکنوع آمادگی بود تا شوهر و پدرش از سفر باز گردند.
پیامبر(ص) از سفر بازگشت، و طبق معمول، اوّل به خانهی فاطمه(س) رفت، چند نفر از اصحاب، دم در ایستادند، نمیدانستند که پیامبر(ص) بزودی از خانه بیرون میآید و یا مانند قبل، توقّف پیامبر(ص) در خانهی فاطمه به طول میانجامد.
امّا دیدند که پیامبر در حالی که خشمگین بود، زود از خانه بیرون آمد و به مسجد رفت و در کنار منبر نشست.
فاطمه(س) دریافت که این برخورد پیامبر(ص) به خاطر آن پرده و دستبند و گردنبند و گوشواره است، بیدرنگ آنها را برای پیامبر(ص) فرستاد، و به پیام رسان گفت، به رسول خدا(ص) سلام مرا برسان و بگو: این چهار متاع را در راه خدا به مصرف برسان.
هنگامی که آن شخص، آن ها را نزد رسول خدا(ص) آورد و پیام فاطمه(س) را به آن حضرت رسانید، پیامبر(ص) سه بار فرمود:
«فاطمه(س) وظیفهی خود را انجام داد، پدرش فدایش گردد».
سپس فرمود: «دنیا برای محمّد(ص) و آل محمّد(ص) قرار داده نشده است، اگر دنیا در پیشگاه خدا به اندازهی پر پشهای ارزش داشت، کافرانی در دنیا، یک شربت آب نمینوشیدند».
آنگاه پیامبر(ص) برخاست و به خانهی فاطمه(س) آمد[1] به این ترتیب، پیامبر(ص) درس مخالفت با تجمّل را تعلیم دادند، و حضرت زهرا(س) بیدرنگ اطاعت خود را از رهبر، آشکار ساخت.
پینوشت
[1]. امالی صدوق(ره) ـ بحار، ج ۴۳، ص ۲۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی