کد مطلب: ۴۰۹۵
تعداد بازدید: ۲۸۴۷
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۱
کوثر؛ معجزه پیغمبر(ص) | ۱
کلمه‌ی «کوثر» برحسب لغت به معنای «خیر کثیر» است؛ یعنی موجودی که منشأ خیرات فراوان و منبع برکات بی‌شمار است. منتها مصداقاً به حقایق متعدّدی در تفاسیر اشاره شده است. از آن جمله: نبوّت، قرآن، شفاعت، علم، نهری در بهشت و ذریّه و نسل کثیر...
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَعْطَيْنَاکَ الْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَاَنْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (۳)[1]
ای پیامبر، ما به تو کوثر عطا کرده‌ایم؛ پس برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن و مطمئن باش که دشمن تو دُم بریده و بلاعقب است.


نماز، روشن‌ترین جلوه‌ی شکر


سوره‌ی کوثر، کوتاه‌ترین سوره‌ی قرآن است و مشتمل بر سه آیه‌ی کوتاه که خداوند عزّوجلّ در مقام منّت‌گذاری بر پیغمبراکرم(ص) خطاب به آن حضرت می‌فرماید: ما، کمال لطف و عنایت را درباره‌ی تو روا داشته و عالی‌ترین نعمت‌های خود را به تو عنایت کرده‌ایم و آن نعمت «کوثر» است. بنابراین تو به شکرانه‌ی این نعمت عظما این دو کار را انجام بده: اوّلاً نماز به پا دار و ثانیاً انفاق مال نما و شتر قربانی کن. این سوره نشان می‌دهد که روشن‌ترین جلوه‌ی شکر انسان در مقابل حضرت منعم جلّ و علا «نماز» است. انسانی که خود را بنده‌ی خدا می‌داند و این همه نعمت از خدا در سراپای وجود خود می‌بیند، فطرتاً خود را موظّف به شکر و عرض سپاس به پیشگاه خدا می‌داند. در دعای اوّل صحیفه‌ی سجّادیه امام سیّدالسّاجدین(ع) می‌خوانیم:
«وَ الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإنْسَانِیَّةِ ألَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ»؛[2]
شکر و سپاس از آن خداوندی است که به بندگانش آموخته است در مقابل نعمت‌های فراوان که به آنها عنایت فرموده، شاکر باشند و اگر این معرفت را نداشتند طبعاً تصرّف در نعمت‌های خدا می‌کردند بدون این‌که شکر آنها را به جا آورند و در این صورت از حدّ انسانیّت بیرون رفته و در مرز بهیمیّت و حیوانیّت قرار می‌گرفتند و مصداق این آیه می‌شدند:
«...اُولئِکَ کَالْأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ...»؛[3]
... اینان بسان چارپایانند بلکه از آنها نیز گمراه‌ترند...
این بیان امام(ع) نشان می‌دهد که شکر منعم، یک خصیصه‌ی فطری انسانی است و آدم غیر شاکر اصلاً انسان نیست و چون شکر به معنای واقعی‌اش وقتی تحقّق می‌یابد که انسان کارهایی انجام بدهد که مورد پسند مُنعم باشد و جلب رضای او بنماید بنابراین بارزترین مظهر شکر انسان در پیشگاه حضرت خالق منّان «نماز» است که خطاب به رسول گرامی‌اش می‌فرماید در مقابل عالی‌ترین نعمت که به تو عطا کرده‌ایم اینگونه شاکر باش، نماز بخوان و انفاق مال کن و چون در میان اعراب زمان نزول قرآن، نفیس‌ترین مالشان شتر بود؛ اگر کسی شتر قربانی می‌کرد و گوشت آن را به مردم می‌داد، عالی‌ترین مرتبه‌ی انفاق مال و ایثار را از خود نشان داده بود. از اینرو خدا هم به پیامبر اکرم(ص) دستور داده که در مقام شکر نعمتِ کوثر، علاوه بر خواندن نماز، شتر قربانی کن. از کشتن گاو و گوسفند تعبیر به «ذَبْح» می‌شود و از کشتن شتر تعبیر به «نحر» می‌گردد.
«فَصَلِّ لِرَبّکَ وَ انْحَرْ»؛
البتّه معانی دیگری هم برای (وانحر) در تفاسیر آمده است. این معنا روشن‌تر و مناسب‌تر از معانی دیگر از نظر برخی از مفسّران ارائه شده است.


مراد از کوثر، نسل کثیر است


و امّا کلمه‌ی «کوثر» برحسب لغت به معنای «خیر کثیر» است؛ یعنی موجودی که منشأ خیرات فراوان و منبع برکات بی‌شمار است. منتها مصداقاً به حقایق متعدّدی در تفاسیر اشاره شده است. از آن جمله: نبوّت، قرآن، شفاعت، علم، نهری در بهشت و ذریّه و نسل کثیر، ولی آیه‌ی آخر سوره که فرموده:
«إنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأبْتَرُ»؛
دلیل روشنی است بر این که مراد از «کوثر» همان ذریّه و نسل کثیر است که از طریق یگانه دختر پیامبر اکرم(ص) حضرت صدّیقه‌ی فاطمه(س) به‌وجود آمده و روی زمین منتشر گشته و از حدّ احصاء خارج شده است. زیرا در شأن نزول سوره‌ی کوثر در تفاسیر آمده که چهار فرزند پسر از پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات آن حضرت در سنّ کودکی از دنیا رفتند. سه پسر به نام قاسم و طیّب و طاهر از خدیجه(س) و یک پسر به نام ابراهیم از ماریه‌ی قبطیه و تنها یک دختر به نام فاطمه(س) از آن حضرت باقی ماند. دختر هم که در میان عرب جاهلی اصلاً به حساب نمی‌آمد و بلکه مایه‌ی عار و ننگ پدر شناخته می‌شد! چنان‌که قرآن نقل می‌کند که:
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ * یَتَوارَى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرابِ...»؛[4]
وقتی به یکی از آن‌ها بشارت داده می‌شود که خدا دختری به تو داده است آن‌چنان از شدّت ناراحتی چهره‌اش تغییر می‌کرد که صورتش سیاه می‌شد [و مانند کسی که کار ننگینی از او سر زده است، در میان قوم و قبیله‌اش نمی‌توانست بماند] و با حال شرمندگی از آنها متواری می‌شد و خود را پنهان می‌کرد و آنگاه فکر می‌کرد که اکنون با این ننگی که دامنگیرش شده چه کند، آیا آن دختر را با ذلّت و خواری نگه دارد و یا آن را زنده زیر خاک پنهان سازد...
حالا در یک چنین زمان و میان این‌چنین مردم، پیامبر اکرم(ص) چهار پسر از دست داده و تنها یک دختر برایش باقی‌مانده است از اینرو زبان دشمنان بدخواه کینه‌توز به رویش باز شده بود و با کمال وقاحت و بی‌شرمی از آن حضرت تعبیر به ابتر می‌کردند. ابتر یعنی حیوان دم‌بریده. کسی که فرزند پسری نداشت تا آثاری از پدر نگه دارد او را ابتر می‌نامیدند؛ یعنی بلاعقب است و به همین زودی می‌میرد و دیگر نام و نشانی از او باقی نمی‌ماند و لذا هر وقت پیامبر اکرم(ص) از دور پیدا می‌شد و یا وارد مجلسی می‌شد؛ عاص‌بن ‌وائل از مشرکان و هم‌فکرانش به یکدیگر نگاه می‌کردند و خنده‌کنان می‌گفتند ابتر آمد!


دو پیشگویی خارق‌العاده


آری، همه دلخوش بودند که او مقطوع‌النّسل است و بلاعقب و به همین زودی می‌میرد و کلاً بساطش برچیده می‌شود و آثاری از او باقی نمی‌ماند و آنها راحت می‌شوند. در این موقع این سوره از جانب خداوند منّان نازل شد و با کمال قاطعیّت به رسول گرامی‌اش(ص) بشارت داد که دل‌خوش دار، ای حبیبم، ما به تو کوثر عطا کرده‌ایم که منشأ خیرات فراوان و منبع برکات بی‌شمار است. در عین وحدت، مولّد کثرت است حال، تو به شکرانه‌ی این نعمت عظما، نماز بخوان و شتر قربانی کن و مطمئن باش که دشمن بدخواه تو که تو را ابتر می‌خواند خودش ابتر است و مقطوع‌النّسل است و بلاعقب.
این آیه به خوبی نشان می‌دهد که مقصود از «کوثر» در این سوره همان ذرّیّه و نسل کثیر است که از طریق وجود مبارک صدّیقه‌ی کبری فاطمه‌ی زهرا(س) همان یگانه دختر رسول خدا(ص) به آن حضرت عطا شده است وگرنه سایر معانی کوثر با این آیه ـ که ابتربودن را از رسول اکرم(ص) نفی و برای دشمنانش اثبات می‌کند ـ تناسب روشنی نخواهد داشت و لذا سوره‌ی کوثر در هزار و چهارصد سال پیش، دو پیشگویی خارق‌العاده کرده و اینک معجزه‌آسا تحقّق عینی یافته است.
اوّلاً: به رسول‌الله اعظم(ص) بشارت داده که تو در آینده صاحب ذرّیّه‌ی بسیار و نسلی خارج از حدّ شمار خواهی شد نام تو توأم با عزّت و عظمت در عالم باقی خواهد ماند. همین دختری که از دیدگاه دشمنانت نشان ابتر و مقطوع‌النّسل بودن و بی‌نام و نشان گشتن تو است. آری همین دختر، علّت مُبْقِیه[5] برای شخصیّت آسمانی تو، حامل اسرار ولایت، حافظ نظام امامت و نگه‌دارنده‌ی آثار همه‌ی انبیاء و اولیاء و صدّیقین و شهدا تا روز قیامت خواهد بود.
«إنَّا أعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»؛
ثانیاً: امّا دشمنان و بدخواهان تو که اکنون خود را صاحب فرزندان و مال و جاه فراوان می‌بینند، در آینده ابتر و مقطوع‌النّسل و فاقد هرگونه عزّتی خواهند شد.
«إنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأبْتَرُ»؛
روزی که رسول اکرم(ص) در مکّه مورد شماتت مشرکان و ملحدان قرار گرفته بود، نه ثروتی داشت و نه قدرتی و نه یک فرزند پسری، امّا دشمنانش هم ثروتمند بودند و هم قدرتمند و هم دارای فرزندان متعدّد نیرومند، تمام عوامل ظاهری عادی اقتضا می‌کرد که با از دنیا رفتن پیامبر(ص) هیچ اثری از او باقی نماند ولی دشمنانش، سالیان دراز و روزگاران بسیار با آثار و نام و نشان فراوان در دنیا بمانند.
آری، در همان روز و در همان شرایط سوره‌ی کوثر نازل شد و با دو جمله‌ی کوتاه مؤکّد به رسول اکرم(ص) بشارت داد.
اوّلاً:
«إنَّا أعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»؛
ما به تو منشأ پیدایش ذریّه و نسل کثیر و عزّت باقی داده‌ایم.
ثانیاً:
«إنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأبْتَرُ»؛
مطمئن باش که دشمن بدخواه تو ابتر و مقطوع‌النّسل و فاقد عزّت خواهد بود و ما هم‌اکنون که بیش از چهارده قرن از آن روز می‌گذرد، می‌بینیم جریان واقع، همان شده که سوره‌ی کوثر آن روز اِخبار کرده است.


خودآزمایی


1- در سوره کوثر، خداوند عزّوجلّ به پیغمبراکرم(ص) می‌فرماید: به شکرانه‌ی این نعمت عظما کدام کارها را انجام بده؟
2- بارزترین مظهر شکر انسان در پیشگاه حضرت خالق منّان چیست؟ چرا؟
3- مراد از «کوثر» چیست؟ دلایل خود را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ سوره‌ی کوثر.
[2]ـ صحیفه‌ی سجّادیه، صفحه‌ی 29و30.
[3]ـ سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 179.
[4]ـ سوره‌ی نحل، آیات ۵۸و۵۹.
[5]ـ مُبقِیه: باقی نگه‌دارنده.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: